eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
#ایده_متن #دلتنگی تو به تنهایی😍 برایم یک جمعیتی😌 به تنهایی یک شهری😍 یک کشوری🌷 و من به اندازه‌ی چند میلیون نفر به تو وابسته ام💋❣😍😍😍😍 ❣ @hamsar_ane❣
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهاردهم: عشق کتاب 🍃زینب، شش هفت ماهه بود ... علی رفته بود بیرون ... داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه ... نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ... چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم ... عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ... حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش ... 🍃حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ... 🍃منم که دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم... چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ... - چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ... یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ... می خوای بازم درس بخونی؟ ... 🍃از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ... 🍃- اما من بچه دارم ... زینب رو چی کارش کنم؟ ... - نگران زینب نباش ... بخوای کمکت می کنم ... 🍃ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ... علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود .. 🍃خودش پیگر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد ... و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ... 🍃اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه ... 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane
همسران موفقِ فاطمی❤💍
🎀سیاست های زنانه🎀👠 #یه_همسر_خوب قسمت دوم: مامان من، مامان اون عشق اگه عشق باشه عمرش کوتاه نیست. ب
قسمت سوم: بدشو نگو، تعریف نکن 😊😊 هیچ وقت پشت سر همسرت حرف نزن؛ به هیچ عنوان جلوی دیگران ازش بد نگو...نگاه آدما به همسرت و خوشبخت یا بدبخت تصور کردن تو دقیقا از حرفای تو نسبت به همسرت نشأت میگیره...  حتی جلوی بقیه از همسرت تعریف هم نکن!! بله! درسته؛ حتی تعریف هم نکن. تعریف کردن جلوی دیگران باعث برانگیخته شدن حسادت ها میشه.و اون وقت زندگیتون به خطر میفته. حالا اگه یه زمانی حرفش افتاد اونم خیلی مختصر و کلی میتونی یه تعریفی کرده باشی ولی اینکه مدام باشه و با توضیح و تفصیل باشه کار اشتباهی هستش.  ... ... ❣ @hamsar_ane
#شربت_ژله ای😍 #ایده_آشپزی #ایده_پذیرایی 🍹این شربت ها رقیق هستن و با نی هم‌میشه خورد😊 🔰مواد لازم برای شش لیوان شربت ژله هر رنگ دوست دارین دو بسته من از ژله آلبالو و آناناس استفاده کردم برای هر بسته ژله یک لیوان آبجوش+دو لیوان و نیم لیوان آب سرد تخم ریحان یا تخم شربتی یک ق غ سرپر +یک لیوان آب ولرم(تخم شربتی خیلی ریز و تخم ریحان درشت تره) 🍹ابتدا آب ولرم و تخم ریحان یا تخم شربتی رو مخلوط و چند دقیقه میزلریم بمونه تا لعاب بده هر بسته ژله رو اول با یک لیوان آبجوش مخلوط وقتی ژله خوب حل شد بهش دو لیوان آب سرد رو اضافه میکنیم( بهتره کمی بچشید اگر براتون کم شیرین کمی شکر بزنید)و میزلریم داخل یخچال تا نیم‌بند بشه من حدود یکساعت داخل فریزر گذاشتم سریع گرفت بعد که نیم بند شدن تخم ریحان یا شربتی رو باهاشون مخلوط میکنیم برای اینکه ته نشین نشه میزارین وقتی ژله نیم‌بند شد مخلوط میکنیم بعد داخل لیوان میرزیم و آماده خوردن اگر دوست داشتین شربت ها رقیق تر باشن کمی آب یخ بهش اضافه کنید و خوب هم بزنید تا به غلظت مورد نظر برسه برای دو رنگ شدن هم من اول ژله قرمز رو داخل لیوان ریختم بعد با قاشق ژله آناناس رو ش چون شربت ها بافت ژله ای داره با هم ترکیب نمیشه #نوووووووووش_جانتون❤️ حتما درست کنیدو باخانواده کنارهم لذت ببرید😘😊 ❣ @hamsar_ane❣
همسران موفقِ فاطمی❤💍
#خانواده_بانشاط👨👩👧👦 🌹استاد گرانقدرمون🌹🎤خانم #پرتواعلم 🎧✨🎧✨🎧 #بیست_پنجمین_جلسه_همسرداری💏
عزیزان دلی که تازه به حمع ما پیوستن خوش امدید❤️ مطالب همسرداری استاد رو با سرچ هشتگ های و........ یا هشتگ 👆دنبال کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
😍❤️ 💢مرحوم اسماعیل دولابی(ره)می‌فرمودند: «وارد بعضے خانه‌ها ڪه می‌شوم و می‌بینم بین زن و شوهر ڪدورتے هست، هرگز در آن خانه نمی‌خوابم؛ چون می‌دانم رحمت خداوند از آن خانه قطع شده 🆔 http://eitaa.com/joinchat/1596194834C9a48c543fe
ویتامینه🍹 لطفا مراقب لحن کلام خود باشید❗️ همسرتان تنها فردیست که قرار است تا پایان عمر در کنارش باشید یعنی.... ""مهمترین فرد زندگی شماست"" پس اگر میخواهید همسرتان را متوجه اشتباهی که مرتکب شده کنید ➖سرکوفت نزنید ➖آن را به شکل بد منتقل نکنید ➖لحن تحقیر کننده در پیش نگیرید 🆔 http://eitaa.com/joinchat/1596194834C9a48c543fe
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت پانزدهم: من شوهرش هستم 🍃ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ... از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ... 🍃بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ... - تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ... 🍃از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ... 🍃علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ... 🍃قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ... 🍃علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ... دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ... - این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ... - می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟... 🍃همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ... 🍃- و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ... 🍃از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ... 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane
#آقایون_بدانند #بی توجهی به همسر بیشتر از #کتک و آزار فیزیکی یک زن را #رنج می‌دهد!* پس با بی‌توجهی او را نسبت به خود #دلسرد نکنید و وقتی در #منزل هستید زمان #بیشتری را با او سپری کنید ❣ @hamsar_ane❣
همسران موفقِ فاطمی❤💍
#عشوه #شیطنت #همسرداری #دلبری #اتاق_خواب ⛔️⛔️⛔️حرف دل آقایون⛔️⛔️⛔️ #نکته_مهم چندین مورد هست ک مرد
4⃣: تو رابطه زناشویی همه کارا و مسولیتا به عهده مرد باشه و زن هیچ کاری نکنه بی تحرک بمونه😞🙈 خانم مسول به اوج رسوندن و ارگاسم اقاس😐 5⃣: تو ارتباط جنسیت امر ونهی کردن و پلیس بازی ممنوع 📛 6⃣: اجساد جنسی نباشیم یعنی مثل یه مرده بی تحرک دراز نکشیم یه تکونی حرفی نگاهی لنگه دمپایی چیزی😂 7⃣: پر حرفی و پرچانگی ممنوع یعنی سر طرفو نبریم با حرفامون هی حرف خرف حرف😕 یکمم حرف نزن اخه عه😏 .... ❣ @hamsar_ane
سوره باشعرکودکانه برای فرزندان دلبندتون😍: بسم الله الرحمن الرحيم؛ بگو که اي خدايا / پناه من تو هستي / تويي که راه خود را / به روي من نبستي / پروردگار انسان / اي خداي مهربان / پناه مي آرم به تو / از حمله هاي شيطان 🌺💝🌺 ❣ @hamsar_ane