eitaa logo
*هم افزایی شهدایی*
154 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
5.2هزار ویدیو
73 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴حرفای سطحی پزشکیان رو تو مدرسه بین دانش آموزا هم میتونید بشنوید جلیلی ام مثل یه استاد خوش اخلاق براش توضیح میده اسم این مناظره نیست اسم این کلاس درس استاد جلیلیه😁
👌یک کار عالی و جامع برای معرفی آقای دکتر جلیلی 💫روی لینک بزنید و کارها و خدمات دکتر جلیلی رو مشاهده کنید : https://jalilifans.ir/link/ 🌺نشر حداکثری در گروه های خانوادگی،دوستان،همکاران و ...🌺
شمسی(ابوالقاسم)🌿 معظم در ۳۰ شهریور ۱۳۴۵ در روستای شمسی رستاق در خانواده ای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود و در همان کودکی آثار صدق و یمین و ایمانش زبانزد بود. در سال ۵۷ با وجود و جوانمردی در این سن در شب هفتم محرم به دست دستگیر می شود و بعد از با حضور در پایگاه بسیج به این پایگاه رونقی دوچندان می بخشد چراکه با همه صمیمی بود و همیشه لباس فرم بسیجی می پوشید،تلاوت قرآنش طولانی ،در مراسم کمیل،دعای_ندبه و نماز جماعت شرکت می کرد. او که به عنوان یک ساده و تک تیرانداز به دفاع مقدس پرداخت و پس از دوسال حضور داوطلبانه و سربازی امامزمان(عج) و آموزش های مداوم با جدیت و قاطعیت و نظم برنفس خود چیره شد و در آخرین اعزام او که در روز ۱۳ محرم بود به عنوان معاونگروهان ،زره جهاد به تن کرد. در ۲۵ مهر ۱۳۶۳ سمبل تمام عیار و خالص وقار و اطمینان قلبی شد وقلب پراز شورحسینی را با دفاع جانانه در برابر تک دشمن در منطقه زید نشانه تیردشمن نمود و کفار بعثی را از میهن بیرون راند. فرازی از #شهید: « برادران بسیجی ام؛ ازباب تذکر حقیر سخنی با شما می گویم.برادرانم،معنی و مفهوم زندگی آن وقت معلوم می شود که انسان در جهت خدا حرکت کرده و خداگونه باشد پس باید تقوای خدا را پیشه خودساخت و از هرگونه اعمال و مسائلی که انسان را از خدا دور می سازد دوری جست. » https://eitaa.com/nabzeeshgh110
🔴شوک بزرگ به ستاد پزشکیان ابراهیم کابوس شاکری، رئیس مالی ستاد پزشکیان، به دلیل پولشویی دستگیر شد. رییس ستاد مالی و پشتیبانی پزشکیان که صاحب و مدیرعامل شرکت سیمکو میباشد، به اتهام پولشویی در خرید رای به رقم ابتدایی دو هزار میلیارد تومان دستگیر شد. پزشکیان نیومده، چه اطرافیانی دورشو گرفتن!!! 🌍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید فاطمه دهقانی نقندر محل تولد: ایران ، استان کرمان ، شهرستان کرمان ، تاریخ تولد: 1366/01/01 تاریخ شهادت: 1402/10/13 محل شهادت: مزار شهدا کرمان به گزارش دفاع‌پرس از خراسان رضوی، در پی شهادت «فاطمه دهقان» مجروح حادثه تروریستی کرمان، پیکر این شهیده والامقام امروز با حضور «محمد دهقان» معاون حقوقی رئیس جمهور، «یعقوبعلی نظری» استاندار خراسان رضوی، جمعی از مسئولین استانی و قشرهای مختلف مردم در مشهد تشییع شد. این مراسم که با حضور پرشور بانوان مشهدی همراه بود با سخنرانی حجت‌‌الاسلام‌والمسلمین «سید محمدحسین راجی» مدیر اندیشکده راهبردی سعدا از مهدیه مشهد آغاز و تشییع‌کنندکان پیکر شهیده «فاطمه دهقان» را تا حرم مطهر رضوی بدرقه کردند. شهیده «فاطمه دهقان» فرزند شهیده «مریم قوچانی غروی» از شهدای حادثه تروریستی کرمان زمان وقوع این حادثه تروریستی مجروح شده و بیهوش در بخش مراقبت‌های ویژه یکی از بیمارستان‌های کرمان بستری شده بود که در روز تشییع پیکر مادر مرگ مغزی وی اعلام شد که با توجه به وصیت شهیده پس از اعلام مرگ مغزی وی، اعضای بدنش به چهار بیمار نیازمند عضو اهدا شد. شهیده دهقان فرزند غلامحسین دهقان برادر بزرگ محمد دهقان معاون حقوقی رئیس جمهور است که به هنگام شهادت ۳۶ سال سن داشت و دختر یک و نیم ساله وی نیز در این حادثه شهید شده است
یزدلی نام پدر : حسام نام مادر : فاطمه تاریخ تولد : 1345/01/01 محل : جنوب رود کرخه محل خاکسپاری : تهران-گلزارشهدای بهشت زهرا-قطه28-ردیف101-شماره14 تاریخ : 1462/05/03 : بسم الله الرحمن الرحیم. « در دهۀ 1340 بدلیل خشک شدن آب قناتهای روستا، بعضی از اهالی آن برای کسب درآمد و گذراندن زندگی مجبور به مهاجرت می شدند. خانواده حاج حسام تقوایی یک بار در سال1343یزدل را ترک کردند و در کاشان خیابان دروازه فین محلۀ آب انبار، محمد صالح منزل محمدیان سکونت کردند. ولی دوباره به یزدل منزل پدرش حاج ذبیح الله تقوایی برگشتند. اما خود حاج حسام به شهر ری رفت و در شهرداری مشغول به کار شد. روزهای عید سال 1345 مصادف با دوشنبه 29/11/1385ه- ق بود خانواده خوشحال از تحویل سال و بهاری با طراوت، مسرور از تولد نوزاد پسرشان بودند. ولی عبدالله گرفتار بیماری سرخجه شده بود. دکترها از درمانش ناامید بودند، اما خواست خداوند بر زنده ماندن او بود. او باید زنده می ماند تا یکی از سربازان قیام امام خمینی«ره» برای مقدمه ظهور باشد. آنها دَه ماه بعد یزدل را به قصد زندگی در شهر ری ترک کردند و آنجا ساکن شدند. کودکی عبدالله در شهر ری سپری شد. یک بار در رودخانه تهران که از شهر ری می گذرد، سقوط می کند. ولی از آن حادثه جان سالم به در می برد. عبدالله دوران ابتدایی خود را در دبستان موحدی شهر ری واقع در خیابان محتشم گذراند. وقتی به مدرسه می رفت، سهمیه پول جیبی اش چهار ریال بود، روزی به پدرش گفته بود که امروز به من پنچ ریال بدهید، پدرش ناراحت می شود و تشری هم به او می زند ولی همان پنچ ریال را به او می دهد. وقتی عبدالله برای نهار به منزل برمی گردد، از روزهای گذشته گرسنه تر به نظر می رسد. پدرش به او اعتراض می کند ولی جوابی نمی شنود. بعدها که وارد سپاه شده بود، پدرش از آن روز گرسنگی می پرسد، عبدالله به او می گوید: وقتی به منزل بر می گشتم بچه ای را دیدم که گریه می کند او می گفت لیوانش شکسته است، و از مادرش کتک خواهد خورد. برایش لیوانی خریدم و نهار گرفتم و او را تا منزلشان رساندم. عبدالله در سالهای پیش از انقلاب در جلسات آموزشی کلاس های قران مسجد جوادالائمه شرکت می کرد. او با هوش و ذکاوتی که داشت. در نبودن استاد اقدام به آموزش بچه های کلاس می کرد، و خودش مربی قرآن مسجد می شد. فعالیت های او در همین مسجد و همراه با انقلابیون بود. دوره راهنمایی را در مدرسه پانزده خرداد گذراند. و برای ادامه تحصیل در دبیرستان شهید مدرس ثبت نام کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عضو فعال پایگاه امام محمدتقی در همان مسجد جوادالائمه شد. مدتی را هم به عنوان فرمانده پایگاه خدمت می کرد. او به عنوان بسیجی رزمنده به میدانهای دفاع از میهن اسلامی اعزام شد. در تاریخ 7/5/1361 که با شهادت پسر دایی اش«علیرضا زیارتی» مصادف بود مجروح شد و به تهران بازگشت. بعد از بهبودی، دوره سخت آموزش نظامی سپاه را در دانشگاه امام حسین (ع) گذراند. در اوائل سال 1362 به عنوان پاسدار مدتی را مسئول عوارضی حسن آباد تهران شد. در این مدت بعد از پایان کارش برای تبلیغ به شهرک های اطراف می رفت و فعالیت تبلیغی می کرد. بیشتر درآمدش را برای جبهه هزینه می کرد. عبدالله خیلی نسبت به بیت المال حساس بود روزی یکی از دوستان ارتشی او، پیشنهاد کرده بود که سپاه را رها کند و استخدام ارتش شود. ولی عبدالله قبول نکرد بود. می گفت همین حقوق سپاه مرا کفایت می کند. عبدالله از طریق لشکر محمد رسول الله (ص) تهران در تاریخ 2/4/1362به عنوان خدمه تانک عازم کرخه در جبهه جنوب کشور می شود. او در روز دوشنبه تاریخ 3/5/1362مصادف با 14/10/1403ه- ق که با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید را در تاریخ 11/5/ 1362 در تهران تشییع کردند و در گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه 28 ردیف101 شماره 14 به خاک سپردند.» گزیده ای از : اکنون این وصیت نامه را می نویسم قلبم آکنده از عشق پیوستن به الله و ائمه اطهار (ع) می باشد. من این راه پر افتخار را که راه امام حسین(ع) است با آگاهی و شناخت انتخاب کردم و داوطلبانه در این راه قدم گذاشتم. من داوطلبانه قدم در راه جهاد نهاده ام و سینه ام را آماج گلوله قرار داده تا کشته شوم و به معشوق خویش برسم. مادر مهربان و زحمتکشم! از خداوند بخواه این هدیه ای را که به در گاهش دادی، بپذیرد. پدرم! خدا را سپاسگزار باش از آنکه شما هم در این انقلاب، شهیدی تقدیم نمودی و پیش خدا و ائمة اطهار (ع) سرفراز شدی. امیدوارم موقعی که خبر شهادتم را برای شما آوردند شکر خدا را بکنید و خوشحال باشید. دوستان عزیز از شما می خواهم که مساجد را خالی نزارید. شهیدعبدالله_تقوایی _یزدلی https://eitaa.com/nabzeeshgh110