eitaa logo
مجله مجازی همرزم
1.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
874 ویدیو
34 فایل
😎محتوای زیرخاکی شهدا 🕊️ 📱اطلاع رسانی برنامه های مرتبط با حوزه شهدا 🕊️ ارتباط با خادم‌الشهدا👇 @Hamrazm_mag_admin آدرس اینستاگرام ما 👇 https://www.instagram.com/hamrazm.mag
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... |🌹🕊🌹| ... بـا بـودن سخت نیست بـا شهـدا مـانـدن سختـه مثـل شهـدا بـودن سخت نیست مثـل شهـدا مـانـدن سختـه راه شهـدا یعنـی نگـه داشتـن در دستانت . . .❗️ 🌷شـبــتــون شــهــدایـــی . . . . 🌟اینجا‌ قرارگاه شهداست👇 🆔@hamrazm_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... |🌹🕊🌹| ... 🌹نسیم یادتان پیراهن دلتنگی‌ِمان را بر تن ساعت‌های انتظار می دوزد، و آرزوها با هر پلک زدن دنیای با شما بودن را بر قامت واژه ها هجی می کنند .. کاش! آغوشتان رویایی دور از دست نبود ...🕊 سلام عاقبتتون به‌خیر🌹 . . 📿 . . 🌟اینجا‌ قرارگاه شهداست👇 🆔@hamrazm_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬پیشاهنگ 🎬امام خامنه‌ای (مدظله‌تعالی): سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت 🕊در زمان ما 🎞شهید نواب صفوی در یک‌نگاه او کیست⁉️ 🕊 🕊 🕊: ۱۳۳۴/۱۰/۲۷ . . . . 🌟اینجا‌ قرارگاه شهداست👇 🆔@hamrazm_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹باران‌اشک 🕊جلال افشار عاشق ائمه‌اطهار (ع) بود. زمزمه و ورد زبان او نام مقدس حضرت مهدی ( عج) بود. اطرافیان بارها می‌دیدند که وقتی نام آقا را می بردند، اشک از گوشه‌ چشمان او سرازیر می‌شد. در غروبی🌘 غمناک و دلپذیر وقتی با عده ای از برادران به کوه رفته بودند، پس از این که نماز مغرب و عشاء به امامت ایشان خوانده شد، شروع به خواندن دعای🤲 توسل نمود.چه زیبا می خواند و از سوز دل ناله می‌زد. وقتی در آخر دعا به نام مقدس حضرت مهدی(عج) رسید باران اشکش سرازیر شد و این ابیات را می‌خواند: 🕊بیا بیا که سوختم زهجر روی ماه تو 🌹بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو 🕊اگر که نیست باورت بیا که رو‌به‌رو کنیم 🌹بدان امید زنده‌ام که باشم از سپاه تو 📝راوی: سرهنگ دوم آقا رضا عباسی . . . . 🌟اینجا‌ قرارگاه شهداست👇 🆔@hamrazm_mag
می‌خواهم‌حنظله‌شوم.pdf
3.26M
📕میخواهم حنظله شوم 📝توی قطار عازم جبهه بودیم. بچه‌ها حال و هوای خاصی داشتند، باهم شوخی می‌کردند و خوش بودند. حسین با شوخی ‌های بچه ها می‌خندید🙂 و خودش هم شوخی می‌کرد. من را هم برای صرف ناهار مفصلی رستوران قطار برد. از جایی که چیزی از عروسی‌شان نگذشته بود پرسیدم :« آقا حسین ....» 📝خاطرات‌سردارشهید کیومرث( حسین) نوروزی و ایرج نوروزی . . . . 🌟اینجا‌ قرارگاه شهداست👇 🆔@hamrazm_mag
...| 🌹🕊🌹| ... 📝بچــه‌هـارو با شوخـی بیدار می‌کرد تا نمـٰاز شـب بخونـن . . مثلـا یکـی رو بیـدار می‌کـرد و می‌گفت: [ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم ، هیـچ‌کس نیست نگام کنـه 😁 یا می‌گفت : پاشـو جونِ مـن ؛ اسـم سه چهـٰارتا مؤمـن رو بگو تو قنوت نماز شب کـم آوردم!😁 🌹 پ.ن: مسیر افلاک✨از خاک می‌گذرد خاکی شوید تا آسـمانی شوید ... 🌷شـبــتــون شــهــدایـــی . . . . 🌟اینجا‌ قرارگاه شهداست👇 🆔@hamrazm_mag