#حضرت_زهرا
#معرفی_کتاب
📖 ۱. فاطمه علی است داستانهایی از سبک زندگی حضرت علی «ع» و حضرت فاطمه «س»
📖 ۲. خاطر نازک گُل
📖 ۳. مادر مبارزان: تحلیلی گذرا بر مبارزات هوشمند حضرت زهرا « س» برگرفته از دروس حجت الاسلام « مهدی طائب»
📖 ۴. دختر پیامبر
📖 ۵. مجموعه چهار جلدی ریحانه خدا
📖 ۶. روزهای فاطمه «س» : شرح خطبه فدک حضرت زهرا «س»
📖 ۷. مادر نرجس شکوریان فرد
📖 ۸. فدک در تاریخ: کتاب شهید صدر در پاسخ به پرسش های مرتبط با موضوع فدک
📖 ۹. فاطمه نگین جهان و جنان
📖 ۱۰. کشتی پهلو گرفته
📖 ۱۱. شرح الف خمیده: رمانی بر اساس زندگی حضرت زهرا «س» از ولادت تا شهادت
📖 ۱۲. مقام لیلة القدر حضرت فاطمه «س»
📖 ۱۳. بصیرت حضرت فاطمه «س»
📖 ۱۴. ناتا
#بسته_کتاب
#بسته_بزرگسالان
#اهل_بیت
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#حضرت_زهرا_س
#بزرگسال
@hamkhaniketab
📗 هنر کتاب نخواندن (قسمت اول)
✍🏻 بهاءالدین خرّمشاهی (با تلخیص)
🔹 از قول ابوالفضل بیهقی نقل کردهاند که: هیچ کتابی نیست که به یک بار خواندن نیارزد؛ یا: هر کتابی به یک بار خواندن میارزد. حال آنکه این قول از مشهورات بیاساس است. همهٔ ما به تجربه دریافتهایم که بسیاری کتابها به یکبار خواندن نمیارزند، و بسیاری کتابهاست که ارزش ورق زدن جدّی هم ندارد. و برعکس بعضی کتابهاست که مادامالعمر میتوان و میبایدشان خواند. ... طراوت این کتابها با تکرار خواندن، اگر افزوده نشود، کاسته نمیشود.
... بسیاری کتابها را فقط از روی شکل و بو، و – بهاصطلاح – وجنات آنها باید فهمید که خواندنی نیستند.
🔸 ... یک شهرت بیاصل دیگر است که گروهی تصوّر میکنند هرچه بیشتر کتاب بخوانند، بهتر است، یعنی دانشمندتر میشوند. در پاسخ به این غلط مشهور باید گفت: مهم این است که هرچه بهتر کتاب خوانده شود و کتابهای هرچه بهتر؛ نه هرچه بیشتر.
🔹 خیلیها با پرخوانی فقط امتلاء حافظه و سوء هاضمهٔ فکری پیدا میکنند. دانشمندترین آدمها، پرخوانترین آدمها نیستند، و پرخوانترین آنها هم دانشمندترین آدمها نیستند. پرخوانی اگر هم برای دانشمندتر شدن لازم باشد، کافی نیست. هزار نکتهٔ باریکتر از مو اینجاست. ... عدّهٔ بسیار معدودی از کتابها هستند که به بارها خواندن و آهسته خواندن و تأمّل و تعمّق میارزند.
✍🏻 پ.ن: اصل قول بیهقی این است: «هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد.». (تاریخ بیهقی، تصنیف خواجه ابوالفضل محمّد بن حسین بیهقی دبیر، تصحیح علیاکبر فیّاض، مشهد، دانشگاه، ۱۳۵۰ ه ش؛ ص۱۱)
📖 مجلّهٔ نشر دانش، مرداد و شهریور ١٣٦٢، شمارهٔ ۱۷
#فرهنگ_کتابخوانی
@hamkhaniketab
📕 بازخوانی بهتر از بسیارخوانی (خلاصه)
✍🏻 بهاءالدین خرّمشاهی
🔹 مطمئن باشید که حملهٔ بیمحابا به کتابها و بهسرعت گاز زدن و جویدن و بلعیدن آنها از مظاهر بلکه مضارّ تمدّن جدید است. این کار کمابیش هتک حرمت کتاب است. با کتابِ خوب باید ماه ها، سالها، بلکه یک عمر زندگی کرد. آناً به جان کتاب تازهخریده افتادن و از بای بسم الله تا تای تمّت خواندن، غالباً جز اجرای شعائر کتابخوانی نیست. به عبارت دیگر، بهترین طرز خواندن یک کتاب – و هر کتاب – از سر تا ته خواندن آن نیست. گاه هست که این شیوه فقط بهترین و سریعترین چاره برای خلاص شدن از شرّ یک کتاب، و به پایان رساندن مسابقهای خیالی و نظایر آن است.
🔸 ... ما به صرف یک بار خواندنِ یک کتاب، وجدان خود را خلاص و باب علم یعنی بازخوانی را منسد نکنیم؛ الدرسُ حرفٌ و التکرارُ اَلْفٌ. آنچه رفع تکلیف است و برای آبروداری خوب است، همان یک بار خواندنِ هر کتابی است. ولی آنچه علمآموز است، تکرار و تأمّل بر کتابها و بازخوانی آنهاست.
🔹 ... زیاد خواندن کتاب اگر هم خوب باشد، ولی کتاب زیاد خواندن کار بیحکمتی است. سریعخوانان و پرخوانان و خلاصه قهرمانان سرعت و مقاومت در کتابخوانی، معمولاً سطحیخوانان هستند؛ و چنانکه گفته شد میخواهند سریعاً خاطر خود را از بابت فلان کتاب جدید الانتشار که بهاصطلاح به آنها مبارزهجویانه مینگرد آسوده کنند.
🔸 ... سالها پیش مقالهٔ خوبی از خانم پوری سلطانی در زمینهٔ همین هشدار دادن در مورد عجولانه و حریصانه کتاب نخواندن، خواندم ... . ایشان گفته بودند که قدما کم و خوب میخواندند، حال آنکه ما بد و بسیار میخوانیم! نه خواجه نصیرالدین طوسی ... نه حاج ملّا هادی سبزواری، نه شیخ محمّدحسن نجفی صاحب جواهر و دهها بزرگ و بزرگوار دیگر نظیر آنها، به اندازهٔ ما و شهروندان عصر ما جنون پرخوانی و کتاببازی نداشتهاند. کمخوان و گزیدهخوان بودهاند و مثل آدمهای کمغذا که هرچه بخورند جذب جانشان میشود، آنها هم هرچه خواندهاند با حضور قلب بوده و جزو جانشان میشده است؛ بر عکس شکمبارگانِ کتابی یا کتابخواران عصر ما که در معرض هجوم و فشار تولید انبوه کتاب هستند.
🔹 ... لمعات عراقی یا فصوص فارابی ... یا کفایهٔ آخوند خراسانی را نمیتوان لاجرعه سر کشید؛ باید تجرّع کرد.
🔸 ... گمان میکنم این سؤال برای اغلب اهل نظر مطرح باشد که قدما چگونه با مطالعهٔ حدّاکثر صد یا دویست کتاب به بار مینشستند و صاحب نظر میشدند، و ما با خواندن صدها کتاب فقط مسمومیّت سربی و امتلاء ذهن و زبان پیدا میکنیم؟! جواباش این است که قدما کتابها را بازخوانی و هموارهخوانی میکردند و هر بار با تأمّل و تجربهٔ بیشتری در همان کتابهای معدود غور و غوص میکردند. بسیارخوانیشان هم عددی و آماری و رج زدن کتابها نبوده است. اگر بسیارخوانی هم در کارشان بوده، بسیارخواندن و ژرفخوانی متون معدود و معیّنی بوده است. ذکر آنها تذکّر به بار میآورده، ولی وردخوانی ما گاه به لقلقهٔ لسان شباهت دارد!
🔹 مثنوی مولانا برای این سروده نشده است که در عرض چهار پنج هفته مانند دُن آرام یا جانِ شیفته یا ژان کریستف خوانده و به کناری نهاده شود. چنین سطحپیمایی عجولانهای برابر با ناکار کردن مثنوی و درس نگرفتن از مولاناست. مثنوی یا دیوان حافظ را باید زیست.
📖 به نقل از مجلّهٔ نشر دانش، مرداد و شهریور ١٣٦٨، شماره ۵۳
#فرهنگ_کتابخوانی
@hamkhaniketab
📸کتابی که خبرنگار فلسطینی شبکه تلویزیونی حماس به آیت الله رئیسی هدیه داد، چه بود؟
🔹در حاشیه مصاحبه رئیس جمهور با خبرنگاران ۵ شبکه محور مقاومت، محمد جمعه حامد خبرنگار شبکه الاقصی وابسته به جنبش حماس کتاب اباده الاجیال به معنای نسل کشی که حاوی اسامی ۵۵۰۰ کودک شهید غزه است را به دکتر رئیسی اهدا کرد.
🔹خبرنگار فلسطینی از آیت الله رئیسی خواست بعنوان صدای مقاومت، حقوق این کودکان مظلوم را در مجامع بین المللی و محافل حقوقی پیگیری کند.
@hamkhaniketab
سیر مطالعاتی رسانه.pdf
20.31M
📺قفسه رسانه
🗂بسته پیشنهادی مطالعات رسانه ای
✍️کاری از مجتمع شهید اوینی
#سواد_رسانه
#بسته_کتاب
#رسانه #سینما #ارتباطات
@hamkhaniketab
✳️ راز سربلندی جلال چه بود؟
سهچهار روز دیگر درست یکصدمین سالروز میلاد جلال آل احمد نویسنده، مترجم، روشنفکر و اندیشمند بزرگ ایرانی است؛ مردی که اوج و فرودها و به تعبیر بهتر فرودها و اوجهای بسیاری را در زندگی تجربه کرد. او در گردابهای بزرگ سیاسی و اجتماعی بزرگی در عمر کوتاه ۴۶ساله خود وارد شد و شگفت اینکه از همه آنها سربلند و پیروز بیرون آمد. برای کم کسانی دست میدهد که هم وارد میدانهای خطیر متعدد بشوند و هم از همۀ آنها روسپید بیرون بیایند. و جلال یکی از شاخصترین این آدمها بود.
البته هستند بسیاری که از خوفِ خرابکردن یا خرابشدن اصلاً وارد میدانهای مهم نمیشوند و خطر نمیکنند. فرقی هم نمیکند که روشنفکر باشند یا مذهبی، سلبریتی باشند یا مدیر و مسئول، روحانی باشند یا دانشجو؛ آنها کنج عافیت میگزینند و هیچ دیکتهای نمینویسند و بهتر بگویم هیچ غلطی نمیکنند و در نتیجه هیچ غلطی هم ندارند! اما جلال اینگونه نبود. خودش در رمان «نون والقلم» که مانیفست و مرامنامه یک انسان آرمانی و یک روشنفکرِ تراز است، از قول شخصیت اول کتابش میرزا اسدالله مینویسد:
- حیف! حیف که این تن بدهکار است. فکر میکردم اگر این تن بدهکار نبود؛ بدهکار این همه نعماتی که حرام میکند، چه راحت میشد کنار نشست و تماشاچی بود و خیال بافت و به شعر و عرفان پناه برد. اما حیف که جبران اینهمه نعمت، به سکون ممکن نیست... جبران هر کدام از این نعمات را باید به عمل کرد نه به سکون؛ سکون و سکوت جبران هیچ چیزی را نمیکند... نفرت دارم؛ بد جوری هم دارم. من نفس نفرتم، نفس نفیِ وضعِ موجودم، و ناچار بایست نفس قیام هم باشم... وقتی از جایت تکان نخوردی، کمترین نتیجهاش این است که نجیب میمانی مثل پیرزنها!
جلال، فرزند یک عالم بزرگ و پسرخاله یک مجاهد نستوه [آیتالله طالقانی] بود، اما احساس کرد شرایط کشور اقتضای اعتراض و کار سیاسی دارد و پرسروصداترین حزب سیاسی وقت [حزب توده] محمل کنش سیاسی جلال شد. اما در همان حزب هم هیچگاه سرسپرده مرکزیت نشد و به هر خطا و اشتباه آنها انتقاد و اعتراض کرد و کار به انشعاب و بعد کنارهگیری کشید.
او در حوزه دین هم وارد شد و حتی مدتی به نجف و حوزه علمیه نجف رفت و طلبگی کرد و پای درس بزرگان وقت نشست، اما به مرور نسبت به برخی موضوعات مسئلهدار شد و از آنجا و آنها هم کناره گرفت تا اینکه با بزرگمردی چون «آقا روحالله خمینی» آشنا شد و دین را و تعالی را در چهره و مرام او یافت و مریدش شد و دوباره به واجبات شرعی التزام پیدا کرد و به نمازخواندن برگشت و به حج رفت و آن نامۀ نغز سیاسی – عاشقانه را از مکه برای امام نوشت:
- آیتاللها! وقتی خبرِ خوشِ آزادی آنحضرت، تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظرالپرواز(!) بودند به سمت بیتالله. این است که فرصت دستبوسیِ مجدّد نشد. اما این جا دوسه خبر اتفاق افتاده و شنیده شده که دیدم اگر آنها را وسیلهای کنم برای عرض سلامی بد نیست... خواستم این دو خبر را داده باشم...
دیگر این که [کتاب] «غربزدگی» را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان. زیر چاپ جمعش کردند و ناشر محترم متضرر شد. فدای سر شما.
دیگر اینکه طرح دیگری در دست داشتم که تمام شد و آمدم، درباره نقش روشنفکران میان روحانیت و سلطنت. و توضیح اینکه چرا این حضرات همیشه در آخرین دقایق، طرفِ سلطنت را گرفتهاند و نمیبایست. اگر عمری بود و برگشتیم تمامش خواهم کرد و به حضرتتان خواهم فرستاد. علل تاریخی و روحی قضیه را گمان میکنم نشان داده باشم. مقدماتش در «غربزدگی»ِ ناقص چاپ اول آمده...
بدینترتیب است که جلال از وارد شدن به هیچ میدانی نترسید و در تکتک آنها درست و هوشمندانه و با بینش عمیق موضع گرفت و اعتراض کرد و مناسبات را به هم زد و بیرون آمد و سر آخر هم به درستترین موضع حق پایبند ماند تا زمان مرگ زودرس و تلخش.
***
اول سال هم نوشتم که خیلی دوست داشتم امسال به مناسبت صدمین زادروز جلال، از لحاظ فرهنگی بیشتر به او پرداخته میشد. که متأسفانه نشد! اما خیلی دوست دارم در همین ماههای باقیمانده از سال خورشیدی جاری، به این وجه از زندگی جلال بیشتر و عمیقتر پرداخته شود که در جلال چه بود که در هر میدانی که وارد شد برخلاف بسیاری از دوستان و همراهانش، سربلند بیرون آمد. اگر به این سؤال خوب و دقیق پاسخ دهیم، هم میتوانیم بفهمیم کسانی که امروز خراب شدند از سوپرانقلابیهای پشیمان تا روحانیان واداده تا شهرههای بند به آبداده چه چیز یا چیزهایی نداشتند که به این فلاکت امروز افتادند و در عین حال، تابلویی است در جلوی روی همه ما تا بدانیم تا با داشتن چه چیز یا چیزهایی میتوان در راه حق، پایدار و ثابتقدم باقی ماند و منحرف و پشیمان نشد و روسپید ماند. به نظر شما آیا رسانههای ما به این موضوع جالب و مبتلابه خواهند پرداخت؟
#یادداشت
#جلال_آل_احمد
#تقی_دژاکام
@hamkhaniketab
🔔 زمین تاب کشیدن این همه عظمت را نداشت، وجود آسمانی ات ای بانو! چه جای زمینیان را تنگ کرده بود که این وسعت عُظمی را با سیلی، سپاس گفتند. آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت.
👌 هر ورقی از کتاب را که می زدم، بیشتر با ام ابیها، آشنا می شدم، بانویی که بهشت از قدمهای او بر خود میبالد و فرشتگان آسمانی با دیدن او، عظمت انسان را باور میکنند.
📖 شرح الف خمیده
✍️ به قلم: لیلا مهدوی
🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت
💯 مستند داستانی زندگی حضرت زهرا، مستندی که اساسش تاریخ و روایات و متون معتبر شیعه و اهل تسننه. این اثر خواندنی، شرح حق پایمال شده بین در و دیواره، شرح زهراست که استوار و با صلابت تا پای جان بر حقانیت امیرالمومنین علی«ع» ایستادگی کرد، هم درس آزادگی داد و هم درس حق طلبی. گرچه جان الف خمید، اما جوهره وجودش تا ابد بر تارک شیعه، پران شد.
🗒️ برشی از کتاب:
خانه را غم گرفته بود. حسن و حسین ساکت بودند و زینب یک لحظه هم از کنار بستر فاطمه، دور نمی شد. فاطمه گاهی از جا بلند می شد تا امور خانه را آن گونه که قبل از آن با علی پیمان بسته بود، خود به جای آورد. اما نفسش به شماره می افتاد و نای و تاب کار را نداشت. گاهی شانه به دست می گرفت و در حالی که در گوش زینب، داستان های فتح و فتوح پیامبر و علی را زمزمه می کرد، بر موهایش شانه می زد و آرامش می ساخت.
#معرفی_کتاب
#شرح_الف_خمیده
#لیلا_مهدوی
#انتشارات_کتابستان_معرفت
#حضرت_زهرا_س
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#رمان
@hamkhaniketab
#معرفی_کتاب
#مادران_شهدا
#همسران_شهدا
📖 ۱. درگاه این خانه بوسیدنی است: روایتی از زندگی مادر شهیدان خالقی پور
📖 ۲. عارف ۱۲ ساله: مادرانههای مادر شهید رضا پناهی
📖 ۳. مجموعه کتابهای مادران از انتشارات روایت فتح
📖 ۴. یادت باشد: زندگی شهید حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر
📖 ۵. بی تو پریشانم: زندگی شهید ترور بیولوژیکی ؛محمد پورهنگ به روایت همسر شهید
📖 ۶. حلوای عروسی: زندگی شهید حمید رضا مرادی به روایت مادر شهید
📖 ۷. به شرط عاشقی: زندگی شهید مدافع حرم؛ سعید سیاح طاهری به روایت همسر
📖 ۸. منم یه مادرم: روایت هایی از سبک تربیتی والدین شهدا
📖 ۹. کاش برگردی
📖 ۱۰. قصه ننه علی
📖 ۱۱. مادر ایران
📖 ۱۲. خانم کارکوب
📖 ۱۳. آرام جان
📖 ۱۴.مجموعه کتابهای اینک شوکران
📖 ۱۵. مجموعه کتابهای نیمه پنهان ماه
📖 ۱۶. تنها گریه کن
📖 ۱۷. تب ناتمام
📖 ۱۸. مهاجر سرزمین آفتاب
📖 ۱۹. شهربانو
📖 ۲۰. سه نیمه سیب
#بسته_کتاب
#شهدا
#بسته_شهدایی
#روایت_مادرانه
#روایت_همسرانه
#حضرت_زهرا_س
@hamkhaniketab
#معرفی_کتاب
#شهید_محسن_فخری_زاده
🛑 تنها یک ماه پیش از شهادتش، این دلنوشته را منتشر کرد. «یک سئوال دارم، چرا شهدا در جوانی سخنانی میگویند که عرفا در کهنسالی؟ البته میدانیم که این سخنان از عمق حکمت جاری شده از قلب بر زبان است نه آنکه سخنانی سطحی است.»
📖 شنبه آرام؟ اثری از جنس عاشقانه یک همسر؛ زندگی شهید محسن فخری زاده به روایت همسر
📖 پرواز پای دماوند؛ خاطراتی از زندگی ابر مرد ایران، شهید دانشمند دکتر محسن فخری زاده
📖 تویی که نشناختمت؛ روایتی از زندگی دانشمند شهید محسن فخریزاده
📖 «فخر ایران» شامل گزیدهای از اشعار شاعران مطرح کشور، تقدیم به شهید محسن فخریزاده
#شهید_هسته_ای
#شهید_فخری_زاده
#سالروز_شهادت
#بسته_کتاب
@hamkhaniketab
📝 چطور اولین خط کتاب داستان مان را بنویسیم؟
آغاز هر داستان معمولا مهمترین بخش آن است. این قاعده در مورد داستان کودک نیز مستثنی نیست.
اولین جمله ی داستان شما باید به قدری جذاب باشد که توجه کودک، و بزرگسالی که کتاب را برای او میخواند فورا جلب کند.
چند راه برای نوشتن اولین خط داستان:
1. افزودن تضاد
کودکان هم مثل بزرگسالان عاشق درام هستند. یک تضاد یا سوال میتواند به سرعت آنها را به دنیای داستانی شما بکشاند.
مثال: روزی که لی لی تصمیم گرفت از سبزیجات بدش بیاید، هویج ها نقشه ای کشیدند.
🥕🥦تصور کنید: انقلاب زیرزمینی هویجها، تربچه های جاسوس و سردسته سبزیجات: کلم بروکلی!
2. چیز عجیب غریبی بنویسید.
از چارچوب ها و استانداردهای از قبل تعیین شده خارج شوید و جمله ای بنویسید که خواننده بگوید: «صبر کن ببینم، چی شد؟!!»
مثال: «هیچ کس نمیدانست چرا آقای مافین دامن می پوشد، اما خب صبح های سه شنبه را خنده دار میکرد.»
🐈⬛️🦮 خواننده با خودش میگه آقای مافین یک سگه؟ یا گربه است؟ یا یک شیر دریایی؟ و چرا سه شنبه ها؟ کلی سوال برایش پیش میاد.
3. از احساسات بهره بگیرید.
میتوانید از حس بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی استفاده کنید تا خواننده خود را تمام قد وسط داستان تصور کند.
مثال:
🍪 «هوا بوی کلوچه های تازه و حادثهی قریب الوقوع میداد.»
خواننده با خودش میگه: «کلوچه و حادثه؟» این ترکیب اصلا قابل چشم پوشی نیست.
#نویسندگی
@hamkhaniketab