2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قربان ابهتت قربان ایمان و صلابتت
😍 برای مردم خاضع ، برای دشمن قاطع
💠 یک تنه با دست خالی اما با ایمان سرشار و حقیقی به عظمت خدا و اسلام و خودت و مردم ، شرق و غرب رو به زانو درآوردی و اسلام عزیز و کشور رو با همه ی دشمنی های بی سابقه در دنیا مطرح کردی و الان داریم زمزمه های #ظهور رو به برکت انقلاب تو و یارانت در جهان میشنویم❤️
😭 روحت شاد ✨ و لحظه لحظه ات در کنار پیامبر و ائمه ی خدا علیهم السلام در نزدیکترین مقام به خدا ❤️
#امام_خمینی
#تاثیر_گذارترین_فرد_قرن به گفتهی تمام مجلات آمریکایی و اروپایی
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر فرزانه انقلاب:
دلم برای رئیسی سوخت ...
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
4.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رحلت_امام_خمینی
♦️رهبری از جنس مردم
خاطره کمتر شنیده شده از سیره حضرت روح الله در زمان بمباران تهران
راوی: مرحوم سید احمد خمینی
#امام_خمینی
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
🥀 با شهدا صحبت کنید؛ آنها صدای شما را به خوبی میشنوند و برایتان دعا میکنند. ارتباط با شهدا دوطرفه است...
سخنی از شهید #امیر_سیاوشی
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#معرفی_کتاب
📘 کتاب «پنجرهای رو به خانه ما»
📌 این کتاب پنجرهای از یک زندگی به سوی شما باز میکند تا نظارهگر تصویر قابی باشید که برای بسیاری تبدیل به خاطرهای دور و غریب شده است.
خانم زهرا صادقی، بانوی جوان در روزگاری که تصویر مطلوب و غالب از خانواده با یک یا دو بچه ترسیم میشود، با انتخاب مسیری متفاوت با ده فرزندش تصویر دیگری ساخته است.
تصویری از خانهای که پر از هیاهو و زندگی است، تصویری از رشد و بالندگی زنی با نقش مادری، تصویری شیرین از مادرانگی.
🛒 لینک سفارش اینترنتی کتاب:
http://B2n.ir/r97736
❗️به جهت خرید عمده این کتاب با واحد فروش انتشارات تماس بگیرید.
۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#برشی_از_کتاب
💠 بچهها دور من و محمد حلقه میزنند. بالا و پایین میپرند و جیغ میزنند. تخت صورتی و مشکی که برای نادیا خریده بودیم را توی سالن گذاشتهایم. محمد را توی تخت میخوابانم. ابراهیم میگوید: «مادر! اگه گریه کرد، من بلندش میکنم.» علی عینکش را روی صورتش جابهجا میکند و میگوید: «وای چقدر کوچولوئه!» نادیا لبهایش را روی دست محمد میگذارد؛ انگار گل بو میکند.
دنبال مجتبی میگردم. تازه، تاتیتاتی راه میرود. از روی مبلها بالا رفته و بالای تخت ایستاده است. از چشمهای گرد و خیرهشدهاش خندهمان میگیرد. علی میگوید: «مادر! فکر کنم مجتبی نفهمیده این بچهست.» نادیا نخودی میخندد و میگوید: «آخه شکل عروسکه!»
از خندهها و ذوق بچهها، قند توی دلم آب میشود.
✂️ برشی از کتاب پنجره ای رو به خانه ما
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#نظرات_مخاطبین
🌹 اگه کتاب رو بخونید به این نتیجه میرسید که زندگی برای همه سختی های خاص خودش رو داره.
و خدا برای هر کسی به تناسب توانایی هاش سختی میده... و قطعا سختی ها برای همه ما (اگر صبر داشته باشیم) همراه با رشده.
چراکه رَب که همواره و در هر شرایطی مربی ماست... داره ما رو تربیت میکنه.
و پیام خانم صادقی به این مخاطب عزیز
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
😊 آقای صالح مدرس زاده از اون دست کتابخوان ها درجه یک و فعال در بستر فضای مجازی هستن که کتاب قصه ننه علی رو پیشنهاد دادن به مخاطبین عزیز کانالشون 🌹
❗️برشی که میخوانید گوشه ای از کتاب #قصه_ننه_علی هست و نظر ایشون در رابطه با کتاب:
😡گوشه لباسم را گرفت،
پیراهنم را دور گردنم پیچید 😓
و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند.
😧 😧 😧
دست و پا می زدم،
نفسم بالا نمی آمد،کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست.😞
بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم🚪
و گفتم: رجب!
باز کن، شبه بی انصاف! یه چادر بده سرم کنم...
زنجیر پشت در را انداخت
💡 و چراغ های خانه را خاموش کرد.
پشت در نشستم.
😓 از خجالت سرم را پایین انداختم تا رهگذری صورتم را نبیند. 🙄
پیش خودم گفتم: اینم عاقبت تو زهرا، مردم با این سر و وضع ببیننت
چه فکری میکنن؟
🔴 باورت میشه این قصهی مادر دو شهید باشه؟!
😔 تازه هنوز از رنجهای دیگهای که «ننهعلی» از شوهرش تحمل کرده و از صبوری عجیب این مادر در فراق فرزندانش چیزی برات تعریف نکردم ...
📚 مطالعه «قصه ننه علی» رو از دست نده
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😳 زندگی مادر شهیدی که در تاریخ کمنظیر هست از کلام حجتالاسلام راجی
📌 #حجت_الاسلام_راجی در حرم امام رضا (ع) از روایت زندگی مادر شهیدی میگوید که بعد از شهادت فرزندانش، از شوهرش کتک میخورد...😭
📘#کتاب #قصه_ننه_علی
روایت زندگی مادر شهیدان امیر و علی شاهآبادی
#پیشنهاد_مطالعه #ترویج_کتابخوانی
❗️با انتشار این ویدیو سهمی از ترویج سبک زندگی شهدا در کشور عزیزمان داشته باشید.
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
😍 خبر ویژه ای در راه است...
منتظر یک اتفاق جذاب باشید...
#رئیسی_عزیز
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#معرفی_کتاب #تازه_های_نشر
📘 کتاب «کوچه ای که تکرار میشود»
زندگی نامه داستانی شهید قاسم سجادیان
کوچهای که تکرار میشود، از شهید قاسم سجادیان میگوید. شهیدی اهل سیّدان فارس. کسی که مردانگیاش، او را در همان دوران جوانی، بزرگ روستا میکند. در کتاب، خاطرات کودکی تا سال ۱۳۷۸ که آخرین امتحان زندگی برای محک خوردن ایمان او رقم میخورد، روایت شده؛
اتفاقی که بقیه از کنارش با بیتفاوتی گذشتند، ولی باعث عاقبتبهخیری قاسم شد.
🛒 سفارش اینترنتی کتاب از طریق سایت حماسه یاران:
B2n.ir/p90835
❗️به جهت خرید تلفنی یا به صورت حضوری با شماره واحد فروش تماس حاصل نمائید.
۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#برشی_از_کتاب
_ قاسم مگه کله خر خوردی؟ چرو گردن گرفتی؟
جوابی ندادم، خودش میدانست نادر بیچاره هست. آقای فرهادی با تندی راهش را گرفت و ازمان دور شد. نادر یواش به سمتم آمد، ترسش رفته بود اما
لبهایش چنان آویزان بود که چیزی به رویش نیاوردم.
_ قاسم ...
چشمان شرمنده اش به خاک زمین میخ شده بود. دستم را روی شانه اش
گذاشتم.
_ کاکو غمت نباشه طوری نشد که...
«دمت گرم» را چنان از ته دل گفت، که به دلم نشست و اخم و تخم آقای فرهادی را از ذهنم بیرون کرد. سرش را بالا آورد و بازویم را گرفت بار دومیه که کمکم میکنی حتما جبران میکنم.
دفعه اول فراموشم شده بود که یادآوری اش کرد، شانه اش را فشار دادم.
_ دیگه اصلا بهش فکر نکن.
تقریبا دو سال پیش بود که توی بازی، چوب خورد به دستش و خونش بند نمی آمد، از درد آب توی چشمهایش جمع شد بریدگی ساعدش را بررسی کردم؛ بخیه هایی که باید میخورد و هزینه ای که باید پرداخت میکرد و پدری
که وضع مالی خوبی نداشت.
_ پاشو خودم میبرمت در مونگاه.
ماشین گرفتم به مقصد مرودشت.
_ نذاری مامان و بابات بفهمن ها!
ناراحت میشن...
✂️ برشی از کتاب کوچه ای که تکرار میشود
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran