eitaa logo
*هم افزایی شهدایی*
155 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
77 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمی‌شود. 💔 🌹 🕊 ✅ ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
⌬﷽⌬ ⚘《ايـــن را هــــرگــــز فـــرامــــوش نــــكنيد تا خــــود را نـــسازيــم و تغيير ندهيـــم، جامعه ساخته نـــمی‌شود.》 ᭂ 💔ᭂ ღ🌹ღ ⸙🕊⸙ ✅ ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
سلام عزیزان دل 😍 تسبیح صدتایی طرح عقیق مشکی با رگه های طلایی قشنگ🙂 و صلوات شمار فوق لاکچری چراغ دار دو رنگ قشنگمون از کارای جدیدمون 🥰 از این رنگ تسبیح فقط همین یک عدد موجود است در رنگها و مدل های دیگه هم قابل سفارش هست ✨ تسبیح و صلوات شمار به صورت جداگانه نیز قابل سفارش است.. https://eitaa.com/noor_zahra_225
پیج کاری مادر شهید آقا محمد مهدی رضوان دانه دانه های این تسبیح ها گواه اشک ها و دلتنگی های مادری هست که تنها پسر ۱۹ ساله اش را برای امنیت ما هدیه داده است لطفا حمایت کنید و به گروه های خود ارسال کنید
در این پست آمده است: «سردار حاج‌حسین کاجی می‌گوید: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه کردستان بودیم که به طرز غیرعادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی درآوردم. داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملاً سالم بود و این چیز عجیبی بود. در وصیت‌نامه نوشته بود. من سیدحسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم. پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند و... بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود، تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است.» 💔😭 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌹 شهيدی که موجودات و جمادات را می شنید!!! 🕊شهيد فرمانده محور عملیاتی لشکر ۴۱ ثارالله... با حسین برای شناسایی رفتیم وقت نماز شد من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم پس از نماز دیدم حسین می‌ خندد به من گفت: می‌ خواهی یقینت زیاد بشه⁉️ با تعجّب گفتم: بله اما تو از کجا فهمیدی؟ خندید و گفت: چه‌ قدر؟ گفتم: زیاد. گفت: گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن. من همان کار را کردم و صدای زمین راشنیدم که مرا نصیحت می‌کرد.‌... سپس حسین گفت: مرتضی! یقینت زیاد شد⁉️ من می‌دانستم که انسان می‌ تواند به خدا خیلی نزدیک شود اما نه تا این حدکه حسین بخدانزدیک شده بود... ✅ راوی 🥀🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
25.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀 مرگ ما دست خداست و هرگونه كه خواسته باشد ما را به سوي خودش باز مي‌‌گرداند پس بهتر كه در بستر نميريم و در راه خودش و به سوي خودش برويم و چه بهتر كه سعادتمند و روسفيد به پيش خدا بازگرديم. ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🔴ماجرای درس‌آموز! نقل است نصراله سیچونی یکی از خیّرین و مغازه داران مؤمنِ کاروانسرای کلگه مسجدسلیمان، ۴۰ شبانه روز چلّه گرفته بود تا خدا را زیارت کند... تمام روزها را روزه بود و در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام بود و شب به قیام. کارش شده بود زاری و تضرع به درگاه او... شب ۳۶ ام ندایی از درون خود شنید که‌می‌گفت: ساعت ۶ بعدازظهر، در بازار شوشتری‌ها(مسگران)، به‌دکان رضازاده مسگر برو،آنجا خدا را زیارت خواهی کرد... نصراله سیچونی از ساعت ۵ در بازار شوشتری‌ها (مسگران) حاضر شد و در کوچه‌ها و تیمچه‌های بازار از پی دکان مورد نظر می‌گشت... می‌گوید : پیرزنی را دیدم که دیگی مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد و می‌خواست که آن را بفروشد ... به هر مسگری نشان می داد، او دیگ را وزن‌می‌کرد و می‌گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی! پیرزن می گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟ مسگران می‌گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این نمی‌صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می‌چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکّان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آورده‌ام و به ۶ ریال می فروشم، آیا می خرید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دلش را گشود و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه‌ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت، وراندازی کرد و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی‌است. حیف است بفروشی، امّا اگر مُصر هستی که بفروشی من آن‌ را به ۲۵ ریال می‌خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می‌کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" آنگاه دیگ‌را گرفت‌و ۲۵ریال دردست‌پیرزن‌گذاشت!!! پیرزن که شدیداً متعجّب شده بود؛ دُعاکنان دکّان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. نصراله سیچونی می‌گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکّان مسگر خزیدم و گفتم: _عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال خریدی؟!!! _مسگر پیر گفت : من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم... از حرفی که زده بودم بسیار شرمسار شدم و به فکر فرو رفتم که ناگاه... ندایی در درونم با صدای بلند گفت: با چلّه گرفتن و عبادت کردنِ صرف، کسی به زیارت ما موفق نخواهد شد!!! دست افتاده‌ گیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جلسه‌ای استاد آقای دکتر انصاری فرمودند: استادم توصیه کردند هرروز این دعا رابخوانم ومن ۲۵ سال است که این دعا را ترک نکرده‌ام🍃
🍃﷽ ❀مــــــحــــور اصـــــلی زنـــــدگــــی مــــا شـــــادی و غـــــم ما آقــــا و مـــــولامون حــــــســـــیــــن علیه‌السلام هــــست. ﷺ 🌺