سلامعزیزوظیفهبود
اینحقیرالاننزدیک۴ماههچلهشهدارابادوستانمدرواتساپبرگذارمیکنیم
هرروزصبحبامعرفیشهیدووصیتنامه
وعکسوکلیپدرمورداونشهیدروزمونرا
آغازمیکنیم
انشالله بتونیمحقشون رابهنحواحسناداکنیم
ماراخیلیدعاکنید
#اللهمالرزقناهمونکهمیدونی😔🤲
مناللهتوفیق🤲
یاامیرالمومنینحیدر🌾
🙄
ممنونازنصیحتدوستانتون
اخهاعضاموناصلاصبورنیستند😔
متاسفانهدوروزکهنباشیمماراترکمیکنند
خواستمبگماحتمالایهغیبتکبریدرانتظار
اعضایکانالهست😅😉
جانمولاهرکسی مارادوستدارهبمونهخوب😕🙃
ازشوخیگذشته،ممنونولیمنهمیشه
دوستدارمحالخوبمراباشماهادرمیانبزارم
حالاشمادوستنداریددیگهنمیگم
چیکارامیکنم😊🖐
#بینشون
@KhademeMollaAli مقداد
@T_B790 ترنم بهاری
خوشحال میشم حرفاتون را بشنوم👇
https://harfeto.timefriend.net/16319410348012
🔴این داستان عالیه با اوضاع الانمون کاملا همخوانی داره!!👌
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! 🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست.
#ارسالیازاعضا
#تلنگر
#حال_دل
@halle_dell
« مَن یَتَوَکَّلْ عََلَی اللَّه فَھٌوَ حَسْبُھٌ »
گمشدهایم،
جا نمیشویم نه در زمین و نه در زمان، خستهایم از خودمان !
سپردهام به تو خودم را،
زندگیام را و تمٰامِ دوست داشتن هایم را و راضیام به هر آنچھ تو بخواهی برایم
کھ تو بهترین را میدانی و بهترین را میخواهی!
#اﷲ❤️
#ارسالیازاعضا
#حال_دل
@halle_dell
#خودمونیم
اگر روزي ،
بے منت دلے را
شاد ڪردي ..
بے " گناه " لذت بردی 🌾
بی ریا دستے را گرفتی ..
بدان آن روز را
زندگــــی❤️ ڪرده ای ....
#تلنگر
#خودسازی
#حال_دل
@halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دشمنشناسی
🔴 گروه موسیقی کره ای (بی تی اس) که پرطرفدار هم شده است، جوانان را به سمت #همجنسگرایی می کشد
❌ نوجوانانی که نا آگاهانه خود را در دام #بحران_هویت میاندازند و حتی از نحوه به دام افتادن نیز آگاه نیستند
📌 جهت گیری رسانه ها تاثیر عجیبی بر شکل گیری اعتقادات دارد این کلیپ را ببینید و کمی تفکر کنید
#هوشیار_باشید
#روشنگری
#حال_دل
@halle_dell