دکتر حمیدرضا مقصودی
هر گاه ندایی مبنی بر دفاع از راه و رسم ورود علمی اسلام در سیاست و اقتصاد بلند شده، جیغ بنفش سکولارها چنان بلند شده که ساختارهای رسمی جمهوری اسلامی ترجیح داده است، هیچ حمایتی از فرایند پردازش علمی اسلامی نداشته باشد.
استوری های آقای مهدی زاده در پاسخ به جیغ بنفش اکانت اینستاگرام آقای خاتمی را بخوانید...
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
تقوای تفکر/ علیرضا بلیغ:
هوالحق
لحظة خطیر در اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی
🔹انتخابات ریاست جمهوری 1400 با همة فراز و نشیب های دراماتیکش به پایان رسید. اکنون سیدابراهیم رییسی با شعار «دولت مردمی و ایران قوی» سیزدهمین رییس جمهوری اسلامی ایران است. لختی درنگ دربارة این شعار این پرسش را پیش می کشد که چگونه دولت مردمی زمینه ساز ایران قوی خواهد شد؟
🔸چنان که پیش از این در نوشته هایی اشاره کرده بودم سیاست در ایران گرفتار دو تصویر از گذشته است؛ گذشتة متأثر از سنت ایرانی-اسلامی که اصولگرایان با نظر به آن آینده را به محاق می برند و گذشتة غرب که اصلاح طلبان آن را آیندة ایران را می پندارند و آن را تدارک می کنند. آنچه جمهوری اسلامی را به توفیق رسانده یا به شکست کشانده یا حاصل یک سنتز خلاق میان این دو نیرو و یا غلبة یک جانبة یکی از اینها بر دیگری بوده است.
🔹هر یک از این دو وجهة نظر در اقتصاد نیز طرحی برای خود دارند که البته هر یک به تنهایی برای قدرتمند ساختن اقتصاد ایران عقیم و فراتر از آن فاقد توجه به یک مرکز ثقل مهم در اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است. اما آن دو طرح چیست و آن مرکز ثقل مهم کدام است؟
🔸ایدة اساسی اصلاح طلبان برای اقتصاد ایران جذب سرمایه گذاری خارجی، داشتن سهمی مشخص از اقتصاد جهان بر اساس مزیت نسبی تعیین شده برای ایران از سوی نظام جهانی -که طبعاً حوزة انرژی و در آنجا هم خام فروشی است- و در صورت امکان واردات تکنولوژی است. نحوة کنشگری ایران در حوزة سیاست خارجی متناسب با چنین طرحی در اقتصاد باید تأکید بر راهبرد دیپلماسی و مذاکره با قدرت های جهانی به رهبری امریکا در راستای تنش زدایی و گشایش عرصه برای تعیین سهم ایران از اقتصاد و بازار جهانی در قامت یک کشور نرمال و جانمایی شده است. اگر در این مسیر و بر اساس موقعیتی که برای ایران تعریف و مزیتی که به صورت نسبی برای او شناسایی می شود دستیابی به تکنولوژی مهیا باشد باید آن را نیز در عداد اهداف دیپلماتیک دولت گنجاند، اما این هدف تا جایی قابل پیگیری است که راهبرد اصلی سیاست خارجی یعنی تنش زدایی را خدشه دار نکند. پیگیری شعار آزادی سیاسی – اجتماعی در عرصة سیاست داخلی نیز به زعم آنان تلاش برای شکستن مقاومتی است که به ظاهر از مشروطه تا کنون تنها مانع جدی در برابر تحقق پیشرفت و توسعه یافتگی ایران بوده است.
🔹اما دال مرکزی اصولگرایان در اقتصاد «توزیع ثروت» است که با شعار عدالت پی گرفته می شود. اگرچه نمی توان به روشنی تحقق این ایده را دست کم در برخی نهادهای حاکمیتی که اصولگرایان مسئولیت آن را بر عهده دارند مشاهده کرد اما به هر حال در سطح ایدئولوژیک این شعار همواره مطرح شده و به طور مثال در ادواری که اصولگرایان اکثریت مجلس را دست گرفته اند قوانینی در این راستا تصویب شده است. ضلع مکمل این ایده در سیاست خارجی به تحکیم روابط سیاسی-امنیتی-نظامی با محور مقاومت، تمایل به شرق خاصه همکاری با چین و روسیه و فقدان راهبرد فعال برای حل مناقشات با اروپا و امریکا از مسیر دیپلماتیک می انجامد. در سیاست داخلی نیز مطابق انتظار شکلی از محافظه کاری در پایبندی به سنت ها و مناسک در اولویت است. همین منطق محافظه کارانه موجب شده تا به دلیل فقدان دینامیسم، بدنة اصوگرایی در بیرون از حاکمیت اولاً نیروی مورد اعتماد حاکمیت برای فعالیت های اقتصادی باشد و ثانیاً این فعالیت اقتصاد بنابر سنت پیشین متمرکز بر تجارت شود تا صنعت و تولید.
🔸اما در شرایط فعلی واقعیت این است که نه سرمایه گذاری خارجی از مسیر تنش زدایی و ادغام ایران در نظام جهانی ممکن و کافی است و نه ایدة عدالت توزیعی. توجه استراتژیک رهبر انقلاب به تولید در چند سال گذشته همان حلقة مفقودة طرح اقتصادی دو جریان سیاسی اصلی کشور است. اما حمایت از تولید نیز فرمی شعاری پیدا کرده است. آنچه در واقعیت تولید را از زمین بلند می کند طرحی برای ائتلاف با نیروهای مولد است. نیروهای مولد آن کسانی هستند که به رغم شرایط تحریمی توانایی فعالیت تولیدی خود را حفظ کرده و حتی ارتقا بخشیده اند یا این که استعداد خویش برای بازیگری در صحنة اقتصاد کشور را به رخ کشیده اند اما موانع سیاسی و ساختاری دولت بر سر راهشان آنها را از گردونه خارج کرده و اگر شرایط مهیا شود می توانند هم پیمانان خوبی برای دولت در طراحی و اجرای بازی های بزرگ اقتصادی باشند.
🔹تحریم نفت، تحریم بانکی، کسری بودجه و کاهش شدید ظرفیت تولید و... عملاً ایدة توزیع ثروت برای بهبود شرایط اقتصادی مردم را ناکارآمد می کند. آنچه امروز ضروری است احیاء چندین چرخه به موازات یکدیگر است که البته بحث دربارة هر یک مجالی مستوفا می طلبد که باید در آینده به آن پرداخت.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
۱۲:۱۴
برخی از چرخه های موازی عبارتند از: احیاء تولید از طریق ائتلاف سیاسی با نیروهای مولد، همزمان فرآیند بازارسازی برای پذیرش ظرفیت تولید و در کنار آنها اصلاح نظام بانکی و مالیاتی و...در جهت برقراری عدالت. این موارد را می توان محورهای اساسی تر طرح دولت سیزدهم برای تحول دانست.
🔹اما یکی از چالش های اصلی این طرح که می تواند لحظه ای خطیر در اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی باشد فرآیند بازارسازی است. به میدان آوردن نیروهای مولد در چارچوب طرح اقتصاد سیاسی دولت برای آیندة ایران نیازمند خلق بازار برای مصرف مازاد تولید است. بخشی از این نیاز با افزایش قدرت خرید مردم ممکن می شود که البته نیازمند اصلاحات ساختاری مانند نظام بانکی و مالیاتی نیز هست. چه بسا به شکل توزیع بن کالا در خصوص برخی کالاها بتوان بازار مصرف داخلی را گسترش داد. اما این راهبرد به تنهایی نمی تواند معضلات بزرگ اقتصادی ما را حل کند. بنابراین باید به سمت خلق بازار مصرف خارجی رفت.
🔸برپایی دولت و بازار ملی به معنای تأکید بر حفظ استقلال است و این برای کشورهایی که همواره ما را به چشم تأمین کنندة مواد خام و انرژی یا صاحب نیروی کار ارزان خدمت برای کارخانجات مونتاژی یا بازار مصرف کالاهای تولیدی خود می بینند پیام خوبی ندارد. ایران هنوز مجوز عضویت در سازمان تجارت جهانی را به دست نیاورده است. البته در شرایط نابرابر اقتصادی فعلی عضویت در این سازمان معلوم نیست چه سرنوشتی برای تولید در ایران رقم بزند. اما حتی با فرض عضویت ایران در این سازمان آیا تجربة چالش های قدرت های اقتصادی مانند چین و امریکا بر سر موضوعاتی مانند تعرفة گمرکی این پیام را برای ما ندارد که حتی اگر تولید باکیفیت جهانی داشته باشیم کشورهای توسعه یافته هرگز به راحتی بازار خویش را به روی کالاهای کشوری مستقل و انقلابی چون ایران نخواهند گشود؟
🔹با فرض امتناع خلق چنین بازاری فرصت اصلی پیش روی ایران برای بازارسازی استفاده از ظرفیت متحدان سیاسی خویش و کشورهای محور مقاومت است. بحران اصلی دقیقاً در این نقطه خفته است. ایدة جهانی انقلاب اسلامی و طرح سیاسی آن برای گریز از یکسان سازی جهانی دعوت به استقلال است. اما در شرایط فعلی گویی استقلال جمهوری اسلامی خود در گرو وابستگی متحدانش به اوست. به عبارت دیگر محور مقاومت به بازار مصرف ایران تبدیل می شود و آنها متأثر از اقتدار نظامی-سیاسی-امنیتی ایران و البته محصولات با قیمت تمام شدة پایین تر از دیگر کشورها و هزینة حمل و نقل بسیار کمتر، ناگزیر از خام فروشی برای تأمین هزینة مصرف کالاهای ایرانی خواهند بود. این مزیت نسبی و شرایط ناپایدار اقتصادی کشورهای محور مقاومت عملاً اتهام تشکیل امپراتوری را متوجه ایران خواهد کرد آن هم در شرایطی که ایران هرگز به لحاظ گفتار سیاسی و توانمندی های تبلیغاتی و رسانه ای از عهدة حفظ یک ساختار امپراتوری برنمی آید.
🔸اما فراتر از آن مسأله این است که اساساً امپراتوری ایده ای کاملاً علیه طرح سیاسی جمهوری اسلامی یعنی دعوت به استقلال است و در صورت پیگیری آن عملاً قدرت های بزرگ اقتصادی-سیاسی جهان به تدریج معادلات میان ما و متحدان استراتژیکمان بر هم خواهند زد؛ آنچنان که شاهدیم هر از چند گاهی کشوری همچون عراق صحنة اعتراضات ضدایرانی است. این تازه در حالی است که ما هنوز عراق را به یک بازار مصرف جدی تبدیل نکرده ایم و کشورهایی همچون ترکیه گوی سبقت را از ما ربوده اند. اما تفاوت ما با ترکیه در این است که محور مقاومت هرگز هم پیمان سیاسی و راهبردی ترکیه نیستند بلکه کاملاً در ائتلاف با ما قرار دارند.
🔹آیا ما می توانیم طرحی از اقتصاد سیاسی را پیش بکشیم که در عین حفظ استقلال و منافع اقتصادی ما به تأسیس بازار و تولید ملی در کشورهای هم پیمانمان منجر شود؟ به دیگر سخن آیا طرح ما در اقتصاد سیاسی می تواند حامل ایدة فرهنگی و بنیادین انقلاب اسلامی باشد؟ آیا نقطه ای برای جمع میان این دو وجود دارد؟ آیا ایدة اصناف اهل فتوت را اکنون می توان در مقیاسی منطقه ای بازسازی کرد؟
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
این راه حل نیست. اما همین اتفاقات فرهنگی زمینه میشوند برای طراحی راهحلها...
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
حسن روحانی: نمیدانم برجام چه نیشی به اینها (منتقدان) زده که آن را رها نمیکنند.
گویا معیار حقانیت برجام نزد آقای روحانی، قدرت نیش آن است
بله آقای روحانی، برجام موفق بود. نیش آن کشور را تا آستانه فروپاشی اقتصادی برد...
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
آقای رئیسی مسببان وضع اقتصادی موجود تنها سیاسیونی نیستند که چهره و نامشان برای مردم شناخته شده است
اقتصادیونی نیز هستند که با ژست علمی-دانشگاهی در بدنه دولت سالهاست در حال سیاستگذاری به نفع سرمایهدار و علیه مردمند!
آنها و نگاهشان بمانند تغییری در معیشت و اقتصادمردم رخ نمیدهد
#حسین_زمانی_میقان
@hzamanim
📝دختر انگلیسی از اجاره نشینی میگوید؛ کامنتهای فراوانی که از ظالمانه بودن اجاره نشینی در اروپا می گویند! اگر میخواهید بدانید که عاقبت "مسکن مهر مزخرف است" در اروپا به کجا رسیده است، این یادداشت را تا انتها بخوانید:
👤 Paige
نشسته بودم و به این فکر میکردم که از 16سالگی صد هزار پوند اجاره پرداخت کرده ام؛ ولی فکر نمیکنم تا 10 سال دیگر که 40 ساله میشوم خانه داشته باشم. به من گفته شده که از پسش بر نمیام. من 12 سال پول خانه دوم یک ثروتمند را میدهم. خیلی منطقی است!
🟤 کامنتها:
👤 Ben
واقعیت این است که شما با پرداخت اجاره هزینه اقساط خانه دیگران رو پرداخت میکنید در حالی که خودتان هیچ وقت نمی توانید صاحب خانه شوید. ( به دلیل اینکه سرمایه ندارد تا هزینه اولیه مارگیت را بدهد)
👤𝖬𝗂𝖼𝗁𝖺𝖾𝗅 𝖦𝖺𝗅𝗏𝖺𝗇
امروز بیشتر مردم اجاره نشین هستند، زیرا سیستم خراب است. پول برای ارزش گذاری کار و مهارت افراد اختراع شده؛ ولی اکنون ابزاری برای تداوم بردگی است
👤Elise
17سال اجاره نشینی، من 36 سال دارم و همسرم 47. ما همه پولمان را ذخیره می کنیم ولی در حال حاضر فقط میتوانیم هزینه صورتحساب ها را پرداخت کنیم. تو خرج بچه ها ماندیم. امکان تغییر شغل هم نیست. مردم فراموش می کنند که آدم 20 ساله به چیزهای دیگری غیر از خانه هم نیاز دارند.
👤 Maria
بله درسته؛ بانکها به ما میگویند که نمی توانید 500 پوند قسط بدهید، پس باید برویم 800 پوند اجاره بدهیم!!! سیستم خراب است. این عدالت نیست
👤 Elinor Elliot
ما در یک اقتصاد رانتی زندگی می کنیم که مشکل فراتر از مسکن است. نا عادلانه است. این غیر منطقی ست، جز برای افرادی که از دیگران بهره کشی می کنند.
سیستم باید اصلاح شود. این سیستم باید خراب شود.
👤 Phil Ryan
قانون این کشور در مقابل شماست، من می ترسم. امکان ندارد جوانان خانه خودشان را داشته باشند مگر آنکه پدر و مادرشان پول دار باشد. سیاستمداران لیبرال خرید خانه را محال کرده اند. همه سیاستها همین است. غمگین اما واقعی
👤 Peachy
من این مطلب را به تازگی در فیسبوک نوشتم، درد شما را کاملا حس می کنم. خریدن خانه شبیه این است: بانک میگوید ما مطمئن نیستیم که شما بتوانید 500 پوند قسط را پرداخت کنید. هر ماه باید 100 پوند به صاحب خانه بدهیم. چرا شما نمیتوانید 25هزار پوند تضمین برای 500 پوند را پس انداز کنید؟ زیرا شما باید ماهانه هزار پوند اجاره بدهید
👤 Handsome Jack
من 28 سالم است و هنوز با پدر و مادرم زندگی می کنم که باید هر ماه 100 پوند به آنها بدهم که از پس آن هم بر نمیام. به همین دلیل صورت حسابهای خود را در توییتر می گذارم تا مردم بهم کمک کنند، این راهی ست که راحت زندگی کنم. این شاید گدایی به نظر برسد ولی من خجالت نمی کشم چون عادت کردم
💬 اینها فقط بخش از کامنتها بود!
🔹کلیت آنچه گفته شد این بود که طبقات پایین دست جامعه به علت آنکه پس انداز ندارند از دریافت تسهیل مسکن محروم هستند و باید بیش از هزینه قسط ، اجاره بپردازند و در عمل مستاجرها هیچ وقت نمی توانند صاحب خانه شوند و تا آخر عمر باید هزینه خانه دوم یک سرمایه دار را بدهند. آنچه که باید در مورد غرب گفت این است که همانگونه که ما فکر میکنیم، غرب زیباست و رفاه وجود دارد ولی نه برای همه، غرب زیبا و مرفه است برای طبقات بهره مند و زشت و محروم است برای طبقات فرودست.
🔸این زنگ خطری برای ما هم است. در ایران نیز آنچه که لیبرالها به عنوان توسعه مطرح می کنند چیزی جز این وضعیت نیست که کمر یک عده میشکند تا چرخ سازندگی کذایی شان بچرخد. این وضعیت، انتهای تز "مسکن مهر مزخرف است" می باشد.