eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
224 ویدیو
94 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 در ایام جنگ، عده ای به سمت شهادت می رفتند. اما استاد مجید شهریاری، خودش زمینه ای فراهم کرد که شهادت، سراغش بیاید. هیچ وقت ادعا نکرد نخبه است. 💠 همیشه خودش را در محضر خدا می‌دانست و خدا را همیشه ناظر بر اعمال خود می‌دید و علاقه شدیدی به تلاوت قرآن داشت و به آن عمل هم می‌کرد و رمز موفقیت ایشان پی بردن به رموز قرآنی بود، در آموزش علم به دیگران بخل نداشت و از هر آنچه می‌دانست به دیگران آموزش می‌داد. 📖 استاد ✍️ به قلم: خانم فاطمه شایان پویا 🖨️ انتشارات: شهید کاظمی 👌 روایاتی ناب از زندگی استاد شهید مجید شهریاری، شهیدی که در تمام طول زندگیش، به ندرت اتفاق افتاد نماز شبش، قضا شود‌. 📄 برشی از کتاب: رفته بودم به اتاق دکتر و زبان درد دلم باز شده بود، از اوضاع بد محیط کار و عدم دلسوزی و بی کفایتی برخی مسئولین و.... خلاصه حسابی حرص و جوش می خوردم. حرفهایم که تمام شد، سکوت کردم. ایشان، با آن لبخند همیشگیش، با دست به پای راستش اشاره کرد و گفت: می فهمم چی میگی، اما بدون که ماجرا، ماجرای یک پای لنگه، اگر با انقلاب هستی، باید این پای لنگ را بکشی... @hamkhaniketab
می‌دونستید «گروه همخوانی کتاب» یک گروه زیرمجموعه برای هم‌خوانی ترجمه قرآن کریم داره؟؟! می‌دونستید پس از حدود ۳۰۰ روز اولین دور هم‌خوانی به زودی تموم میشه و ان‌شاءالله دور دوم رو می‌خوایم شروع کنیم؟؟! می‌دونستید در طی این هم‌خوانی به لطف خدا و با کمک خیرین کلی کتاب عالی مثل قاف، فروغ ابدیت، زن در قرآن کریم و... به فعالین گروه هدیه داده شده؟؟! خوب! اگه دوست دارید که هر روز در کنار این همه کتابی که می‌خونید، کتاب الهی و سخن خداوند رو هم بخونید، میتونید به ما ملحق بشید: با مطالعه روزی دو صفحه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3151036734C70e37b61d0 📣 راستی یه خبر ویژه هم دارم: ان‌شاءالله امسال در کنار قرآن کریم، هم‌خوانی صحیفه سجادیه رو هم خواهیم داشت.🤩 @hamkhaniketab
🍃به ترس از نوشتن غلبه کنید! 🌀بدون شک ترس یکی از عواملی است که ما را از انجام دادن کاری باز می‌دارد. برخی از افراد علی‌رغم علاقه زیادی که به نوشتن داستان دارند و یا استعداد نهفته‌ای که در وجود خود احساس می‌کنند، از داستان نوشتن و قلم به دست گرفتن می‌ترسند و شانس نوشتن یک داستان را از خود می‌گیرند. این افراد باید بدانند که معمولاً حتی نویسنده‌های بزرگ هم معتقد هستند، که اولین داستان‌های آنها چندان چنگی به دل نمی‌زند. 👈🏻این به آن معنا است، که حتی اگر داستانی که برای اولین بار می‌نویسید جالب و خواندنی نباشد، از اصول داستان نویسی پیروی نکرده باشد و یا مملو از اشتباهات دستور زبان باشد، باز هم نباید ناامید شوید؛ زیرا شما می‌توانید به تدریج و به صورت قدم به قدم اشتباهات کار خود را دریابید و سپس آنها را اصلاح کنید تا در نهایت بتوانید داستانی زیبا و پخته خلق کنید. 📚منبع: دکتر ویز @hamkhaniketab
جلال آل احمد را بیشتر بشناسیم ۱ 🌻به مناسبت یکصدمین سالروز تولد جلال🌻 🔹یازدهمین روز آذر، سال‌روز تولد یکی از نویسندگان نامدار و برجستۀ ایرانی است؛ جلال آل احمد. نویسنده‌ای پرکار و جدی که مسیر داستانِ ایرانی را تحت تأثیر قلم خود قرار داد. جا دارد به این مناسبت نگاهی مختصر داشته باشیم به کلیتِ‌ آثار او. نویسنده و روشنفکر معاصر، جلال‌الدین سادات حسینی معروف به جلال آل‌احمد، در 11 آذر 1302 در تهران متولد شد. 🔸 بیست ساله بود که پدرش او را به نجف فرستاد تا به کسوت روحانیت درآید، اما چند ماه بیشتر نماند. به تهران بازگشت و معلم شد. در دانشگاه تهران در دورۀ دکترای ادبیات فارسی مشغول به تحصیل شد، اما زمانی که باید از رسالۀ دکتری دفاع می‌کرد، دانشگاه را ترک گفت. @hamkhaniketab
جلال آل احمد را بیشتر بشناسیم ۲ 🔸آل‌احمد با ایدئولوژی مارکسیستی به عضویت حزب توده درآمد و بنابراین از روشنفکران جریان چپ سیاسی ایران به شمار می‌‌رفت. او که سوسیالیسم و مارکسیسم را آزموده بود، از آن باورها دست کشید و به روشنفکری بومی بدل شد. وقتی هم که به باورهای مذهبی‌اش بازگشت، این رجعت به معنای پذیرش بی‌چون‌و‌چرا نبود؛ نقد کرد و چشم‌بسته نپذیرفت. 🔹چه آشنا و همنشین جلال، چه بیگانه و مخالفش از صدق و سادگی و صراحت لهجه‌اش گفته‌اند. صداقت او را می توان پس از جدایی‌اش از حزب توده در گفته‌هایش جست. در«خسی در میقات» و «یک چاه و دو چاله» آن‌قدر صادق است که شاید نظیرش را در کودکی ساده و روستایی بتوان یافت. او در «سنگی بر گوری» با صداقتش چنان مخاطب را همراه می‌کند که بارها خجل می‌شود. جلال، صادق است و این بارزترین مشخصۀ اوست. شاید این توصیف خوبی باشد که رضا براهنی درباره‌اش گفته: «جلال این چنین بود: راستش را بگو و خلاص»! @hamkhaniketab
جلال آل احمد را بیشتر بشناسیم ۳ 🌻مروری بر آثار جلال🌻 ✅📚رمان و داستان📖 1- «دید و بازدید»: جلال در این کتاب جوان است. از باورها و برداشت‌های قومی در دید و بازدیدهای نوروزی گفته است با نثری روان و طنزآلود: «تابوت روی شانۀ یک جمعیت ده پانزده نفری، شاید به برکت کارهای نیکی که میّت در مدت زندگانیش کرده بود، تند می‌رفت. یک صبح زود زمستان بود. برف تک‌وتوک می‌بارید و روی زمین تا آن وقت توری سفیدی از برف، که طبیعت هنوز می‌توانست از پشت آن رنگ و روی خود را بنمایاند، کشیده شده بود». 2- «از رنجی که می‌بریم»: مجموعه‌ای است از هفت داستان کوتاه که وضعیت زندانیان سیاسی در رژیم پهلوی را آورده است و در «راه چالوس» از وضعیت اجتماعی مردم سخن گفته است:«اون وقت‌ها که هنوز صاحب ماشینام بودم، سالی یک دفعه‌م رنگ دریا رو نمی‌دیدم. همین دریایی رو که زیر گوشمونه. همیشه پشت رُل ماشین باریم نشسته بودم...». 3- «سه‌تار»: این کتاب نیز شامل سیزده داستان کوتاه است که دردهای قشر فرودست جامعه را به تصویر کشیده است: «ماها تو این زندگی تنگمون هی پاهامون به هم می‌پیچه و رو سر و کول هم زمین می‌خوریم و خیال می‌کنیم تقصیر اون یکیه. غافل از این که این زندگیمونه که تنگه و ماها رو به جون همدیگه میندازه». 4- «زن زیادی»: این اثر مجموعۀ چند داستان کوتاه با محوریت زنان و رنج‌های اجتماعی آن‌هاست در جامعۀ مردسالار آن روزها: «به همون آسانی که مرا گرفته، برم داشته آورده در خانه پدرم سپرده و رفته...»     5- «سرگذشت کندوها»: جلال در این کتاب دو داستان موازی را همزمان پیش می‌برد، قصه می‌گوید و با نثری روان مخاطب را با خودش همراه می‌کند: «جان دلم که شما باشید، زنبورها برای خودشان همین‌جورها زندگیشان را می‌کردند که یک‌دفعه باز سر و کلۀ بلا پیدا شد و کاسه‌کوزه‌شان را به هم زد». سرگذشت کندوها مصداق بارز این آیۀ شریفه است: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم» 6- «مدیر مدرسه»: این کتاب تمام جلال را در خودش دارد، بی‌کم‌وکاست. ماجرای معلمی را روایت می‌کند که از گچ خوردن و سروکله زدنِ هرروزه با شاگردان کلافه شده و مدیریت مدرسه‌ای را بر عهده می‌گیرد: «فردا صبح رفتم مدرسه، بچه‌ها با صف‌هاشان به طرف کلاس‌ها می‌رفتند و ناظم چوب به دست توی ایوان ایستاده بود و توی دفتر دوتا از معلم‌ها بودند. معلوم شد کار هر روزشان است. ناظم را هم فرستادم سر یک کلاس دیگر و خودم آمدم دمِ درِ‌مدرسه به قدم زدن...» . 7- «نون والقلم»: داستان بلندی است که با زبان طنز از تصوف گفته و جهدشان برای رسیدن به حکومت: «جان دلم که شما باشید، از شش تا شکمی که زنِ آمیرزا عبدالله برایش زاییده بود، فقط دوتایشان مانده بودند؛ یکیش پسر دوازده ساله‌ای بود به اسم حمید که صبح‌ها می‌رفت مکتب و عصرها دم‌پر باباش می‌گشت و فرمان می‌برد و راه و رسم میرزابنویسی را یاد می‌گرفت...». 8- «نفرین زمین»: داستان معلمی‌ست که برای تدریس به روستا می‌رود و ورودش مقارن است با اصلاحات ارضی. او مدام زندگیِ مدرن را با زندگی روستایی مقایسه می‌کند: «شهری، زمین را در یک کف دست خاک گلدانش محصور می‌کند، اما دهاتی زمین را می‌کارد». 9- «پنج داستان»: این کتاب طرح پررنگی‌ست از فرهنگ عامه. البته وقتی چاپ شد که او دیگر نبود: «قفل را که توی جیبم بود درآوردم و نشانش دادم و با هم راه افتادیم. از مدرسه رفتیم بیرون و بی این که مواظب چیزی باشیم یا لازم باشد کشک بدهیم، دوتایی چفتِ در پلکان مسجد را انداختیم و قفل را بهش زدیم و بعد روی پلکان پای در نشستیم». 10- «چهل طوطی اصل»: در این اثر جلال قصه‌های قدیمیِ و افسانه‌های هندی «طوطی نامه» را با زبان خودش نگاشته است. سیمین دانشور نیز در ترجمۀ این اثر او را همراهی کرده است: «ببر گفت: شغال عزیز، تو هم هر چه زودتر از این‌جا بگریزی، بهتر است؛ زیرا در این نواحی، آدمی‌زادی بس وحشتناک پیدا شده است. آدمی‌زادی ببرخوار. از آن آدمی‌زادها که فقط در داستان‌ها می‌نویسند. نزدیک بود مرا بخورد.
تا چشمم به او افتاد از ترس گریختم». 11- «سنگی بر گوری»: داستانی است برگرفته از زندگی‌‌اش. جلال در این تک‌گویی بلند نوشته است که پدر نمی‌شود. زبان در این اثر نمونه‌ای است از نوشتار آل‌احمد؛ نثری روان با جملات کوتاه، بدون استفاده از آرایه‌های ادبی. کتابی است جنجالی مثل بسیاری از آثار جلال. این کتاب دوازده سال پس از مرگش منتشر شد: «ما بچه نداریم. من و سیمین. بسیارخوب. این یک واقعیت است؛ اما آیا کار به همین‌جا ختم می‌شود؟ اصلاً همین است که آدم را کلافه می‌کند. یک وقت چیزی هست. بسیار خوب هست. اما بحث بر سر آن چیزی است که باید باشد. بروید ببینید در فلسفه چه تومارها که از این قضیه ساخته‌اند». @hamkhaniketab
جلال آل احمد را بیشتر بشناسیم ۴ 🌻مروری بر آثار جلال🌻 ✅📚مشاهدات و سفرنامه‌ها📖 1- «اورازان»: اصالت جلال به این روستا برمی‌گردد. آن‌قدر خوب توصیف می‌کند که تو را به آنجا می‌برد، به اورازان: «اطاقی که تابستان‌ها در آن به سر می‌برند، انبار زمستانی آن‌هاست که خشک است و روزنه بیشتر دارد. سقف خانه‌ها را با تیر می‌پوشانند و کاهگل می‌کنند و دیوراها تا کمر از سنگ و باقی با چینه است». 2- «تات‌نشین‌های بلوک زهرا»: وقایع سفری‌ست در کودکی‌اش به همراه پدر از آن دیار: «دوغ اگر مصرف نشد در دیگ می‌ریزند و زیرش را می‌تابند تا آبش جمع بشود. آن وقت گلوله گلوله‌اش می‌کنند و در پارچه‌ای می‌بندند و آبش که رفت "کشک" به دست آمده است».  3- «جزیرۀ خارک، درّ یتیم خلیج فارس»: آل احمد در این کتاب از وضعیت بومیان جزیره گفته و تحولاتی که پس از اکتشاف نفت روی داده است: «اما امروز بومیان خارک پیشه‌هاى قدیم را رها کرده‌اند؛ یا کارگر نفت شده‌اند و یا راه مهاجرت پیش گرفته‌اند». 4- «خسی در میقات»: سفرنامۀ حج جلال است که ورای پرداخت به ماهیت حج، آن را از جنبه‌های مختلف بررسی و تحلیل کرده است. شاید زمانی که او از دین و باورهای دینی کناره گرفت، کسی باورش نمی‌شد روزی این چنین بنگارد: « دیدم انگار خسی است و به میقات آمده و نه کسی و به میعادی؛ چرا که میعاد جای دیدار توست با دیگری، اما میقات زمان همان دیدار است و تنها با خویشتن». 5- «سفر به ولایت عزرائیل»: این کتاب مربوط به زمانی است که جلال همراه سیمین به اسرائیل رفت. پس از بازگشت، تحلیل کرد و نگاشت: «پس از همین اوان است که اختلاف عرب و یهود شروع می‌شود، که هنوز هم تخفیف نیافته. نه تنها انگلیس وفای به عهد خود را به تأخیر می‌انداخت، بلکه روزبه‌روز بیشتر متوجه مخالفت اعراب می‌شد». 6- «سفر روس»: دعوت شده بود برای یک هفته، اما سی و یک روز در آنجا ماند؛ همان ایامی که از حزب توده دست شسته بود. 7- «سفر آمریکا»: آل احمد در این کتاب با قلم گزنده‌اش از اوضاع ایران در زمان پهلوی گفته و با همه سر ستیز دارد: «او آدمی است و من از راه کتابش می‌شناسمش. به همین صورت باقی بماند، بهتر. یعنی ایدون بماند بهتر؟ نه. راستش دیدم مثل هر معلم دیگری، با یک جوانک (که عینکی هم بود) زیبا و بلند، دارد عیش و عشرت معلمانه می‌کند و همین شباهت کافی بود که دیگر جست‌وجویی نکنم... والخ». 8-«سفر فرنگ»: این اثر نیز یادداشت‌های روزانه‌اش از سفر به کشورهای اروپایی‌ست: «با یک ساعت تأخیر راه افتادیم. قرار بود شش و نیم راه بیفتد و حالا هشت و نیم است. شام هم خورده‌ایم. از پذیرایی ظریفشان فهمیدم که ارفرانس است؛ وگرنه T.A.I. رویش نوشته. لابد از شرکت‌های فرعی ارفرانس. به گمانم الآن روی آسمان مرز ترکیه باشیم و سیمین، که در آخرین دقایق، شروع کرد به آب‌غوره‌چکانی». تکلمه: گفته بود می‌خواهد چهار سفرنامه‌اش را در قالب یک مجموعه به نام «سفر به چهار قبله» (مکه، مسکو، نیویورک، اورشلیم) منتشر کند، اما عمر او کفاف نداد. @hamkhaniketab
جلال آل احمد را بیشتر بشناسیم۵ 🌻مروری بر آثار جلال🌻 ✅📚جستارها و مقاله‌ها📖 1- «گزارش‌ها»: سفرنامه‌های کوتاه جلال است. مثلاً به شهر بادگیرها رفته و آورده است: «در یزد، آب، آفتابی نیست. مخفی است. چهل-پنجاه متر زیرزمین است. باید از پلکان تاریک و مرطوب و خنک سرازیر بشوی و مواظب باشی پایت نلغزد و وقتی از تشنگی به جان آمدی، به مجرای قنات برسی و ببینی که زن‌ها نشسته‌اند و در آن تاریکی زیرزمین، رخت یا ظرف می‌شویند». 2- «حزب توده سر دو راه» 3- «غرب‌زدگی»: جلال در این کتاب از تضاد میان سنت و غرب‌گرایی سخن می‌گوید: «آدم غرب‌زده هرهری‌مذهب است؛ به هیچ‌چیز اعتقاد ندارد، اما به هیچ‌چیز هم بی‌اعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان‌به‌نرخ‌روزخور است. همه‌چیز برایش علی‌السّویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است». کتابش را این چنین به پایان می‌برد: «...قلم خود را به این آیه تطهیر می‌کنم که فرمود: اقتربتِ السّاعة وانشق القَمَر». 4- «کارنامۀ سه ساله»: در جایی از کتاب ماجرای رفتن به نجف را آورده است: «تابستان 1322 بود، در بحبوحۀ جنگ، با حضور سربازان بیگانه و رفت‌وآمد وحشت‌انگیز و قرق کردن که در تمام جاده‌ها کرده بودند تا مهمات جنگی از خرمشهر به استالینگراد برسد. به قصد تحصیل به بیروت می‌رفتم که آخرین حد نوک دماغ ذهن جوانی‌ام بود و از راه خرمشهر به بصره و نجف می‌رفتم که سپس به بغداد و الخ.... اما در نجف ماندگار شدم. میهمان سفرۀ برادرم. تا سه ماه بعد به چیزی در حدود گریزی، از راه خانقین و کرمانشاه برگردم. کله‌خورده و کلافه از برادر و پدر». 5- «ارزیابی شتاب‌زده»: از این کتاب به عنوان نماد روشنفکری ایران در دهه چهل یاد کرده‌اند: «آثار سرخوردگی از غرب و تمدن ماشینی قرن بیستم در دیار ما نیز کم‌کم فراوان شده است. کافی است که یک زبان خارجی بدانی و با هرکه از غرب به هر صورتی خود را به ایران رسانده است، درددلی کنی. یا مأموری از هزاران مأمور این چهارصدوخرده‌ای کمپانی فرنگی که در این‌جا مرجع مشاورات و مصدر امور ساختمانی‌اند یا با جهانگردی درشت‌جامه و ریشو که غبار راه‌های شرق را از اسکندریه تا دهلی یک‌باره در وطن خویش از جامه خواهد سترد یا با طبیبی نقاش همچون «وینچنزو بیانکینی» ایتالیایی که هشت سال است در کوره‌دهات این مرزوبوم مأمور معالجۀ تراخم یا اسهال هموطنان ماست». 6- «یک چاه و دو چاله»: جلال، همان جلالِ ‌صادق در این کتاب آشکار است، از اوضاع و احوال خودش گفته و از خبط و خطاهایش: «این قلم از سال 1323 تابه‌حال دارد کار می‌کند؛ گاهی مرتب و گاهی نه به ترتیبی، گاهی به فشاری درونی و الزامی و اغلب بنا به عادت. گاهی گول، ولی بیشتر موظف یا به گمان ادای وظیفه‌ای، اما نه هرگز به قصد نان خوردن. آنکه صاحب این قلم است فکر کرده بود که هرچه پدرش از راه کلام خدا نان خورد، بس است و دیگر نباید از راه کلام نان بخورد؛ چرا که سر و کار او با کلام خلق است و شاید به همین دلیل معلم شد». 7- «در خدمت و خیانت روشنفکران»: آل احمد در این اثر به ذکر مصادیق روشنفکری پرداخته و اول‌روشنفکران را پیامبران می‌داند. در این کتاب دلیل جدایی‌اش از حزب توده را دفاع این حزب از شوروی عنوان کرده: «اما من نمی‌دانم با این تعبیر روشن‌فکر چه باید کرد؟ و بدتر از آن با خود او. با این اسم و مسمایی که از صدر مشروطیت تاکنون بیخ ریش زبان فارسی و ناچار به سرنوشت فارسی‌زبانان بسته است؛ نه حد و حصری دارد و نه مشخصاتی و نه تکلیفش روشن است و نه گذشته‌اش». @hamkhaniketab
جلال آل احمد را بیشتر بشناسیم ۶(پایانی) 🌻مروری بر آثار جلال 🌻 ✅📚ترجمه‌ها📖  1- «تشنگی و گشنگی»: اثر اوژن یونسکو 2- «عبور از خط»: اثر ارنست یونگر (با محمود هومن)  3- «مائده‌های زمینی»: اثر آندره ژید (با پرویز داریوش )  4- «کرگدن»: اثر اوژن یونسکو 5- «بازگشت از شوروی»: اثر آندره ژید  6- «دست‌های آلوده»: اثر ژان پل سارتر  7- «سوء‌تفاهم»: اثر آلبر کامو  8- «بیگانه»: اثر آلبر کامو  9- «قمارباز» (رمان): اثر فئودور داستایفسکی  10- «عزاداری‌های نامشروع»: اثر آیت‌الله محسن امین. جلال آل احمد در مقدمۀ کتاب عزاداری‌های نامشروع می‌نویسد: «به قدرت رسیدن رژیم پهلوی در ایران و ستیز گستردۀ این نظام با مذهب، ارزش‌ها، نهادها، هنجارها و باورهای مذهبی مردم، تاریخ تلخ اما عبرت‌انگیزی دارد. رضاخان پهلوی، در راستای اسلام‌زدایی در ایران – همگام و با الهام از کمال آتاتورک در ترکیه – با کلیۀ مظاهر مذهبی و اسلامی درافتاد و مبارزۀ ژرفی را علیه سنت‌ها، آداب، مراسم و مبانی دینی تودۀ مردم آغازید». ✏️یادداشت محمد حسین موسوی تبار @hamkhaniketab
🌻معرفی کتاب در مورد زندگی داستانی علما و عرفا🌻 🔹کهکشان نیستی(سید علی قاضی) 🔸شهاب دین (شهاب الدین نجفی مرعشی ) 🔹گوهر شب چراغ(حاج شیخ غلامرضا یزدی) 🔸نخل و نارنج(شیخ مرتضی انصاری) 🔹سه دیدار(امام خمینی) 🔸که ماهی برآید( ملا هادی سبزواری ) 🔹تو را خانه ای هست(شیخ بهایی) 🔸مجموعه ۶ جلدی زندگینامه علما نشر روایت فتح 🔹نا ( محمد باقر صدر ) 🔸مردی در تبعید ابدی(ملا صدرا) 🔹تن های هزار ساله(ابن بابویه پد و شیخ صدوق پسر) 🔸آ سید علی آقا(سیدعلی قاضی) 🔹گاه ناچیزی مرگ(محی الدین ابن عربی ) 🔸کیمیای محبت(شیخ رجبعلی خیاط) 🔹سوخته( انصاری همدانی ) 🔸مجموعه ده جلدی صاحبدلان نشر خیمه 🔹خدا را به شما می سپارم(سید جمالدین گلپایگانی) 🔶سید موسی صدر 🔹لاله ای از ملکوت(شیخ جعفر مجتهدی) 🔸مسیحای شهر(سید مهدی قوام ) 🔹العبد (آیت الله بهجت) 🔸به رنگ صبر ( محمد باقر صدر) 🔹مرغ غریب عشق (اندیشمند شهید مهدی شاه آبادی) @hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
بسم الله زندگی‌نامه شهید حجت‌الاسلام محمدعلی قلی‌زاده، طلبه قشقایی، مدافع حرم، نماینده ولی‌فقیه در سپاه و... راوی کتاب خود شهید است. در فصل اول سیر شهادتش را بیان می‌کند، با رسیدن به فصل دوم، او از لحظه شهادت به ماقبل برمی‌گردد و زندگینامه‌اش را برای ما نقل می‌کند. سیر روایت او نامنظم است، گاهی به عقب می‌رود، گاهی به جلو... به مناسبت‌های مختلف و بعضاً بدون رعایت قواعد زمانی، خاطراتش را بیان می‌کند اما به جا و درست... به نظرم این جنس روایت و اینکه شهید، خود به عنوان دانای کل، زندگی‌اش را توصیف می‌کند سبک جدیدی است که در سایر کتاب‌های خاطره نگاری قابلیت اجرایی بالایی دارد. اما نکته جالب در نوع نگاه نویسنده برای روایت است، اول شخص (شهید) در جای جای کتاب سعی دارد تا از نقاط مختلف زندگی اش، سبک زندگی استخراج کرده و به مخاطب ارائه دهد. شباهت این نوع روایت را در ذهنم تنها با نوشته‌های مرحوم حجت‌الاسلام علی صفایی‌ حائری (عین.صاد) مقایسه می‌کردم. اگر کتاب آیه‌های سبز یا خاطرات مرحوم صفایی را در کتاب‌های مختلفش مطالعه کنید، پی خواهید یافت که او نیز با همین جنس روایت سعی دارد تا از کوچکترین مسائل و لحظات زندگی سبک الگویی ارائه دهد تا دقیق‌تر به زندگی و اتفاقاتش نظر داشته باشیم. یکی دیگر از جذابیت‌های کتاب ارجاعات مختلف و بازگشت به عقب‌های بسیارِ نویسنده به سبک زندگی ایل و پدر و مادرش است، نکاتی که آن‌ها (پدر و مادر) سعی کرده‌اند تا جزئی ترینش را در زندگی رعایت کرده و بن‌مایه‌های زندگی فرزندان‌شان را براساس آن پی ریزی نمایند. به عنوان نمونه دقت پدر در کسب حلال، توجه به حق‌الناس، رعایت ادب های پدر فرزندی، فهم عمیق در عین بی‌سوادی و... ویژگی‌های منحصر به فرد پدر شهید است که با عناوین مختلف، این خاطره‌ها در دل کتاب استخدام شده است. جالب است در قسمت‌های مختلفی از کتاب، شهید بیان می‌کند که ما (اهل خانه)، در زمان حرف زدن با پدرمان فقط روبروی او می‌نشستیم و او بدون اینکه ما بگوییم چه می‌خواهیم یا چه مشکلی داریم، صرفاً با دیدن نگاه‌هایمان پاسخ مان را می‌داد. به طور کل، کتاب ارزش یکبار خواندن را دارد. اما اگر بخواهیم به جذابیت کتاب برای تمام افراد، نمره‌ای از پنج بدهیم احتمالاً کتاب نمره ۳ بیاورد. آخرین نکته‌ای که به ذهنم رسید، طرح جلد خوب کتاب و تایپوگرافی عالی عنوان کتاب است. امیدوارم ناشرین علاوه بر دقت بر محتوا، پیگیر ظاهر بهتری برای کتاب‌هایشان باشند، که ظاهر دریچه ورود بسیار مهمی برای جذب مخاطب و ارتباط گیری او با کتاب است. ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
📚 بسته بزرگسال 📖 ۱. تاریخچه میرزا کوچک خان اثر سیدمحمد بحرالعلوم قزوینی 📖 ۲. زندگی‌نامه میرزا کوچک‌ خان جنگلی در یک نگاه 📖 ۳. میرزا کوچک خان و استعمارستیزی 📖 ۴.مظلوم ترین قهرمان ملی؛ میرزا کوچک خان جنگلی 📖 ۵. سردار جنگل: میرزا کوچک خان 📖 ۶. شعله شمع جنگل: گوشه ای از زندگی میرزا کوچک خان جنگلی همراه با اسناد چاپ نشده 📚 بسته نوجوان 📖 ۱. میرزا کوچک خان جنگلی 📖 ۲. سردار سبز: میرزا کوچک خان جنگلی 📖 ۳. قصه ی زندگی میرزا کوچک خان جنگلی 📖 ۴. مجموعه قهرمان من، جلد دوم، شهید میرزا کوچک خان جنگلی @hamkhaniketab