سر سلسله جنبان تجلی صفات
شد ختم رسل جمع جمیع ملکات
از عرش ملایک زشعف بانگ زدند
بر خاتم انبیا محمد(ص)صلوات
🌴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌴
💠واقعا قشنگه حتما بخونید
▪️اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.
▪️گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود....
نیت تو کجا و سرنوشت کجا
▪️هنگامی که افسرده ای ،بدان جایی در اعماق وجودت ،حضور " خدا " را فراموش کرده ای...
▪️لحظه ها ،تنها مهاجرانی هستندکه هر گز بر نمی گردندهرگز !
▪️ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد ...اما ﮐﻨﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿـکنـد
▪️سه چیز را نگه دار:گرسنگیت را سر سفره دیگران
زبانت را در جمع
و چشمت را در خانه دوست . .
▪️عاشـق طرز فکر آدمها نشوید آدمهـــا زیــبا فکر میکنندزیـــبا حرف میزننداما زیــبا زندگی نمیکنند... !!
▪️مراقب باش بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستندنه فراموش شدن !
▪️آرزوهایت را کنار نگذاردنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !
🌸🍃🌸🍃🌻🍃🌸🍃
💠 #داستان (قضاوتی بسیار جالب از حضرت #امیرالمومنین علیه السلام )
👈کدامیک غلام است ؟
در زمان خلافت حضرت علی علیه السلام مردی از شهرهای کوهپایه به اتفاق غلام خود به زیارت کعبه رفته بودند.
در این سفر از غلام خطایی صادر شد که مولای او وی را تنبیه کرد .
بعد از این مجازات غلام عاصی شد ، خود را ارباب و آقا خواند و صاحب خود را غلام خطاب کرد.
وضع بدین منوال بود تا آنها وارد کوفه شدند .
در کوفه صاحب به غلام گفت : ای دشمن خدا و رسول ، بیا تا تو را به نزد امیرالمومنین ببرم. هر چه او درباره ما حکم کرد ما به آن رضایت دهیم.
هر دو به حضور حضرت رسیدند ،
صاحب ، سوگندهای موکد خورد که این مرد غلام من است، پدر من مرا به او سپرد تا مناسک حج به من تعلیم دهد. حالا او متمرد شده ، خود را آقا و صاحب من می داند.
دیگری گفت : این سخن های بیهوده را می گوید که مرا صاحب شود، او غلام من است.
حضرت فرمود: فعلا" به خانه خود بروید، فردا به نزد من بیایید.
آنها رفتند و مردم ناظر به این دعوا ، به یکدیگر می گفتند حضرت چگونه از عهده انجام این داوری بر خواهد آمد ، چون تا به حال سابقه چنین دعوایی نداشتیم.
حضرت ، قنبر را گفت: دو سوراخ در دیواری ایجاد کند که سر آدمی به راحتی در آن سوراخ داخل شود. چون صبح شد ، حضرت شمشیر به قنبر داد و گفت: هر گاه گفتم سر غلام را بزن ، مبادا که بزنی.
چون طرفین دعوا به محضر آن حضرت رسیدند ، هر دو بر سر ادعای خود باقی بودند و صلح و آرامش بین آنها حاصل نشده بود.
حضرت فرمود: برخیزید و سر خود را در آن سوراخ کنید. آنها چنین کردند.
حضرت با صدای بلند فرمان به قنبر داد که : قنبر سر غلام را بزن.
غلام چون این سخن شنید ، فوری سر خود از سوراخ بیرون کشید.
حضرت فرمود: مگر تو مدعی نبودی که من غلام نبودم ، چرا سر خود بیرون کشیدی ؟
غلام به عرض رساند ، چون مرا بسیار کتک می زد.
حضرت غلام را به صاحب سپرد و هر دو از دیوان خارج شدند .
📚قضاوتهای حضرت علی علیه السلام، ص 159 -158
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💕❤️💕
💕متنی فوق العاده زیبا
دنیا ؛
به "شایستگی هایت" پاسخ میدهد
نه به "آرزوهایت"
پس شایسته ی آرزوهایت باش...
چه بسیار انسانها دیدم تنشان "لباس" نبود...!
و چه بسیار لباسها دیدم که درونش "انسانی" نبود!
به هر کس"نیکی" کنی او را "ساخته ای" و به هر کس"بدی" کنی به او "باخته ای" پس بیا بسازیم و نبازیم.
💠کانال پروانه های وصال💠
📚 #داستان
👈حمام رفتن بهلول
روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند.
با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.
بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی ...این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد
حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟
بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#سوادزندگی
همیشه که نباید همه چیز ، خوب باشد !
در دلِ مشکلات است که آدم ، ساخته می شود
گاهی همین سختی ها و مشکلات ؛
پله ای می شوند به سمتِ بزرگترین موفقیت ها
در مواقعِ سختی ، نا امید نباش
برایِ آرزوهایت بجنگ
و محکم تر از قبل ، ادامه بده ...
چه بسیارند ؛ جاده های همواری ، که به مرداب ختم می شوند ،
و چه بسیارتر ؛ جاده های ناهموار و صعب العبوری ؛
که به زیباترین باغ ها می رسند
تسلیم نشو ...
شاید پله ی بعد ؛
ایستگاهِ خوشبختی ات باشد
💠کانال پروانه های وصال💠
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اینا چه مردانی بودن؟
چی شدن؟
الان جایگزینهاشون کجان؟
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
💠#داستان
👈طعم خاص غذا
یکی ازشاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند :
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم،
بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم،
خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
استاد فرمودند: سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر.
رفتم از همسرم پرسیدم : موقع پختن غذا چه کردی؟
کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم : خانومم باوضو بوده.
فرمودند: اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت: وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند: بله دلیل رفتارم این بود. اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز نذر يكي از ائمه شود، آنوقت هم آشپزي برايت دلنشين تر است،هم اينكه خانواده هر روز سر سفره يكي از ائمه نشسته اند
᯽────❁────᯽