eitaa logo
همسنگران شهداپایگاه شهید رجایی شهرستان تکاب
171 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
60 فایل
جهادگران عرصه های مختلف جامعه اسلامی پایگاه شهید رجایی_مسجد حضرت ابوالفضل۲منجق تپه (فعالیت های جهادی _علمی و فرهنگی _ورزشی -هنری _مشاوره و .... ای رهبر آزاده آماده ایم آماده
مشاهده در ایتا
دانلود
‏یگان ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی یک نهاد بسیار سرّی جاسوسی-اطلاعاتیه که وظیفه‌شون ترویج تفکرات صهیونیسم، نفوذ بین مسلمونها و مسموم کردن اعتقادات اونها و ضربه زدن به ارزش‌های اخلاقی، انسانی و اعتقادیه. در واقع یک ارتش سایبری هستند در فضای مجازی بخشی از براندازها از همین یگان هستند. ┈┄┅═✾•
حضور پر شور نونهالان ، نوجوانان و جوانان در نماز پرشکوه جمعه ۱۷آذرماه ۴۰۲ پایگاه شهید رجایی حوزه شهید چمران شهرستان تکاب •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
☕️ چای کهنه دم 🔹 آقای روحانی شما تپه هایی رو فتح کردی که حالا حالا ها مونده تا کشف بشه 🔺 مثل ، مثل گم شدن ۱۸ تن طلا و ... 🔸 فقط ۲ سال رئیس بود اون موقع داشت به پیچیده برادرتون ( ) رسیدگی می کرد ..
ماجرای پاساژ امام جمعه اردبیل 🔺آیت الله سید حسن عاملی امام جمعه اردبیل: 🔹 این هفته مراجعه جالبی به اینجانب شد یک خانم محترمی با من تماس گرفت و اظهار داشت می‌خواهم در طبقه دوم فلان پاساژ مغازه بخرم به من گفتند کل این طبقه مال شماست و حالا برای خرید به شما مراجعه کرده‌ام 🔹در جواب ایشان عرض کردم شماره کارت ملی خودم را در اختیار شما قرار می‌دهم تا با مراجعه به سازمان ثبت اسناد استکشاف و استسفار کنید اگر یک منزل یا یک مغازه در کل ایران به نام حقیر بود حتماً آن را به نام شما خواهم کرد. 🔹طرح این موضوع برای خیرخواهی به ملت عزیز است دشمنان غدّار این کشور از طریق مختلف وارد مدارس نامرئی شده و با شایعات و حرف‌های بی‌اساس هم به کشور صدمه می‌زنند و هم دین و ایمان مردم را مورد غارت و تاراج قرار می‌دهند 🔹بارها این گونه تهمت‌ها توسط فتا پی گیری شده و سر ریسمان به آلبانی و به منافقین رسیده است بارها و بارها به پسر اینجانب نسبت‌های بسیار سنگین متوجه کرده اند در حالی که اینجانب اصلاً اولاد پسر ندارم. 🔅 برای دوستان خود ارسال کنید و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید.
♦️تصویر تکان‌دهنده از شرایط اورژانس بیمارستان ناصر در خانيونس 🔴 حقوق بشر ؟؟؟؟؟
📚 داستان کوتاه 💢شب اول قبر همسـر ملانصـرالدین از او پرسید:«پس از مـرگ چه بلایی به سـرمان می آورنـد؟» ملا پاسخ داد:«هنوز نمـرده ام و از آن دنیـا بی‌خـبر هستـم ؛‌ ولی امشب برایـت خـبر می‌آورم.» یک راست رفت سمت قبـرستـان. در یکی از قبرهای آخـر قبرستان خـوابید. خواب داشت بر چشم های ملا غلبه میـکرد؛ولی خـبری از نکـیر و منـکر نبود. چند نفـری با اسب و قاطـر به سمت روستا می‌آمدند. با صـدای پای قاطـرها ، ملا از خواب پرید و گمان کرد که نکیـر و منکـر دارنـد می‌آیند. وحشت زده از قـبر بیـرون پـرید. بیرون پـریدن او همان و رم کردن اسب هـا و قاطـر ها همان‌!! قاطر سواران که به زمین خورده بودنـد تا چشمشان به ملا افتـاد،او را به باد کتک گرفتند. ملا با سرو صورت زخمی به خانه بـرگشت... خانمش پرسیـد: «از عــالـم قـبر چـه خبـر؟!» گفت: «خـبری نبـود ؛ ولی این را فهمـیدم که اگــر قاطــر کـسی را رم نـدهـی ، کاری با تـو نـدارند!! واقعیت همین است . اگـر نان کـسی را نبـریده باشیـم ، اگـر آب در شیر نکـرده باشیـم ، اگـر با آبروی دیگران بـازی نکـرده باشـیم ، اگر به زیردستـان خود ستـم نکـرده باشیـم ، هیـچ دلیـلی بـرای ترس از مـرگ وجود ندارد ! ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─