eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸
232.5هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
46 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمدخمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 فروشگاه‌ها😊، مشاوره حضوری، تبلیغات و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ در هر خانه ای طبعا اختلافاتی وجود دارد... اما... 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🔅 امیرالمؤمنین عليه السلام: ✍️ مَنِ اشتَغَلَ بما لا يَعنيهِ فاتَهُ ما يَعنيهِ 🔴 هر كس به امور بيهوده بپردازد، امور سودمند را از دست بدهد. 📚 غررالحكم حدیث ۸۵۲۰ @hamsaranekhoob
سلام، بنده خانم ۲۸ ساله و درحال حاضر کارمند هستم،درآمد همسرم خیلی کمه و کفاف زندگی حداقلی رو هم نمیده، به همین خاطر من مجبورم کار کنم از طرفی نگران تربیت پسر بچه م هستم که الان نه ماهه هست ، با توجه به حرفای استاد که کار زن رو مخل تربیت کودک میدانند، حالا چه راهکاری پیشنهاد میدید که مشکلی در تربیت پسرم پیش نیاد؟ 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
محمد اسماعیل دولابی رحمت الله علیه: ( معلم اخلاق ) 🌾اگر بخواهیم در نماز خیالات نداشته باشیم و مقبول باشد، باید در وضو گرفتن دقّت کنیم. 🌾تمامی صفات رذیله را می‌توان با وضو شست و پاک کرد. هنگام وضو گرفتن، وقتی صورت را می‌شویی، مقداری از آبی را که از روی صورتت پایین می‌آید، به دهان فرو ببر و بخور. این آب درونت را پاک می‌کند و فطرتت را شفّاف می‌نماید. . ✍مصباح الهدی 333 @hamsaranekhoob
🌸 همسران خوب 🌸
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣ قسمت پانزدهم خاطره گویی سعید تمام شد. بچه ها کم کم داشت خوابشون م
❤️ رمان آموزشی ، برای آموزش مهارتهای ارتباطی در برابر همسر و فرزندان و با رویکرد نگاشته شده است. 🌷 انتشار رمان، با ذکر صلوات بلامانع است. ❣ @hamsaranekhoob
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت شانزدهم جمعه؛ وقت نماز صبح بود. مریم سعید رو برای نماز بیدار کرد. با همون ناز و نوازش همیشگی. با وجود اینکه شب قبل حسابی از دست سعید ناراحت بود و صریحاً ازش انتقاد کرده بود ولی باز مثل همیشه لبخند به لب داشت. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده. سعید هم مثل همیشه برخاست. سلام کرد. گونه ی مریم رو بوسید و صبح بخیر گفت. وضو گرفت و نمازش رو خوند. بچه ها هنوز خواب بودند. سعید رفت سمت اتاق بچه ها تا علی و فاطمه رو برای نماز بیدار کنه. اول سراغ علی رفت. کمی پتو رو از روش بلند کرد و یواش و با لحنی آروم گفت: _علی آقا. بابا صبح شده. سلام بابا. صبح بخیر. پاشو بابا جون. نمازت قضا نشه خوشگل پسرم. پاشو بابا جون. علی چشماشو کمی باز کرد و گفت: _سلام. پنج دقیقه دیگه خودم بیدار میشم بابا. سعید هم باشه ای گفت و رفت سراغ فاطمه. _فاطمه خانم. فاطمه خوشگل. پاشو بابا. صبح شده. دختر خوشگل بابا پا شه وضو بگیره. فاطمه عادت داره که صبحا با قلقلک لطیف بابا بیدار بشه. سعید همزمان که از زبونش قربون صدقه می ریخت برای فاطمه، با دستاشم پهلوهاشو قلقلک می داد. فاطمه به مدد قلقلکای بابا داشت کامل بیدار می شد که چرخید به اون سمت و گفت: _بابا من بعد از علی میرم وضو می گیرم. دوباره چشماشو بست و خوابید. سعید گفت پس مواظب باشید نمازتون قضا نشه ها... بعد هم بلند شد و از اتاق بچه ها اومد بیرون. متوجه شد گوشیش داره زنگ میزنه. گوشی رو برداشت و دید یادآوری سال خمسی شونه که قبلا در گوشیش ثبت کرده بود. رو به مریم گفت: _مریم! سر سال خمسی مونه ها. بیزحمت چیزایی که تو خونه داریم رو حساب کن ببینیم چقدر باید خمس بدیم. مریم که سر سجاده نشسته بود و داشت قرآن میخوند، با لبخندی جواب داد: _باشه ان شا الله حساب می کنم. بعد هم خاطره اولین سال زندگی مشترکشون تو ذهنش مرور شد. وقتی خمس مالشون رو حساب و پرداخت کردند، اونقدر برکت داشت که تو همون سال دو مرتبه به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدند. علی بالاخره بیدار شد و تلوتلو خوران سمت دستشویی رفت. از کنار مامان و بابا که رد می شد یه سلام یواشی هم کرد. سعید با ذوق زیاد و لحنی پر انرژی جواب داد: _سلام بابا جون. صبحت بخیر. آخ قربون پسرم برم که نمازشو سر وقت می خونه. مامان هم با نگاه پر مهرش علی رو مشایعت کرد و بهش گفت: _علی جان نمازتو که خوندی فاطمه رو هم صدا کن که خواب نمونه. مریم و سعید از همون اول روی وجوهات شرعی و پرداخت خمس خیلی توجه داشتند البته اهتمام زیاد مریم و صبر و تلاشش کم کم باعث شد که سعید هم مثل خودش بشه. روز سر رسید سال خمسی شون، از قصد به صورت عیان و پیش روی بچه ها از داشتن سال خمسی و حساب کردن اون صحبت می کنند. برای اینکه بچه ها هم کاملاً در جریان این موضوع باشند و اهمیت پرداخت خمس براشون جا بیفته و نهادینه بشه. مریم عاشق حساب و کتاب سال خمسی شونه؛ اصلا با یک شور و اشتیاق خاصی میشینه و همه چیزهایی که تو خونه هست رو حساب میکنه. مریم میدونه که اگر سریعتر این کار رو انجام بده دغدغه سعید هم رفع میشه، بلند شد و یک کاغذ و قلم برداشت و دوباره نشست سر سجاده تا اون چیزهایی که در منزل هست رو یادداشت کنه. موعد شرایط ماهانه اوست و وظیفه ای برای نماز خواندن نداره ولی بخاطر اینکه برای بچه ها سوالی پیش نیاد که چرا مامان این روزها نماز نمیخونه، در این چند روز هنگام نماز سر سجاده میشینه و دعا و قرآن میخونه. اولین چیزی که به ذهنش اومد تا یادداشت کنه، برنج بود. از آخرین باری که سعید برای خونه برنج خریده بود فقط حدود ٣ کیلو مونده. سه تا شامپو کندش، چندتا مواد شوینده دیگه رو هم نوشت، گوشت و مرغ که نداشتند ولی ماست و کره و مقدار مربایی که تویخچال داشتند رو هم یادداشت کرد. ٢ تا کتاب هم خریده بود که فرصت نکرده بود مطالعه کنه و اون هم یادداشت کرد... حساب و کتاب چیزایی که توی خونه هست با مریمه و موارد دیگه مثل مقداری که تو حساب بانکی دارند و... با سعیده. ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور 💜 ارسال نظرات 👇 @Manamgedayefatemeh7 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 💓 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
❣❣❣ شما هم دعوتید ☺️ 💚❤️💙💜 فروشگاه همسران خوب را از دست ندهید. 🌸محصولات آرایشی و بهداشتی 🌹مهلت سفارش : تا ساعت ٢۴ جمعه 💙 یک خرید و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4103208991C5730366f78 ❤️ ✅ فروشگاه همسران خوب وابسته به ❣ میباشد. 💓 @hamsaranekhoob
امام على عليه السلام: آن كه خردمند است، از خواب غفلت بيدار مى شود و براى سفر آخرت مهيّا مى گردد و خانه هميشگى خود را آباد مى كند غررالحكم حدیث 8918 @hamsaranekhoob
سلام ، من ۲۲ ساله و همسرم ۲۷ ساله و دو دختر ۲ سال و نیم و ۴ماهه داریم همسر من متاسفانه مدتی هست که سیگار میکشه به روی خودم نمیاوردم تا این که خسته شدم بهش این پیام رو دادم(آقایی‌من ، از شما که مرد عاقلی هستی و کلی خوبی داری اصلا توقعم نمی شد تو برای من بهترین مرد دنیایی انقدر دوستت دارم که حاضرم دنیامو برای خندیدنات بدم انقدر با دخترات خوبی که کیف میکنم باهشون بازی میکنی عزیز دل توقعم نمیشد شما کاری رو انتخاب کنی که مردی نادان انتخابش کرد و باعث بی پدر بزرگ شدن من شد عزیز دلم بهت چند مدتی فرصت میدم که بین من وکار اشتباهی که انجام دادی یکی رو انتخاب کنی آقای من ؛ با تمام وجود دوستت دارم) لطفا راهنمایی کنید هنر زن بودن رو گوش دادم عملی هم میکنم ولی متاسفانه همسرم نه زیاد اهل محبت نیست و این مشکلی که پیش امده من موقع خاستگاری گفته بودم هر چیزی رو می تونم تحمل کنم جز اعتیاد الان چی کار کنم رفتارم باهش بعد این پیام چطوری باشه. اگه اهمیتی نداد و دوباره سیگار کشید چی کار کنم یک دوست صمیمی هم داره که از کارش خبر داره به نظرتون ازش کمک بخوام البته جوری که از خانم دوستش شنیدم این بوده که با همسرم حرف زده ولی فایده نداشته. 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
❤️ حواستان‌ باشد همه ما دیر یا زود می‌رویم؛ آنچه‌ می‌ماند ماست. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6