eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
236.3هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
44 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمد_خمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 تبلیغات،فروشگاه‌ها😊،مشاوره حضوری و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
156.mp3
3.83M
#شروع_زندگی 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #کانال_تربیتی_همسران_خوب #محسن_پوراحمد_خمینی 🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
💠حاج اسماعیل دولابی ( معلم اخلاق ) می گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدمها را جذب می کند. مجذوب خودش می کند. 💠تار خدا، قرآن است .نغمه های آسمانی است . خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند. 💠خیلی ها را با تور خودش جذب می کند. مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر 💠 تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند . اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می کردند . 💠شیخ بهایی می گوید: شد دلم آسوده چون تیرم زدی، ای سرت گردم چرا دیرم زدی. از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی. 💠سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می زنند، باز می شود و سفید می شود و ارزش پیدا می کند. 💠 اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند.این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند. 💠گرفتاری ها باید زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می رسد، ناراحت می شویم. این شیوه خداست! 📚کتاب مصباح الهدی(سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه) @hamsaranekhoob
ای عاشقان بشارت غمها دگر سرآمد میلاد دخت پاک موسی بن جعفر آمد عرض حاجت به دخت موسی کن هرچه خواهی ازو تمنا کن . . . 🌺 ولادت با سعادت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک باد 🌺 💓کانال تربیتی همسران خوب 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سرود - شب عشقه هوا شده بهاری - بنی فاطمه .mp3
2.3M
🎶 شب عشقه هوا شده بهاری... 🔵 سلام الله علیها🌹 🌸 برای فرزندان پخش کنیم. قشنگه 🌸 در قالب داستان، فضایل حضرت معصومه سلام الله علیها را برای فرزندانمان توضیح دهیم. 💚🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💓 رمان آموزشی 👇👇👇 لطفا از قسمت اول به ترتیب بخوانید. ✅ نویسنده : 💓 @hamsaranekhoob
قسمت اول یازدهمین روز اسفندماه و ساعت ۶:۱۰ دقیقه صبح است. مریم امروز هم مثل هر روز از ساعت ۵:۳۰ بیدار شده و الان داره صبحانه بچه ها رو آماده میکنه. سعید و بچه ها همه خواب هستند. مریم رفت کنار سعید و آرام آرام با لبخند و صدای محبت آمیز هر روزش او را صدا زد: آقا سعید! کم کم هوا داره روشن میشه، سعید جان نمازت قضا نشه! مریم همینطور که سعید را صدا میزد با انگشت سبابه اش گونه های او را نوازش میکرد، سعید که دیروز و دیشب خیلی خسته شده بود بالاخره بیدار شد و با لبخند سلام کرد و همینطور که چشمانش رو می مالید یواش گفت مریم گوشتو بیار جلو... مریم سرش رو آورد نزدیک سعید ببینه سعید چیکارش داره.. سعید فرصت رو غنیمت شمرد و گونه سمت چپ مریم رو بوسید و گفت: دیشب آنقدر خسته بودم اصلا نفهمیدم کی خوابم برد، مجددا گونه سمت راست مریم رو بوسید و گفت: یکیش برای صبح و یکیش هم قضای دیشبه! مریم که خنده اش گرفته بود، همینطور که داشت میرفت سمت آشپزخانه با لبخند گفت حالا پاشو نمازتو بخون که مجبور نشی قضای اون رو هم بجا بیاری..☺️ سعید رفت سرویس وضو بگیره و مریم هم سفره رو پهن کرد و رفت سراغ بچه ها. مریم و سعید چهار فرزند داشتند: علی، فاطمه، محمد و میثم علی و فاطمه مدرسه ای هستند و صبح ها ساعت ۶:۲۰ دقیقه بیدار میشن. مریم بچه ها را آرام آرام صدا میزند و دست نوازش روی سر اونها می کشد و میگوید: اول کی میره دستشویی؟ علی که دفعه قبل سرش کلاه رفته بود و فاطمه زودتر دست و صورتش رو شسته بود از جا پرید و سریع رفت به سمت سرویس تا فاطمه زودتر نره. علی و فاطمه چون پشت سر هم هستند، یک حس رقابتی بین شون هست و مریم و سعید هم اینو خوب میدونن. سعید نمازش تمام شد و تا چشمش به بچه ها افتاد قربون صدقه رفتنش شروع شد: سلام پسر بابا، خوب خوابیدی بابایی؟ صبحت بخیر... علی: سلام بابا صبح بخیر علی که الان ۱۲ سالش شده مدتی هست که نمازش رو می خونه البته دست و پاشکسته ولی مریم و سعید اصلا حساسیتی نشون نمیدن و از تشویق کردن او استفاده بهینه میکنند. فاطمه هم اومد، بابا رو کرد به فاطمه و گفت به به خوشگل ترین دختر دنیا هم که اومد ... چقدر دخترم خوشگل تر شده حالا که اینقدر قشنگ دست و صورتش رو شسته... مریم سفره رو پهن کرده و میگوید: آقا سعید نون رو بیار و بذار تو سفره و بیایید صبحانه، علی و فاطمه هم زود بیایید صبحانه ... علی و فاطمه تا نمازشون رو بخونن دیگه هوا کاملا روشن شده بود ولی سعید و مریم هیچ حساسیتی نشون ندادند، چون بچه ها هیچکدومشون هنوز به تکلیف نرسیدن و کم کم داره براشون نهادینه میشه نویسنده: 💟 ادامه دارد... 💚 ارسال نظرات و پیشنهادات شما 👇 💚 @Manamgedayefatemeh7 🍃🌹 همانند گل است 🍃🌹 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 ☺️
قسمت دوم سعید و بچه ها اومدن سر سفره، مامان داره چای میریزه که تلفن منزل زنگ میخوره ، سعید و مریم یک نگاهی به هم می اندازند و از اینکه این موقع تلفن خونه زنگ میخوره خیلی تعجب کرده اند و یه جورایی نگران شدند؛ سعید گوشی رو برمیداره، مادر سعید پشت خط است : سلام سعید جان، عزیز حالش بد شده زود خودتو برسون. سعید همینطور که داشت به صحبت های مادرش گوش میداد بلند شد و رفت داخل اتاق خواب تا بچه ها از موضوع مطلع و مضطرب نشن. سعید گفت : سلام مامان، شما حالتون خوبه الحمدالله؟ چشم تا چند دقیقه دیگه میام... عزیز مادربزرگ مادری سعید است و چندسالی هست که دیابت داره. سعید خیلی رابطه خوب و عاطفی با مادر بزرگ داره و هر کاری از دستش بر بیاد براشون انجام میده. سعید گوشی رو قطع کرد و چون نمی خواست بچه ها نگران بشن گفت مامان یه کاری باهام داره دارم میرم اونجا. به محض اینکه از منزل خارج شد، یک پیام به مریم فرستاد و گفت: عزیز حالش بد شده دارم میرم ببرمش دکتر. اصلا مدل سعید همینه، نمیخواد بچه ها الکی دچار استرس بشن و نگران باشن، حتی گاهی اوقات وقتی اخبار گوش میده و صحبت از قتل و آزار و .. است، سعید و مریم کانال را عوض میکنند تا شور و نشاط و لطافت کودکی بچه ها جریحه دار نشه. سریال های خشن و نامناسب که دیگه جای خودش رو داره... مریم داره برای بچه ها تغذیه نان و پنیر و سبزی آماده میکنه، فاطمه که الان شش سال داره خودش اتو رو برداشته و داره مانتوی مدرسه اش رو اتو میکشه. مریم از همان خردسالی به بچه آموزش داده که باید مسئولیت کارهای خودشان را داشته باشند مثلا شستن جوراب، آب دادن به گل ها، جارو کشیدن نوبتی اتاق و ... بچه ها رفتند مدرسه؛ مریم طبق روال هر روز بلند شد و مبلغی را گذاشت صدقه؛ رفت سراغ آشپزخانه یک نگاهی به برنامه غذایی که روی یخچال نصب است می اندازه و متوجه میشه امروز ناهار، املته. ولی در یخچال گوجه ای موجود نیست! میخواست به سعید زنگ بزنه که یادش افتاد قبلا سعید گفته بود وقتی درگیر کاری هستم و مشغله دارم، اول بهم پیام بده اگر میتونستم جواب بدم خودم زنگ میزنم یا میگم زنگ بزنی : سلام آقا سعید. بیزحمت داری میایی گوجه هم بگیر برای ناهار نیاز داریم، دستت درد نکنه عزیزم. مریم در فامیل زبانزد است در صدا کردن سعید، همیشه و در همه حال یک پیشوند آقا جلوی اسم شوهرش میذاره و احترام زیادی برای او قائله. هنوز سی ثانیه نگذشته بود که سعید پیام داد: سلام عزیزم، شاید کارم طول بکشه نتونم ظهر بیام، بعدش خندید و نوشت: بجای املت، امروز نیمرو میخوریم😉 مریم: راستی حال عزیز چطوره؟ سعید: الحمدلله خوبه ولی دیگه پیری همینه دیگه چند وقت دیگه شاید این مشکلات قسمت خودمونم بشه😊 ادامه میدهد و میگوید: راستی مریم قول میدی اگه من پیر شدم نفرستی منو خانه سالمندان؟!🙈 مریم با خنده جواب داد:حالا باید فکرامو بکنم ... 😁😁 نویسنده: 💟 ادامه دارد... 💚 ارسال نظرات و پیشنهادات شما 👇 💚 @Manamgedayefatemeh7 🍃🌹 همانند گل است 🍃🌹 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 ☺️
🌟 زن ... یعنی زندگی ! بانویی در قم طلوع می‌کند ؛ و نبض اسلام تا آخرالزمان، می‌زند ! 💓 السَّلام عَلیک یا بنتَ رسول‌ِالله ... 🌸🍃 زن همانند گل است... 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام على عليه السلام: هركه به غيرِ خداوند سبحان اميد بندد، اميدهايش را دروغ مى يابد مَن أمَّلَ غَيرَ اللّهِ سُبحانَهُ أكذَبَ آمالَهُ غرر الحكم حدیث8953 #محسن_پوراحمد_خمینی #کانال_تربیتی_همسران_خوب @hamsaranekhoob
سلام استاد . ببخشید من 31 ساله هستم و حدود 4 سال پیش یه خواستگار داشتم که توی دانشگاه با هم آشنا شدیم و ایشون اومدن خواستگاری و من برای اعتقاداتشون جواب منفی بهشون دادم و الان بعد 4 سال دوباره اومدن. پیشنهاد ازدواج دادن و میگن خیلی من و دوست دارن و تو این مدت به کس دیگه ای فک نکردم و از نظر اعتقادی تغییر کردن و مشکل اینجاست که خیلی وابسته به مامان شون هستند و حرف حرف مامانشون هست و خودشون یه زمان برای عقد تعیین کردن و مامان شون یه روز خونه ما اومدن و همه چیز و کنسل کردن و به عنوان تحقیق به همسایه های ما حرف های بدی زده بودن و من کلا نظرم عوض شد نسبت به ایشون ولی خودشون خیلی اصرار به این ازدواج دارن و چند وقت هست که از مامانشون جدا شدن. آیا این فرد برای ازدواج مناسب هست .لطفا راهنمایی کنید ممنونم 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
155.mp3
2.04M
#انتخاب_صحیح 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #کانال_تربیتی_همسران_خوب #محسن_پوراحمد_خمینی 🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
🌸🍃🌸🍃 انس بن مالك سالها در خانه رسول خدا خدمتكار بود و تا آخرين روز حيات رسول خدا اين افتخار را داشت. او بيش از هركس ديگر به اخلاق و عادات شخصى رسول اكرم آشنا بود. آگاه بود كه رسول اكرم در خوراك و پوشاك چقدر ساده و بى تكلف زندگى مى‏كند. در روزهايى كه روزه مى‏گرفت همه افطارى و سحرى او عبارت بود از مقدارى شير يا شربت و مقدارى تريد ساده. گاهى براى افطار و سحر، جداگانه، اين غذاى ساده تهيه مى‏شد و گاهى به يك نوبت غذا اكتفا مى‏كرد و با همان روزه مى‏گرفت. يك شب، طبق معمول، انس بن مالك مقدارى شير يا چيز ديگر براى افطارى رسول اكرم آماده كرد. اما رسول اكرم آن روز وقت افطار نيامد، پاسى از شب گذشت و مراجعت نفرمود. انس مطمئن شد كه رسول اكرم خواهش بعضى از اصحاب را اجابت كرده و افطارى را در خانه آنان خورده است. از اين رو آنچه تهيه ديده بود خودش خورد. طولى نكشيد رسول اكرم به خانه برگشت. انس از يك نفر كه همراه حضرت بود پرسيد: «ايشان امشب كجا افطار كردند؟» گفت: «هنوز افطار نكرده‏اند. بعضى گرفتاريها پيش آمد و آمدنشان دير شد.» انس از كار خود يك دنيا پشيمان و شرمسار شد، زيرا شب گذشته بود و تهيه چيزى ممكن نبود. منتظر بود رسول اكرم از او غذا بخواهد و او از كرده خود معذرت خواهى كند. اما از آن سو رسول اكرم از قرائن و احوال فهميد چه شده، نامى از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را بازگو نكرد و به روى من نياورد.»  : مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏18، ص: 385 @hamsaranekhoob
پیامبر مهربانی صلی الله علیه و آله: دختران، خوب فرزندانى اند؛ با عاطفه، مددکار، یارو غمخوار، بابرکت، و پاكيزه كننده نِعمَ الوَلَدُ البَناتُ؛ مُلطِفاتٌ، مُجَهِّزاتٌ، مُؤنِساتٌ، مُبارَكاتٌ، مُفَلِّياتٌ الکافی جلد6 صفحه5 #محسن_پوراحمد_خمینی #کانال_تربیتی_همسران_خوب @hamsaranekhoob
سلام استاد گرامی یه سوال ی دارم شوهر من به پدر ومادرش خداراشکر کمک میکنه یه وقتایی هم حواسش نباشه یادآوریش میکنم ازلحاظ مالی کمکشون کنه بااین موضوع مشکلی ندارم ولی برا خواهرش وبرادرش که ازدواج کردن وخداراشکر اوضاعشون خوبه.کمک میکنه خوراکی میبره یه وقتایی حساس میشم بهش گیرمیدم چرا کمکشون میکنی اونا وضعشون خوبه خداراشکر آقا هم عصبی میشن پنهان کاری میکنن آیا کارم اشتباهه ودرچه حد باید کمک کنه به خواهر وبرادرش ؟ 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
154.mp3
2.12M
#کمک_مالی_به_خانواده_همسر 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #کانال_تربیتی_همسران_خوب #محسن_پوراحمد_خمینی 🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
💢 خدا شوخی هایش را خرید دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهان‌آرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با گل تزئین کند. در همین حین من در حال فیلم‌برداری از محمدرضا بودم. به من گفت این فیلم‌ها را بعد از شهادتم پخش‌کن. من هم مثل همیشه شروع به خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت یک چیزی بگو اندازه‌ات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی؟»، گفت «دمشق»، گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید می‌شوم». همان موقع این صحبت‌ها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخی‌های محمدرضا نگاه می‌کنم می‌بینم یا می‌دانسته و این حرف‌ها را می‌زده و یا خدا شوخی‌هایش را خریده است. به نقل از خواهر @hamsaranekhoob
سلام.من صوت تربیت جنسی کودکان رو گوش دادم واقعا عالی بود خیلی استفاده کردم چیزایی بود که من اصلا نمیدونستم یا فکر نمیکردم ک رعایتشون اینقدر مهم باشه ولی توی این صوت فهمیدم ک مهمه وباید رعایت بشه،فرزندمن مشکلی داشتن ک خداروشکر بارعایت این نکاتی ک گوش دادم خییلی بهترشدن ورو به بهبود هستن.انشاالله همیشه پایدارباشید وتنتون سالم. واینکه کاش تبلیغی بشه تا همه بتونن استفاده کنن چون مطمعنن خیلی ها مثل من این نکات رونمیدونن. ✅ #نظر_یکی_از_اعضای_محترم 👆 بعد از گوش دادن به مجموعه آموزشی و مهارتی سلامت جنسی فرزندان (از تولد تا ٢٠ سالگی) 💓🍃 جهت #ثبت_نام و دریافت فایل صوتی کلاسها، کلمه #آموزش_مجازی را به آی دی زیر ارسال نمایید👇 🌸 @Vaqtemoshavereh 💠 💠 توجه 💠 💠 ١. اگر امکان پرداخت هزینه کامل کلاس وجود ندارد، میتوانید با احتساب پنجاه درصد تخفیف ثبت نام کنید. ٢. برای واریز هزینه کلاس عجله ای نیست و شما میتوانید از مطالب کلاس استفاده نمایید و بعدا هر وقت امکانش رو داشتید هزینه مربوطه را واریز کنید. 🌹🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
قسمت سوم محمد و میثم از خواب بیدار شده اند. محمد سه سالشه و میثم یکسال داره. مریم همینطور که کارهای ناهار رو انجام میده داره قربون صدقه بچه ها میره. هر روز صبح بچه ها چشمشون رو که باز می کنند، با محبت و صدای مهربان مامان مواجه میشن و این کار حس امنیت و آرامش را به خوبی بهشون انتقال میده... مریم تازه محمد رو از جیش گرفته و دیگه پوشکش نمیکنه، محمد هم از اون بچه هایی هست که تا دقیقه ٩٠ و البته گاهی وقتها هم تا دقیقه ٩۵ 😅 حاضر نیست بره دستشویی و در روز چند مرتبه جیشش در میره... البته مریم این رو اقتضای این مرحله میدونه و به هیچوجه با خشونت با پسرش برخورد نمیکنه و از چند هفته پیش که دیگه محمد رو پوشک نمیکنه سعی داره از طریق بازی محمد رو تند تند دستشویی ببره تلفن زنگ میخوره... مریم گوشی رو برمیداره... الو.. سلام، بفرمائید سلام مریم جون، خوبی؟ عارفه هستم، مشتاق دیدار عزیزم... "عارفه هفت ساله ازدواج کرده و بعد از یکسال که عقد بودند، رفتند زیر یک سقف. در طول این سالها مشکلات زیادی رو با حامد (شوهرش) تجربه کرده بود و الان با مشورت هایی که از مریم در طی این سالها گرفته بود و البته با توکل و تلاش خودش خیلی از مشکلات رو حل کرده بودند..." مریم: سلام عارفه خانم، الحمدلله خوبیم، مدتیه کم فروغ شدین😉 عارفه: آره عزیزم ، چند وقت بود شوهرم بیکار شده بود و الان یک ماهی هست یه جا شروع کرده به کار صبح میره و عصر میاد مریم: خب مبارکه ان شاءالله، کی شیرینی بخوریم؟ من هوس شیرینی زبون کردم عارفه: چشم حتما به روی دیده. راستی زنگ زدم یه چیزی بگم بهت، اولین نفری هستی که دارم بهش میگم مریم: بفرمائید سراپا گوشم... عارفه: راستش نمیدونم چطوری بگم😊... مریم خندید و گفت: مگه چی میخوای بگی خب بگو دیگه الان از کنجکاوی غش میکنما...😁 راستش زنگ زدم بگم روز مادر باید به منم تبریک بگیدا... 😌😌😉 مریم نمی دونست از خوشحالی چکار کنه ناخودآگاه با صدای بلند گفت: ای جانم، الحمدلله.. بعد از شش سال حالا بالاخره خدا خواست ، خیلی خوشحالم کردی عارفه جان... دختره یا پسره؟ عارفه: عجله نکن الان یه ماهشه🙈 مریم: کوچولو نیومده کار باباش درست شد.. این که میگن بچه روزیش رو با خودش میاره همینه دیگه. ان شاءالله پر روزی و برکت باشه .... فاطمه از مدرسه رسیده خونه و داره زنگ میزنه: محمد دوید و درب رو باز کرد و سلام کرد ولی فاطمه سلام سردی گفت و همینجوری با بی حالی رفت نشست گوشه اتاق و کیفش رو باز کرد و مشغول وارسی کیفش شد. مریم تا فهمید فاطمه از مدرسه اومده با اینکه خیلی دوست داشت همچنان با عارفه حرف بزنه گفت: عارفه جان ببخشید الان فاطمه اومد، منتظر منه مجددا خودم صبح بهت زنگ میزنم ان شاءالله بعدش خدا حافظی کرد و با عجله رفت سمت فاطمه فاطمه هر روز وقتی خونه می رسید و زنگ میزد، مامان و محمد و میثم با هم میرفتن به استقبالش و کلی انرژی مثبت می گرفت.. اما امروز مامان و میثم نبودند و حالش گرفته شده بود. مریم همیشه با روحیه خیلی بالا از بچه ها و البته از سعید استقبال میکنه تا حالا چندمرتبه سعید به مریم گفته بود که وقتی میام خونه و چهره پر از لبخند تو رو میبینم اصلا خیلی از مشکلات بیرون یادم میره، گفته بود این روحیه خوب تو و لبخندهای خوشگلت دلم رو آروم میکنه... مریم رفت جلو و با همان لبخندهای خوشگلش فاطمه رو گرفت بغل خودش و بوسش کرد و گفت: سلام خوشگل مامان، خوش گذشت؟ امروز مدرسه چه خبر بود؟ چقدر دلم تنگ شده بود برات... فاطمه یک لبخند ملیحی زد و دوباره مامان ادامه داد راستی یه خبر خوش دارم برات اگه گفتی چیه؟ فاطمه یه کم صاف تر نشست و گفت چیه؟ مامان گفت باید حدس بزنی... یه راهنمایی میکنم درباره خاله عارفه هستش... فاطمه: آخ جون میخوان بیان خونمون؟ نخیر یه چیز دیگس مامان دست فاطمه رو گرفت و گفت قراره خاله عارفه شیرینی زبون بخره برامون😊 نویسنده: 💟 ادامه دارد... 💚 نظرات و پیشنهادات شما درباره رمان👇 💚 @Manamgedayefatemeh7 🍃🌹 همانند گل است 🍃🌹 👇 💓 @hamsaranekhoob 💓 @hamsaranekhoob ☺️
porsemanekhanevadeh.moshavere.ostadpourahmad.apk
8.17M
🌸🍃 #هدیه استاد محسن پوراحمدخمینی به اعضای محترم #کانال_تربیتی_همسران_خوب 🎁🎁 #اپلیکیشن اندروید پرسمان خانواده، مشاوره استاد پوراحمد دانلود کنید تا بتوانید بصورت #رایگان به بیش از ١٠٠٠ مشاوره استاد پوراحمد دسترسی داشته باشید. (با قابلیت جستجو) 💟 برنامه ای فوق العاده کاربردی ❇️ این اپلیکیشن در #کافه_بازار با قیمت ١٠ هزار تومان بفروش میرسد ولی برای اعضای محترم کانال همسران خوب، #رایگان تقدیم می‌شود. 💚 کانال استاد پوراحمد 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری عوامل جلوگیری از #افسردگی خانمها #استاد_محسن_پوراحمد_خمینی #خانم‌ها حتما گوش کنند و انتشار دهند 🍃🌹 #زن همانند گل است... 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام على عليه السلام: كار خوب انجام دهيد و هيچ كار خوبى را كوچك مشماريد؛ زيرا كوچك آن هم بزرگ است و اندكش بسيار اِفعَلوا الخَيرَ و لا تُحَقِّروا مِنهُ شَيئا؛ فإنَّ صَغيرَهُ كَبيرٌ، و قَليلَهُ كَثيرٌ ميزان الحكمه جلد7 صفحه 56 #محسن_پوراحمد_خمینی #کانال_تربیتی_همسران_خوب @hamsaranekhoob
سلام استاد خسته نباشید ببخشید چند وقت پیش شوهرم خواب دیدند که من بهشون خیانت کردم متاسفانه از اون روز به بعد مشکوک شدن به رفتار گذشته من به حرف زدنم و ... چون قبلا خودشون معتاد بودن فکر میکنن اون زمان غیرت لازم رو نداشتن درصورتی که خودشون هم می دونن من حتی از روبرو شدن با نامحرم هم پرهیز میکنم به حدی که خودشون قبلا ایراد میگرفتن که زیادی حساسم حتی با چادر من مخالف بودن اما من چادرم رو کنار نذاشتم. چون راننده هستند و هفته ای فقط دو روز خونه ان احساس شک رهاشون نمیکنه فقط به یه فرد خاص شک دارن درصورتی که من در عمرم فقط یه بار اون فرد رو دیدم دو سال پیش اون هم وقتی خودشون بودن. گفت پرینت گوشی ها و کارتای بانکی رو میخوام گفتم چشم مدارک رو دادم اما واقعا دلم شکست. نرفتن پرینت بگیرن معذرت خواهی کردن اما من نمیتونم ببخشمشون چه کار کنم که بهم اعتماد کنن و من دلم صاف بشه؟ چون میگن اعتماد دارن ولی رفتارشون اینو نشون نمیده. آخه فکر میکردن هدیه های خواهرم رو اون فرد خریده و رفته بودن از خواهرم سوال کرده بودن تا این حد دیگه. غیر از این شکر خدا هیچ مشکلی نداریم 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
153.mp3
1.51M
#مشکوک_شدن_شوهر 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #کانال_تربیتی_همسران_خوب #محسن_پوراحمد_خمینی 🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
🖌خواهر شهید ابراهیم هادی تعریف میکرد که: یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ️طرف نمازخوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد تر نکنیم. @hamsaranekhoob
⛔ یکی از عالیترین مدال های دولت انگلستان، 📛 لطفا وسط عکسو زوم کنید تا ببینید تبعیض نژادی از کجا آمده، ❌ خجالت هم نمی‌کشند... 🌹🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6