✍️#داستان 💠جایگاه قرآن 🔸زهرى مى گويد: وقتى كه امام سجاد عليه السلام سوره حمد را مى خواند و به آيه شريفه «مالِكِ يَوْمِ الدّين» مى رسيد، به اندازهاى اين آيه را تكرار مى كرد كه نزديك بود بميرد، 🌻و مى فرمود: «اگر همه مردم بين شرق و مغرب بميرند، من از تنهائى، هراس ندارم، پس از آنكه قرآن با من باشد.» 🍃حافظا در كنج فقر و خلوت شبهاى تار تا بود وِردت دعا و درس قرآن غم مخور 🍃صبح خيزى و سلامت طلبى چون حافظ هر چه كردم همه از دولتِ قرآن كردم 🌻 ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ🌻 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92

🌻🔹حدیث 🔹🌻 💚از حضرت رضا علیه السلام روایت شده، منْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل 💐كسي كه از احسان مردم تشكر نكند شكر خدا را بجا نياورده 📚بحار الأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 / ترجمه موسوي همداني ؛ ج2 ؛ ص 50 🌻 ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ🌻 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92

🌻اقرار بعضى بزرگان درباره مهجوريّت #قرآن 🌻 🌴الف: ملا صدرا رحمه الله در مقدّمه تفسير سوره واقعه مى گويد بسيار به مطالعه كتب حكما پرداختم تا آنجا كه گمان كردم كسى هستم. ولى همين كه كمى بصيرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى ديدم. در آخر عمر به فكر رفتم كه به سراغ تدبّر در قرآن و روايات محمّد و آل محمّد: بروم. يقين كردم كه كارم بى اساس بوده است، زيرا در طول عمرم به جاى نور در سايه ايستاده بودم. از غصّه جانم آتش گرفت، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسير و تدبّر در قرآن كردم، درِ خانه وحى را كوبيدم، درها باز شد و پرده ها كنار رفت و ديدم فرشتگان به من مى گويند: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ». 🌴ب: فيض كاشانى رحمه الله مى گويد كتابها و رساله ها نوشتم، تحقيقاتى كردم. ولى در هيچ يك از علوم دوائى براى دردم و آبى براى عطشم نيافتم، بر خود ترسيدم و به سوى خدا فرار و انابه كردم تا خداوند مرا از طريق تعمّق در قرآن و حديث هدايت كرد. 🌴ج: امام خمينى رحمه الله در گفتارى از اينكه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نكرده، تأسّف مى خورد و به حوزه ها و دانشگاهها سفارش مى كند كه قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشته ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ايّام جوانى تأسّف بخورند. 🌻 ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ🌻 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92

🟢#داستان_حجاب 🔸من دارم می‌روم تا تو چادرت را درنیاوری. 🔹بیمارستان از مجروحان پر شده بود، حال یکی از آن‌ها خیلی بد بود و خونریزی شدیدی داشت، دکتر با دیدن مجروح، اشاره کرد که وی را به اتاق عمل انتقال دهیم. انتقال مجروح برای من که #چادر به سرداشتم کمی دشوار بود. دکتر اشاره کرد که چادرم را دربیاورم تا راحت‌تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم. مجروح که چند دقیقه ای بیشتر از به هوش آمدنش نگذشته بود، به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می‌روم تا تو چادرت را درنیاوری. چادرم در مشتش بود که شهید شد و از آن به بعد در سخت ترین و بدترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم. #حجاب @hal_khosh

*🌾بسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ🌾* *🌾بسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ🌾* اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹سلام ؛ روز شما بخیر و نیکی .🌹 🍃ذکر روز چهارشنبه 🍃 🍀💯 مرتبه " یا حَیُّ یا قَیُّوم " ( ای زنده ، ای پاینده )🍀 ☘️☘️☘️☘️☘️☘️ *🌾در محضر قرآن🌾* 🍀سوره ی مبارکه ی اَلشَّمْس ، آیه ی ۹🍀 🌹قدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ؛🌹 🍃که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده ، رستگار شده .🍃 ☘️☘️☘️☘️☘️☘️ *🌾در محضر معصومین🌾* 🍀امام علی علیه السلام 🍀 🍃هیچ دشمنی برای انسان ، ستمگرتر از نفس او نیست .🍃 🌷غرر الحکم🌷 ☘️☘️☘️☘️☘️☘️ *🌾در محضر شهدا🌾* 🍀شهید عباس علی کبیری🍀 🍃اگر میخواهے گناه و معصیت نڪنے ، همیشہ با وضو باش چوݧ وضو انساݧ را پاڪ نگہ میدارد و جلوے معصیت را مے گیرد .🍃 ☘️☘️☘️☘️☘️☘️ *🌾 احکام شرعی 🌾* 🍃اگر به خيال اين كه رفقايش میخواهند ده روز در محلى بمانند قصد كند كه ده روز در آن جا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده ‏اند اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود ، تا مدتى كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند .🍃 🍀رساله ی امام خمینی(ره) ، مساله ی ۱۳۵۲🍀 ☘️☘️☘️☘️☘️☘️ *🌾انرژی مثبت🌾* 🌹کاش همچون دوران کودکی با هم بودن و با هم رشد کردن را دوباره تجربه کنیم .🌹 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🍀اللّٰهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّکَ الْفَرَجْ🍀 🌷التماس دعا🌷

✍️#داستان 💠آب از حرکت ایستاد روزی، زنی بچه شیرخوارش را در بغل گرفته بود و از روی پلی که بر روی رودخانه احداث شده بود، می گذشت. ناگاه براثر ازدحام مردم، زن به زمین خورد و بچه از دستش رها شده و در رودخانه افتاد. جریان آب رودخانه تند بود و بچه را با سرعت با خود برد. زن خود را به ساحل رسانید و در حالی که دنبال فرزندش می دوید، از مردم کمک خواست، ولی جریان آب به قدری تند بود که مردم نمی توانستند، کودک را از آب بگیرند. و بالاخره جریان آب، کودک را به قسمتی از رودخانه برد که آب رودخانه، چرخ آسیابی را به حرکت در می آورد. تصادفأ کودک وارد این جریان گردید و به سرعت به طرف چرخ آسیاب برده شد. در آخرین لحظه که زن یقین کرد هیچ کس نمی تواند به فریادش برسد و فرزندش را نجات دهد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: «ای خدا، به فریادم برس.» در همان لحظه، آب از رفتن ایستاد و از حرکت باز ماند. زن دست دراز کرد و کودکش را از روی آب برداشت و شکر الهی را به جای آورد. - آری، هرجا که انسان امیدش از همه کس و همه چیز قطع شود، فطرت الهی وی، او را متوجه خداوند قادر و توانا می سازد. 📚داستان های شگفت - صفحه 81 .