#شهید_آقازاده
جاسوسی به سبک آقازادهای با ژن خوب؛ شفایی که رضا از حضرت زهرا (س) گرفت.
🌹 در درگیری ها خیلی شدید بود، رضا ارومیان توانست در یکی از گروهک های ضد انقلاب نفوذ کند.حدود شش ماه در ستاد حزب بود و جاسوسی می کرد؛ تا اینکه روسا به او ظنین می شوند و جلسه ای تشکیل می دهند تا نقشه ای برایش طرح کنند.اما رضا متوجه ی ماجرا می گردد و با جسارتی عجییب، وارد جلسه می شود و همه را به رگبار می بندد.چند نفر از سرکرده ها را می کشد و بعد پا به فرار می گذارد.
او را تعقیب می کنند. رضا که دیگر خسته شده بود و احتمالا گلوله ای هم به پایش داشت، از بالای تپه ای می افتد و در میان برف ها محو می شود.تعقیب کنندگان از کنار او می گذرند، ولی متوجه اش نمی شوند.
شب هنگام رضا خود را از میان برف بیرون می کشد و کشان کشان به مقرهای خودی می رسد.او را به بیمارستان می رسانند؛ ولی متاسفانه رضا از دو پا فلج می شود. از این ماجرا مدتی می گذرد و رضا در ارومیه زندگی جدید خود را آغاز می کند. ماه محرم از راه می رسد و در روز عاشورا در حسینیه ارومیه، رضا را با برانکارد به مجلس می آوردند.
میان مردم، رضا به شدت گریه می کند و خوابش می برد.
در خواب خانمی را می بیند که به او می گوید:"بلند شو!" رضا می گوید:پایم فلج است،نمی توانم بلند شوم.
بعد آن خانم دستمال سیاهی را روی پای رضا می گذارد و می گوید:"بلند شو!"
رضا از خواب می پرد.حاضران همچنان گرم سینه زنی بودند.رضا دستمال سیاهی روی پایش مشاهده می کند.آن را برمی دارد و بلند می شود.ناگهان جمعیت متوجه ی او می شوند می ریزند روی سرش و لباس هایش را پاره می کنند.
🇮🇷 @hamasehyaran
#شهید_رضا_ارومیان
🌹 خاطره ای از شهید ارومیان:
🔺 هوا هنوز تاریک بود. منتظر رضا بودیم تا برگردد اما خبری نشد. با خودم گفتم: «رضا دیگر برنمیگردد.»
🔻 دقایقی بعد صدای انفجار چندین نارنجک تمامی سنگرهای فعال عراقیها را از کار انداخت. بعد صدای مهیبی آمد و تانک دشمن هم منفجر شد. بچهها با خوشحالی آماده پیشروی شدند. اما من به فکر رضا بودم. او بود که با این شجاعت به میان دشمن رفت. او با پرتاب نارنجک توانسته بود سنگرهای دشمن را منهدم کند. حتی توانسته بود یک نارنجک به داخل تانک دشمن بیندازد. از همه سراغ او را میگرفتم اما هیچکس فکر نمیکرد که او زنده باشد.
🔷 یکباره رضا را دیدم. با همان قد و قامت کشیده و استوارش به میان بچهها بازگشت. خیلی خوشحال شدم. به استقبالش رفتم. بعد از دقایقی با بقیه بچهها حرکت کردیم. عملیات والفجر ۸ با رمز مقدس «یا فاطمه الزهرا (س)» به مراحل نهایی خود رسیده بود.
#کتاب_آقازاده_ها
✅ خرید اینترنتی:
https://b2n.ir/e24453
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
هرکه به خدا ایمان دارد
ممکن نیست حس کند
محاصره شده است ؛
حتی اگر تمام جغرافیایی که در آن
قرار دارد بر او تنگ آید !
[ شهیدسیدحسننصرﷲ ]
#وعده_صادق
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
هدایت شده از انتشارات حماسه یاران
❗️کتاب صوتی سید مقاومت در سایت ایرانصدا منتشر شده است.
💠 این کتاب ۷۲ خاطره از سید مقاومت، شهید سید حسن نصرالله است که به بهانه چهلمین روز شهادت ایشان توسط نشر حماسه یاران منتشر شد.
❇️ گردآوری کتاب: زهرا جابری
❇️ تدوین: مهدی قربانی
راوی: محمود قدیریان , حسین قاسمی , نسرین اسنجانی
قالب: روایی
مدت کتاب: ۹۰ دقیقه
لینک دسترسی به کتاب صوتی:
https://B2n.ir/h49309
فایل رایگان کتاب:
https://eitaa.com/hamasehyaran/5633
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
2.mp3
4.98M
💠 قسمت دوم
📕 ۷۲ خاطره از سیدِ عزیزِ #حزب_الله، شهید #سید_حسن_نصرالله
🌹پیشکشی از انتشارات حماسه یاران
«با گوش دادن به این کتابِ صوتی رایگان،
حسِ خوبِ خواندن را تجربه کنید» 🎁
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
هدایت شده از کانالرسمیشهیدسعیدکریمی
ایام شهادت حضرت زهرا بود.
برای توسل و روضه رفتیم حرم مطهر حضرت معصومه، در راه برگشت به سمت مغازه های کتیبه فروشی رفت. کتیبه کوچکی متبرک به نام حضرت فاطمه خرید و گفت:«دوست دارم ایام فاطمیه پرچم عزای خانم بزنیم به دیوار خونمون.»
#شهید_سعید_کریمی
#فاطمیه
📸 تصویر پرچم عزای حضرت زهرا دربیت شهید سعیدکریمی
کانالرسمی|شهیدسعیدکریمی🕊🤍
@shahid_saeedkarimi
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معرفی_کتاب
📌کتاب #تب_ناتمام داستان زندگی دختریه به اسم شهلا؛...
دختری که تو سیزده سالگی دست میذاره تو دست مردی که حداقل ده سال از خودش بزرگتره...☺️
😍 زندگیشون قشنگ و شیرین شروع میشه؛... 😉 با یاد گرفتن آشپزی و خونهداری از عمهجان، 😋 با بازی و دویدن تو حیاط بزرگ خونه پدرشوهر و با خندههای ریز و درشت شهلا، شکوه و فاطی که هر از گاهی کل خونه و اتاقها رو پر میکرد...
🕰 سالها یکی یکی میگذرن و کمکم صدای گریه بچهها، جای شیطونیهای بچگی رو میگیره و زندگی دو نفره شهلا و مرتضی، با چهار پسری که خدا بهشون هدیه میده، 😍 هر روز قشنگتر و شیرینتر میشه.
😳 اما از اسفند سال ۶۳، یهو داستان عوض میشه...
🎁 مســابقه کتابــخوانی #تب_ناتمام با شعار
« #مقاومت_نماد_عزت »
📝 ایـن کتاب روایــت زنـدگی
خانم شهلا منزوی، مادر جانباز
شهید حسین دخانچی هست
⏰ از اول آبان تا پایان آذر ۱۴۰۳ فرصت دارید با تهیه کتاب در مسابقه شرکت کنید:
به جهت اطلاع از نحوه شرکت در مسابقه و تهیه کتاب به آدرس زیر مراجعه نمایید:
hamasehyaran.ir/pooyesh-tab
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
فصل اول خاطره چهارم.mp3
310K
فصل اول؛ #خاطره_چهارم
بیست و هفت روز تا سالگرد شهادت #سردار_دلها
« #حاج_قاسم_سلیمانی » 🌹
برشی از کتاب سلیمانی عزیز ۱
از انتشارات حماسه یاران
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 جهان در انتظار منجی ایست...
🌹 عدالت جهانی خواهد شد...
#او_خواهد_آمد به زودی...
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran