May 11
هدایت شده از تعاون ،کار آفرینی و اشتغال
سامانه های پاسخگو به سوالات یارانه ای مردم
👇👇👇👇👇👇👇👇
✅ کانال آقای تعاون در ایتا
@Aghayetaavon
✅ کانال کار آفرینی و اشتغال در ایتا
@taavon7
👆👆👆👆👆👆👆👆👆
هرگز فکر نکنید با داشتن پول زیاد شما ثروتمند خواهید بود.
در دنیای امروزی ثروت فراتر از پول است.
ناپلئون هیل در کتاب کلید طلایی 15 نوع ثروت را معرفی میکند که داشتن آنها ما را ثروتمند میکند:
1- نگرش مثبت
2- رابطهی درست
3- ادب
4- یادگیری مادام العمر
5- انضباط شخصی
6- تندرستی واقعی
7- آرامش خاطر
8- خلاقیت
9- عشق ورزیدن به کار
10- داشتن برنامه و هدف
11- داشتن قلب و زبان شاکر
12- درک دیگران
13- استفاده موثر از زمان
14- بخشندگی
15- اعتماد به نفس
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
چرخ گردون چه بخندد
چه نخندد تو بخند😊
مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند
غصه ها فانی و باقی همه زنجیر به هم
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند
سردار دل ها سومین سالگرد شهادتت مبارک
کاش بودی....
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
#دعای_مادر
از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند: این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟
گفت: شبی مادر از من آب خواست.
نگریستم، آب در خانه نبود.
کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم.
چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود.
هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم.
او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:
«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».
❗️اشاره به جلب رضایت مادر و تأثیر دعای او در حق فرزند، و این که جلب رضایت مادر، آدمی را به مقام های والای معنوی می رساند.
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
🍃از حکایات گلستان سعدی🍃
☝️دو شاهزاده در مصر بودند ،
☝️یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت .
☝️عاقبته الامر آن یکی علّامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد .
☝️پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت : من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در مسکِنت بماندی .
☝️گفت : ای برادر ، شکر نعمت حضرت باری تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون .
💠که در حدیث نبوی (ص) آمده : العلماء ورثـه الانبیاء
🔅من آن مورم که در پایَم بمالند — نه زنبورم که از دستم بنالند
🔅کجا خود شکر این نعمت گزارم — که زور مردم آزاری ندارم ؟
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانس زیبا
با بازی مرحوم سیروس گرجستانی
روحش شاد یادش گرامی💞
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور میگردی
سلیمان گر شوی آخر،نصیب مور میگردی
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
مراقب باشین بعضیآ در حالیکهِ
هندونه زیر بغلتون میزارن ،
پوستِ موز هم زیرِ پاتون میندازن !!
ادم بی شعور از یه کیلومتری هم قابل تشخیصه،
اگر انسانها را وزن میکنی
مواظب باش تنها بر اساس
مدرکشان وزن نکنی
بعضیها با مدرک ،
خالی از درکند
و برخی بی مدرک سرشارند
از درک و شعور...
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
شخصی می گفت اکثر معلمان عاقبت به خیرند.
گفتم چطور؟
گفت وقتی به باز نشستگی میرسند اگه ازشون بپرسی که :
خونه ی شخصی داری؟میگن خیر
ماشین مدل بالا داری؟میگن خیر
دخترت را شوهر دادی؟ میگن خیر
پسرت را داماد کردی؟میگن خیر
مکه یاسفرخارجی رفتی؟میگن خیر
و . . .
واقعا درست میگن که معلم ها
عاقبت به «خیر» اند
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️کودک که بودم؛
گمان می کردم
سردتر از بستنی چیزی وجود ندارد
حال که فکر می کنم
میبینم سرد تر از بستنی،
قلب آدم هایی ست
که تا می فهمند دوست شان داریم
مارا ترک می کنند…!
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را میدهم
یکی از گریه های شیرین کودکی ام را پس بده...
✅🔴کانال آقای تعاون.
✅🆔 @AghayeTaavon
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
جملات ناب
1 - باﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! " ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! "
2 - ﺍﻧﺴــﺎﻧﻬﺎﻯ ﺑــﺰﺭﮒ ، ﺩﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻧـــﺪ ! ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻰ ﮐﺸـــﺪ ﻭ ﭘﻨﻬـﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﺷﮑـﺎﺭ ﺍﺳﺖ !
3 - ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺁﻫﻮ ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻫﻮﻫﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ! ﭼﻮﻥ: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ! ﭘﺲ: " هدف ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ.
4 - نعره ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﺮﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ.
5 - ﯾﮏ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺷﻤﻊ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﺪ، ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﺵ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ!
6 - ﻣﺸﮑﻞ ﻓﮑﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ!
7 - کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود!
8 - شیر هم که باشی ... جلو جماعت گاو کم میاوری!
9 - اگر تمام شب را در حسرت خورشید گریه کنی فقط خود را از لذت دیدار ستاره ها محروم کرده ای.
10 - و یادمان باشد، با شکستن پای دیگران ما بهتر راه نخواهیم رفت.
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
✅🔴#خیلی_عالیه_حتما_بخونید
از عزرائیل پرسیدند:
تابه حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
"خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
"گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم وبی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم..
"ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. دراین هنگام خداوندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن، موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
یه جاهایی اشتباه کردی ... ناراحت نباش ...
چون برات لازم بود....
یه روزایی اعتماد کردی و ضربه خوردی ...
چون باید درس میگرفتی ...
یه مواقعی در روابط سمی و نامناسب
وارد شدی و دلت شکست ...
چون نیاز به تجربه داشتی ... ولی الان
به خودت اینقدر سخت نگیر ...
خودتو سرزنش نکن!!
چون تموم اشتباهات
بخشی از مراحل رشد تو بوده!
باور کن ...
مراحلی که باید ازشون عبور کنی ...
تا گوهر وجودیت رشد کنه !
و به کسی که میخوای تبدیل بشی ...
🔻 پس
لطفا خودتو سرزنش نکن ...
چون تو با اشتباهاتت تعریف نمیشی و
تمام این مسیرها بخشی از رشد تو بوده
بلوغ فکری توئه تا خودتو بشناسی و
بدونی از زندگیت چی میخوای...
حالا آدمای مناسب رو هم به زندگی خودت
وارد کن ....
سخت نگیر رفیق،
قدرِ خودت و لحظات زیبای زندگیتو
بدون و ازش لذت ببر!
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
یه دعای قشنگی توی سوره اسرا هست که میگه:
«رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا»
یعنی خدایا منو توی (هرکاری و شغلی یا هرچیزی) به درستی وارد کن و به درستی بیرون بیار! و همیشه از سمت خودت یه نیروی کمکی برای من بفرست!
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
📚 داستان کوتاه وآموزنده
دو تا بچه بودن توی شکم مادر، اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
دومی: آره حتما یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم.
اولی: امکان نداره، ما با جفت تعذیه میشیم، طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمیرسه، اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تا حالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
دومی: شاید مادرمونم ببینیم، ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟
اگه هست پس چرا نمیبینیمش؟
دومی: به نظرم مامان همه جا هست، دور تا دورمونه.
اولی: من مامانو نمیبینم پس وجود نداره.
دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو میشنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس میکنی.
مثل دنيای امروز ما و خدايی كه همين نزديكيست.
✅ @AghayeTaavon
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
یه روزایی هست؛
آدم اینقدر حالش خوبه
که هیچ اتفاقی نمیتونه
حال خوبشو خراب ڪنه !
از این روزا
واسه همتون آرزو میڪنم
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
تا دستات سیاه نشه نمیتونی گردو رو از پوستش جدا کنی! کرم ابریشم تا پیله نکنه نمیتونه پروانه شه..
الماس تو حرارت نمونه الماس نمیشه ؛
قانون طبیعت اینه! برای به دست آوردن یه چیز بهتر، باید یه چیزیو از دست بدی یا سیاهی و تاریکی و سختیشو تحمل کنی؛
راهت که سخت شد بدون مسیرت درسته
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
📚متن زیبا
🌸 زندگى مثل يک كامواست🧶 از
دستت كه در برود، مى شود
كلاف سر در گم،گره مى خورد، میپيچد به هم، گره گره مى شود
🌸 بعد بايد صبورى كنى، گره را به
وقتش با حوصله وا كنى
زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر
مى شود، کورتر مى شود
يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد،
بايد سر و ته كلاف را بريد
يک گره ى ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محوكرد، جورى كه معلوم نشود.
🌸 يادمان باشد گره هاى توى كلاف
همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند
همان كينه هاى چند ساله بايد يک جايى تمامش كرد
سر و تهش را بريد.
🌸 زندگى به بندى بند استْ
به نام حرمت كه اگر پاره شودتمام است.
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاکم می برند
تا مجازات را تعیین کند . حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند
اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید
اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی
از مجازاتت درمی گذرم .
ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند
عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی
به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟
ملانصرالدین می گوید :
ان شاءالله در این سه سال یا حاکم می میرد یا خرم
همیشه امیدوار باشید شاید چیزی به نفع شما تغییر کند...
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 علاقهی امام زمان علیهالسلام به شیعیان!
🔊علامه امینی
آخرالزمان
💠امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «منتظر فرج (آل محمد صلی الله علیه و آله) باشید و از رحمت خداوند نومید مشوید، زیرا که بهترین اعمال در نزد خداوند، انتظار فرج است. »
و فرمودند: «اگر انسان بخواهد کوه ها را از جا بِکند آسانتر است از اینکه بخواهد حکومتی را که زمانِ انقضایش نرسیده برهم بزند. ️از خدا یاری طلبیده و صبر کنید! حکومتِ زمین برای خداست و به هرکس که بخواهد واگذار میکند و سرانجامِ نیکو، برای پرهیزکاران است. قبل از اینکه وقتش برسد عجله نکنید که پشیمان میشوید و زمانِ غیبت را طولانی نَشمارید که دل های شما را قساوت فراخواهد گرفت.»
و فرمودند: «کسی که اوامر ما را فراگیرد، در حظیرة القدس با ما خواهد بود، و کسی که منتظر امر ماست، همچون شهیدی است که در راه خدا در خون خود غلتیده باشد. »
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
پادشاهی را وزیری عاقل بود كه از وزارت دست برداشت! پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست ؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است...
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
گفت از پنج سبب : اول آنکه تو نشسته میبودی و من به حضور تو ایستاده
میماندم اکنون بندگی خدایی میکنم که مرا دروقت نماز حکم به نشستن میکند !
دوم: آنکه طعام میخوردی و من نگاه میکردم ، اکنون رزاقی پیدا کردهام که اونمی خورد و مرا میخوارند....
سوم: آنکه تو خواب میکردی و من پاسبانی میکردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمیخوابد و مرا پاسبانی میکند !
چهارم: آنکه میترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد ،اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسب نخواهد رسید...
پنجم: آنکه میترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه میکنم و اومی بخشاید!
✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1
داستانک ارسالی از _ ز.نظری از شهرستان الیگودرز
🔴امام جماعت دزد⁉️⁉️*
❇️یکی از دوستان نقل میکرد که در یکی از کشورهای آفریقای ساحلی شخصی که حافظ قرآن کریم
و عالم شریعت بود در یکی از مساجد مسؤولیت امامت را پذیرفت و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر خانواده تلاش مینمود که امام، میهمان خانهی او شود خصوصا در ماه مبارک رمضان... از جمله یکی از مقتدیان در روزهای پایانی رمضان، امام را به افطار دعوت نمود.
❇️ امام دعوت ایشان را اجابت نموده به خانهاش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نموده و بینهایت مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد از افطار در حق میزبان و خانوادهاش دعا نموده، مرخص شد.
زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که درطاقچه سالن مقداری پول گذاشته بود.... فورا وارد سالن شد ولی پولی ندید.... تمام اطراف سالن را جستجو کرد اما پول را نیافت.
❇️وقتی که شوهرش از مسجد برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب داد نه!
بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که به غیر از امام، هیچ کسی به خانهی شان در این مدت نیامده است و همچنان یک دختر شیرخوار دارند که او از گهوارهاش نمی تواند پایین بیاید به همین خاطرتنهامتهم همان امام است. آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالی که اورا به خانهی خود دعوت کردهام و به احترام ماه مبارک رمضان اورا اکرام و عزت نمودهام. او میبایست پیشوا و الگو باشد نه دزد!!!
❇️با وجود خشم و غضبش، آن قضیه را پنهان کرد و از روی حیا نتوانست با امام بخاطر پول، مواجهه و موضوع را مطرح کند و لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود.
❇️بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم با همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانههای شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانهی این شخص رسید ؛ قضیه سرقت پول به یادش آمد و با خانم خود مشورت کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟
از آنجایی که خانم آن شخص، یک زن صالح و نیکوصفتی بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند و گفت شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار دهیم، شاید که خداوند متعال ما را هم ببخشد.
❇️ او امام را به افطاری دعوت نمود ولی در پایان افطاری نتوانست خود را نگه دارد و امام را مورد خطاب قرارداد و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال گذشته رفتار من در قبال شما تغییر کرده...
امام گفت: بلی، ولی من فرآموش کردم علت انرا جویا شوم زیرا بسیار مشغول کار وتلاش بودم.
آن شخص گفت: امام محترم! از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید.... یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن پذیرایی گذاشته بود و فراموش کرده بودکه آنرا بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟
❇️امام گفت: بلی! من آن را برداشته بودم.
صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که در سالن تنها بودم دیدم پنجره باز است، باد تندی هم وزید و پولها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر پولها را جمع نمودم و دقت کردم که اگر پولها را زیر فرش و یا روی طاقچه بگذارم ممکن است شما آن را پیدا نکنید و یا باز باد آنها را پراکنده کند...
در این موقع امام سر خود را اندوهگین تکان داده به گریه افتاد.... و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه میکنم؟
حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه کنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه میکنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یک از شما صفحهای از قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز میکردید، البته پول را در آن پیدا میکردید.
صاحب خانه با عجله قرآن کریم را آورده، باز کرد و پول ها را کامل در آن دید...!!!
این است حال برخی از ما مسلمانان که قرآن کریم را در طول یک سال، یکبار هم باز نمیکنیم ولی در عین حال خود را مسلمان هم میدانیم
الهی! مارا از مسلمانان غافل و دور از قرآنکریم قرار مده و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان
راستی آخرین باری که قرآن را خواندید، به یاد میآورید✅🔴✍کانال اختصاصی حمید ملکی
فرهنگی و هنری ، آموزشی ، علمی واجتماعی
⬅️لینک عضویت در کانال⬇️⬇️⬇️
✅🆔 @hamidmaleki1