eitaa logo
و خدایی که در این نزدیکی است
646 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
606 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
افتتاحیه مدارس علمیه شهرستان قروه(مدرسه علمیه الزهرا(س) و مرکز تخصصی الزهرا(س) ) و سریش آباد در سالن سازمان تبلیغات اسلامی قروه -هم اکنون
شروع سال تحصیلی جدید درحوزه فاطمه الزهرا (س )شهرستان کامیاران باسخنرانی مدیر محترم سرکار خانم توحیدی نژاد وقرائت دستت جمعی زیارت عاشورا توسط طلاب. #حوزه فاطمه الزهرا (س )شهرستان کامیاران#
تجلیل از خانوادهای شهدا در مراسم افتتاحیه مدارس علمیه شهرستان قروه و سریش آباد
برگزاری کلاس سبک زندگی حسینی بامحوریت ادب واهمیت آن توسط خانم باطمانی . #حوزه فاطمه الزهرا (س )شهرستان کامیاران#
4_5778489492990068126.pdf
219.3K
نظر۲۹۰ نفر نماینده مجلس درباره شفافیت آراء
ای که بی نور جمالت نیست عالم را فروغی.. تا به کی در ظلّ امر غیبت کبری نهانی!! پرده بردار از رُخ و ما مردگان را جان ببخشا.. ای که قلب عالم امکانی و جان جهانی.! اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ #سلام_امام_مهربانم صبحت بخیر آقا🌸🍃
بانوان طلبه برای مقابله با اقدامات دشمن علیه نظام مقدس خانواده توانمند شوند مدیر حوزه‌ علمیه خواهران استان کردستان بیان کرد: دشمن نهاد مقدس خانواده را نشانه گرفته است بنابرین خواهران طلبه در حوزه‌های علمیه باید برای مقابله با این هجوم خاموش توانمند شوند. به گزارش خبرگزاری کوثر از کردستان، مراسم آغاز سال تحصیلی مدارس علمیه خواهران استان کردستان با حضور مدیر حوزه علمیه خواهران این استان و مسئولان استانی در قروه برگزار شد. در این مراسم حجت‌الاسلام والمسلمین صفی زاده ضمن گرامیداشت حادثه عاشورا و دفاع مقدس گفت: حوادث عاشورا و هشت سال جنگ ایران وعراق، برای دفاع و بیان و حفظ ارزش های اسلامی بود. وی با اشاره به اهمیت حفظ ارزشهای اسلامی گفت: یکی از مهمترین ارزش، مربوط به حوزه زنان و نهاد خانواده است. مدیر حوزه‌ علمیه خواهران استان کردستان ادامه داد: خانواده بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی و مقدم بر سایر نهادها بوده و سلامت و صلاح سایر نهادهای اجتماعی وابسته به نهاد خانواده است. وی با بیان اینکه عنصر مهم واساسی خانواده، زنان هستند، گفت: حفظ و انسجام خانواده نقش اصلی زنان است و زنان مظهر آرامش بخشی، هدایت و تقویت کننده خانواده می باشند. حجت‌الاسلام والمسلمین صفی زاده گفت: دشمن نهاد مقدس خانواده را نشانه گرفته است بنابرین خواهران طلبه در حوزه‌های علمیه باید برای مقابله با این هجوم خاموش توانمند شوند. گفتنی است در پایان این مدارس از خانواده شهدا تجلیل به عمل آمد. http://kowsarnews.ir/news/view/81390/
مراسم آغاز سال تحصیلی مدارس علمیه خواهران استان کردستان در قروه برگزار شد به گزارش روابط عمومی مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران کردستان، مراسم آغاز سال تحصیلی مدارس علمیه خواهران استان کردستان با حضور مدیر حوزه علمیه خواهران استان و مسئولان استان در قروه برگزار شد. http://kordestan.whc.ir/news/view/81391/
هفته دفاع مقدس گرامی باد
رهبر معظم انقلاب: مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلی‌هایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ودو، سه ساله فرمانده‌ی یک لشکر شد؛ آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحی عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند متعجب کرد، بلکه ماهواره‌های دشمنان را هم متعجب کرد. (شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات) هفته دفاع مقدس گرامیباد
برگزاری عزاداری دهه سوم محرم توسط طلاب و اساتید همراه با آغاز کلاس های درس سال تحصیلی جدید # مدرسه علمیه حضرت فاطمه(س) # سقز
درسي اخلاقی از سهراب سپهری سخت آشفته و غمگین بودم به خودم می گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند دست کم میگیرند، درس ومشق خود را… باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابی ببرند… خط کشی آوردم، درهوا چرخاندم... چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید ! اولی کامل بود، دومی بدخط بود بر سرش داد زدم... سومی می لرزید... خوب، گیر آوردم !!! صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود... دفتر مشق حسن گم شده بود این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت تو کجایی بچه؟؟؟ بله آقا، اینجا همچنان می لرزید... ” پاک تنبل شده ای بچه بد ” " به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند" ” ما نوشتیم آقا ” بازکن دستت را... خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم او تقلا می کرد چون نگاهش کردم ناله سختی کرد... گوشه ی صورت او قرمز شد هق هقی کردو سپس ساکت شد... همچنان می گریید... مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد زیر یک میز،کنار دیوار، دفتری پیدا کرد …… گفت : آقا ایناهاش، دفتر مشق حسن چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود غرق در شرم و خجالت گشتم جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود سرخی گونه او، به کبودی گروید ….. صبح فردا دیدم که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر سوی من می آیند... خجل و دل نگران، منتظر ماندم من تا که حرفی بزنند شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید سخت در اندیشه ی آنان بودم پدرش بعدِ سلام، گفت : لطفی بکنید، و حسن را بسپارید به ما ” گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟ گفت : این خنگ خدا وقتی از مدرسه برمی گشته به زمین افتاده بچه ی سر به هوا، یا که دعوا کرده قصه ای ساخته است زیر ابرو وکنارچشمش، متورم شده است درد سختی دارد، می بریمش دکتر با اجازه آقا ……. چشمم افتاد به چشم کودک... غرق اندوه و تاثرگشتم منِ شرمنده معلم بودم لیک آن کودک خرد وکوچک این چنین درس بزرگی می داد بی کتاب ودفتر …. من چه کوچک بودم او چه اندازه بزرگ به پدر نیز نگفت آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم من از آن روز معلم شده ام …. او به من یاد بداد درس زیبایی را... که به هنگامه ی خشم نه به دل تصمیمی نه به لب دستوری نه کنم تنبیهی یا چرا اصلا من عصبانی باشم با محبت شاید، گرهی بگشایم با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... «سهراب سپهرى » صبح زيباي اول مهر بخير وشادي