پرسیدند فرق کریم با
❤️جواد در چیست؟
🕊فرمودند شخص "کریم"
❤️همین که چیزی از او درخواست کنید
🕊به شما عنایت میکند ولی شخص
❤️"جواد" به دنبال
🕊سائل میگردد تا به او عطا کند
❤️یا جوادالائمه ع ادرکنی🙏
🕊شهادت مظلومان امام جواد الائمه ع
❤ تسلیت باد🖤
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
#دوری_و_دوستی
با سلام ،خداقوت ،
بنده دو سال ازدواج کردم، ی پسر هشت ماهه دارم،همسایه خانواده شوهرم داخل یک حیاط زندگی میکنیم، من و همسرم از اول زندگی با هم مشکل داشتیم، با خانواده همسرم هم تضاد هایی دارم ، همسرم دانشجو هستن و کمک دست پدرش،خرج و مخارج مون با خانواده شوهرم یکیه ، در شبانه روز چند بار میرن خانه پدرشان ، برا من و فرزندمون کمتر وقت میذارن ، با هم مشکل داریم هفته ای چن بار بحث و جدل که به ناراحتی کشیده میشه ، سه بار در حضور پدر مادرا جلسه داشتیم اما نتیجه ای نداشته ، البته بعد از سه بار جلسه روابط بهتر شده اما نه آنچنان خوب ... شما استاد گرامی اصل دوری و دوستی را با خانواده شوهرم عرض فرمودید اما خانواده همسرم از روزهای اول تولد پسرم هر روز چن بار میفرستن دنبال بچه، الان بد عادت شده ، تو خانه گریه میکنه ، دوست داره بره بیرون ، اذیت میکنه ، جنابعالی فرمودید باید داخل خونه عادت کنه ، درسته،اما با این وضعیت نمیدونم چه کنم ، خیلی نگران تربیت فرزندم هستم، لطفا راهنمایی بفرمائید، متشکر
🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
199.mp3
2.06M
#دوری_و_دوستی
🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
✨﷽✨
📌 به چشمانمان باید شک کنیم...
✍️«ابوبصیر» میگوید: با امام باقر به مسجد مدینه وارد شدیم. مردم در رفت و آمد بودند. امام به من فرمود: «از مردم بپرس آیا مرا می بینند؟» از هر که پرسیدم آیا ابوجعفر را دیده ای؟ پاسخ منفی شنیدم، در حالیکه امام در کنار من ایستاده بود.
✨در این هنگام یکی از دوستان حقیقی آن حضرت «ابوهارون» که نابینا بود به مسجد آمد. امام فرمود: «از او نیز بپرس.» از ابوهارون پرسیدم: آیا ابوجعفر را دیدی؟ فورا پاسخ داد: مگر کنار تو نایستاده است؟ گفتم: از کجا دریافتی؟ گفت: چگونه ندانم در حالیکه او نور درخشنده ای است.
📚 بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۳؛ به نقل از خرائج راوندی
با چشمانی که قرار است جمال زیبایِ امام زمانت را ببینی گناه نکن! شاید بزرگترین گناه ما، ندیدن اشک هایی باشد که او هر روز برای گناهانمان می ریزد...
تقصیرِ شما نیست که تصویر شما نیست
ما آینه ای پر شده از گرد و غباریم...
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob
#رمان
#خانه_مریم_و_سعید
قسمت یازدهم
مریم در حالی که سینی چای را به دست داشت وارد اتاق شد و سینی را گذاشت روی میز کامپیوتر تا میثم دست نزند... 👶 آنها تا دو ماه پیش که سعید یک شیفت کار میکرد و اینقدر ساعت کاریش را زیاد نکرده بود، هر شب بعد از اینکه بچه ها خوابیدند خلوت گفتگو داشتند؛ کنار هم می نشستند و با هم صحبت می کردند. درباره هر چیزی که باعث بهتر شدن حالشان می شد...😍
مریم مثل هر شب با لباس زیبا و مرتب کنار سعید نشسته است👗 آنها عادت دارند زمانی که در میهمانی سر سفره هستند کنار یکدیگر بنشینند و هنگامیکه در خانه خودشان سر سفره هستند، روبروی یکدیگر، و در خلوت گفتگو، در کنار هم می نشینند و گاهی به هم تکیه کرده و در آغوش هم، یکدیگر را نوازش میکنند.💓 سعید و مریم عاشق خلوت گفتگو هستند... مریم سرش را روی پای سعید میگذارد و میثم را با دستانش بلند کرده و قربان صدقه اش میرود... سعید هم دست چپش را روی سر مریم گذاشته و شروع میکند به نوازش کردن او و بازی کردن با موهایش...😍 تلفن سعید زنگ میخورد ... سعید نیم نگاهی به گوشی اش میکند؛ یکی از دوستان قدیمی اوست، ولی صدای گوشی را قطع میکند و جواب نمیدهد... سعید و مریم با هم قرار گذاشته اند هنگامی که خلوت گفتگو دارند، همه توجهشان برای هم باشد و حتی در هنگام خلوت گفتگو گوشی دست نگیرند... مریم که حدود دو ماه هست که بخاطر مشغله کاری مضاعف سعید، در رابطه اش با او خلوت گفتگو ندارد، از این حرکت سعید خیلی خوشش می آید... چون خیلی طول کشیده بود تا سعید بپذیرد که در وقت خلوت گفتگو حواسش به چیز دیگری نباشد و حتی گوشی به دستش نگیرد. با یک نگاه محبت آمیز رو به سعید کرده و برای چندمین مرتبه در طول زندگی مشترکش میگوید: "سعید جان بهت افتخار میکنم. احساس میکنم #خوشبخت_ترین زن دنیا هستم" ...😊 سعید عاشق این جمله مریم است و با شنیدن این جمله، حسابی انرژی مثبت میگیرد و لبخند رضایت بر لبش مینشیند. خم شده و با محبت وسط ابروهای مریم را میبوسد😘 و میگوید :" منم همینطور عزیزم."☺️
یکی از شاخصه های مریم که باعث شده در فامیل زبانزد شود، این است که با نگاه مثبت به همه چیز می نگرد و در زندگی اش هیچوقت از کلمات منفی و مایوس کننده استفاده نمیکند و همین مثبت نگری او باعث شده که با روحیه بالا مشکلات زندگی اش را راحت تر مرتفع کند.
سعید امروز بخاطر اینکه عزیز را به بیمارستان برده بود، مرخصی گرفته بود، و فرصت بیشتری برای وقت گذاشتن برای مریم و بچه ها داشت. او یاد دو ماه پیش افتاده است و مثل آن شبها با انگشت سبابه اش با موهای مریم بازی میکند و آنها را به این طرف و آن طرف می راند...😘
مریم همینطور که با میثم بازی میکند میگوید : " میثم امروز برای اولین بار گفت داداش!" سعید با ذوق میخندد و میگوید :"ایجانم، قربان پسرم بروم که حرف میزند ولی بابا گفتنهایش خیلی عااالی است." مریم نیم نگاهی میکند و میگوید :"خب... مثل اینکه اول از همه گفته مامان ... همه حرفهای بچه ام عااالی است نه فقط بابا گفتنهایش..."😁
سعید کمی صاف تر نشسته و آرام میگوید :"خوشگلم، چاییت سرد شد. بلند شو چایت را بخور"... مریم بلند میشود و یک نقل مشهدی را که مدتی قبل، از سفر مشهد و زیارت امام رضا علیه السلام خریده بودند، داخل دهان سعید میگذارد...🙈 سعید هم طبق عادت نقل و انگشتان مریم را با هم به دندان گرفته و کمی هم فشار میدهد و میگوید :" دست شما درد نکند. "بعد لبخندی میزند و میگوید :"البته انگشتان خانم خوشگل من از این نقلها خوشمزه تر هستند " ...😉
مریم هم با ناز همیشگی و کمی چاشنی اعتراض میگوید :"آقا سعید! ببین جای دندانهایت روی دستم مانده" ...😐😍
سعید همینطور که چای می نوشد، کنترل تلویزیون را برداشته و کانال یک میزند و میگوید: "مریم! دعا کن عزیز زودتر بهتر شود، سنشان بالاست و خیلی نگرانم"
مریم: "خدا بزرگ است... سعی کن فردا حداقل با عزیز تلفنی صحبت کنی، چون شما را خیلی دوست دارند و خیلی روی روحیه شان تاثیر دارد.
برای بیمار، از همه چیز مهمتر، روحیه خوب و انرژی مثبت هست"
سعید: "این هم چشم... امر دیگه ای ندارید؟" سپس لبخندی زده و میگوید :" تعارف نکنید راحت باشید من در خدمتم😘
تازه استاد ماساژ هم هستم اگر تمایل دارید بیام سراغتون"😃
میثم هوس قایم باشک بازی کرده است. گوشه اتاق رفته و از پشت پرده دالی میکند...😍 مریم و سعید هم نوبتی با میثم دالی میکنند و میثم هم غش غش میخندد...😃
💓 ادامه دارد ...
✅ #نویسنده : محسن پوراحمد خمینی
💚 لطفا نظرات و پیشنهادات خودتان را درباره رمان آموزشی خانه مریم و سعید به آی دی زیر ارسال نمایید 👇👇
💚 @Manamgedayefatemeh7
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💜 #انتشار_رمان_با_شما ☺️
💓دیدم که در عرش شور و شوق برپاست
💓برپاگر این بزم شرف ذات خداست
💓گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
💓گفتا که عروسی علی و زهراست
🌸🎊🌸 سالروز پاکترین، زلالترین شادترین و مقدس ترین پیوند هستی #ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) مبارکباد 🌸
🌹🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
#اتاق_خواب
سلام استاد بزرگوار، وقت بخیر
به لطف خدا،دختری۶ساله و پسری۲ساله دارم، سوألم اینه که ایا اگر جای خواب فرزندانم در یک اتاق باشه اشکالی داره؟یا از سن خاصی باید جدا کنم؟!
🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
198.mp3
2.03M
#اتاق_خواب
🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
#تلنــگر
✍از بزرگمردی پرسیدم :
بهترین چیزی که میشه
از دنیا برداشت چیه ؟
کمی فکر کرد و گفت : دست ؛
با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!!
گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم
کار بزرگی انجام دادیم که
کوچکترین پاداشش رضوان
خداونده و ادامه داد که :
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة»
"عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است"
📚اصول کافى، جلد ٢، حدیث ٨
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob