eitaa logo
حامیان انقلاب
266 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
774 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❁ـ﷽ـ❁ هر گروهی را باز میکنی هر کانالی را که میخوانی حرفِ رفتن است حرف گذر و بلیت و کتانی و چفیه و تاول و... و در این میان، از من بپرسی، می‌گویم آن گروهی که بیش از همه تحت فشار است هستند... یک مرد اگر بتواند که میرود. اگر نتواند، راحت میگوید: امسال پولش نیست نمیروم، مرخصی ندارم نمیروم،... اما یک مادر هزار هزار بار با خودش درگیر است! همه ذرات قلبش کشیده شده سمت عراق، روحش پر کشیده سمت کربلا، پای دلش گام گذاشته در مشایه اما خودش… درگیر درگیر درگیر از یک طرف نگران گرما، گرمازدگی، نبود جا، بیماری، سختی و بی تابی بچه‌ها، خبر شیوع سرخک در عراق، خبر تب دنگی، غذاهای غیرباب میل بچه‌ها و... مگر مسئولیت مادری کم چیزی است؟ از یک طرف مدام خودخوری و خوددرگیری که: اینهمه آدم می‌روند! چرا نمی‌ترسند؟ تو چرا نگرانی؟ لابد من ایمانم مشکل دارد، لابد من آنقدری خریدنی نیستم، من به چشم مولا نیامدم، من بی لیاقتم، من عافیت طلبم و.... حالا اگر باردار باشد که بدتر: فلانی هم باردار بود اما رفت! زمینی هم رفت! تو مگر این بچه را برای همین راه نمیخواهی؟ تو ترسویی، تو وسواس داری، تو روز روزش جا خواهی زد... ━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━ اینهمه فشار از کجا می آید؟ چه شده که اگر کسی این امر مستحب را انجام ندهد، تا این حد خودش را تحت فشار میگذارد؟ یا حتی توسط دیگران قضاوت میشود؟ برچسب میخورد؟ چرا اگر یک مادر بخاطر خوف ضرر منطقی، بخاطر حفظ امانتش، برای جنینش، برای فرزند شیرخواره‌اش، راهی این مسیر نشود، کارش قابل دفاع نباشد؟ عذاب وجدان بگیرد؟ خودش را جامانده بخواند؟! خب! باشد اصلاً بگویید بحث عشق است و عشق منطق ندارد! (؟؟) بفرمایید که آیا این ما جمعیت دلداده عاشق، برای امور دیگر دینی و شعائر اسلامی هم همنقدر مشتاق و بی تابیم؟ همینجور هرطور شده جور میکنیم که بشود؟ آیا برای واجبات هم همین طور دست و پا میزنیم؟ آیا برای کارهایی که حتماً و یقیناً درست و لازم هستند اما گاهی حتی دیده هم نمی‌شوند هم اینطور بی قراریم و دل به فکر؟ آیا در پی ترک واجبات و ارتکاب محرمات هم همنقدر خوددرگیری و عذاب وجدان به سراغ ما می‌آید؟ ━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━ حس حسرت درونی، حس درد از فراق، حس دیدن سیل مشتاقانی که جای تو بین‌شان خالیست، بسیار بزرگ است، زیباست، رشد دهنده است اما چقدر از سهمِ این شورِ رفتن ها و جانماندن(؟) ها، مال جوزدگی و «وای خب همه دارند میروند» است و چقدر مال خودم؟ چقدر مال رابطه من و امامم؟ معرفتم؟ ━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━ همه جا حرف رفتن است. اما سخت ترین انتخاب، مال مادرهاست… همان‌ها که از اولین روزی که آن چند سلول کوچک مهمان وجودشان شدند، طنابی از مهر، از عشق، از مسئوليت، از رشد، از نور به پایشان بسته شد! فراغ و فراغت واژه‌ای بیگانه شد و برای همیشه، وجود این امانت‌ها، شد یکی از مؤثرترین عوامل و مؤلفه‌ها در تصمیم‌های کوچک و بزرگ زندگی… ✍ هـجرٺــــ | د. موحد بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 پی‌نوشت: من هم مادرم، هم معتقد به شعائر، هم پياده روی اربعین رفتم و میروم؛ با بچه و با بارداری و... اما اگر در اطرافم یک مادر پای‌بند فرزند شیرخوارش شده، اگر کسی باردار است، به او تذکر میدهم خود را جامانده و کم لیاقت نداند! او و جاماندگی؟ بی لیاقتی؟! او دارد «شیعه پروری» می‌کند! کاری که هزاران نفر از کربلارونده‌ها نمی‌کنند و از آن -به هزارتوجیه- سرباز میزنند! کاری که از عهده هیچ شیرمردی برنمی‌آید! کاری که خودِ خودِ خدمت به عشاق الحسین و انصارالحسین است… (=گمنام ها) !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پارچه ای از بهشت مراسم سخنرانی و ذکر مصیبت سخنران: حجت الاسلام نصراصفهانی مکان: قم، بلوار امین، کوچه ۱۰، کوچه شهید معماریان بیت شهید زمان: ۱۱ الی ۱۹ صفر ساعت ۱۷:۳۰ ویژه خواهران
داستانی واقعی که فقط پسرها باید بخوانند! پسر انگشت خونی‌اش را تکانی داد و ملافه را توی دستش جمع کرد. هنوز چشمانش باز نشده بود. مرد میانسالی کنار تختش روی صندلی نشسته بود و سرش را بین زانوهایش گرفته بود و قطره قطره اشک از چشمانش روی سرامیک برق‌افتاده بیمارستان چکّه می‌کرد. یک‌دفعه صدای ضعیفی از پسر جوان بلند شد و خون روشنی از کنار لبش شرّه کرد. مرد از جا پرید. با دستپاچگی جیب‌هایش را گشت و یک تکه دستمال مچاله‌شده بیرون آورد و کنار لب‌های پسر کشید. اولین حرفی که بعد از به هوش آمدن زد این جمله بود: «بابا! چرا بهم نگفتی؟!» قطرات اشک روی صورت خونی‌اش راه باز کرد و خط صورتی رنگی را به جا گذاشت. پسر دستش را مشت کرد و خواست به سینه‌اش بکوبد که مرد دستش را بین مشتش گرفت و بوئید و بوسید و با چشم‌های گردشده پرسید: «چیو بهت نگفتم همه عمر من؟ می‌دونی تو این چند ساعت، ما چی کشیدیم؟ مادرت از شوک دیدن سر و روی خونی تو از هوش رفت. یه پام پیش توست پای دیگم پیش مادرت...» مرد از نگرانی‌های خودش و خانواده می‌گفت و پسر به فکر چیزی بود که به چشم دیده بود. شاید برای دیگران غیرقابل باور باشد؛ اما خودش بهتر می‌دانست آن‌چه دیده عین واقعیت است؛ حتی واقعی‌تر از این دنیا. دختر جوان سفیدپوشی همراه با مردی با موهای جوگندمی و چشم‌های مشکی پف‌کرده نزدیک تخت پسر آمدند. دختر جوان لبخند پت و پهنی روی صورت سبزه‌ غرق آرایشش سبز شد. نگاهی به پسر خوابیده روی تخت کرد و با صدای ظریفی گفت: «خدا بهت عمر دوباره داد.» مرد پرونده پزشکی را ورق زد و چند بار سرش را تکان داد و گفت: «حتماً دعای پدر و مادرت پشت سرت بوده؛ وگرنه...» سرش را زیر انداخت و بقیه حرفش را خورد. خودکارش را از جیب روپوش سفیدش درآورد و چند خط روی پرونده نوشت و دست دختر جوان داد و به سرعت رفت. دختر جوان نگاهی به چشمان خیس مرد کرد و گفت: «پدرجان خدا رو شکر به خیر گذشته. خیالتون راحت باشه.» پدر با پشت دست اشک‌هایش را پاک کرد و نگاهی به پسرش انداخت. نمی‌دانست جمله‌ای که شنیده بود هذیان بود یا واقعی. دست پسر چهارده ساله‌اش را که تازه پشت لب‌هایش سبز شده بود فشرد و گفت: «عزیزم داشتی چی می‌گفتی؟» اما پسر گویا آنجا نبود. رفته بود در فکر جایی که فقط رنگ سفید داشت و مردی که چهره‌اش را نمی‌دید، وسط آن فضا نشسته بود و با حالتی که خیلی هم مهربان نبود از او سؤال می‌کرد. از این‌که چرا یک ماه کامل را بدون علت روزه نگرفته؟ چرا نمازهایش را نخوانده؟ چرا با دختر همسایه که حتی یک روسری کوچک هم روی سرش نبوده چشم تو چشم شده و راحت با هم صحبت کرده‌اند. از این‌که... هزار سؤال در همان یک دقیقه‌ای که نوک پایش را گذاشته بود آن دنیا شنیده بود و هاج و واج مانده بود چه جواب دهد. می‌دانست پانزده‌سالگی باید همه واجباتش را انجام دهد؛ اما آن چه شنیده بود، چیز دیگری بود. آن مرد، سن بلوغ او را یکسال پیش گفته بود؛ وقتی تازه موهای درشت زیر شکمش درآمده بود. از همان زمان هر چه کرده و نکرده بود، برایش ثبت شده بود و داشتند او را برای چیزی که فکرش را هم نمی‌کرد، مؤاخذه می‌کردند. با صدای پدر از فکر خارج شد. - باباجون تو چه فکری؟ حالت خوبه عزیزم؟ قربون اشکات برم. برای چی گریه می‌کنی؟ همه چی تموم شد. دیدی خانوم پرستارم گفت خیالتون راحت. پسر چینی به پیشانی داد و حرفی نزد. پدر ادامه داد: «قربونت برم جاییت درد می‌کنه الهی پدر فدات بشه؛ هزارتا نذر کردم تا خوب بشی. اولیش روضه حضرت علی‌اکبره که همین امشب اداش می‌کنم. سپس لبخندی زد و دو دستش را از هم باز کرد و ادامه داد: «به محض این‌که مرخص بشی یه گوسفند می‌کشم این‌هوا! کلّ فامیلو آبگوشت نذری می‌دم؛ فقط زودتر خوب شو.» بعد انگار یاد چیز بدی افتاده باشه اخم‌هایش توی هم رفت و گفت: «خدا رحم کرد. دیگه نمی‌ذارم سوار دوچرخه بشی و این بلا رو سر خودت بیاری...» پدر مدام حرف می‌زد و پسر نه به حرف او، که به حرف آن آقا و نامه عملی که پر از خطا بود فکر می‌کرد. باورش نمی‌شد. لب جنباند: «بابا! چرا بهم نگفتی؟ می‌دونی چقدر دعوام کردن؟ فقط خدا رحم کرد برگشتم وگرنه حال و روزم خراب بود»
پدر چشم‌هایش را ریز کرد و گفت: «از چی حرف می‌زنی پسرم؟! حالت خوبه؟» پسر انگشتانش را لای انگشتان پدر قفل کرد. آب دهانش را قورت داد و شروع کرد به تعریف. هر جمله‌ای که می‌گفت چشم‌های پدر گشادتر می‌شد؛ طوری که نزدیک بود از کاسه بیرون بزند. باورش مشکل بود. چیزی که در جامعه معروف بود و همه می‌گفتند غیر از این بود. وقتی حرف پسرش تمام شد. سرش را زیر انداخت و به فکر فرو رفت. این در مورد خودش هم صدق می‌کرد. یادش آمد وقتی دوازده سال بیشتر نداشت، پیش مادرش رفته بود و با اضطراب از خال‌خال شدن زیر شکمش گفته بود؛ ولی چند روز بعد فهمیده بود موهای زبری است که روی بدنش درآمده و چیز غیرطبیعی نیست؛ اما آن زمان هیچ کس به او نگفته بود، تنها با یکی از نشانه‌های بلوغ، پسرها تکلیف می‌شوند؛ حتی وقتی هنوز به سن پانزده سال قمری نرسیده‌اند. قبل از انجام نذر،کلّی کار داشت که باید انجام می‌داد. حداقلش دوسال نماز و روزه بود که باید زودتر ادا می‌کرد. نگاهی به چشم‌های پسرش کرد که دورش کبود و خونی بود؛ اما مثل الماس می‌درخشید. خدا را شکر کرد که در یک روز، دو لطف بزرگ به او کرده است؛ شاید به خاطر اشک‌هایی بود که این چند روز در مجلس ارباب ریخته بود؛ شاید هم به خاطر کفش جفت‌کردن‌های یواشکی عزاداران در هر شب بود؛ شاید هم... چقدر کار داشت که باید انجام می‌داد! هم برای خودش، هم پسرش، هم برای پسران فامیل و هیئت. ✅لطفا نشر حداکثری اجرتان با اباعبدالله علیه‌السلام❤️ https://eitaa.com/pahlevaniqomi ✍اشرف پهلوانی‌قمی
اشکم روان شده به هوای عراقِ تو پابند نوکرت شده‌ام در فراقِ تو ❤️‍🩹 @hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وطن فروشان و براندازان بعد از فتنه ۱۴۰۱ بلایی سر ورزشکاران آورده بودند که کسی جرات نداشت حتی در وقت پیروزی لبخند بزند.نتیجه پادویی شان برای مستکبرین چیزی جز تحقیر خودشان نبود.علی کریمی امروز از پشیمانی و غلط کردم می گوید بقیه هم یکی یکی بابت پیروزی ها تبریک می گویند.این اشک های آرین سلیمی جوان دهه ۸۰تکنواندو با بالارفتن پرچم کشورمان اشک وطن دوستی است.شاید زمانی او هم تحت تاثیر وسوسه خناسان تصمیم بگیرد به راه خطای کیمیا علیزاده برود اما این اشک ها نشان می دهد پروژه سنگین تحقیر ملی و دوقطبی سازی از طریق ورزش شکست خورد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥غرب گراها که قبلا تحمل دو برنامه تلویزیونی محدود امیرحسین ثابتی در افق و این بر و آن را نداشتند چه بیچاره اند که از این به بعد باید در مجلس شورا از پشت تریبون و از خبرگزاری های رسمی کشور صدای نصیحت های او را بشنوند! وحشتناک تر برای اصلاح طلبان این است که امیرحسین ثابتی و حمید رسایی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شده اند😇 و غرب زده ها باید ۴سال تمام نظارت این دو نفر در قامت اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس! را هم تحمل کنند‌.آن هم در فرهنگ که محل جولان غرب زده های خائن بوده‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥می گفتند نسل زد هستند و هیچ چارچوبی را بر نمی تابند.دشمن جمهوری اسلامی اند و قصد انقلاب دارند.اگر وسوسه خناسان نباشد نوجوانان ایران به پرچم کشور افتخار می کنند.غیر از این است که هرجا نوجوان ها تحریک شدند و علیه منافع ملی خودشان اقدام کردند به تحریک و تشویق اوباش رسانه ای وطن فروش بوده. 🎥سلفی مربی همراه با آرین سلیمی برنده طلای المپیک زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آرین سلیمی:فقط خدا خدا خدا نمی خوام دوقطبی مذهبی غیر مذهبی براندازها را برجسته کنم.حتی نمی خواهم بگویم او همه چیزش وطن است وبرای انقلابی ها فاکتورش کنم که بگویم سرباز وطن خواهد ماند.چه بسا او هم به ره اشتباه دیگران رود. حرفم یک چیز دیگر است. خیلی از بچه های ما همین ها هستند.از یک طرف پر از احساس و غرایز نوجوانی اند که گاهی زیر بار وسوسه های دنیایی خناسان کم می آورند؛واز طرف دیگر در فضای آرام و بی وسوسه،این چنین تابع ندای قلبشان اند. جوانان ما بی دین نیستند.
. وزیر پیشنهادی کشاورزی( آقای نوری قزلجه هم استانی آقای پزشکیان و ظاهراً از مستقلین مجلس هستند.کارنامه تابناک ایشان در تحمیل تاجگردون به مجلس فراموش نخواهد شد.تایید گزینه مساله داری چون تاجگردون محصول تخلفات ایشان در کمیسیون بررسی اعتبار نامه تاجگردون بود که مانع استعلام کتبی از شورای نگهبان شد. ضمنا ایشان در انتخابات پرتخلف هیئت رئیسه مجلس هم شرکت کرد که بعد از اعتراض نمایندگان آراء تغییر کرد.👇 آرای ناظران منتخب هیأت رئیسه: غلامرضا نوری‌قزلجه شمارش اولیه: ۱۳۰!!! بازشماری: ۸۹ علیرضا سلیمی شمارش اولیه: ۸۲ بازشماری: ۸۲ جلیل میرمحمدی میبدی شمارش اولیه: ۶۱ بازشماری: ۶۱» گزینه ای به مراتب ناکارآمد که احتمالا رای می آورد.
وزیر نفت محسن پاک نژاد( معاون زنگنه بوده) وزیر راه خانم فرزانه صادق(از مدیران اصلاح طلب دوران روحانی که مانند آخوندی مخالف ساخت و ساز مسکن مهر بوده و بخاطر مخالفت و عدم همکاری با پروژه مسکن در دولت شهید رییسی کنار گذاشته شد.گفته می شود از نیروهای نزدیک به حناچی شهردار سابق و اصلاح طلب تهران است.احتمالا مسیر آخوندی را در پیش بگیرد.
ماحرای استعفای ظریف: اگر برگردد معنی اش این است که مثل دفعات قبل استعفاء جهت فشار بر پزشکیان برای تغییر در کابینه بوده.همان طور که در رسانه ها القا می کنند. اما اگر استعفاء جدی باشد پس احتمالا نتیجه ی پیگیری نمایندگان مجلس برای پاسخگوکردن وزیر اطلاعات پیرامون استعلام ها درباره ظریف بوده.چون طبق قانون باید برای انتصاب ،رییس جنهور از وزارت اطلاعات استعلام بگیرد.خانواده ظریف دو تابعیتی هستند.طبق قانون وزارت اطلاعات باید نتیجه این استعلام را در اختیار چزشکیان بگذارد و او نمی تواند ظریف را به عنوان معاون خود برگزیند.چون چنین گزینشی غیرقانونی است. این ویدئو برای دیشب است👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ سؤال از وزیر اطلاعات امروز (یکشنبه) وزیر اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی به سؤال رسایی پاسخ می‌دهد/ موضوع سؤال: انتصابات اخیر رییس جمهور و رعایت قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس 👈 مطابق ماده یک «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» مصوب سال ۱۴۰۱ آمده است: «کلیه دستگاه‌های اجرائی ... و نهادها و سازمان­‌های وابسته به قوای سه­ گانه کشور مکلفند ... در انتصاب افراد به مشاغل حساس موضوع این قانون، وجود یا فقدان شرایط مقرر در ماده (۲) این قانون را از مراجع سه­ گانه شامل وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و قوه قضائیه استعلام نمایند. چنانچه انتصابی برخلاف استعلام ... صورت پذیرد یا بدون استعلام، انتصاب انجام شود، انتصاب مذکور کأن­ لم­ یکن بوده و مرتکب یا مرتکبان به محرومیت از حقوق اجتماعی درجه (۵) موضوع ماده (۱۹) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ محکوم می­‌گردند.
وامروز این پیام را ارسال کردند👇 حمید رسایی: ♻️ وزیر اطلاعات به کمیسیون امنیت ملی نیامد. شائبه تابعیت درباره برخی معاونین رییس جمهور و خانواده ایشان مطرح است. بر این اساس انتصاب آنها غیرقانونی است.
خلاصه اگر استعفای ظریف واقعیت داشته باشد احتمالا همان مساله غیرقانونی بودن حضورش بوده و فضاسازی های رسانه ای برای بتمن نشان دادن ظریف بخاطر اعتراض به کابینه پیشنهادی حیله اصلاح طلبان است؛ برای اینکه این استعفاء را پرهزینه کنند.و از طرفی به دولت فشار بیاورند تا سهم بیشتری ببرند.افراطی های خیانت کار غرب گرا سابقه استعفاء در مجلس ششم استانداری‌های کشور را دارند.مشتی امنیتی فاسد در بین شان است که چنین نسخه هایی برای فشار می‌پیچند.
خلاصه اگر استعفای ظریف واقعیت داشته باشد احتمالا همان مساله غیرقانونی بودن حضورش بوده و فضاسازی های رسانه ای برای بتمن نشان دادن ظریف بخاطر اعتراض به کابینه پیشنهادی حیله اصلاح طلبان است؛ برای اینکه این استعفاء را پرهزینه کنند.و از طرفی به دولت فشار بیاورند تا سهم بیشتری ببرند.افراطی های خیانت کار غرب گرا سابقه استعفاء در مجلس ششم استانداری‌های کشور را دارند.مشتی امنیتی فاسد در بین شان است که چنین نسخه هایی برای فشار می‌پیچند.
. متن دوم ظریف ؛ سند بی صداقتی مضاعف 💠 توضیح دوم ظریف درباره علت استعفایش، پرده از بی صداقتی مُزمن او بر می دارد. ظریف دیشب وانمود کرده بود که چون پزشکیان از اسامی پیشنهادی شورای راهبری برای ۱۹ وزارت، ۱۰ نفر را در لیست قرار داده، کناره گیری می کند. این موضع البته به معنای گماشته پنداری رئیس جمهور بود! 🔻ظریف پس از آن که دیشب شیطنت و فرافکنی کرد، با این روشنگری مواجه شد که مسئله، کابینه نیست بلکه منع قانونی درباره تصدی معاونت راهبردی است: تابعیت آمریکایی فرزندان! 🔹ظریف دیشب اصل ماجرا را تحریف و پنهان کرد. اما امروز پس از آشکار شدن واقعیت، نوشته است: 🔻"پیام دیشب به‌معنای پشیمانی و یا ناامیدی از دکتر پزشکیان عزیز نیست؛ بلکه به معنای تردید در مفید بودن در معاونت راهبردی است. البته برخی مردودین از جانب مردم، با تفسیر عجیبی از قانون مصوب ۱۴۰۱، اشتغال بنده در مشاغل حساس را به بهانه‌ای برای فشار بر دولت تبدیل کرده‌بودند. بنده نیز برای جلوگیری از هرگونه شائبه یا بهانه برای کارشکنی، هفته گذشته طی نامه‌ای از معاونت راهبردی انصراف داده بودم". 🔹او سپس تابعیت آمریکایی فرزندانش را قهری (تولد) و نه اکتسابی می داند و می نویسد: "هیچ نهاد نظارتی مخالفتی با معاونت بنده اعلام نکرده است... این بهانه برای دیگران که فرزندانشان تابعیت مضاعف اکتسابی (ونه قهری) همراه با اقامت در خارج دارند، بیش از بنده قابل بهره‌برداری است. آنچه باعث گزارش دیشب شد، تردید در مفید بودنم در معاونت راهبردی بود». 🔻دقت کنید! ظریف هفته قبل می دانسته یا مطلع شده که تصدی معاونت برای او منع قانونی دارد و انتصاب مذکور لغو است. بنابراین باید همان هفته گذشته، مودبانه به قانون تمکین و کناره گیری می کرده است. 🔹اما ماجرا را عمدا مکتوم گذاشته و پس از یک هفته، اصطلاحا ماست را وسط قیمه ریخته است؛ مسئله شخصی و انتصاب غیر قانونی اش را با موضوع معرفی کابینه خلط و وانمود کرده که در اعتراض به وضعیت چینش کابینه و عدم اطاعت از شورای راهبری کناره گیری می کند! 🔻او در عین حال باز هم به دروغ ادعا می کند به خاطر تردید در مفید بودنش در معاونت راهبردی کناره گیری کرده است، و اینکه: تابعیت فرزندانش قهری است، نه اکتسابی. 🔹اما ماده۲ قانون "قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس" (مصوب مجلس در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۷) فارغ از نحوه تابعیت دوم تاکید می کند: "انتصاب اشخاص ذیل در مشاغل و پستهای حساس ممنوع است: الف ـ کسانی که خود، فرزندان یا همسر ایشان تابعیت مضاعف دارند. ب ـ کسانی که به اسلام، نظام جمهوری اسلامی، ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی اعتقاد و التزام عملی ندارند. پ-...". 🔻متاسفانه آقای ظریف، راحت دروغ می گوید و اصلا هم ابایی از هزینه تراشیدن برای کشور ندارد. او بشدت جاه طلب و ضمنا فاقد شجاعت و صداقت است. تا بتواند خودکامگی، قانون شکنی و هزینه تراشی می کند، و هر جا مشتش باز شود و در تنگنا بیفتد، به تحریف صورت مسئله و تشویش افکار عمومی می پردازد تا از مواخذه بگریزد. 🔹مراجع ذی صلاح قضایی و امنیتی حتما باید با این هزینه تراشی زنجیره ای برخورد قاطع کنند تا دیگر کسی هوس نکند به خاطر مطامع شخصی و کتمان تخلفات خود، به خلاف گویی و التهاب افکنی در افکار عمومی بپردازد. 👤 محمد ایمانی
. متن دوم ظریف ؛ سند بی صداقتی مضاعف 💠 توضیح دوم ظریف درباره علت استعفایش، پرده از بی صداقتی مُزمن او بر می دارد. ظریف دیشب وانمود کرده بود که چون پزشکیان از اسامی پیشنهادی شورای راهبری برای ۱۹ وزارت، ۱۰ نفر را در لیست قرار داده، کناره گیری می کند. این موضع البته به معنای گماشته پنداری رئیس جمهور بود! 🔻ظریف پس از آن که دیشب شیطنت و فرافکنی کرد، با این روشنگری مواجه شد که مسئله، کابینه نیست بلکه منع قانونی درباره تصدی معاونت راهبردی است: تابعیت آمریکایی فرزندان! 🔹ظریف دیشب اصل ماجرا را تحریف و پنهان کرد. اما امروز پس از آشکار شدن واقعیت، نوشته است: 🔻"پیام دیشب به‌معنای پشیمانی و یا ناامیدی از دکتر پزشکیان عزیز نیست؛ بلکه به معنای تردید در مفید بودن در معاونت راهبردی است. البته برخی مردودین از جانب مردم، با تفسیر عجیبی از قانون مصوب ۱۴۰۱، اشتغال بنده در مشاغل حساس را به بهانه‌ای برای فشار بر دولت تبدیل کرده‌بودند. بنده نیز برای جلوگیری از هرگونه شائبه یا بهانه برای کارشکنی، هفته گذشته طی نامه‌ای از معاونت راهبردی انصراف داده بودم". 🔹او سپس تابعیت آمریکایی فرزندانش را قهری (تولد) و نه اکتسابی می داند و می نویسد: "هیچ نهاد نظارتی مخالفتی با معاونت بنده اعلام نکرده است... این بهانه برای دیگران که فرزندانشان تابعیت مضاعف اکتسابی (ونه قهری) همراه با اقامت در خارج دارند، بیش از بنده قابل بهره‌برداری است. آنچه باعث گزارش دیشب شد، تردید در مفید بودنم در معاونت راهبردی بود». 🔻دقت کنید! ظریف هفته قبل می دانسته یا مطلع شده که تصدی معاونت برای او منع قانونی دارد و انتصاب مذکور لغو است. بنابراین باید همان هفته گذشته، مودبانه به قانون تمکین و کناره گیری می کرده است. 🔹اما ماجرا را عمدا مکتوم گذاشته و پس از یک هفته، اصطلاحا ماست را وسط قیمه ریخته است؛ مسئله شخصی و انتصاب غیر قانونی اش را با موضوع معرفی کابینه خلط و وانمود کرده که در اعتراض به وضعیت چینش کابینه و عدم اطاعت از شورای راهبری کناره گیری می کند! 🔻او در عین حال باز هم به دروغ ادعا می کند به خاطر تردید در مفید بودنش در معاونت راهبردی کناره گیری کرده است، و اینکه: تابعیت فرزندانش قهری است، نه اکتسابی. 🔹اما ماده۲ قانون "قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس" (مصوب مجلس در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۷) فارغ از نحوه تابعیت دوم تاکید می کند: "انتصاب اشخاص ذیل در مشاغل و پستهای حساس ممنوع است: الف ـ کسانی که خود، فرزندان یا همسر ایشان تابعیت مضاعف دارند. ب ـ کسانی که به اسلام، نظام جمهوری اسلامی، ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی اعتقاد و التزام عملی ندارند. پ-...". 🔻متاسفانه آقای ظریف، راحت دروغ می گوید و اصلا هم ابایی از هزینه تراشیدن برای کشور ندارد. او بشدت جاه طلب و ضمنا فاقد شجاعت و صداقت است. تا بتواند خودکامگی، قانون شکنی و هزینه تراشی می کند، و هر جا مشتش باز شود و در تنگنا بیفتد، به تحریف صورت مسئله و تشویش افکار عمومی می پردازد تا از مواخذه بگریزد. 🔹مراجع ذی صلاح قضایی و امنیتی حتما باید با این هزینه تراشی زنجیره ای برخورد قاطع کنند تا دیگر کسی هوس نکند به خاطر مطامع شخصی و کتمان تخلفات خود، به خلاف گویی و التهاب افکنی در افکار عمومی بپردازد. 👤 محمد ایمانی
این نکته‌ای که میگم رو هم خودتون عمیقا رعایت کنید هم برای هرکس که راهی سفره بفرستید. ❌لطفا غذایی که دوست ندارید یا فکر می‌کنید نمیتونید بخوریدش، نگیرید که بعدا بندازید دور یا بذارید کنار ❌ پارسال یه خانوم عرب اینارو جمع میکرد و گریه میکرد بالاخره پس انداز یکسالشون رو خرج زائرا می‌کنن، اونوقت اینجوری میبینن که ما دور می‌ریزیم دلشکسته می‌شن... به این سفر به چشم سفر معنوی نگاه کنید، نه سفر خوش‌گذرونی. ما میریم که غم سیدالشهدا رو احیا کنیم... سعی کنیم سفیرِ درشأنِ اربابمون باشیم. 🌱 @fatemeyesoltanii
چرا در طول ۵۴ سال حکومت هیچ زنی موفق به کسب مدال نشد؟! یه سریا میگن اون زمان موبایل نبوده!! اینا یه جورایی دارن میگن انگار اون زمان زن نداشته ایران :)) یه سریا هم میگن ایران بعد از قاجار ویرانه بوده و جنگ جهانی رو مثال میزنن، انگار دوران بعد از انقلاب نه جنگ داشتیم و نه تحریم و تهدید و... بیاید منطقی باشید جمهوری اسلامی خیلی بیشتر از پهلوی به زن بها داد‌‌ ✍️ سـیـّد مـنـصـور مـوسـوی @seyyed_kazem_roohbakhsh
هدایت شده از بهنام خان‌محمدی
سلام و ادب وقت بخیر خداقوت ممنون میشیم این مستند مهم درباره رژیم صهیونیستی رو اطلاع رسانی بفرمایید این کار برای اولین بار در ایران ترجمه شده و رازهای ارتباط یهودیان آمریکا با اسرائیل، سیستم آموزشی و تربیتی که اونجا طراحی کردن برای اینکه فرزندان یهودی رو صهیونیست بار بیارن و مسائل مهم اینچنینی رو روشن میکنه
هدایت شده از اسرائیلیسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پخش مستند ، اختصاصی از پلتفرم عماریار آغاز شد 🛎 انقلابی درون جامعه یهودیان آمریکایی در حال وقوع است؛ جوانان یهودی آمریکایی از اینکه شست‌وشوی مغزی شده‌اند عصبانی هستند چرا که به دروغ به آن‌ها یاد داده‌اند تنها راه دفاع از یهود، دفاع از اسرائیل است! 👈 با صحبت‌های یهودیان آمریکا غافلگیر شوید، تماشای مستند تحسین‌شده اسرائیلیسم در لینک زیر: 🌐 b2n.ir/eitsr ✅ در کانال اسرائیلیسم نقاط تاریک جامعه یهودیان را روشن خواهیم ساخت 👇 http://eitaa.com/joinchat/4045144946Ca9a454248a
نه ماه منتظر مانده بود. نور؛ تمام این نه ماه، لحظه به لحظه چشم کشیده بود تا بالاخره چشمش به دوقلوها روشن شود. خودش لاغر بود و داشتن دوقلو در شکم همیشه کوچکش کار آسانی نبود آن هم با این شرایط تحریم و کمبود غذا و مخلوط آرد و علوفه. سختی ای بود که گاهی مادرها، از آن شانه خالی می‌کنند اما نورا و محمد تصمیم گرفته بودند قدر نعمت را بدانند و ناشکیبا نکنند. نور تا آخر هم غر نزد فقط گاهی وقت و بی وقت که باید جابه جا می‌شد^مثل همه زنهایی چون خودش_ نفسش از درد و فشار در سینه حبس می‌شد و بعد با آهی که سعی می کرد محمد را بیدار نکند، جا به جا می‌شد. بالاخره این نه ماه با تمام اضطراب‌های موشک‌های ناگهانی و غم و اندوه شهادت پدرها و مادرها و نزدیکان گذشت. بالاخره نور، بارشیشه اش را به سلامتی زمین گذاشت. هردو باهم زل زده بودند به دستهای کوچک دوقلوها. چشمهایشان،لبهای کوچک و تشنه و منتظرشان.اندام کوچک و نحیفشان که میان این موشکباران سالم مانده بودند. نورا نفس عمیقی کشیده بود و به سجده رفته بود و خدا را شکر کرده بود تا اینکه... تا اینکه امروز صبح بابای دوقلوها رفت برای گرفتن شناسنامه. خیلی ذوق دارد پدری که نه ماه انتظار تولد کشیده.پشتش گرم می‌شود به فرزندانش.آن قدر که مهم نباشد از آسمان آتش می‌بارد یا موشک. بدود و خودش را بالاخره به دو میز کوچک ثبت احوالی برساند که احوالی برایش نمانده بس که شهادت به جای تولد ثبت کرده. 🔹مامور،مرد را که دید و برق شادی را توی نگاهش، ذوق کرد.مثل مَرد. خوب بود که جوان‌ها میان این آتشباران هفت هشت ماهه، هنوز شوق زیستن داشتند.شوق مبارزه و مبارز پروراندن. اما خب دیگر دنیا برای همه تلخ است این چندماه برای فلسطینی‌ها تلختر. اما چه باک! هنوز مشعل المپیک روشن است. 🔹محمد فکرش را هم نمی‌کرد که بلافاصله بعد از برگشت پیش دوقلوها و مادرشان، یانی فقط ساعتی بعد از ثبت تولد، قرار باشد مهر قرمز شهادت، کنار اسم دو فرزندش، بنشیند... فقط یک کلمه توانست بگوید:"صلی الله علیک یا اباعبدلله." و زانوهایش خم شد... از نور، نگویم... از دل ✍محنا محنا؛مهنایتان👇 https://eitaa.com/joinchat/1692008458Ce01f99cefb
حجت قاطعه‌ی الهی؛ عمّار یاسر علیه‌السلام! به مناسبت نهم صفر سالروز شهادت عمّار یاسر چرا شما عمّار را «سلام‌الله‌علیه» میگویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی -رفیق عمّار- که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلام‌الله‌علیه» نمی‌گویید؟ چون عمّار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد. ببینید،خط عمّار را خط مستقیم میگویند. به نظر من، عمّار هنوز هم ناشناخته است. عمّار یاسر را خود ماها هم درست نمی‌شناسیم.عمّار یاسر یک حجت قاطعه‌ی الهی است. من در زندگی امیرالمؤمنین علیه‌الصلاة والسلام که نگاه کردم دیدم هیچ‌کس مثل عمّار یاسر نیست یعنی از صحابه‌ی رسول‌الله، هیچ‌کس نقش عمّار یاسر را در طول این مدت نداشت...هر وقت برای امیرالمؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد -یعنی در یک گوشه شبهه‌ای پیدا شد- زبان این مرد،مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همین‌طور،در قضایای جمل و صفین هم همین‌طور،تا در صفین به شهادت رسید. باید مثل عمّار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست.نمی‌شود گفت به من ربطی ندارد. امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر،به مقتضای تلبس به این لباس،موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر کس هرطور می‌تواند...خدمت به این انقلاب، افتخار است. ماها به خواب شب هم نمی‌دیدیم که موقعیتی پیش بیاید و ما بتوانیم این‌طور به اسلام خدمت بکنیم. امروز میدان باز، زمینه فراوان، و ملت به این خوبی است. رهبر معظم انقلاب۷۰/۵/۳۰ خوانش آثار ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال «مأوا» بپیوندید: @khoshneviszadeh
🔰🖼 تصویرسازی/ ستارگان ایران در المپیک ٢٠٢۴ طراح: تهیه و تولید: تبیان آنلاین 🔻 سکوی معرفی و نشر تولیدات فاخر فضای مجازی، به ما بپیوندید👇 @Morsalun_ir