#دردانه #تک‌بیت #آرمان‌صائمی «به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند» که بردن تن تو نیست در توان پدر...

می‌سوزم از غمت؛ بنشین و نگاه کن دنیا پس از تو با منِ تنها چه‌ می‌کند... #حسین‌دهلوی

🏴السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ 🏴 🔊 نام قطعه: #تا_تو_بودی از مجموعه: سوگنامه#نفحات 🏷ویژه ایام حزن اندوه آل الله علیهم السلام 🎤#حاج_جواد_شکری #حسینیه_مجازی_نور_مجرد 🆔@nooremojarrad_com

#دردانه #تک‌بیت #سیدحمیدرضابرقعی فرات موج زد و کائنات می‌خندید که او به وسوسه‌های فرات می‌خندید...

#دردانه #دوبیت #سیّدحسن‌حسینی #قمربنی‌هاشم ای تبسم تشنۀ لب‌های تو مرگ یعنی؛ زندگی منهای تو!

#حضرت‌عباس‌علیه‌السّلام #حضرت‌سیدالشهداء‌علیه‌السّلام #پست‌ویژه #مرحوم‌آیة‌الله‌میرزااحمدسیبویه ◼️ ألسَّلامُ عَلیک یاعَبدَ الصَّالح یَا عبَّاس بن عَلی◼️ 🗣با کلام: مرحوم ‌آیة ‌الله ‌میرزا احمدسیبویه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚠️به جهت ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب تماشا بفرمائید. به جهت پیوستن به #حلقۀرندان و مشاهدۀ آثار بیشتر لطفاً لینک زیر را لمس بفرمائید:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd

از میان حلقه های زره اش زخم به سان شقایق، آفتابی می شود. کار جان فشانی او بالا گرفته و ناجوتنمردی اشقیاء نیز! مقاتل نوشته اند: آب بر خاک ریخت! عاشقان می گویند: عرش آبرو گرفت راویان گفته اند: دست بریده بر خاک افتاد! عاشقان گفته اند: پایمردی معنی یافت! و ماتمیان نیز می گویند: نوحه سر کن آسمان، این داغ،داغ دیگری است!💔 #نثرادبی مرحوم #سیّدحسن‌حسینی #حضرت‌عباس

#دردانه #تک‌بیت #مهدی‌رحیمی و عمو زود رفت، خیلی زود و عمو دیر کرد، خیلی دیر...

📌تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین پشت خمیده مرا، قد کشیدهٔ تو را ــــــــــــــــــــــــــــــ ⚠️به جهت ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب تماشا بفرمائید.

🏴ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ🏴 🔊 نام قطعه: #مناجات_نامه از مجموعه: سوگنامه#نفحات 🏷ویژه ایام حزن اندوه آل الله علیهم السلام 🎤#حاج_جواد_شکری #حسینیه_مجازی_نور_مجرد 🆔@nooremojarrad_com

وای حسین...😭💔😭💔

#حلقه‌ٔرندان #مکن‌ای‌صبح‌طلوع #میلادعرفانپور چنان اسپند می‌سوزد به صحرا ریگ‌ها فردا چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا؟ تمام دشت را زینب به خون آغشته می‌‌بیند مگر باران خون می‌بارد از عرش خدا فردا؟ برادر دل گواهی می‌دهد امشب شب قدر است اگر امشب شب قدر است قرآن‌ها چرا فردا...؟ همه در جامهٔ احرام دست از خویشتن شستند شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا ببین شش ماهه‌ات بی‌تاب در گهواره می‌گرید علی از تشنگی جان می‌دهد امروز یا فردا ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را همانانی که می‌افتند زیر دست و پا فردا برادر وقت جان‌افشانی عباس نزدیک است قیامت می‌شود وقتی بگوید یا اخا فردا برادر خوب می‌خواهم ببینم روی ماهت را که می‌ترسم دگر نشناسمت بر نیزه‌ها فردا به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می‌مانم تمام هستی من! می‌روی بی من کجا فردا؟