eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
412 دنبال‌کننده
106 عکس
4 ویدیو
23 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 حضرت زینب سلام الله علیها مُحیی امامت است. هر جا که به قلب ابی عبدالله فشار وارد میشد و کار سخت میشد حضرت زینب سلام الله علیها به کمک اباعبدالله می‌آمد. ۱- هنگامی که ابی عبدالله علیه السلام بالای بدن علی اکبر علیه السلام به حال احتضار درآمده بود. ۲- هنگامی که حرمله با تیر سه شعبه گلوی نازدانه اباعبدالله را درید باز برای تسلی دل حضرت، عمه سادات حضور داشت که فرمود:"خذیه یا زینب" حضرت بدن بیجان علی اصغر را بدست گرفت و اباعبدالله دستانش را از خون گلوی اصغر پر کرد و به اسمان پاشید. فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ بِسَهمٍ فَوَقَعَ في نَحرِهِ فَذَبَحَهُ. فَقالَ لِزَينَبَ: خُذيهِ، ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيهِ حَتَّى امتَلَأَتا، ورَمى بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ وقالَ: هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ. قالَ الباقِرُ عليه السلام : فَلَم يَسقُط مِن ذلِكَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَى الأَرضِ. لهوف ص۱۶۸ ۳- جای سوم برای نجات جان خود اباعبدالله بود که امد و بانگ‌زد: ویحک یا عمر أیُقتَلُ ابوعبدالله و انت تنظر؟ آیا اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟ سپس رو به آن جمع صدا زد: اما فیکم مسلم... ولاقوه الا بالله العلی عظیم ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله ⛔ محتوای این متن شامل روضه سنگینی است. پیشاپیش از محضر امام زمان عذرخواهم. 🚦حروف مقطعه! 🔻وقتی کاروان به کربلا رسید، حضرت پس از آنکه دید اسبش حرکت نمی کند(مقرم، ) و نام این زمین را پرسید و گعتند اینجا کربلاست، فرمودند: قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها، فَهاهُنا وَاللَّهِ مَناخُ رِكابِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ سَفْكُ دِمائِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ هَتْكُ حَريمِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ ذِبْحُ اطْفالِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ تُزارُ قُبُورُنا، وَ بِهذِهِ التُّرْبَةِ وَعَدَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ». (عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها؛ مكارم شيرازى، ناصر جلد:1صفحه:381) 🔻حضرت به سربریدن فرزندانشان اشاره کردند. در لغت ذبح را برای زمانی به کار می برند که بخواهند سر از بدن زنده‌ای جدا کنند. 🔻این اتفاق ۳ بار در کربلا برای فرزندان اهل بیت رخ داد. و ۳ بار کلام اباعبدالله به ناگاه قطع شد! 🔻بار اول زمانی بود که حضرت شیرخوارش را در آغوش داشت، حضرت با سپاه صحبت می کردند و یا با خود کودک، ناگهان تیری از کمان حرمله لعنه الله رها شده و هم کودک را ذبح کرده و هم کلام حضرت قطع شد! 🔻بار دوم زمانی بود که عبدالله بن حسن در دامان امام حسین علیه السلام با دستی قطع شده در حال درد کشیدن بود، حضرت در حال صحبت بودند که باز هم حرمله تیری رها کرد و ذبح الغلام... 🔻و بار آخر در مناجات پایانی امام بود که کلامش قطع شد. قاتل حیا کن چشم مولا نیمه باز است. فرصت بده این آخرین راز و نیاز است. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله نزدیک خیام بودند بعد از شهادت حضرت عباس دشمن به خیمه‌ها نزدیک شده بود... و رجع الحسين إلى المخيم منكسرا حزينا باكيا يكفكف دموعه بكمه و قد تدافعت الرجال على مخيمه مقتل مقرم،ص۲۸۳ پس می‌توان حدس زد که چطور تیر انقدر دقیق بر حلقوم این شیرخواره نشست... به تو از چند قدمی تیر زدند... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله نکاتی از مقتل علی‌اکبر علیه السلام ۱-گویا در ۲ جا حضرت زینب سلام الله علیها از خیمه ها بیرون دویدند تا جان امام حسین علیه السلام را نجات دهند یکی در صحنه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام ‌بوده و دیگری در ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام که عمر سعد را خطاب قرار دادند که ویحک یا عمر أيقتل ابوعبدالله و انت تنظر... ۲-داغی که شهادت علی اکبر علیه السلام بر‌دل اباعبدالله نهاد داغی بود که داشت جان حضرت را می گرفت وقتی مساله حفظ جان امام باشد زینب سلام الله علیها هم از خیام بیرون می‌آید. ۳-بدن مطهر علی اکبر علیه السلام توسط بنی هاشم تشییع شد. یا فتیان بنی هاشم احملوا اخاکم... ۴- ۱۸نفر از بنی هاشم در کربلا شهید شدند(منبع: ابصارالعین) که در آنها طفل شیرخوار و عبدالله بن حسن و خود اباعبدالله الحسین علیه السلام هم بودند. امام حسین علیه السلام بدن قاسم علیه السلام را تنها به دارالحرب بردند ولی بدن علی اکبر علیه السلام چگونه بوده است که باید جوانان او را می بردند... ۵-هیچ داغی در کربلا با حسین علیه السلام کاری که داغ علی اکبر علیه السلام کرد را نکرد... لا تَسكُنُ عَلیكَ مَن أَبیكَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَكَ لِلفِراقِ تا لحظه شهادت داغ علی اکبر بر دل امام حسین علیه السلام بود. ۶-مقام حضرت علی اکبر علیه السلام به قدری است که امام هادی علیه السلام میفرماید در زیارت ایشان بگو: جعلنا الله من ملاقیک و مرافقیک خدا مرا از کسانی قرار دهد که ملاقاتت می کنند و جزو دوستان تو قرار دهد(منبع: المزار الکبیر) ۷-در کامل الزیارات در زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام امده، به پایین پا برو و بگو: اللهم رب الحسین، اشف صدر الحسین... این چه داغی است در سینه حسین علیه السلام که باید در پایین پای حضرت این دعا را خواند شاید همان داغی باشد که فرمود: لا تَسكُنُ عَلیكَ... ۸-اگر کسی چند داغ پیاپی ببیند معمولا داغ جدید داغ قدیم را سردتر میکند ولی داغ علی اکبر تا زمانی که امام زنده بود لحظه ای کم و سرد نشد لا تَسكُنُ عَلیكَ مَن أَبیكَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَكَ لِلفِراقِ 9-ادب علی اکبر علیه السلام به حدی بود که یکبار اذن میدان گرفت فاستاذن اباه و بار دیگر اذن شهادت گرفت گویا. وقتی می جنگید و زخم بر میداشت و گویا حس کرد که هنوز امام به او اذن شهادت نداده لذا آمد و اذن شهادت گرفت: ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الْحُسَيْنِ ع وَ قَالَ يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي‏. امام گریه کرد و فرمود" قَالَ وَا غَوْثَاهُ قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى بِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ منبع: مثیر الاحزان ص68 10-دشمنان دور علی اکبر علیه السلام را گرفتند با این تفاوت که او با فرقی شکافته و پهلویی دریده از توان جنگیدن نداشت و دشمن سر فرصت او را اربااربا کردند. 11-بدن نازنین علی اکبر را با شمشیرهایشان در زمانی که او زنده بود قطع قطعه و اربا اربا کردند. 12-در کربلا حضرت به سرعت به هیچ شهیدی اذن میدان نداد الا علی اکبر که تا اذن خواست حضرت اذنش داد. امام حسین علیه السلام فرصت وداع با علی اکبر علیه السلام را نداشت و فقط با ناامیدی نگاهی به علی اکبر علیه السلام کرد. 13-نوع جنگیدن علی اکبر هم متفاوت بود او به داخل لشکر وارد نمیشد بلکه به چپ و راست لشکر می زد و افسران لشکر را می کشت و بر می گشت و رجز می خواند. لذا انگونه از او کینه به دل گرفتند. ۱۴-دور علی اکبر دو بار گرفته شد یکبار وقتی میخواست به میدان برود اهل حرم دورش را گرفتند که ارحم غربتنا... یکبار دیگر دشمن دوره اش کرد و وقتی زنده بود او را اربا اربا کردند. ۱۵-ابی عبدالله صورت به صورت علی گذاشت  "و وضع خده على خده " شاید میخواست دلش آرام شود و یا شاید هنوز امید داشت که نفسی از او بر بیاید و علی زنده باشد. ۱۶-حضرت اذن میدان داد و علی اکبر علیه السلام به سمت میدان رفت، حضرت ناامیدانه نگاهش کرد "و نظر ایس منه" ولی گویا حضرت دیگه تحمل نداشت نگاه کند که "و ارخی عینیه" سرش را پایین انداخته و گریان شد. ۱۷-حضرت حالتی عجیب داشت، به قلب حضرت فشار عجیبی وارد شد، محاسنش را بدست گرفت و گریان شد و فرمود خدایا تو شاهد باش که جوانم را به میدان فرستادم، اشبه الناس به‌پیغمبر را. من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود ۱۸-امام در زمان زنده بودنش نتوانست وداع کند و علی را آغوش بگیرد وقتی هم که به بدن رسید علی جان در تن نداشت. ۱۹-گویا دو شهید در کربلا در زمان زنده بودنشان اربا اربا و مقطع الاعضا شدند یکی علی اکبر علیه السلام و یکی اباعبدالله الحسین علیه السلام ۲۰-هم برای علی اکبر و هم برای امام حسین دشمن فرصت کافی داشت تا ارباارباشان کند. ١٤٤٤ @hakakiashk
سلام و رحمت طاعات قبول السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام علیه‌السلام اینطور که از مقاتل بر می‌آید، گویا امام حسین علیه السلام دو جا دیر رسید و عزیزش را زنده نیافت. ۱- بالاسر ابالفضل العباس علیه‌السلام ۲- بالا سر مادرش زهرا سلام الله علیها علی اکبر علیه السلام پس چه؟ بله گویا حضرت آنجا هم که رسید، پسرش جان داده بود اما قبلش گفته بود که هذا جدی رسول الله و تقریبا امام میدانست که علی رفته است...(لهوف،ص۶۷) ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ▪️ بخش اول 1- حضرت ابالفضل علیه السلام هم داغ برادر دید و هم داغ برادر زاده و هم تنهایی اباعبدالله را می دید. 2- حضرت ابالفضل علیه السلام حافظ خیام است. تا او بود خیمه ها امنیت داشتند. شاهد این ادعا زمانی است که اباعبدالله از کنار بدن بی جان برادر با چشمانی اشکبار برگشته و دشمن خیمه هایش را دوره کرده بودند و حضرت ندای هل من مغیث و هل من معین سر داده بودند. وقد تدافعت الرجال على مخيّمه فنادى: «أما من مغيث يغيثنا؟ أما من مجير يجيرنا؟ أما من طالب حقّ ينصرنا؟ أما من خائف من النّار فيذبّ عنّا؟» مقتل مقرم/270 3-شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام یعنی ناامیدی کامل از آب. خود حضرت در رجزش خوانده بودند که امروز مرا به سقا می شناسند. انی انا العباس اغدوا بالسقا... اهل خیام میدانستند که اگر قرار است آبی به خیام برسد فقط توسط ابالفضل علیه السلام این کار بر میاید و با رفتن او امیدها در دلهای اهل حرم زنده شد و امان از ان دمی که خبر شهادتش را شنیدند. 4- تا زمانی که حضرت ابالفضل علیه السلام بودند زخمی به پیکر اباعبدالله نرسید. حضرت دائما به محافظت از اباعبدالله می پرداخت و دشمن جرات نزدیک شدن به حضرت و خیمه هایش را نداشت. وبَقِيَ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام قائِماً أمامَ الحُسَينِ عليه السلام يُقاتِلُ دونَهُ، ويَميلُ مَعَهُ حَيثُ مالَ الاخبارالطوال/257 ولی با شهادت حضرت دشمنان جرات پیدا کردند و زخم ها یک به یک به اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شد. 5- ابالفضل حافظ خیام حضرت بود، اگر امام توانست به بالین علی اکبر برود علتش حضور ابالفضل بود که از خیام حفاظت می کرد بعد از ابالفضل دشمن چنان جرات پیدا کرد که در زمانی که اباعبدالله زنده بود به خیمه هایش حمله کرد. و حضرت فرمود اگر دین ندارید لااقل در دنیاتان ازاده باشید. تا من زنده هستم به خیمه هایم هجوم نبرید. 6- حضرت وارد بر مسناة یا همان سیل بند یا پله ای در کنار شط فرات شد. 4000 نفر تیرانداز مامور به این قسمت بودند. حضرت در پایین کنار آب و انها اماده ی تیراندازی و مسلط بر او بودند و چه هدفی بالابلند تر از او. حالا وقتی که او از کنار شط بیرون بیاید تیرها مستقیم‌تر می شود. که در نهایت گفته اند چون خار بر بدن خارپشت تیر بر بدن ابالفضل نشست. ۷-دشمن آنقدر از حضرت ابالفضل می ترسید که تا مطمئن نشده که جان داده او را رها نکردند. کار به جایی رسید که دیگر علمدار سپاه قدرت حرکت کردن نداشت و پر از جراحت شده بود و او را کشتند. فَجَعَلَ يُقاتِلُهُم وَحدَهُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللّه ِ عَلَيهِ ، وكانَ المُتَوَلِّيَ لِقَتلِهِ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الحَنَفِيُّ ، وحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ السِّنبِسِيُّ، بَعدَ أن اُثخِنَ بِالجِراحِ فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109 ۸- وقتی آنها احتمال دادند که دیگر ابالفضل العباس قدرت حرکت ندارد فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109 حرمله با گروهی دوباره برگشتند و هر کدام به نوبت ضربه ای به او وارد کردند قالَ بَعضُهُم : قَتَلَ حَرمَلَةُ بنُ كاهِلٍ الأَسَدِيُّ ثُمَّ الوالِبِيُّ العَبّاسَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام مَعَ جَماعَةٍ وتَعاوَروهُ-أنساب الأشراف : ج 3 ص 406 . در معنای تعاوروه:تعاور القوم فلاناً: إذا تعاونوا عليه بالضرب واحداً بعد واحد (النهاية: ج 3 ص 320 «عور» یعنی گروهی با یکدیگر یکی یکی بعد از یکدیگر ضربه می زنند. ( به نوبت) ۹- با این تفاصیل احتمال اینکه اباعبدالله علیه السلام با بدن بی جان برادر مواجه شده باشد زیاد است. ۱۰- دو نفر از شهدای دشت کربلا در هنگام شهادتشان کسی نبود که سرشان را به بالین بگیرد. یکی جناب قمر بنی هاشم و یکی سیدالشهدا علیهما السلام. ۱۱- دو نفر از شهدای کربلا بدون وداع و خداحافظی رفتند و اهل حرم انتظار بازگشتشان را داشتند که خبر شهادتشان را شنیدند. ابالفضل العباس علیه السلام و علی اصغر علیه السلام. ۱۲- کودکان اباعبدالله دو اطمینان و امید داشتند یکی اینکه تا عمو هست به خیام و پدر تعرضی رخ نخواهد داد و دیگر اینکه تا عمو هست امید هست که آب برسد. با شهادت ابالفضل اطمینان خاطر از بچه ها رفت. پایان بخش اول التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله 🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🚩نکاتی از مقتل حضرت ابالفضل علیه السلام ▪️ بخش دوم ۱۳- وقتی که ابالفضل علیه السلام اذن میدان گرفت اباعبدالله گریه کرد . گریه ای شدید. فبكى الحسين ع بكاء شديدا-ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 و وقتی که شهید شد باز هم اباعبدالله گریه ای شدید کرد أحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ومَكانٍ، حَتّى قَتَلوهُ قَدَّسَ اللّه ُ روحَهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام بُكاءً شَديداً لهوف /170 ۱۴- وقتی که شخصی تشنه باشد گریه کردن و اشک ریختن هم برایش سخت است اما داغ ابالففضل چنان سنگین بود که وقتی اباعبدالله به خیمه ها بر می گشت با استین اشک چشمان خود را پاک می کرد. رجع الحسين (ع) إلى المخيّم منكسراً حزيناً باكياً يكفكف دموعه بكُمّه مقتل مقرم/270 ۱۵- در مقاتل آورده اند که نه فقط دستان حضرت را که دو پای آن جناب را نیز از کینه ای که داشتند قطع کردند. وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 . ۱۶- شاید برای سکینه خانم دختر امام دیدن دشمنانی که به خیام شاه نزدیک می شدند جای تعجب داشت لذا از امام در رابطه با عموجانش پرسید. فأتته سكينة وسألته عن عمّها ، فأخبرها بقتله. مقتل مقرم/270 ۱۷- سر مقدس ابالفضل علیه السلام را حرمله برد. انساب الاشراف ج13 ص 256 ۱۸- حضرت ابالفضل علیه السلام با اهل خیام خداحافظی نکرده است. او رفته که برگردد ولی... ۱۹- با توجه به آنچه در مقاتل آورده شده است که با بدن حضرت چه کردند. الف: وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 . دستان و پاها قطع شده ب: تیر به چشم اصابت کرده و نگرانی که اباعبدالله نسبت به خیمه گاهش داشت حق داشت که نتواند به تنهایی بدن را برگرداند. حالا که تنها شده و دیگر فتیان بنی هاشم هم نیستند. ۲۰- کسی نتوانست با ابالفضل به صورت رو در رو بجنگد. یا کمین کردند. یا دوره اش کردند. وأحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ وقَتَلوهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام لِقَتلِهِ بُكاءً شديداً. مثير الأحزان : ص 170 . فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ،* فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ،* *المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108 و آنگاه که دیگر دستی در بدن نداشت ملعونی با عمود آهن به فرق سرش زد و فرق را شکافت. فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108 وضربه رجل بالعمود على رأسه ففلق هامته. مقرم/269 با اباعبدالله الحسین علیه السلام هم نتوانستند رو در رو بجنگند بعد از انکه تیر به قلب حضرت زدند و حضرت تاب و توانش رفت دوره اش کردند و شد آنچه شد. ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله مرحوم سید جعفر حلّی که از علمای بزرگ، که تقریبا صد و بیست سال قبل از دنیا رفته است، در قصیده ای با مطلع عبست وجوه القوم.... در رابطه با لحظات مواجه اباعبدالله الحسین علیه السلام با پیکر بی‌جان برادر اینطور می‌نویسد: 🚦مشى لمصرعِهِ الحسينُ وطرفُهُ بين الخيام وبينَهُ متقسِّمُ 🔻آقا آرام آرام به سمت علقمه می‌رفتند، گویا می‌دانستند چه شده است، اما نگاه حضرت مدام به سمت خیمه‌ها بود، بین علقمه و خیمه ها دائم نگاه حضرت می‌چرخید. 🚦 فأكبَّ منحنياً عليه ودمعُهُ صبغَ البسيط كأنَما هو عندَمُ 🔻امام حسین علیه‌السلام با قامتی خم بر پیکر برادر افتاد و اشک از چشمانش جاری بود. 🚦قد رامَ بلثمُهُ فلم يرَ موضعاًلم يُدمِهِ عَضُّ السلاحِ فيُلثَمُ 🔻امام حسین صلوات الله علیه آمدند و دیدند کار برادر تمام شده است، امام خواستند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را ببوسند، أما هیچ جایی پیدا نکردند، چرا که اصلاً جای سالمی نبود. 🚦نادى وقد ملأَ البواديَ صيحةًصُمُّ الصخورِ لهولها تتألمُ 🔻 ناله امام حسین علیه‌السلام بلند شد، تمام صحرا صدای ضجّه‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را می‌شنیدند… 🚦أأخيَّ مَن يحمي بناتِ محمدٍإن صرنَ يسترحِمْنَ مَن لا يرحَمُ 🔻برادر! جان چه کسی از دختران پیامبر بعد تو حمایت می‌کند در میان کسانی که به آن‌ها رحم نمی‌کنند... ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🔻 نکاتی از مقتل سیدالشهدا علیه السلام پیشاپیش از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف عذر میخواهم بابت این چند خط. ۱- اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا پنجاه و چند سال سن داشت، در کربلا حضرت نمیتوانست یکجا بایستد چون ۴۰۰۰ نفر تیرانداز بودند و عده ای سنگ انداز بودند، لحظه ای توقف مساوی بود با اصابت تیر و سنگ البته این اتفاق افتاد، زمانی که گفتند فوقف و قد ضعف عن القتال اتاه حجر علی جبهه...مثیرالاحزان ص۷۳ حضرت لحظه ای ایستاد تا نفس تازه کند که سنگی آمد بر پیشانی حضرت اصابت کرد. ۲- بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام دشمنان به اباعبدالله و خیمه گاه نزدیک تر شدند ، حضرت هم گویا خیلی از خیمه ها دور نمیشدند. ۳- امام نگران خیمه هایش بود، بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام و قبل از رفتن به میدان بانگ زد که هل من ذاب عن حرم رسول الله، مثیرالاحزان ص۷۰ سپس به میدان رفت و می جنگید و رجز می خواند انا حسین ابن علی احمی عیالات ابی مناقب ج۴ ص ۱۱۰ حتی لحظات آخرش هم نگاهی به خیمه ها داشت تدیر طرفا خفیا الی رحلک و بیتک،(زیارت ناحیه، المزار الکبیر ص۵۰۴) ۴- اباعبدالله تا جان داشت از خیام خود دفاع کرد، دشمن هم برای اینکه امام را به تسلیم وادار کند در زمان حیاتش به خیامش حمله کرد، که حضرت بانگ زد یا شیعه ال ابی سفیان، اگر در دنیا دین ندارید لااقل ازاده باشید. لهوف ۱۲۰ ۵- وقتی تیر به سینه امام حسین علیه السلام اصابت کرد، حضرت نتوانست تیر را از جلوی سینه در بیاورد، و مجبور شد از پشت سر در بیاورد، شاید دشمن خیلی نزدیک شده بود به حضرت... به تو از یک قدمی تیرزدند... ۶- در وداع حضرت با اهل حرم جناب سکینه ناله برآورد، حضرت او را در آغوش گرفت و فرمود( نقل به مضمون): دخترم تا زمانی که روح در تن دارم مانند یتیمان گریه نکن و قلبم را مسوزان. لاتحرقی قلبی بدمعک حسره مادام منی الروح فی جثمانی مناقب ابن شهر آشوب ج۴ ص ۱۰۹ ۷- از مصائب و بلایایی که بر اباعبدالله علیه السلام وارد شد یکی این بود که تیری که به سینه مبارک اصابت کرد، تیری مسموم بود. فاخذ الثوب لیمسح الدم عن جبهته فاتاه سهم مسموم له ثلاث شعب فوقع علی قلبه... لهوف/۱۲۱ امام حسین علیه السلام مسموم هم شده بود در عین تشنگی شدید. ۸- حضرت در حال وداع با اهل بیتش بود که عمر سعد بانگ زد که منتظر چه هستین، اگر او از وداع فارق شود قسمت چپ و راست لشکر را یکی می کند. حضرت در کنار اهل بیتش بود که تیرباران خیام شروع شد و انقدر تیر زدند که تیرها طناب های خیمه ها را پاره کردند و زنان وحشت زده و فریادکنان به خیمه ها رفتند. مقتل مقرم/ ۲۷۸ ۹- کوفیان اباعبدالله علیه السلام را خارجی میدانستند(العیاذ بالله) کار به جایی رسید که اباعبدالله دعای قربانی میخواند. بسم الله و بالله و علی مله رسول الله حضرت میخواهد بگوید من مسلمانم ای اهل کوفه... ۱۰- در زیارت ناحیه مقدسه اینطور آورده که گویا حضرت وقتی جان داشتند و از اسب بر زمین افتادند و اسبها بر حضرت... فهویت الی الارض جریحا تطئوک الخیول بحوافرها... بحارالانوار ج۹۸ ص ۳۲۲ ۱۰-آجرک الله یا صاحب الزمان رمل بیابان نمک دارد، بدنی زخمی اگر بر رمل قرار بگیرد بگونه ای که مرمل بدماء شود چه عذابی می کشد. تشنگی، مسمومیت بر اثر تیر سه شعبه، زخم تیرها و رمل بیابان ۱۱- خاندان اباعبدالله با دیدن اسب حضرت گویا شوکه شدند، چه دیدند؟ زین واژگون شده... از این حالت زین متوجه شدند امام به شکل بدی زمین خورده... و نظرن سرجک علیه ملویا زین واژگون شده را دیدند که به سمت قتلگاه دویدند. المزار الکبیر-ص ۵۰۴ ۱۲- امشب وقتی قاسم پرسید عموجان من هم شهید می شوم و حضرت خبر شهادت را داد فرمود همه ی مردان ما به بلا عظیم دچار می شوند، حتی کودکم کودک شیرخواره ام نیز شهید میشود، قاسم گفت: عموجان، یا عمَّ و یصلون الی النساء حتی یقتل عبدالله آیا به خیام زنها حمله می کنند وشیرخواره ات را می کشند؟ قاسم و باقی‌اهل بیت و اصحاب چه کشیدند با فکر حمله دشمنان به خیام. الهدایه الکبری، ص ۲۰۴ شدت مصیبات به حدی است که نمیشود بیش از این نوشت... اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله ▪️آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک ۱- هند همسر یزید تا متوجه شد که سر اباعبدالله علیه السلام را بر در خانه اش نصب می گردد، گریبان درید و پابرهنه وارد در جلسه شد و گریه می کرد، ان ملعون فورا جست و او را پوشاند...  فَشَقَّتِ السِّترَ وهِيَ حاسِرَةٌ ، فَوَثبَت عَلى يَزيدَ وقالَت : أرَأسُ ابنِ فاطِمَةَ مَصلوبٌ عَلى بابِ داري ؟ فَغَطّاها يَزيدُ  مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج 2 ، ص۷۳ این در حالی بود که اهل بیت اباعبدالله علیه السلام را چگونه از کربلا به شام آوردند؟ حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید فرمود: آیا این از عدل است‌ ای فرزند آزادشده‌ها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسیر؟! پرده‌هایشان را دریدی، و چهره‌هایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، ساکنان منازل و مناهل بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهره‌هایشان را نگریستند، در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود. ،اللهوف، ص۲۱۴-۲۲۰ و این تنها جایی بود که عقیله بنی‌هاشم زبان به شکوه گشود... ۲- ورود اهل بیت علیهم السلام به شام و کوفه شباهت و تفاوت‌هایی داشت. ۲،۱: شباهت در هر دو شهر وقتی این خانواده را وارد کردند مردم برای دیدن جمع شدند. ولمّا اُدخلت بنات أمير المؤمنين إلى الكوفة ، اجتمع أهلها للنظر إليهم(مقتل مقرم، ص۳۰۹) ۲، ب:تفاوت ۲،۲،۱ وقتی اهل بیت وارد کوفه شدند جناب ام کلثوم کوفیان را خطاب کردند که آیا از پیامبر خدا حیا نمی کنید که ما را نظاره می کنید؟ فصاحت اُمّ كلثوم : يا أهل الكوفة ، أما تستحون من الله ورسوله أنْ تنظروا إلى حرم النّبي (ص)؟ مقتل مقرم، ص ۳۱۰ اما در شام اوضاع تفاوت داشت، این خانواده که خسته از نگاه نامحرمان بودند، پیغام دادند به شمر که ما را از جایی ببر که کمتر مورد نگاه قرار بگیریم. ولی آنها را از جایی بردند که اجتماع مردم بود. فَأَمَرَ في جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ في أوساطِ المَحامِلِ ـ بَغيا مِنهُ وكُفرا ـ وسَلَكَ بِهِم بَينَ النَّظّارَةِ عَلى تِلكَ الصِّفَةِ الملهوف، ص ۲۱۰ ۲،۲،۲ مردم کوفه وقتی با کاروان اسرا مواجه شدند که بر شتران بی جهاز وارد کوفه شدند(امالی مفید، ص۳۲۱، ح۸) گریه می کردند و بر صورت می زدند.(بلاغات النسا، ص۳۷) اما در شام مردم جمع شدند ولی با طبل و دف و بوق و در شادی و سرور بودند.   وقد خرج النّاس بالدفوف والبوقات ، وهم في فرح وسرور مقرم ص،۳۴۸ ۳،۲،۲ گویا گزارشی از معطلی کاروان در کوفه به خاطر کثرت جمعیت استقبال کننده نیامده اما در شام کاروان هنگام طلوع وارد شام شدند و ظهر به قصر رسیدند، از شدت خستگی و جمعیت زیاد فلما ارتفع النهار أدخلوا الرءوس البلد و وصلوا وقت الزوال إلى باب دار يزيد بن معاوية بتعب شديد من كثرة الازدحام،  (نفس المهموم،ص ۳۹۴) ۴،۲،۲ اهل بیت در کوفه مستقیم به کاخ ابن مرجانه برده شدند اما در شام ابتدا آنها را به جایی بردند که اسیران را می‌آوردند ... وَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجدِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ الفتوح : ج 5 ص 129 ۳- جناب حر علیه الرحمه با هزار نفر با اباعبدالله مواجه شد،(الأمالي للصدوق : ص 218 ح 239 )، وقتی توبه کرد می فرمود خدایا مرا ببخش که قلوب اهل بیت پیامبرت را ترساندم،( الملهوف : ص 159) اگر دختران حسین علیه السلام با دیدن ۱۰۰۰ نفر دل هایشان ترسید در حالی که پدر و برادران و خاندان دورشان بودند با دیدن ۵۰۰ هزار نفر(نفس المهموم، ص۳۹۵) مرد و زنی که می رقصیدند و دف و طبل می زدند و در مقابل این خانواده شادی می کردند چه کشیدند؟ التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله سلام علیکم این ۵ روز چه خبر بود؟ اهل بیت اباعبدالله را روز اول صفر وارد شهر شام کردند و آن جسارت‌ها شد. اما چرا حضرت رقیه سلام الله علیها روز ۵ صفر به شهادت رسیدند؟ اگر بنا بود که با دیدن سر پدر در روز(مجلس یزید) شب دلتنگ بابا شود علی القاعده باید همان شام اول صفر به شهادت می‌رسید، پس چرا ۵ روز بعد؟ شاید پاسخ به این سوال را بشود از این روایت امام سجاد علیه السلام فهمید. وروي عن زين العابدين علیه‌السلام  أنه قال : « لما أتوا برأس الحسين  عليه السلام إلى يزيد لعنه الله ، كان يتخذ مجالس الشرب ويأتي برأس الحسين عليه السلام از امام زين العابدين عليه السلام: هنگامى كه سر حسين عليه السلام را براى يزيد ـ كه خدا لعنتش كند ـ آوردند ، مجلس هاى شراب مى آراست و سر امام را می‌آوردند... الملهوف على قتلى الطّفوف،السيد بن طاووس ،  ص 220 شاید آن روز یکی از این مجالس برپا شده بود و این بار دختر امام سر پدر را دید و.... التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🚩🏴 السلام علیک یا اباعبدالله سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاءالله با آنها مدارا کن! 🚦شیخ مفید ره در ارشاد در رابطه با بازگرداندن اهل بیت امام از شام به مدینه نوشته است که یزید لعنه‌الله به نعمان بن بشیر این ماموریت را داد و به او سفارش کرد که: ۱- شبها ايشان را راه برند 🔸أن يسيرَبهم في الليلِ ۲- همه جا آنان در پيش روى باشند بدانسان كه از ديدارشان نيفتند (و خود در پشت سر آنان حركت كنند) 🔸ويكونوا أَمامَه حيثُ لا يفوتونَ طَرْفَه ۳- هر كجا فرود شدند آنان از ايشان دور شوند و خود و همراهانش مانند نگهبانانى در اطراف آنان پراكنده شوند 🔸فإِذا نزلوا تنحّى عنهم وتفرّقَ هو وأَصحابُه حولَهم كهيئةِ الحَرَسِ لهم ۴- جاى خود را چنان قرار دهند كه اگر يكى از آنان خواست وضو بگيرد يا قضاى حاجت كند از آنان شرم نكند 🔸وينزل منهم حيثُ إِذا أَرادَ إِنسانٌ من جماعتِهم وضوءاً أَو قضاءَ حاجةٍ لم يَحتشِمْ. منبع: الإرشاد، الشيخ المفيدجلد : 2  صفحه : 122 🚦حالا سوال این است اگر قرار بود که با این خانواده مدارا نمی‌کردند چه می‌شد؟ 🔻آنگونه که جناب فاطمه بنت الحسین علیه‌السلام فرمود شما آنچنان به کشتن اباعبدالله مباهات ورزیدید که شاعرتان گفت: ما على و فرزندان على را كشتيم با شمشيرهاى هندى و نيزه ها و ما زنانشان را به سانِ زنان تُرك ، اسير كرديم و آنان را [نمى دانى] چگونه به خاك و خون كشيديم! 🔻نَحنُ قَتَلنا عَلِيّا وبَني عَلِيّ بِسُيوفٍ هِندِيَّةِ ورِماحِ 🔻وسَبَينا نِساءَهُم سَبيَ تُركٍ ونَطَحناهُم فَأَيَّ نِطاحِ منبع: الملهوف : ص 194 🚦اگر قرار باشد اسرا را به سبک اسیران ترک ببرند چگونه می‌شود؟؟؟ ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk