🔶 #طوفان_توییتری در حمایت از تحصیل دانشآموزان مهاجر
✅ همه با هم، برای تحصیل دانشآموزان مهاجر با هشتگ های
#از_مهر_جا_نمانند
#هم_افق_با_ولی
⏰ امشب یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۰
💢 نکات مهم:
بهتر است قبل از شروع عملیات توییتهای خود را آماده کنید.
بیشتر از دو هشتگ در توییتهای خویش استفاده نکنید.
📌 در انتشار این پیام ما را یاری نمایید.
شبکه سراسری کنشگران «هم افق با ولی»
🔹روایت آنسوی ماجرا | @onsoo_ir
هدایت شده از آن سو | روایت آنسوی ماجرا
13.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استبداد مگر چیست؟
خوشحالی از شکست قهرمان ملی که بارها برای یک ملت غرور و شادی آفریده است. یک رفتار سیاستزده حاصل از فقدان فرهنگ ملی است.
👈 فرهنگ، آداب رفتاری تولید میکند. نبود آن آداب (فرهنگ) فرد را به هر سمتی سوق میدهد.
⛔️ یعنی نمیتواند احساسات، نفرت و هیجان خود را کنترل کند. همه چیز را با همه چیز ترکیب می کند. و نام گول زننده آن عمل دوری از آداب، میشود: «مبارزه با حکومت.»
▪️جرج بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا هنگام حمله به افغانستان جهان را به دو دسته تقسیم کرد. او مقابل دوربینها به جهانیان گفت:
"هر ملتی در هرجای دنیا باید تصمیم خود را اتخاذ نماید. یا طرف ما هستید یا طرف تروریستها."
❌ این رفتار با حسن یزدانی توسط یک عده قلیل، ترجمه "استبداد" است.
👈 یعنی یا با مایی! اگر با ما نباشی اگر قهرمان هم شوی ارزشی نداری!
✅ مگر استبداد چیزی جز این است!
خوش مزه تر اینکه آن گروهی که در کلام شعار "آزادی" سر میدهد در عمل اینگونه استبداد به خرج میدهد.
#علیرضا_زادبر
🔹روایت آنسوی ماجرا | @onsoo_ir
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌مسابقه خاطره بازی
💢شرکت کننده شماره ۳۰
سرکار خانم فاطمه قادری از دانشگاه فرهنگیان
اولین باری که حامیم را شنیدم ، نمیدانستم یعنی چه نامش در عین زیبایی و جذابی برایم گنگ و مبهم بود با این حال زمان گذشت و حامیم شروع شد در افتتاحیه صحبت از حلقههای میانی بود میان گذر خیالم در نجوم چیزهایی شبیه به آن را یافتم مثلا گاهی که در شبهای سرد زمستانی به آسمان زل بزنی حلقهای دور تا دور ماه میبینی که آن حلقه حاصل تعامل آب و نور ماه است یا چیزی شبیه به ستاره های راهنما زمانی که در دل کویر راه را گم کنی ، خلاصه ، آنجا حامیم برایم معنی پیدا کرد حکمت حضور و علت دعوت روشن شد ساده تر بگویم به گمان من حامیم یاد گرفتن و یاد دادن یا همان آموختن و آموزش بود و آنجا بود که دانستم من یک حلقه ازاین سلسله بیکرانم
حامیم صرفا برایم کلاس و جلسه و نشست نبود بلکه خیلی بیشتر از نشستن و شنیدن ، انقدر بیشتر که دیدگاهم را نسبت به مسائل زیادی تغییر داد شبهات و سوالات بی جوابم را پاسخ داد به سیاه چاله های ذهنم نور بخشید و در میان امواج دلمشغولی ها و بی قراری ها قلب ناآرامم را میان هیئت و میهمانی گلزار در قرارگاه عاشقی با روایتی نشنیده و ماندگار آرامش بخشید آنجا هر صبحش برایم با زیارت عاشورا در کنار شهدای گمنام شروع میشد شهدایی که محرم راز بودند و تسلای جان راستش را بگویم دلم برای یک بار دیگر سرگذاشتن روی مزارشان پر میکشد و هر شبش با کلی آموخته ها و فکر هایی جدید به پایان میرسید ذهنم گویی میان باغ پر از درختی بود که تازه بهار در آن دمیده و از هر درخت هزاران شکوفه به سویش پرواز میکرد چراغ افکار و ایده های جدید در ذهنم کلید میخورد و من را به تفکر در زندگی ام ، اهدافم و آینده ام وامیداشت خلاصه ، هر چه که شیرین باشد به چشم به هم زدنی تمام میشود اما خاطره اش تا ابد در خاطر ماندگار است حامیم با اینکه تمام شده اما هیچ گاه برایم پایان نمییابد چون حامیم فقط یک طرح نبود حامیم یعنی من یعنی شما یعنی همه ما برای میهنمان ، برای ایران
🔸️کانال اطلاع رسانی حامیم استان کرمان:
https://eitaa.com/hamimkerman
--‐---------------------------------
🔸 کانال خبری و اطلاع رسانی ستاد مرکزی حامیم
🆔 @haamimsetad
#حامیم2
#نهاد_رهبری_در_دانشگاهها
#حلقه_های_میانی
#کرمان
#مسابقه
#خاطره_بازی
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌مسابقه خاطره بازی
💢شرکت کننده شماره ۳۱
سرکار خانم فاطمه اشرفی پور از دانشگاه شهید باهنر
حامیم ها.pdf
حجم:
131.5K
📌مسابقه خاطره بازی
💢شرکت کننده شماره ۳۲
سرکار خانم فاطمه سادات مصطفوی از دانشگاه فرهنگیان...
🔸️کانال اطلاع رسانی حامیم استان کرمان:
https://eitaa.com/hamimkerman
--‐---------------------------------
🔸 کانال خبری و اطلاع رسانی ستاد مرکزی حامیم
🆔 @haamimsetad
#حامیم2
#نهاد_رهبری_در_دانشگاهها
#حلقه_های_میانی
#کرمان
#مسابقه
#خاطره_بازی
نائب الزیاره و دعاگوی شما دانشجویان گرامی ، به شرط لیاقت و توفیق بودم...
قم المقدسه ، حرم اهل البیت ، حضرت معصومه سلام الله علیها...
پ ن:
خیلی از دانشجویان در ایام اربعین و در اماکن مقدسه ، به یاد خادمینشان بودند
و به لطف و محبت دانشجویان که سرآمد هست، ما رو از دعای خیرشان بهرمند کردند!
امشب حقیر هر چند توانایی حل آن الطاف و محبت شما رو نداشتم اما در حد وسع دعاگوی شما بودم و به نیابت از همه زیارتنامه خواندم...
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد.
هدایت شده از آن سو | روایت آنسوی ماجرا
🔸روایت یک تحریف
✅امروز نهم ربیع الاول است. روزی که در فرهنگ شیعه به مناسبت همزمان شدن با آغاز امامت حضرت مهدی(عج) با جشن همراه است.
⛔️ اما برخی با استناد به روایات ضعیف السند این روز را به مناسبت
قتل عمر بن خطابجشن میگیرند. ❗️❌ مراسمی که هم «مرجعیت سندی ندارد» و هم از سوی مراجع تقلید بارها بر عدم انجام آن، تاکید شده است. 👈 در آخرین پست اینستاگرامی به این مراسم و نظر مراجع درباره آن پرداختهایم. 📲مشاهده پست ✅ کنشگر عزیز انتظار می رود، این پست را : ۱. مشاهده و لایک کنید ۲. به دوستان خود در ایتا،اینستاگرام و ... ارسال کنید. ۳. استوری کنید. باشگاه حامیمی ها 🔹روایت آنسوی ماجرا | @onsoo_ir
📌مسابقه خاطره بازی
💢شرکت کننده شماره ۳۳
سرکار خانم مینا حداد زاده از دانشگاه آزاد
👈القصه روزی روزگاری توی دیار کریمان دهه هفتادی ها و هشتادی ها جمع شدن که یه داستان برای خودشون رقم بزنن به نام حامیم.
توی حامیم ۲ ساله ی قصه ما ماجراهای رنگارنگی اتفاق افتاد، خوب و بدش با هم قشنگش کردن.
لحظه های طنز توی نشست ها و کلاس ها، همکاری دانشجوها و مسئولین، ورزش های صبحگاهی که انجام نشدن، اردوی تفریحی که برد ما رو به زمان دبیرستان، و از همه دلپذیرتر استشمام عطر شهدا و مزین شدن حامیم با شهدا بود.
خب بگم از صبح شنبه ،فکر کنم برای ۹۹/۹ درصد از ما برای اولین بار توی تاریخ زندگی بیست و چندساله مون بود که صبح و هفته ی خودمون رو از ۳و نیم بامداد شروع کردیم، گفتیم نماز بخونیم لااقل از فیض جماعت بهرمند بشیم…که نه نماز خونه ای پیدا شد و نه جماعتی و نه امام جماعتی ،شب قبلش نقل کرده بودن که پیکان های روی زمین رو دنبال کنید(اون پیکانِ سواری رو نمی گم ها، منظورم همون فلش و علامته) تا برای نماز جماعت به نماز خونه برسید و نماز بخونید، مگه تموم میشدن پیکان ها؟!مثل موشکای حیرون و ویلونِ دشمن هر کدوم به یه طرف میرفتن و به نتیجه نمی رسیدن.نصف شب ،محوطه ی خوابگاه دخترا ، تماشایی بود، ما رو میگی شده بودیم مثل ارواح مشکی پوشِ سر گردون که به دور خودمون می چرخیدیم و نالان از پیدا نکردن نمازخونه آه و ناله سر میدادیم،عصبانی از ندیدن نماز خونه و نصف و نیمه بودن پیکان ها با آهی جگر سوز ناشی از نخوابیدن به اتاق خودمون برگشتیم و اولین نیمه شب حامیمی رو با ترس از ادامه ی همچین روالی توی سایر برنامه ها به صبح رسوندیم.شب هم که میشد خیره به در و پتو پیچ شده ، بخاطر سرما و برودت هوا، منتظر مامورین شبگرد بودیم که در بزنن و با ورودشون مو رو از ماست بکشن بیرون، عجیباً غریبا!! قدری این بزرگواران دقیق بودن که مورد داشتیم پتو جای یکی از بچه ها حاضری زده بود.
مراسما رو یکی یکی و با انرژی فراوونِ اولیه پشت سر گذاشته و راضی از پذیرایی ها و نظم حاکم ، روزا رو شب میکردیم و شبا رو صبح میکردیم؛ اما؛اما؛ گفتم پذیرایی؟! کیفیتش انصافا خوب بود ولی بخاطر بار سنگین کلاسا و زود پا شدن بچه ها از خواب ناز و جدایی از تخت سرد و نرم ،بچه ها انگار بعد از ساعت ها تشنگی ، آب دیده باشن و هجوم میبردن سمت میز یه چیزی میگم و یه چیزی می شنوید ها، شاید مثل هجوم قومِ.... بگذریم در شان ما نیست. آره خلاصه پذیرایی مگه بود؟! کم مونده بود منای دیگه ای به جای عربستان توی ایران ، اونم برای کیک و سن ایچ نه زیارت و عبادت رخ بده، به قولی، مِنا با حرکات بعضیا شده بود مُنا.نصف برگای مِنا ریخت این وسط...
آمد در نظرم حادثه ای چونان منا/
خوف انگیز و هولناک واقعه ای،پناه بر خدا.
از اینا که بگذریم سخن خواب خوشتر است. عزیزانم،خواب!چیزی که نسل امروز ما رو بدجور شیفته و شیدای خودش کرده و تموم کارا حول محورش میچرخن.بچه های حامیم هم که دیگه مستثنی نیستن که،اونا هم از این مردمن،از این خاکن و خب من فکر میکنم شیراز در واقع باید ۹۵ درصد از خاک ایرانو تشکیل میداد نه فقط یه استان،اینو وقتی فهمیدم که تمایل عجیب بچه های کرمونی رو به خواب و استراحت و پیچوندن کلاسا دیدم ...
دور از جونتون، توی کلاس ها و نشست ها چشمای مبارکتونو که توی کاسه میچرخوندین، کمِ کمش چند نفری رو میدیدین که مجلسو مزین به این کار دل انگیز کردن و حتی صدای گوشنواز خر و پفشون دم گوشِت، شده آوای خوش صبحگاهی.
توی یکی از نشست ها، کناریم که داشت خواب هفت پادشاه رو میدید و صدای خر و پفش گوش فلک رو کر کرده بود،چشمام این منظره ی زیبا رو شکار کردن، دیدن همانا و سنگین شدن پلک های منم همانا، و این طلسم برای منم شکسته شد و به خواب رفتم،خوابی خوشتر از زیر لحاف... میدونین چیه شایدم ۹۵ درصدمون شیرازی نیستیم و کلا مسری بودن، خاصیت خوابه که شاهد خواب سر کلاس ها، نشست ها، و در راس آنها مجلس هستیم .
الله اعلم...
ماییم و جهان و خوابِ صبحگاهی/
عجبی!چشممان منور شد به جمال خورشید صبحگاهی.
جونم براتون بگه که روزا از پی هم می گذشت و اتوبوس حامیم با مسافراش در حرکت بودن که بین راه اتفاقایی افتاد، جاده صاف بود؟نبود؟
چاله بود؟نبود؟نمی دونم میخ بود؟ نبود؟ ولی هر چی بود چرخ این اتوبوس رو پنجر کرد و از جاده منحرف شدیم، نشستا جا به جا شدن بعضی برنامه ها هم متاسفانه لغو شدن. دقیق نمیدونیم چرا ولی مسئولین با پاره ای از توضیحات ما رو مستفیض کردن، اما خب
بازم شاهد پدیده ی رایج اظهار نظرهای راننده تاکسی ای بودیم ،مثلا یه سریا میگفتن لغو و جابجایی برنامه ها هم کار خودشونه ،میخوان حواسمونو پرت کنن...
والا برای ما که بد نشد، خیر بود که داشت توی این طرح رو سر ما میبارید، لغو شدن توی ذهنِ ایرانیزه ی ما مساوی بود با استراحت و خواب و خوابگاه و دلمون خوش بود به همین شادی های کوچک توی این مملکت...