eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.5هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ریشه مشکلات من در برقراری ارتباط با دیگران در چیست؟ 🔻چگونه می توانم محبت را به زندگی برگردانم؟؟ 🔴 @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
🔴 💠 شمع به کبریت گفت: از تو میترسم تو قاتل من هستی! کبریت گفت: از من نترس! از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی! 💠 عامل نابودی انسان‌ها خودشان است نه عوامل بیرونی! ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
سلام دلبری امروز من برای همسری😜😍❤️ 🍃💞🍃 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
😁😍 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
🔴 💠 برای حرکت یا توقّف ماشین، بین دنده، کلاچ، ترمز و گاز الزامی است. وگرنه حرکت نمی‌کند و یا خاموش می‌شود. در آموزش رانندگی، افراد ناشی، هنگام به دنده یا کلاچ و ترمز نگاه می‌کنند امّا پس از زیاد حتی اگر مشغول صحبت و یا در حال تفکّر باشند طبق عادت، دنده را کم یا زیاد می‌کنند و پای خود را به سمت گاز، ترمز یا کلاچ می‌برند چرا که با تمرین زیاد، کار با ماشین دستشان آمده است. 💠 زن و مرد در زندگی، هرکدام باید خود را و محرّک رفتار، گفتار و حالات روحی همسر خود بدانند. لذا ابتدا باید یکدیگر و تفاوتهای کلی و روان‌شناسی زن و مرد را که نقش همان دنده، ترمز، گاز و کلاچ را دارند بشناسند که از راه مطالعه و دینی به دست می‌آید. 💠 در مرحله بعد باید تلاش کنند در عمل مثل تمرین داخل شهریِ رانندگی، رفتار، گفتار و افکار خود را با تفاوتهای همسر، کرده و مدارا، سازگاری و درک جنس زن یا مرد را کنند. 💠 عمل به توصیه‌های زندگی‌ساز مانند گذشت، تغافل، خوش خُلقی، صبوری، دلسوزی، احترام، خدمت به یکدیگر و ...از الزامات راننده است تا ماشین زندگی با امنیت حرکت کرده و حرکتی هموار و با پیچ و خم زندگی داشته باشد. ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زنان، عاشقِ چه تیپِ شخصیتی ،از مردان هستند؟ 🔻و چرا جایِ واکنش ها و رفتار زنان و مردان ، در جامعه ی امروز، باهم عوض شده؟ 🔴 @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـگـذار سرنوشت هر راهی را ڪه میخواهد برود مـا راهمان جداست بگــذار ابــرها هـر چه میخــــواهنــد ببــارنـد ما چـتــرمان خــداست💖 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺در این شب 🎊ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ 🌺ﺳـﻪ ﺗﺎ "س" 🎊ﺳﻌــﺎﺩﺕ ﺳﻼﻣﺖ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﯼ 🌺ﭼﻮﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ 🎊شبتــون پرستاره 🌺خوابهـاتـون رویایی 🎊و به امید فردایی بهتر 🌺حال زندگیتون خوب 🎊شبتون در پناه خدا 🎀 🎀
☯ﺣﺎلماﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽ‌شود ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ، ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ، ﺑﺮﺍﯼِ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼِ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ... بخیر 🌹☀️
🔴 💠 شخصے در كاباره ميميرد و شخصے ديگر در مسجد! 💠 شاید اولے برای نصیحت داخل رفته بود و دومی برای دزدیدن کفشها. 💠 پس انسانها را به میل خود قضاوت نکنیم! 🆔 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بچه ها وقتی که به دنیا می یان پدر و مادر ها باید زمینه رشد اونا رو شکوفا بکنند🌱👶🌱 یعنی بچه قانون مستقیم برای خودش می زاره بین قبح و شر که در دوره اول درک نمیکنه و قانون مستقل داره برای خودش.🎈💙✨ می دونه اگه من این کارو بکنم مامان جیغ می زنه🎈😱 اگه این کارو نکنم مامان اینطوری می کنه🎈🌱 مدل کارش رو برای خودش تعریف میکنه. هرچقدر واکنش شما در رابطه با کارهای بچه شدیدتر باشه اونم بیشتر یاد می گیره ولی در مقابل اشتباهات بچه 🙈واکنش طولانی مدت نباید نشون داد.⛔️ باید با بازی 🎈🎈تبدیل به کار خوب بکنیم💙 پدرو مادر زمینه ها رو به وجود بیارن که بچه خودش شکوفا بشه 👶🌸قدرت تشخیصش بالابره 😍🌱اون وقت رشد پیدا می کنه. 📢 رشد یک امر تدریجی هست نه دفعی . مادرها و پدرها می یان آرزوهایی که خودشون توی بچگی داشتند می خوان یکدفعه برای بچه‌شون عملی کنند. خودش دوست داشته چندتا عروسک داشته باشه⬅️ به اندازه یه اتاق به اسم سیسمونی واسه بچه عروسک میخره. بچه یه لحظه نگاه می کنه همه چی هست، بیچاره اینقدر بهش توهین میشه که ببین از الان گفته باشبم نه چیزی که دوست دا ی نه چیزی که بدردت بخوره نه بنا به سن تو هیچ اختیاری نداری، تموم، خلاص. 😁 پنجاه تاعروسک سوخت شد. بعد بچه هزار تا اسباب بازی داره آخرش هم با قابلمه و کتری و کابینت و ...بازی می کنه. کشو رو باز می‌کنه می ره توش می شینه چون فطرتش اینه می خواد شکوفا بشه. میخواد پیدا بکنه. 😇🤗🙄 اونوقت ما نمی زاریم می ریم قفل کودک می زنیم به در کابینت می ریم هر چه شکستنیه می زاریم تزیین خونه مون باشه. یه گلدونی که می خوای توش گل بزاری یه لیوانی که می خوای بچه استفاده کنه. باید ما ابزارها رو هماهنگ سازی کنیم با رشد بچه.🌱🍿🏉 لیوان پلاستیکی بده دستش، اگه افتاد نشکنه و آسیب نبینه و شما هم آنقدر غصه نخوری. بچه هم تو لیوان اسباب بازی شو می کنه دستشو می کنه در می یاره پرت می کنه، قل می ده ببین چقدر مراحل رو داره یاد می گیره که استفاده از یه وسیله رو‌چه جوری انجام می ده 🎗🏅🎖🏆 حالا ما می یایم یه لیوان شیشه ای می دیم دستش می گیم ببین چه عکس خرگوش قشنگی بهش چسبوندم خب اون خرگوشه برای تو قشنگ و فانتزیه برای بچه باید چیزی باشه که بتونه ازش استفاده بکنه. بیشترین اسباب بازی های بچه ها اگرچوبی باشه خوبه. چوب انرژی خورشید را گرفته. قدیم برای بچه هاشون اسباب بازی های چوبی درست می کردند خراطی می کردند. شما در فیلم های اصیل انگلیسی برید نگاه کنید یه فیلم بود گذاشته بود که اسباب بازی بچه هاشو فرشته درست می کرد اسب درست میکرد. پول می داد خراطی برای اسباب بازی چوبی درست می کرد. قدیم همینطور ی بود. الان بچه ها با پلاستیک بازی می کنند اونم پلاستیک بازیافتی🙈 شن و ماسه بدین بچه بازی کنه بچه ها شکل درست میکنند با هر کدوم از اینها شما کلی آموزش میتونین برای بچه داشته باشید بعد چی کار می کنی؟ می ری عروسک می خری میگی مامان این دکمه رو بزن ببین برات چه چه می‌کنه اون ور آبی برای بچه می خونه، بزن و برقص این شد اسباب بازی بچه ما . این بچه زمینه رشد رو پیدا نمی کنه. @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت:5⃣9⃣ روزهای اول دوری از حاج آقایم بی تابم می کرد. آن قدر که گاهی وقت ها دور از چشم صمد می نشستم و های های گریه می کردم. این سفر فقط یک خوبی داشت. صمد را هر روز می دیدم. هفته اول برای ناهار می آمد خانه. ناهار را با هم می خوردیم. کمی با بچه ها بازی می کرد. چایش را می خورد و می رفت تا شب. کار سختی داشت. اوایل انقلاب بود. اوج خراب کاری منافقین و تروریست ها. صمد با فعالیت های گروهک ها مبارزه می کرد. کار خطرناکی بود. آمدن ما به همدان فایده دیگری هم داشت. حالا دوست و آشنا و فامیل می دانستند جایی برای اقامت دارند. اگر خرید داشتند یا می خواستند دکتر بروند، به امید ما راهی همدان می شدند. با این حساب، اغلب روزها مهمان داشتم. یک ماه که گذشت. تیمور، برادر صمد، آمد پیش ما. درس می خواند. قایش مدرسه راهنمایی نداشت. اغلب بچه ها برای تحصیل می رفتند رزن ـ که رفت و برگشتش کار سختی بود. به همین خاطر صمد تیمور را آورد پیش خودمان. حالا واقعاً کارم زیاد شده بود. زحمت بچه ها، مهمان داری و کارهای روزانه خسته ام می کرد. آن روز صمد برای ناهار به خانه نیامد. عصر بود. تیمور نشسته بود و داشت تکالیفش را انجام می داد که صدای زنگ در بلند شد. تیمور رفت و در را باز کرد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃