#سَلامٌـ_عَلَے_اْلشُّهَــــدا.98/3/12💎
🔆﷽🔆
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که سالم رفتند و با چند تکه استخوان برگشتند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که مونسی جزء نسیم صحرا و حضرت زهرا (س) ندارند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که از همه چیزشان گذشتند و رفتند تا ما بمانیم
#روزتون_شهدایی🌷
شهدا را به یاد بسپاریم نه به خاڪ
" #شهادت" ، نوعے "مدیریت" است👌🏻🌸
آدمهاے "معمولی" ، خیلے هم ڪہ "موفق" باشند ؛
" زندگے " خود را " مدیریت " مے ڪنند 🙃🙂
اما " #شـــــهـــــــــــــدا " ،💜💛
"مرگ " خود را نیز ، "مدیریت" میڪنند ...☘
"شهادت" ، یعنے :
" زندگے مان " را ڪجا ، "خرج ڪنیم"🌈
ڪہ زندگے دیگران "معنی" پیدا ڪند 💞
#اللهم_الرزقنا_توفیقا_الشهادہ_فے_سبیلک✨
____🌷🌷____
🌷آرزوی من #شهادت هست ولی حالا نه!
من دوست دارم در #نبرد_با_اسرائیل شهید شوم!
🕊🌹شهید ابراهیم هادی
🍃🌸🍃
🌷شادی روح شهدا #صلوات
#شهادت
#جهاد
🔵 #امام_على علیه السلام
💎 إنّ أكرَمَ المَوتِ القَتلُ و الذي نَفسُ ابنِ أبي طالبٍ بِيَدِهِ، لَألفُ ضَربَةٍ بالسَّيفِ أهوَنُ عَلَيَّ مِن مِيتَةٍ عَلَى الفِراشِ في غَيرِ طاعَةِ اللّه
💎 همانا ارجمندترين مرگ، كشته شدن در راه خداست. سوگند به آنكه جان پسر ابىطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از جان دادن در بستر كه با طاعت خدا همراه نباشد.
📚 نهجالبلاغه/خطبه123
📝متن خاطرات
✍️ طرحِ جالبِ شهیدچمران برای ریزشِ غرور
.
#متن_خاطره:
ماهی یکبار بچههای مدرسۀ جبل عامل رو جمع میکرد ، می رفتند و زبالههای شهر رو جمعآوری میکردند. میگفت: با اینکار هم شهر تمیز میشه و هم غرور بچهها میریزه...
🌷خاطره ای از سردار شهید دکتر مصطفی چمران
📚 منبع: مجموعه یادگاران، جلد یک «کتاب شهید چمران» صفحه 22
#غرور #بی_تفاوت_نبودن #شهیدچمران #نظافت
@hamasesezan
هدایت شده از کانال خوشبختی 🌹
🍃❤🍃
💚 بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
سلام صبحتون بخیر
ذکردوشنبه،صدمرتبه
یا قاضی الحاجات
الهی بحق اسم اعظمت
حاجاتی که صلاح ما
درآنست را برآورده فرما
الهی آمین..
💚 روزتون پر از استجابت دعا
🍃❤🍃
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#فرازی_از_وصیتنامه
#شهیدمحمدرضاشفیعی
شهیدی که پس از ۱۶سال پیکر پاکش سالم به میهن اسلامی بازگشت:
اي جوانان!
نکند در رختخواب ذلت بميريد که حسين عليه السلام در ميدان نبرد شهيد شد
و مبادا در غفلت بميريد که علي عليه السلام در محراب عبادت شهيد شد
و مبادا در حال بي تفاوتي بميريد که علي اکبر در راه حسين عليه السلام و با هدف شهيد شد.
#شهدای_عملیات_بدر
رزمنده دلاور و عارف گردان میثم #شهید_محمدرضا_پند
از آخرین دستنوشته های شهید محمدرضا پند:
«خدایا قلبم می تپد و چهره ای گرفته دارم چون انسانی که گناهکار باشد همیشه سر به زیر و ترسان است خدایا رحمی کن تو خدای رحیمی هستی تو کسی هستی که هر وقت از همه ناامید می شوم رو به سوی تو می نمایم این از بدبختی من است که تو را نشناخته ام...
آن کس که تو را شناخت، جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند والسلام
۶۳/۱۱/۱۶
محمدرضا پند»
🌴 #طنز_جبهه
🍒 کمپوت گیلاس
🌿 تدارکات در دفاع مقدس برای خودش دنیایی داشت و تهیه و توزیع مواد غذایی که بخش زیادی از آن توسط کمک های مردمی به جبهه ها ارسال می شد از جمله وظایف سخت و حساس برادران تدارکات در دفاع مقدس بود .
از برخی برادران رزمنده هم نمی شود گذشت، همان هایی که از جمله شلوغ های جبهه بودند و در فرصت های مناسب به انبارهای تدارکات پاتک زده و اقلام منحصر به فردی را شبانه و یا در اوقاتی که مسئولان تدارکات غفلت می کردند در جاهای مختلف مصرف می کردند.
🌻 برخی از این خاطرات حتی تا پایان ماموریت ها و برخی دیگر تا پایان دفاع مقدس به صورت رمز و راز باقی ماند و عاملان آنها به هنگام اعزام به خط مقدم جبهه به صورت سربسته از مسئول تدارکات حلالیت 🙏🏻 می طلبیدند که وجود چنین برادرانی در یگان های عملیاتی خنده و شوق 😃را بر لبان رزمندگان در لحظات سخت و حساس دفاع مقدس جاری می ساخت.
☘کمپوت ها طرفداران بسیاری داشت و به هنگام ظهر در گرمای طاقت فرسای جبهه که عرق از سر و روی رزمندگان جاری بود این نوشیدنی خنک و به قول بچه ها تگری می توانست اندکی عطش را کاهش دهد. کمپوت ها در این بین جایگاه ویژه ای داشتند و خصوصا کمپوت گیلاس 🍒 به دلیل بالا بودن درخواست همیشه با کمبود مواجه می شد و هنگام توزیع، به نفرات آخر تنها کمپوت سیب، زردآلو و یا گلابی می رسید😔
🌸 در چنین مواقع، مبادلاتی شکل می گرفت و تعویض کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی، بالا می گرفت و بازار بورسی تشکیل می شد، دیدنی. 😂
گاهی نیروهای یک دسته یا یک گروهان، کمپوت های سیب و گلابی خود را روی هم می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گیلاس از همرزمان دیگر معاوضه می کردند و کمپوت های گیلاس را در ظرف های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند.
🌼 مسئولان تدارکات برای حل این معضل تدبیری اندیشیده بودند 🤔 و آن جدا ساختن پوست کلیه کمپوت ها از بدنه آنها بود تا دیگر در هنگام توزیع آنها شاهد اختلاف نظر در توزیع کمپوت نباشند اما برخی برادران رزمنده چنان در شناسایی قوطی های کمپوت مهارت یافته بودند که از طریق نشانه های حک شده که به صورت سریال و شماره روی آنها بود می توانستند کمپوت های گیلاس را از سایر کمپوت ها تشخیص دهند و باز بازار این برادران 😎برای تشخیص و ارزش گذاری خصوصاًهنگام توزیع اقلام غذایی گرم بود.
🌗 اما در شب عملیات......
🌙 امادر میانه نبرد و هجوم به دشمن در شب های عملیات بسته ها و کیسه های حاوی مواد غذایی و تدارکاتی که مملو از کنسرو تن ماهی، کمپوت های مختلف و خصوصاً گیلاس و انواع مغزهای خوراکی که در طول مسیر گذاشته بودند ولی رزمندگان اسلام با بی اعتنایی از مقابل آنها عبور می کردند گویی که اصلاً آنها را نمی دیدند و فقط در اوج تشنگی با سرنیزه قوطی های کمپوت را سوراخ و آب آنها را جهت رفع تشنگی می نوشیدند چرا که آنها در پیش رو لقای رب را می دیدند که جهان مادی در مقابل آن هیچ ارزشی نداشت.😔😭
—(راوی: رزمنده خطه جنوب، نجف زراعت پیشه، از گردان امام حسن مجتبی(ع)
هدایت شده از .
4_5839421098801759217.mp3
8.97M
#سیــــره_شهــــدا 🌺🍃
شهید رضوان نسبت به اهل خانه 🏡بسیار عاطفی و مهربان بود. تا جایی که هرگاه از عملیات بازمیگشت و به بیروت میرسید، با وجود خستگیهای 😰زیاد، همان نیمهشب با پای پیاده چند ساعت راه میآمد تا به شعث برسد و چند ساعتی⏰ بیشتر کنار همسر و فرزندانش باشد. او سعی میکرد در کنار مشغلههای فراوان، جای خالی خود را با محبت بیشتر و بازی با بچهها👧 پر کند. در میان جوانانی که تازه وارد شاخه نظامی و جبههها شده بودند نیز بهخاطر حسن خلق،آموزش دلسوزانه❣ و کمکهایی که بی هیچ ادعایی به آنها میکرد بسیار محبوب بود👌
شهیدحزب الله
#حاجرضوان_قاسمالعطار
📿|شهید یعنی:
می توانست دل به دنیا بدهد
ولی
نداد...:)))
💔...
خـدایا
بزار خسته شدیـم
اینجـوری بـخوابیــــم ...
ابهر ، نشاط ، گلزار شهدا
#شهید_سید_خلیل_امینی
شهادت ۲۶ تیر ۶۱
عملیات رمضان
#عکاس : سعید حاجی خانی
🌹
#شهدا