شب_ولادت_حضرت_علیع1399_غمخانه_بی_بی_شهربانوسلام_الله_علیها.mp3
9.9M
شعرخوانی #سید_حمیدرضا_برقعی
ولادت حضرت علی(علیه السلام)
غمخانه بی بی شهربانو سلام الله علیها
۶ اسفند ۹۹
@hamidreza_borghei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی #سید_حمیدرضا_برقعی
ولادت حضرت علی(علیه السلام)
غمخانه بی بی شهربانو سلام الله علیها
۶ اسفند ۹۹
@hamidreza_borghei
39.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نام خدا
(میراث)
در تماشای مومن قریش حضرت ابوطالب (ع)
سیدحمیدرضابرقعی
@hamidreza_borghei
سیدحمیدرضا برقعی
به نام خدا (میراث) در تماشای مومن قریش حضرت ابوطالب (ع) سیدحمیدرضابرقعی @hamidreza_borghei
به تماشای مومن آل قریش
کسی از شعر، از توصیف، از اندیشه آن سوتر
کسی از دیگران برتر، کسی دیگرتر از دیگر
کسی به شکوه همچون بوقبیس و ثور و نور است او
نفسگیر است وصف نام او، صعب العبور است او
به جا ماندهست در دوران هزاران رمز و راز از او
سخن گفتهست در لفافه تاریخ حجاز از او
به تکلیف ازل باید برون از وزن و از قالب
تمام عمر بنویسم ابوطالب ابوطالب ابوطالب
ابوطالب که آرامش گرفت آرامش از لحنش
نمکگیر است دنیا تا ابد از سفرهی پهنش
برای زنگیان لبخندهایش حکم آزادیست
کلید کعبه دور گردنش میراث اجدادیست
بخوان او را که طعم واژههایش چون رطب باشد
قلم در دست او چون رقص شمشیر عرب باشد
زمین نشناختش در آسمان پیچیده آوازش
بخوان او را بخوان ابیات لامیه است اعجازش
دلش مانند آتش زیر خاکستر حرارت داشت
که پنهان بر سر سجاده با توحید خلوت داشت
چه توحیدی که در اندیشه انسان نمیگنجد
که ایمانش درون کفه میزان نمیگنجد
به قرآن! از صمیم قلب بر این باورم مردم
اگر ایمان او کفر است من هم کافرم مردم
در آن دوران که دوران گرم انکار محمد(ص) بود
ابوطالب به تنهایی هوادار محمد(ص) بود
به توصیف وجودش این سخن از مصطفی کافیست
که در شعب ابوطالب، ابوطالب مرا کافیست
زمینی نیست آغوشش، پر از رمز و پر از راز است
چه دستی دارد او! احمدنواز است و علیساز است
خدایی که علی را با محمد آشنا کرده
مساجد را در آغوش ابوطالب بنا کرده
به قرآن! از صراط مستقیمش قبله بود آگاه
به استقبال فرزندش ترک برداشت بیت الله
قدم از او صلابت را به هنگام خطر آموخت
علی حیدر شدن را از تماشای پدر آموخت
هلا شاعر هر آنجایی که غم شد بر دلت غالب
بگو آهسته با خود یا علی ابن ابیطالب
تو سلطان نجف هستی، پر از دُر کن جهانم را
در ایوان طلایت از طلا پر کن دهانم را
خودت تقدیر شعرم را پر از شور و شعف بنویس
برایت از پدر گفتم، برایم یک نجف بنویس
@hamidreza_borghei