5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلا...
چه کردی با دل ما🫀♥️
منکارمگرهخوردهآقا ...
حالواحوالمخوبنیستیااباعبدالله !
نزارحالِمناینجوریبمونه ؛
یارحمتاللهالواسعه🌱🕶:>>
#ࢪوشنگࢪے
حاجآقاپناهیانمیگفت :
الانداریحرصچیرومیخوری؟!
جوشمیزنےبرایچی؟بهـخودتبرگرد،بگو :
ـ چتشده؟! ـ خدافوتشده؟!
ـ ضعیفشدهخدا؟! ـ مهربونیشرفتھ؟!
ـ نمیبینہتورو؟! ـ چی شدھ . . .؟
ـ حرصچیومیخوری^^؟🌱'
خُــداهسـٺ . . .💛🌼ناشکریواسہچی؟!((:
#شهیدابوذر_داوودی
متولد۱۳۶۹/۶/۲۹ در روستای حسین آباد از توابع رستم، استان فارس
عضو تیپ تکاور امام سجاد(ع) شهرستان کازرون که داوطلبانه و به عنوان دیده بان به سوریه اعزام و در اولین اعزامش در ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۴ در شهر حلب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
🌸معرفی نامه#شهیدابوذر_داوودی🌸
در ۲۹ شهریور ماه ۱۳۶۹ در روستای حسین آباد از توابع شهرستان رستم استان فارس در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا آمد و در دامان مادری دلسوز و مومن و پدری زحمتکش و دارای معلومات دینی پرورش یافت.
تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیلات دبیرستان به شهر کوین رفت و دیپلم گرفت. در سال۸۸ در رشته حقوق دانشگاه آزاد نورآباد ممسنی پذیرفته شد و پس از سپری کردن پنج ترم از دانشگاه به علت علاقه فراوان به سپاه در آزمون دانشگاه امام حسین(ع)تهران شرکت و در سال۹۱ وارد این دانشگاه شد.
در دوران تحصیل در دانشگاه امام حسین(ع) یکی از افراد برتر دانشگاه بود که چندین لوح سپاس ازمسئولان دانشگاه دریافت کرده بود. در همان سال ۹۱ با دخترخاله اش ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر بود.
با پایان تحصیل به رغم پیشنهاد کاری از طرف دانشگاه، با توجه به روحیه عملیاتی که داشت به تیپ تکاور امام سجاد(ع) کازرون رفت. بعد از چند ماه خدمت در قرارگاه تیپ به دلیل علاقهاش به ادوات و دیدبانی در پایان سال۱۳۹۳ به گردان ادوات پیوست و همزمان با ورودش، گردان به منطقه عملیاتی تیپ در شمال غرب اعزام شد.
در اکثر کارها پیشقدم و خستگی ناپذیر بود و خیلی زود به دلیل حسن انجام کار و اخلاق و رفتار پسندیده جای خویش را در بین نیروها باز کرد و بارها به دلیل ایثارگری هایش از طرف فرمانده تیپ و گردان تشویق شد. با پیچیدن زمزمه رفتن به سوریه در تیپ امام سجاد(ع) با وجود اینکه در ماموریت شمال غرب بود اما از فرماندهان خواهش کرد که نامش را در فهرست نفرات اعزامی به سوریه ثبت کنند.
نهایتا در سی آذر ماه ۱۳۹۴ به سوریه اعزام شد. همسر شهید می گفت، ابوذ از ارومیه زنگ زد و اطلاع داد که میخواهد به سوریه برود، به او گفتم همیشه ماموریت هستی، محدثه هم بی تاب توست، ان شاء الله دفعه دیگر برو، اما تصمیم جدی ابوذر باعث سکوت و رضایتم شد. ابوذر به خانه آمد و 6 روز را در کنار ما گذراند و در این 6 روز مدام در خانه میگفت همسر شهید خوبی؟ پرسیدم: «تو چته همش میگی دختر شهید، همسر شهید» گفت آخرین ماموریت من هست من مطمئنم»، ابوذر پرچمی منقش به اسم حضرت عباس بر سر در خانه نصب کرده بود و میگفت«هر کسی برای دفاع از حرم زینب رود باید مثل حضرت عباس شهید شود»
همسر شهید در ادامه میگفت: او نماز اول وقتش هیچوقت به تاخیر نمیافتاد، صدقه میداد، به نیازمندان کمک میکرد، به هیچ کس بیاحترامی نمیکرد و همین خوبیهایش مرا مطمئن میکرد که ابوذر در این دنیا ماندنی نیست و همان شد که میگفت.
وی به محض ورود، دیده بانی در خط اول را به عهده گرفت و بسیار موفق عمل کرد به نحوی که مورد تشویق فرمانده تیپ قرار گرفت و به خاطر علاقه اش به دیده بانی به "دیده بان جوان" معروف شده بود. در ۱۶ دی ماه ۱۳۹۴ در شبی که نیروهای تروریستی النصره قصد تک شبانه داشتند، تک آنها را خنثی کرد و به کمک دیگر نیروها تعداد زیادی تلفات از آنها گرفت که دشمن تکفیری عملا کاری از دستش ساخته نبود. همسر شهید میگفت: ابوذر وقتی که گرا خوب میداد میگفت« هوی واویلا» به همین خاطر رزمندگان سوریه او را «هوی واویلا» صدا میزدند.
وی پس از پایان ماموریت به منطقهی شبخ نجار عازم شد و به گفتهی فرماندههان در این مدت ۴۵ روزه عملکرد خیلی خوبی داشت. ابوذر معتقد بود که (ما مدافعان حرم اگر سرباز آقا امام زمان(عج) هستیم، نباید نائبش را تنها بگذاریم. باید به ندای ولی زمان لبیک بگوییم، همیشه تابع ولایت باشیم و هر چند بار لازم باشد، به سوریه برویم و از حرم آل الله(ع) محافظت کنیم)
سرانجام ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۴ در عملیات بزرگ آزاد سازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهراء پس از رشادت و فداکاری های فراوان در این عملیات بر اثر اصابت گلوله ی قناسه به سرش به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از بازگشت به ایران ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۴ در میان خیل مشتاقان و دوستداران فرهنگ شهادت برروی دستان مردم شهید پرور شهرستان های ممسنی و رستم تشییع و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
🌺یادش گرامی و راهش پر رهرو باد🌺
تنها کسانی شهید می شوند که
شهید باشند...
به این سادگی ها نیست
باید قتلگاهی رقم زد
باید کُشت!!
منیت را
تکبر را
دلبستگی را
غرور را
غفلت را
آرزوهای دراز را
حب دنیا را...
باید از خود گذشت !
باید کشت « نَفس » را...
شهادت درد دارد!
درد کُشتن "لذت" هاست...
باید کشته شویم ،تا شهید شویم!!
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام...
سلام آقا,خوب می دانی که تمام دلخوشی ام به همین سلام های گاه و بیگاهی است که مرا به تو می رساند...
من فقط همین را احساس می کنم که وقتی نام مبارکت را می آورم یا اذن ورود می خوانم,تنم مور مور میشود...
آقاجان خوب می دانی ک خیلی ها آرزو دارند وقتی نام مبارکت را می شنوند,در مقابل گنبد و بارگاه طلایی ات بایستند و سلام دهند...
سلامی از ژرفای دل بگویند و جوابی بشنوند از صفای درونت...
هنوز خیلی ها هستند که گرد پیری و کهولت به سر و رویشان نشسته اما,هنوز نتوانسته اند حتی یک شب را در بارگاهت آرام گیرند.
راستی! بعضی وقت ها که فکر می کنم چه خوب است که اسمتان هر روز در زندگی ام تراز شود.
چه خوب که پژواک نامتان همه هستی ام را متبرک می کند.
راستی چه نام شیرینی دارید آقا...
خدایاشکرتبخاطرِگریهکردن..
کهوقتیدِلِمونپُره؛
سجادهروپَهنمیکنیموبااشک
باهاتحرفمیزنیم
وعجیبسَبُکوآروممیشیم...!
#شکرگزاری🥲
بچه مذهبی بودن مثل نردبونه !
هرچقدر بالاتر میری ؛ به خدا نزدیکتر
میشی؛ اما یادت نره ..
اگه از بالا بیفتی ؛ دردش خیلی بیشتر
از افتادن از پله های پایینتره !
حواست باشه سقوط نکنی:)))💔
-شهیدآوینی
#دلشکسته
🌿 #آیتاللهبهجت:
"هر جا ڪم آوردۍ،
حوصلہ نداشتے،
گرفتہ بودۍ،
پول نداشتے،
باطریت تموم شد،
تسبیح را بردار؛
و صد مرتبہ بگو:
[استغفراللہ ربے و اتوب الیہ]
آروم میشوۍ!
استغفار فقط براۍ توبہ
و آمرزش از گناهان نیست...!
#دلشکسته
✋بدونتعارف....
رفیق!درگوشی یه چیزی بگم؟
خراب کردیم...!
این رسمش نیست!
حواست هست درطول روز چـــــندین گناه پی در پی انجام میدی و اینقدر تکرار شده که قبحش ریخته و دیگه بابتش حتی ناراحت هم نمیشی😔
⚠️بھ خودت بیا عزیز!
بهخودتبیا کہ گاهۍ زود دیرمیشود...
#توبه