eitaa logo
کانال حمید کثیری
191.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
737 ویدیو
13 فایل
دغدغه خانواده و #تربیت داریم ... موسس استارتاپ TarbiApp ➡️ Tarbiapp.com ⬅️ اینجا #مدرسه_والدین هست، جایی که قراره اول خودمون رو تربیت کنیم ✋ راه ارتباطی 👇 @hamid_kasiri
مشاهده در ایتا
دانلود
این یه ساده است؛ بعد از عملیات تروریستی علیه یک ملت، وقت است و برای انتقاد همیشه وقت باقی است. این کاری که بعضی‌ها می‌کنند و نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی کشور را تحقیر می‌کنند - هر چند از روی حماقت هم باشد - همان خواسته جنایتکاران است!
عجب که امثال شروین حاجی‌پور هم تسلیت می‌گویند و برخی از رفقا، خود‌ی‌ها را می‌کوبند ... عجب!!
ظاهراً چند نفر از نیروهای انتظامی هم در بین شهدا هستند ... ایران تسلیت 🖤
سالگرد شهادت حاج قاسم و زین پس سالگرد شهادت مردم عاشق حاج قاسم الآن | تهران | مصلی
سید حسن نصرالله: شهدای امروز مزار شهید سلیمانی مرا به یاد این صحبت امام خامنه‌ای انداخت: دشمنان و صهیونیست‌ها از بیشتر می‌ترسند ...
پیام تسلیت به مناسبت حادثه تروریستی کرمان: 📝بسم الله الرّحمن الرّحیم دشمنان شرور و جنایتکار ملت ایران،‌ بار دیگر فاجعه آفریدند و جمع زیادی از مردم عزیز را در کرمان و در فضای معطّر مزار شهیدان، به شهادت رساندند. ملت ایران عزادار شد و خانواده‌های زیادی در سوگ جگر گوشگان و عزیزان خود غرق ماتم شدند. جنایتکاران سنگدل نتوانستند عشق و شوق مردم به زیارت مرقد سردار بزرگشان شهید قاسم سلیمانی را تحمل کنند. بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارت‌زا که آنان را به این گمراهی کشانده‌اند، از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله. اینجانب در عزای خانواده‌های مصیبت دیده با آنان همدل وهمراهم و صبر و تسلّای آنان را از خداوند متعال مسألت میکنم. روح مطهر شهیدان انشاءالله میهمان بانوی دو عالم و مادر شهیدان حضرت صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها است. با مجروحان حادثه همدردی میکنم و شفای آنان را از درگاه الهی خواستارم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ ◾️ گوشه‌ای نشسته بود و آرام‌آرام اشک می‌ریخت. می‌گفت با پسرم قرار دارم، اما هرچه زنگش می‌زنم جواب نمی‌دهد. گفتم مادرجان اینجا خطرناک است. بروید‌. می‌‌آید ... یک نفر آن‌جا بود‌. در گوشم گفت رها کن. این پیرزن خودش با چشمان خودش دیده چه بلایی سر پسرش آمده ... ◾️دم ورودی گیت ایستاده بود و به پهنای صورت اشک می‌ریخت. پرسیدم چی شده برادر؟ گفت برادرم آن‌جاست، شما را به خدا بگذاريد بروم داخل. گفتم نمی‌شود، خطر دارد. اما با اشک اصرار می‌کرد. دست‌ آخر گفت: مادرم نگرانش است، روز مادر بود ... https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ دکتر می‌گفت یک ترکش توی زانو داشت، یکی توی گردن. ازش پرسیدم درد داری؟ گفت الان نه! با خانواده آمده بود‌ برای مراسم سالگرد سردار. با همسر، پدر، مادر و عمه‌اش. خودش اینجا بود و مادرش در بیمارستانی دیگر. یک ترکش هم در زانوی مادر جا خوش کرده بود. می‌گفت این جانبازی نشانه‌ی قبولی زیارتش است‌. محکم حرف می‌زد مرضیه‌خانم؛ زنِ ۲۴ ساله‌ی ایرانی ... https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ - گفتم میشه ازتون فیلم بگیرم؟ + گفت نه. - گفتم عکس چی؟ + گفت نه. حالم خوش نیست. - گفتم صحبت هم نمی کنید؟ + گفت نه. من کارمندم با اونایی که خدایی اومدن صحبت کنید. - گفتم دارین چکار می‌کنین؟ + گفت دارم کیسه‌های خون رو آماده می‌کنم، بفرستم بخش فرآورده‌ها. - گفتم چرا حالتون بده؛ البته همه حالشون بده. + گفت دخترم تو تشییع سردار مصدوم شد. چند ماه دستمان بندش بود. امروز خبر را که شنیدم قلبم گرفت. - گفتم خدا قوت. چشمش نمناک بود ... https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ خبر حمله تروریستی کرمان به گوشم که رسید سریع از درمانگاه بیرون آمدم. نفسی بیرون دادم. گوشی‌ام خاموش شده بود. به خانه مادر زنم که رسیدم زدم شبکه خبر. سکوت سکوت سکوت ... گوشی را خانمم توی شارژ زد. روی مبل نشستم و گوشی را روشن کردم. پیامی از خانم روستا در ایتا رسیده بود. - عرض سلام و ادب. وقت‌تون بخیر. از کنار مزار حاج قاسم دعاگوی شما و نگار خانم عزیز و گل پسرها هستم. ساعت پیام را سریع خواندم. ۱۲:۰۱ زیر لب گفتم: خانم روستا و بچه‌ها ... همسرم گفت: پیام خانم روستا را دیدم که گفته حالش خوبه تو هتله. پیام بعدی را می‌بینم. بازش می‌کنم. - آقا میثم سوژه میخواید؟ + نه، حالم خوب نیست. نمی‌تونم دست به قلم بشم. - لازم نیست دست به قلم بشید، فقط عنوانش رو بذارید. پیام‌های ارسالی خودش به دخترش را برایم فرستاد. ۱۳ دی ۱۴۰۲ _ از کنار مزار حاج قاسم دعاگوت هستم بابا. ۱۳:۳۹ ‏. ‏. ‏. ‏_ بابا کجا هستی چرا جواب نمی دی؟!!؟!! ۱۵:۴۵ همین بود ... جوابی برایش نداشتم. عنوانی نداشتم. https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
خودم به این روایت از کرمان حال متفاوتی داشتم ... شما هم بخونید 👇👇