یا بگویم حصین بن تمیم تیر بر دهانش زد؟😭 یا بگویم ابو ایوب غنوی تیر بر حلقش زد؟😭 یا بگویم زرعه بن شریک ضربتی به بازویش زد؟😭 @halghemarefat313

بگویم که سنان نیزه بر سینه اش فرو برد؟😭 یا بگویم صالح بن وهب نیزه بر پهلویش فرو برد؟😭 @halghemarefat313

لا یوم کیومک یا ابا عبدالله 🖤💔

بگویم ازینکه حسین نمی‌دانست به کدام پهلو روی زمین بیفتد که تیر یا نیزه ای نباشد تا بتواند راحت بر زمین دراز بکشد؟😭😭😭 @halghemarefat313

❌حسین سر بر رملی از خاک گذاشت... کسی جرئت نزدیک شدن به او را ندارد که کارش را تمام کند.. @halghemarefat313

عزیزان.. اینجا کربلاست.. غروب عاشورا.. از حسین برایتان خبر میدهیم..

سنان..خولی..خواستند سر اورا برای عمرسعد بیاروند، جرئت نکردند..

دیده بان های ما می‌گویند شمر خشمگین شده دواسبه به سمت قتلگاه می‌رود!

یادم آمد..

قبل از ورود حسین به میدان.. زینب گلویش را بوسه زده بود.. فکر نمیکردم مهم باشد پس خبرش را نگفتم! ولی حالا میفهمم بوسه زینب بهر چه بود؟!.... @halghemarefat313

شمر خنجر کندی بیرون آورده.. زانو می‌زند روی سینه نوه پیامبر..

زینب از بالای بلندی نگاه می‌کند...