🔴معاونت پژوهش مدیریت حوزه علمیه خواهران استان برگزار میکند؛
کرسی آزاد اندیشی علمی_ترویجی با عنوان«بررسی دلالت آیه لاینال بر عصمت»
🔻 ارائه کننده: دکتر حسین اترک
🔻 منتقدان:
- حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر محمد حسن قدردان قراملکی
- حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر حسن صادقی
🔻دبیر علمی: حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای مرتضی حسینزاده
🔻زمان: سهشنبه 7دیماه 1400ساعت 12.30
🔻مکان:سالن جلسات موسسه آموزش عالی نورالزهرا (س) زنجان
🔸لینک حضور علاقمندان در جلسه به صورت آنلاین
https://ac.whc.ir/rqdy9u9qzfuw/
🔸به شرکت کنندگان ( حضوری-مجازی) گواهی حضور اعطا خواهد شد.
#اطلاع_رسانی
#کرسی_علمی
#کرسی_آزاد_اندیشی
#معاونت_پژوهش
#مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان
@researchwhc
📌کارگاه پژوهشی باعنوان بررسی چالش های پایان نامه نویسی با رویکرد تبیین روشهای تحلیل در نگارش 🎙 با حضور استاد حجت الاسلام امدادی 🌺 چهارشنبه 10/8 ساعت 10 صبح لینک ورود سامانه سیما: https://ac.whc.ir/rkv24rvpeo5g
معاونت پژوهشی و معاونت فرهنگی مدرسه علمیه ریحانه النبی( س) سنندج با همکاری معاونت پژوهش مرکز مدیریت خواهران استان کردستان و با مشارکت مدارس علمیه سطح دو قروه،سریش آباد ،بیجار ،سقز و سطح سه قروه برگزار می نماید :
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
نشست علمی _ بصیرتی
⬅️ با موضوع : میثاق با ولایت
⬅️ وبا محوریت : بررسی فقهی _حقوقی حصر سران فتنه
🎤 با حضور استاد :
حجتالاسلام والمسلمین سید مجتبی حسینی یمین
📆 زمان : چهارشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۰
⏰ زمان: ۲۰ الی ۲۱
لینک جلسه :
https://croom.ir/b/paj-iim-qqi-bri
🔹انتشار نامه تکاندهنده شهید سلیمانی به فرزندش؛ هرگز نمیخواستم نظامی شوم
*دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین.*
شهید قاسم سلیمانی در نامهی خود به فرزندش که برای نخستین بار منتشر شده است از چگونگی انتخاب شغل خود میگوید.
متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقهی من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
*من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند.*
یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است.
من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و *از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست.*
دیدم من موقتم و همه موقت هستند.
چند روزی می مانند و می روند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال می رسد.
اما همه می روند و همه موقتند.
*دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین.*
اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد.
فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همهی وجودم را درد فرا میگیرد.
اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش می بینم.
اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد.
اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم.
دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست.
این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست.
وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد.
من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم.
لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین می کند.
عزیزم از خدا خواستم همهی شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن.
خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه...
بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچهبهسینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد.
تا
دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.
دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است.
پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید.
بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمت الله»
سردار، راهت ادامه دارد ..
🌷💐🌷
برگزاری روضه خانگی به مناسبت ایام فاطمیه ، سالروز شهادت دختر نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توسط سرکار خانم عبدالملکی مبلغ توانمند
#مرکز تخصصی الزهرا سلام الله علیها
♦️﷽♦️༻⃘⃕❀
سلام بر پژوهشگران عزیز:
برندگان قرعه کشی مسابقه معرفی کتاب
💌 معصومه منتشلو: از مرکز تخصصی الزهرا سلام الله قروه
💌 بنفشه رازیانی: از مدرسه فاطمه الزهرا سلام الله کامیاران
💌 زهره فتاحیان: از مرکز تخصصی الزهرا سلام الله قروه
✔عزیزانی که در قرعه کشی برنده شده اند لطفا شماره کارت بانک ملی خود را به آیدی زیر پیام بدهند:
🆔@salambarebrahiem
📣منتظر مسابقه بعدی ما باشید🎤
⚘ ⚘
#طلبه_پژوهشگر
#مسابقه
🌺┄┅═✧❁📚❁✧═┅┄🌺
واحد پژوهش قروه
مرکز تخصصی الزهرا سلام الله
🌺┄┅═✧❁📚❁✧═┅┄🌺
﷽
✅پیام آیات صفحه ۷۰قرآن کریم
💐 خداوند در اوج حوادث تلخ، به دلهای مؤمنان آرامش میبخشد. «بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً»
💐خودمحوری و رفاهطلبی، انسان را از رضای خداوند خارج میکند. «قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ»
💐حوادث تلخ و شیرین، صحنههایی برای تجلّی روح و فکر شماست، و گرنه خداوند همۀ روحیهها و افکار را از قبل میداند. «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ».
💐ایمان به مقدّرات الهی، هراس انسان را میکند. مبادا به امید زنده ماندن، از زیر بار جهاد شانه خالی کنید. چه بسیار افرادی که در جنگها بودهاند، اما زنده ماندهاند و برعکس آنهایی که به جبههها نرفتند و جوان مرگشدهاند. «وَ اللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ»
💐 خداوند بصیر و آگاه است، مواظب حالات و افکار و اعمال خود باشید. «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ».
💐در جهانبینی الهی، مرگ و شهادت در راه خدا، از همۀ دنیا و جمعآوریهای آن بهتر است. «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ...»
💐 مهم در راه خدا بودن است، خواه به شهادت بیانجامد یا مرگ. «قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ...»
💐 حلم و بردباری فرصتی برای تخلق به اخلاق الهی
🌹 إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ
🌷 بدرستی که خداوند آمرزنده و بردبار است.
✨ فرق اساسي حلم و صبر در بیان ایت الله جوادی آملی :
🌻صبر کاري است که در بيرون بر انسان وارد ميشود و انسان بايد در برابر آن خويشتنداري کند و آن يا صبر «عَلَی الطَّاعَةِ» است، يا صبر «عِنْدَ الْمُصِيبَةِ» است، يا صبر «عَنِ الْمَعْصِيَة».
يعني يا بايد طاعتي را انجام دهد مثل روزه ، یا خداي ناکرده مصيبت سختي بر انسان وارد ميشود و یا صبرِ در موقعیتهای گناه.
🌻 اما اگر برای انسان حادثهاي پيش آمد و او عصباني نشد، اين جزء صبر نيست، اين حلم است. بار سنگين غضبي بر روي او پيدا شد، اگر اين غضب او را وادار کرد که خلاف بگويد و دست به خلاف بزند، معلوم ميشود حليم نيست، اين بار را نتوانست ببرد؛ امّا اگر «عندالغضب» آن حمله و خشم را مهار کرد و اين بار سنگين غضب را بُرد، ميگويند او شخصی حليم است.