eitaa logo
حال ____دل
450 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
25 فایل
دلنوشته هایی از یه جامانده.. کپی آزاد با ذکر صلوات در تعجیل آقا صاحب الزمان💚 #اللهم_بارک_لمولانا_صاحب‌الزمان🥀 تبادل نداریم میشنویم👇 https://harfeto.timefriend.net/17053009006916
مشاهده در ایتا
دانلود
حال ____دل
#حرف‌های‌در‌گوشی بذار که یه گوشه اسمتو بنویسن حتی بخاطر برداشتن یک آشغال کوچک توی هیئت! قدمی برد
نکنه‌این‌دهه‌تموم‌بشه‌وتو‌بی‌نصیب‌باشیا الان‌وقتشه👌 وقت‌دلبری‌برای‌اربابت یه‌نوکر‌همیشه‌میخواد‌کاری‌کنه‌که‌به‌ چشمای‌اربابش‌‌‌‌‌بیاد.... توکتاب‌خادم‌ارباب‌کیست‌؟ نوشته،هر‌شب‌در‌حسینیه‌به‌امام‌حسینت عرضه‌بدار: آیا‌قبول‌شد؟!😔🌾 ✌🖤 @halle_dell
بلد نبود! همین شد که در صفّین برای علی(ع) شمشیر زد اما در کربلا بر پسرش حسین(ع) شمشیر کشید! @halle_dell
(ع)؛ از محدودیت‌های زمانه‌اش و از محدودیت سن و سال و زمان و مکان خارج است... دیروز سرباز شِش‌ماهه و پیرمرد هفتادساله داشت، امروز هم......👌🌾 @halle_dell
از بیعت در غدیر تا کُشتار در کربلا به قدر یک فاصله بود! های دشـمن با بمباران اعتقـادی مردم، حامیان علی را به دشمنان حسین مُبدّل کردند😔🌾 @halle_dell
تاسـوعـا رفـت😔 عـاشـورا رفـت😔 در برخی موارد عکس پروفایل‌ها عوض شد اسم گروهها تغییر کرد... خیلی‌ها از کانال‌های مذهبی لفت دادن ... پیراهن مشکیا دراومد... جوک‌ها شروع شد.. آهنگ گوش کردن‌ها شروع شد... ولی غم‌های زینب تازه شروع شد... یتیمی تازه شروع شد.. اسیر بودن تازه شروع شد ... کتک خوردن تازه شروع شد... امـان‌ازدل‌زینـب یـازینـب💔 فقط یادمون باشه هی نگیم ان شاءالله بریم کربلا چون کربلا رو باید از بی‌بی زینب خواست که پیشش رو سیاهیم! اللّهُم عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج... @halle_dell
حال ____دل
#حال_دل @halle_dell
زِ حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا😭 به وصل خود دوایی کن، دل دیوانه ی ما را ...!😔🙏🌾 @halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجاعمود۱۴۰۷👌👌 اخرین عمودپیاده روی. اخرین نشان.. اخرین نقطه ... اولین نقطه که چشممون روشن میشه😭🙏 🤲🤲🤲🌾🌾 @halle_dell
سلام ،شبتون خوش رفقا🖐 یه مدت نبودیم ،البته درگیر کارهای اماده سازی هیئت ومراسم دهه اول محرم ونوکری ارباب بودیم .... یه عده رفتند.... یه عده نگران شدند وسراغ گرفتند یه عده پای غیبتمون موندند.....🌾✌ دم همگی گرم 👌 ان شالله نوکریامون‌ به چشم مادرسادات اومده باشه وامضا شده باشه،اونکه همه درانتظارشیم.... 😔🤲 @halle_dell
روزهابےتو گذشت‌و‌غربتت‌تایید‌شد چون‌دعاےفرج‌ماهمہ‌باتࢪدیدشد😞 بارهانامھ‌نوشتم‌ڪه‌بیااماحیفـــــ معصیت‌کردہ‌ام‌وغیبت‌توتمدیدشد(:💔 🧡 @halle_dell
حال ____دل
#تلنگر تاسـوعـا رفـت😔 عـاشـورا رفـت😔 در برخی موارد عکس پروفایل‌ها عوض شد
یـوسف گـمگشته باز آمـد؟ نیـامد حافظا ...! تازه " زینب " دِه به دِه دنبال یوسف می رود... 💔😭 🌾🖤 @halle_dell
حال ____دل
#حرف‌های‌در‌گوشی بذار که یه گوشه اسمتو بنویسن حتی بخاطر برداشتن یک آشغال کوچک توی هیئت! قدمی برد
چقدر دلمون تنگ شده برای دهه اول محرم بدو بدو کردنا برای اماده سازی هیئت عرق ریختنا وخستگیایی که دلنشین بود جمع گرم رفقای هیئتی . . . . . چه زود گذشت ...😔 کی میدونه ساله دیگه به محرم میرسه یانه😭 خیلیا حتا امسال به روز عاشورا نرسیدند 😔🌾 😭🙏 😔🖤 @halle_dell
💢خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب در مورد عاشورا البته میگویند داستان است ولی هرچه هست بسیار زیباست. 🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. 🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد : 🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ 🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم 🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ 🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار 🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند 🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ 🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟ 🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم ! 🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟ 💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) 🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟ 🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه 🔹گفت : یک فال برام بگیر 🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست 🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما 🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید 🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟ 🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال 🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ 🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد 🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان 🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : 💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت 💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم 💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت 💥رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس 💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت 💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا 💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت 💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی 💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت 💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود 💥از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت 💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود 💥زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت 💥ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم 💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت 💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست 💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت 💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم 💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت 💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ 💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده ! 🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . 🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم . 🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم . 🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد ! 🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند . 🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید. 🌾 @halle_dell
🌟🌸🌟 امروز یکم شهریور سالروز تولد فرمانده مخلص و بی ادعای لشکر 14امام حسین علیه السلام شهید حاج حسین خرازی بزرگمردی که باصداقت و صفایش قلب همه همرزمانش را تسخیر کرده بود ❤️همیشه در قلب مائی مرد بی ریا❤️ 🌹تولدت مبارک فرمانده. @halle_dell
نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد، و شاید اهل و هم نبود... معاویه و ابن‌زیاد و هم همینطور..... یادمان باشد، که میخوانیم وقتی رسیدیم به « ...»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟؟!!!!! مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم...... جمله ای بس سنگین از : "کربلا"به رفتن نیست... به شدن است!.. که اگر به رفتن بود! شمر هم "کربلایی" است! @halle_dell