eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
41.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
60 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام منو همسرم ۱۰سال ازدواج کردیم ویه بچه داریم. برادرشوهرهای من خیلی پول پولی هستن بطوری که حتی طلاها واموال زنهاشون تا جایی که تونستن فروختن ومثلا خونه یا ماشین خریدن وبه اسم خودشون زدن وبه زنهاشون هیجی ندادن ومیگن این نشانه مرد بودن هست ومعنی ندار تو زندگی مشترک مرد اگه بخاد چیزی بخر به اسم زنش هم بزن ،شوهر من در دوران عقد میگف من هرچی بخرم به اسم تو هم میزنم چون تو تا قرض ووام منو تحمل نکنی و به سختی نیفتی من نمیتونم جلو بیفتم، ولی حالا که رفتار برادراش با زنهاشون دیدن به من میگن طلاهات بده به من بفروشم مغازه بخرم برای خودم، بعد هروقت داشتم طلاهات برات میخرم، اینم بگم که برادرشوهرهام هیچکدومشون هنوز طلاهای زنهاشون برنگردوندن به خودشون، امکان خریدش داشتن، ولی باز رفتن یه چیز دیگ خریدن وباز طلا برا زنهاشون نخریدن،راستش بخواین طلا برای من مهم نیس مهم تغییر رفتار برادرشوهرام با زنهاشون هست، چون مالک دارو ندار زنهاشون شدن مدام بهشون زور میگن حتی یادمه یکیشون که با پول طلاهای زنش برای خودش خونه خریده بود وقتی با زنش بحثش افتاد به زنش گفت حق نداری پاتو بزاری تو خونه من ،درحالی که نصف پول اون خونه با پول طلای زنش بود حالا من موندم سر دوراهی ازیه طرف من اگه طلاهام بدم به همسرم واون جلو بیفته ،میترسم مثل برادرشوهرهام زورگو بش چون مهریه من هم کم هس مدام بهم بگ برو تا بیام طلاقت بدم، همونجور که جاریهام همین حرفهارو مدام دارن میشنون، از طرفی اگه طلاهام ندم میترسم به اقتدار و غرورشون لطمه بخور یه بار بامحبت گفتم شما میشه نصف مغازه رو بزنی به اسمم مثل همون قول وقرار عقدمون، هم ایشون ناراحت شدن و هم بهم گفتن که شما منو در لفظ دوست داری ودر عمل دوست نداری جاریهات ببین که طلاهاشون دادن به شوهرهاشون وجیکشون درنمیاد اونا واقعا شوهرشون دوست دارن، تو پول پولی هستی '، تو در خونه مرد شدی برای خودت، همش من هرچی میخام بخرم ،میگی به اسم منم بزن شما بگین چیکار کنم وچطور به ایشون بگم که من طلاهام حقمه میتونم بدم یاندم بعدم میترسم از اینکه ایشون مثل برادرهاشون بشن همینکه جلو افتادن ودستشون به دهنشون رسید منو اذیتت کنن از طرفی هم دوست دارم تو زندگی جلو بیفتیم بخاطر دخترم وهم اینکه اگه طلاهام ندم میترسم تو دلشون کینه کنه وبعد بامن بدجور تلافی کن شما لطفا راهنماییم کنین چیکار کنم طلا بدم ندم اسمی از نصف مغازه رو به اسم خودم زدن بیارم یانه اللهم صل علی محمد وال محمد این صلوات برای سلامتی شما وخانوادتون 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی گرامی نیت خوب شما در کمک به همسر و زندگی بسیار قابل تقدیر هست و البته شک و دودلی شما و نگرانی های شما در این زمینه هم کاملا قابل درک هست. در این زمینه به چند نکته توجه داشته باشید. اول اینکه به راه حل به عنوان یک مسئله صفر و یکی نگاه نکنید، اینکه مثلا طلا را بدهم یا ندهم، مهم دادن یا ندادن طلا به همسر نیست، بلکه مهم چگونه دادن یا ندادن هست، اصل برای شما باید حفظ زندگی و خانواده و روابط مثبت با همسر باشد. شما نگرانید که چه در صورت دادن طلا و چه در صورت ندادن، زندگی شما از جهاتی به خطر بیفتد، پس باید هر دوی این تصمیمات را در دو کفه ی ترازو قرار دهید و نکات مثبت و منفی هر کدام را بسنجید، طرفی که نکات مثبت بیشتری دارد را انتخاب کنید و برای از بین بردن نکات منفی آن تلاش کنید، مثلا اگر میبینید دادن طلا ها به همسر نکات مثبت بیشتر و منفی کمتری دارد، روی آن تمرکز کنید و نگرانی های خود را از این کار بنویسید و برای برطرف شدن هر کدام فکری بکنید و زمینه چینی کنید. اینکه به همسر بگویید مثلا نصف مغازه را به اسم من بزن فکر خوبی است اما چگونگی بیان آن بسیار اهمیت دارد، به خصوص اینکه ایشان برادران خودش را میبیند که این کار را نکردند و شاید این فکر را در مورد شما بکند که مادیات برای شما اهمیت زیادی دارد. بنابراین مهم این هست که چگونه بیان کنید، اول اینکه مهارت های همسرداری و زناشویی خود را تقویت کنید، روابط خود را در زمینه های روابط عاطفی، جنسی، حفظ احترام و اقتدار همسر و ... بهبود بدهید، توجه داشته باشید آن چه که زندگی شما را حفظ میکند، داشتن یا نداشتن طلا، داشتن یا نداشتن سهم در مغازه یا مهریه کم و زیاد نیست، بلکه عملکرد شما و نوع ارتباط شما با همسر هست، وقتی دو همسر با نوع رفتار و مهارت های خودشان زندگی خوبی ساخته باشند و روابط محبت آمیزی با هم داشته باشند، این بالاترین تضمین برای حفظ آن زندگی است... در این مسیر از فایل های صوتی و کتاب های مفید حتما استفاده کنید مثل صوت های هنر زن بودن استادپوراحمد، کتاب تا ساحل آرامش دکتر عباسی ولدی یا کتاب مهارت های زناشویی از متیو مک کی...
ادامه... وقتی مهارت گفت و گو با همسر را از این منابع برداشت کردید، نگرانی های خود را صادقانه و به شیوه درست و با لحن محبت آمیز با همسر در میان بگذارید، اولا زمانی که شرایط مساعد هست، روابط خوب هست و همسر خسته و گرسنه و ... نباشند و سرحال باشند، با ایشان صحبت کنید، به همسر حتما تاکید کنید که طلا یا مادیات برای شما هیچ ارزشی ندارد و آن چه برای شما اهمیت دارد حفظ زندگی تان است، شما میخواهید بهترین تصمیم را برای زندگی و کسب و کار همسرتان بگیرید و به ایشان کمک کنید اما نگرانی هایی دارید که ذهن شما را مشغول کرده، بعد به رفتار برادرشوهر های با همسرشان اشاره کنید، البته حواستان باشد که از آن ها بدگویی نکنید که باعث جبهه گیری همسرتان بشود، چون به هر حال آن ها برادرانش هستند، بلکه به شکل بی طرفانه فقط مشکلاتی که برایشان پیش آمده را مطرح کنید و بگویید این که همسران آن ها طلاهای خود را فروختند، شاید کسب و کار همسرانشان را بهبود داده اما در زندگی زناشوییشان اثر منفی گذاشته و متاسفانه حرف از طلاق و ... در زندگیشان مطرح هست، به همسرتان بفرمایید من با تمام وجود دوست دارم شما در کار خود پیشرفت کنید اما پیشرفت در زندگی فقط پیشرفت مالی و اقتصادی نیست بلکه این که کانون یک خانواده گرم باشه و با هم روابط خوب و محبت آمیزی هم داشته باشند بسیاار اهمیت دارد، و برای من هم کسب و کار شما مهم هست هم زندگی مان، چون شما را خیلی دوست دارم و میخواهم زندگی خود را حفظ کنم اما وقتی به زندگی جاری های خود نگاه میکنم میبینم فروختن طلاها و دادن آن ها به همسر، نه تنها باعث بهبود ارتباط و افزایش محبت بینشان نشده بلکه چه بسا ارتباط آن ها از قبل هم بدتر شده. حتما در شروع صحبت و همچنین در پایان صحبت خود علاقه و محبت خود به همسر را بیان کنید، گذاشتن پیام اصلی بین دو پیام مثبت باعث میشود همسر راحت تر حرف شما را بپذیرند. از طرفی بحث قول و قرار را مطرح کنید، الزامی ندارد همه این حرف ها را یک مرتبه به همسر بگویید، میتوانید آن ها را به چند بخش تقسیم کنید و هر بخشی را در زمان مناسب با ادبیات خودتان به همسر منتقل کنید. در مورد قول و قرار به شکلی که موجب ناراحتی و دلخوری همسر نشود، به قول ایشان در عقد اشاره کنید و بفرمایید که مادیات اصلا اهمیتی ندارد، چه در امور مادی و چه غیر مادی، ما هر قولی به هم بدهیم باید به قول خودمان عمل کنیم، چون اگر زیر قولمان بزنیم خدای نکرده همین امر موجب بی اعتمادی و فاصله گرفتن ما در زندگی میشود. و موجب میشود نتوانیم به حرف های همدیگر از این به بعد هم اعتماد کنیم. زندگی هر زوجی با زوج دیگر متفاوت هست، اینکه زوج دیگری مناسبات مالی دیگری با هم انتخاب کرده اند، دلیلی ندارد که بقیه زوج ها هم به همان گونه عمل کنند و هر کسی باید مطابق صلاح زندگی خودش و قول و قراری که به همدیگر دادند عمل کنند. از گفت و گوی با لحن مناسب و قانع کننده با همسر غافل نشوید، زنان توانمندی زیادی در این امر دارند باید توانمندی خود را بشناسند و پرورش دهند و با استفاده از منابع مناسب مهارت های خود را ارتقا دهند. همچنین میتوانید از تکنیک نامه نگاری به همان صورتی که در صوت های هنر زن بودن گفته شده استفاده کنید. چنان چه همه ی تلاش خود را برای انجام این کار انجام دهید ان شاالله به نتیجه میرسید اما اگر حقیقتا همه تلاش خود به کار گرفتید و نتیجه ای نگرفتید، از مشاور امین استفاده کنید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر بنده شخصیتی آروم و ساکت دارم غالب اوقات و تا وقتی با یکی صمیمی نشم نمیتونم خود واقعیم که اتفاقا خیلی مهربون و صمیمی هست رو نشون بدم ، بخاطر همین اکثریت منو ادم سرد و منزوی میدونن که حقیقت نداره . حتی چند سری هم با چندتا از دوستانم صحبت کردم همگی منو دوست داشتنی و مهربون میدونن و من مطمئنم که تا الان با اطرافیان خیلی خوب رفتار کردم . بخاطر شرایط کرونا مدتها بود رابطه کمرنگی با گروه دوستانم داشتم به طوری که کلا من رو فراموش کردن . الان متوجه میشم همه باهم رابطه خیلی خوب و صمیمی دارن و خیلی باهم وقت میگزرونن و فقط من تنها موندم . این حس طرد شدن واقعا تو روحیم تاثیر بدی گذاشته ، حس بی ارزشی دارم و غالبا ناراحتم و فقط سعی دارم پنهونش کنم ، دلم میخواد از همه فرار کنم . نمیدونم چی جوری با این حس بد تو وجودم کنار بیام، ممنون میشم اگه کمکم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بزرگوار درک میکنم که از کاهش ارتباط خود با دوستان حقیقتا احساس بدی دارید. اولا اگر مدت زیادی هست که احساس ناراحتی زیادی میکنید به شکلی که حوصله ی انجام هیچ کاری ندارید یا از چیزی در زندگی خودتون لذت نمیرید، اگر به کلی از برقراری ارتباط اجتناب میکنید و برنامه معمول خواب یا غذای شما نسبت به قبل به هم خورده، توصیه میکنم حتما به شکل تلفنی یا حضوری با یک روان شناس امین و متعهد صحبت کنید. اگر این چنین نیست و ناراحتی در این حد نیست اولا شروع کنید یک برنامه جدید آغاز کنید که در آن فعالیت های جدید مورد علاقه خود را بگنجاند مثلا شروع به یک برنامه مطالعاتی مورد علاقه و مفید، شروع یادگیری یک ورزش جدید، یک مهارت هنری جدید، یک زبان جدید و ... ترجیحا این فعالیت ها را همراه با گروه های سالم و مومن پیش ببرید، یعنی مراکز فرهنگی، هنری، ورزشی، قرآنی و ... شهر خود را شناسایی کنید، سعی کنید در این مراکز رفت و آمد داشته باشید، در دوره ها و کلاس های آن ها شرکت کنید و وقتی در کنار افراد قرار گرفتید به مرور بر اساس کتاب هایی که به شما معرفی میشود، ارتباط خود را تقویت کنید تا بتوانید مهارت های ارتباطی خود را شکل دهید و ارتقا دهید تا ارتباطات موثر تری شکل دهید و از آن بهره مند شوید. میدانم که تصور خود شما از خودتان این هست که تا وقتی با یک نفر صمیمی نشوید نمیتوانید خود واقعیتان را نشان دهید یا رفتار شما با اطرافیان به اندازه کافی خوب بوده، اما گاهی اوقات تصور دیگران از ما با تصور ما از خودمان فاصله زیادی میگیرد، چرا که ما از تک تک جزئیات درون خود آگاهیم، اما دیگران از درون ما خبری ندارند و امکان خبرگرفتن از درون ما را نیز ندارند، آن ها فقط رفتار بیرونی ما را مشاهده میکنند همان گونه که ما نیز به درون بقیه راهی نداریم و آن چه از بقیه میبینیم رفتار و گفتار بیرونی آن هاست. بنابراین گاهی ما در روابط باید خود را جای طرف مقابل قرار دهیم، ببینیم او واقعا چه چیزی از ما میبیند، تصویری که از درون خود داریم را موقتا کنار بگذاریم و مثل یک دوربین کمی از خود فاصله بگیریم و از بیرون به تماشای خود بنشینیم، یا تصور کنیم صحنه ی ارتباطما با یک فرد فیلم برداری میشود، رفتار و گفتار بیرونی ما دقیقا به چه شکل است و کسی که خبری از درون ما ندارد بلکه فقط شاهد رعتار بیرونی است احتمالا چه قضاوت هایی از ما خواهد داشت، گاهی اوقات رفتار ما با دیگران محترمانه و مودبانه است اما با افرادی که طبیعتا صمیمیت بیشتری با آن ها مدنظر هست مثل خانواده و گروه دوستان به اندازه کافی گرم نیست. افراد مختلف تفاوت های زیادی با هم دارند، مثل درنگرایی، برونگرایی و ... اولا باید توجه داشته باشیم که افراط در هر کدام از ویژگی ها اشتباه است و به ما آسیب میرساند و باید سعی شود اعتدال در رفتار و گفتار رعایت شود،اما کسب مهارت های ارتباطی جدای از ویژگی های شخصیتی برای همه ضروری و لازم است، برای داشتن ارتباط موثر نیاز نیست فردی خیلی زیاد حرف بزند یا مدام برای دیگران خرج کند یا به طور کلی در روابط خود را نادیده بگیرد و فقط به دیگران اهمیت بدهد، برای کسب مهارت های ارتباطی پیشنهاد میکنم به دو کتاب زیر مراجعه کنید: ۱.پیام ها(مهارت های ارتباطی) از متیو مک کی ۲.آیین دوست یابی از دیل کارنگی همچنین گروه علمی فرهنگی فتح،کارگاهی تحت عنوان مهارت ارتباط موثر با سرکار خانم دکتر دریکوند برگزار کردند که میتوانید با مراجعه به کانال این گروه علمی در ایتا یا دیگر پیامرسان ها، صوت های کارگاه را دریافت و گوش دهید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خدمت شما خدا خیرتون بده که انقدر با حوصله و خوب پاسخ میدید دختر من ۲۳ ماهشه من تو ۲۱ ماهگی ب دلیل ضعف خودم از شیر گرفتمش خیلی هم راحت بود برام اصلا ن خودم ن دختر اذیت نشدیم جز چند روز اول حالا دوهفته ای هست ک موقع دفع مدفوع متوجه ک میشم سریع میبردمش دستشویی و پوشکشو باز میکردم حتی بهش یاد داده بودم که مدفوع داره باید بره دستشویی بعد از دفع دست میزدیم هورا میگفتیمو کلی شادی میکردیم یه یکباره از مدفوعش ترسید بعد از دو هفته و الان حاضر نیس حتی همراه من یا تو بغل من دسشویی بره با کارتونو قول بستنی و دمپایی مورد علاقش هم نتونستم راضیش کنم اصلا بد رفتاری نکردم باهاش چیکار باید بکنم؟نگرانم ک دیگ نتونم از پوشک بگیرمش پسراقواممون چهارسالشه هنوز از مدفوعش میترسه البته فعلا قصدم از پوشک گرفتن نبود تا کاملا آمادگی کامل پیدا کنه ولی باترسش چطور برخورد کنم حتی درباره مدفوعش حرفای قشنگ زدیم خودشم تکرار میکنه وقتی مدفوع داره میگه برم دسشویی ولی پای عمل میرسه میترسه همچنان. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما مادر گرامی بسیار عالی که در امور مربوط به رشد و تربیت کودک با تحقیق عمل میکنید. اولا در نظر داشته باشید که از پوشک گرفتن کودک باید با تغییرات عمده دیگر در فرآیند رشد او مثل از شیر گرفتن فاصله زمانی مناسبی داشته باشد، پشت سر هم بودن این اتفاقات و فشار به کودک برای پذیرش تغییرات عمده در فاصله زمانی کم، سلامت روان و جسم کودک را به خطر می اندازد. اول اینکه شرایط زمانی و ... مناسب برای از پوشک گرفتن را که به طور کامل در کانال با همین هشتگ توضیح داده شده، مطالعه بفرمایید. ترس از مدفوع در کودکان ۲ تا ۴ سال شایع هست، گاه علل روانی و گاه جسمی دارد، برای حل این مشکل، اولا باید آرامش خود را حفظ کنید. این استرس و نگرانی که از الان دارید و شما را درگیر کرده، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به کودک شما منتقل می شود و در این صورت روند حل مسئله را سخت تر میکند. پس گام اول این هست که خود، آرامش خود را حفظ کنید، حل این مسئله نیازمند صبوری است و به سرعت برطرف نمیشود، اگر کودک شما ارامش و رفتار طبیعی شما را در برخورد با دستشویی رفتن خود مشاهده کند و حس کند، ترس او نیز به مرور کمتر میشود. همچنین سعی کنید از کتاب های شعر و داستان که روند دستشویی رفتن را ببه زبان ساده و دلنشین برای بچه ها توضیح میدهد، از انتشارات معتبر بگیرید و برای او بخوانید، با زبان ساده برای او توضیح دهید که چرا ما نیاز به دفع مدفوع داریم و چطور غذا در بدن ما تبدیل به مدفوع میشود و دفع آن چه فایده ای برای ما دارد؟ حتما در ابتدای کار از صندلی های توالت مخصوص کودکان استفاده کنید که سایز مناسبی برای کودک شما داشته باشد، نه خیلی کوچک باشه نه بزرگ. سعی کنید فضای دستشویی همیشه تمیز باشد و بوی نامطبوع در آن نباشد، در حین دفع، از تکنیک های حواسپرتی برای کودک استفاده کنید تا متمرکز بر صدا و شکل مدفوع نشود و او را نترساند. گاهی اوقات دلیل ترس کودکان مشکلاتی مثل یبوست یا درد هنگام دفع است، سعی کنید تغذیه کودک را به نحوی مدیریت کنید که مشکلات یبوست و دفع سخت برای او پیش نیاید، حتما میوه و سبزی متناسب با سن و همچنین آب و مایعات در طول روز برای او استفاده کنید. در مجموع سعی کنید علت ترس کودک را شناسایی کنید تا بتوانید راه حل های متناسب تر را به کار بگیرید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
به نام خدا...سلام عرض میکنم خدمت مشاور محترم..ببخشید سوالی خدمتتون داشتم...۱۰سال از ازدواجم میگذره همسرم پسرعموم هستن از مشکلات زندگی و ورشکستگی از دست دادن خونه وطلبکار و....بگذریم به تازگی متوجه شدم همسرم ۳سال با دختری در ارتباط هستن ۶ماه صیغه بودن بدون اطلاع خانواده دختر...خورد شدم شکستم نابود شدم ما خیلی همدیگه رو دوست داریم😭...دختر با اقوامشون عقد میکنه تا بهانه ای بتراشه بتونه طلاق بگیره باهمسر من ازدواج کنه چون دختر مجرد به همسرم نمیدادن...اینا از یه قومی هستن که طلاق رو بسیار بد میدونن تا الان دختره چند بار خودکشی کرده اما طلاقش ندادن.....از اینطرف هم همسر من قبل از اینکه من بفهمم قصد داشته ارتباط قطع کنه اما دختر مانع میشه خیلی راحت با اینکه همسر داشته با شوهر من در ارتباط بوده وبه محل کار همسر من میومده ودو روز میمونده😭...بعد از اینکه من ماجرا رو فهمیدم همسرم پشیمون شدن وگفتن فرصت بده ارتباط رو قطع میکنم با اینکه هنوز دوستش دارن...مشاور محترم الان مشکل ما دختره هست که به هیچ وجه قصد جدایی نداره حتی دیروز به خاطر کم محلی های شوهر من خودکشی کرد...اگه خودکشی کنه بمیره پرینت تماس‌ها واتس آپش بگیرن میرسن به همسر من...اینا تا دختری از ما نبرن یا یکی رو نکشن ول کن ماجرا نیستن😭....واقعا درمونده شدیم لطفا راهکار بدین چطوری دختره رو دلسرد کنه ازش کَنده بشه....لطفا روی صحبتتون با همسرم باشه میخوام جوابتون بهش نشون بدم 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض میکنم خدمت شما خواهر گرامی با توجه به آنچه گذشته با شما همدلی میکنم و امیدوارم بتوانید با تمرکز روی توانایی های خود و نقاط مثبت زندگی، و با توکل بخداوند در جبران و اصلاح امور برآیید. در خصوص شرایط همسرتان باید عرض کنم، دست زدن به این روابط و اصرار بر ادامه آن، باعث خسارت دنیا و آخرت خواهد شد. آنچه خط قرمز خداوند و فعل حرام است متاسفانه در این رابطه اتفاق افتاده و همچنان ادامه یافته. اگر به قبح و ضرر این رابطه رسیده اید، و در صدد خاتمه و جبران هستید، مسیر را از جایگاه قانونی پیگیری بفرمائید و پای زیان احتمالی در کوتاه مدت برای شخص خود بایستید، که در طولانی مدت نفع آن برای زندگی دنیوی و آخرتی تان تضمینی است. انشاالله موفق و سربلند باشید در پیشگاه خدا. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم باسلام پسری دارم سه ساله بسیار اهل بازی و علاقه شدید به حیوانات اهلی داره موقعی که میریم روستا بیشتر وقتشو با گوسفندا و گاو.....میگذروننه. (پاسخ : طبیعت، جزو علاقه مندی های هر کودکی است و مانعی ندارد.) و برنامه ی عمو پورنگ رو یه مدت نگاه می‌کرد وسعی می‌کرد شبیه خرپول باش (پاسخ : این برنامه به دلایل متعدد اخلاقی و تربیتی مناسب نیست.) سوالم اینه آیا این‌ مدل رفتارا از کودکم طبیعیه و اقتضا سنش یا نه (پول دستش میگیره و حرکت بدن با لباش مثل خرپول میشه) پاسخ : از ویژگی های کودک در ۷ سال اول تقلید است، مراقبت کنید به آنچه کودک می بیند ، نه اینکه نهی کنیم که تقلید نکند. واینکه تو این سن اصلا دوست نداره خوراکیاشو با همبازیاش تقسیم کنه چه باید کرد واکنش من چی باید باش؟ پاسخ : مفهوم مالکیت تقریبا حدود ۵ سالگی برای کودکان شکل می گیرد. سرزنش و اصرار و اجبار نداشته باشید. از زبان قصه استفاده کنید و بصورت مثبت قصه بیان شود. خودتان الگوی عملی باشید. و همینطور دادن صدقه و نذری با دست کودک در روحیه فرزندان بسیار اثرگذار است. ودرباره ی اینکه اتاق بچه باید عوض بشه اقدام کردم ولی چون اتاق خودش سرده داخل هال می‌خوابوندم براش قصه میگفتم وقتی می‌خوابید خودم میرفتم اتاق ...خودم استرس خواب گرفتم اصلا یه نوع ترس نمیدونم چه کنم گاهی اوقات میبینم واقعا سخته میبرم اتاق خودمون ولی جدا از رختخواب خودم می‌خوابه توروخدا بگین چه کنم؟ پاسخ: لطفا شرایط سنی و اتاق خواب کودک و اقدامات لازم برای جداخوابی کودک را در کانال سرچ بفرمائید بطور مبسوط توضیح داده شده است. و اینکه برای اقدام کردن فرزند بعدی تفاوت سنی چقدرخوبه؟ اگر منع و محدودیت پزشکی و جسمی وجود نداشته باشد، مطلوب حداقل ۳ سال و حداکثر ۳ و نیم سال فاصله بین فرزندان بیان شده است. درضمن خودم ته دلم راضیم به فرزند دوم ولی همسرم خیر میترسم زمانی راضی بشن که فاصله فرزند اول و دوم زیاد بشه به نظرتون من چه کنم؟ توصیه اول استفاده از کلاس مهارت کلامی اسناد پوراحمد، و دوم اینکه سعی کنید با آرامش و مدیریت کامل مادری کنید و از آن لذت ببرید. سعی شود مدام درگیر و مستاصل و فضای خانه پر تنش نباشد، و البته با آرامش، با مطالعه، صبورانه و مسلط و آگاه به مسائل کودک و همچنین رفع نیازهای همسر محترم، بستر فرزند آوری را مهیا بفرمائید. موفق و پر توفیق باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام، خدا قوت🌹 بنده حدود ۱۶ ساله که ازدواج کردم و دارای ۳ فرزند هستم، مشکل من این هستش که تو این چند سال خیلی سختی کشیدم( اعتیاد، شغل، بی پولی، دوست شدن همسرم با یک دختر کم سن و سال)،در حال حاضر همسرم نه اعتیاد دارند و نه مشکل اخلاقی، خدا را شکر شغلشون هم عوض شده وضع مالی بهتری داریم ولی عشق و علاقه ای که در زمان قبل بود دیگه نیست، از نظر روابط زناشویی بسیار سرد شدن و اصلا نیاز های من و بچه ها رو اهمیت نمیدن،بیشتر درگیر کارشون هستند و اگه من خواسته ای از ایشون داشته باشم حتی خیلی ساده مثلا یه کادو ۱۰۰ تومانی برای بچه ها کلی دعوامون میشه ولی برای خودشون هر چی بخواند میخرند، و من به خانوادشون خیلی احترام میزارم، و ایشون هر مدل که بتوانند به خانواده خودشون کمک می کنند ولی برای خانواده من این طوری نیست، من هیچ پولی ندارم و نمیتونم چیزی که از نظر من نیازه رو بخرم چون از نظر ایشون خرج الکی هستش.ممنون میشم راهنمایی بفرمایید من خسته شدم از این وضعیت هنر زن بودن رو هم گوش کردم، ولی اینقدر اذیت شدم و میشم از ایشون که اصلا میل و رغبت ندارم بعضی از مهارت ها رو انجام بدم، ایشون نسبت به من خیلی بی تفاوت هستند بسیار سپاسگزارم🌹 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهر عزیزم کاملا شرایط سختی که در آن هستید را درک میکنم، ولی صبر بدون مهارت یعنی صبری که ک روزی لبریز میشود و غیر قابل تحمل. و این جاست که خدای نکرده ما با دست خودمان و از روی خشم و ناراحتی زخم های گذشته که فقط صبر و تحمل کرده ایم ، این کاسه لبریز شده را می شکنیم و به زندگی مشترکمان خاتمه می دهیم. لذا اکنون که بلطف خدا و تلاش شما خیلی از مشکلات و مسائل گذشته مرتفع گردیده، بهتر است امیدوارانه و نگاه رو به جلو با کسب مهارت ، مسائل ارتباطی تان را مرتفع کنید. مطمئن باشید که حتی اگر یک طرفه هم تلاش کنید، حداقل حال دل خودتان خوب میشود و خود این باعث اثربخشی در احوالات و روحیات همسرتان خواهد شد و بازگشت این حس مثبت به خود شما و زندگی تان خواهد بود. قدم اول، ترمیم و اصلاح رابطه زیستی تان میباشد. برای این منظور دوره الفبای جنسی و دوره بانو را از خانم زهرا عباسی، حتمااا گوش فرا دهید و نکات ارزنده آن را بکار ببندید. قدم دوم، تقویت مهارت کلامی استفاده از کلاس هنر زن بودن۲، استاد پوراحمد یا دلبری کلامی از خانم مرضیه کشوری انشاالله با پیگیری و تلاش و عمل به دانسته ها ، قطعا به نتایج مطلوب و رضایت بخشی خواهید رسید. موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام و عرض ادب و خسته نباشید بنده و همسرم هم سنیم و خداروشکر از زندگیم راضیم،فقط همسرم یک مشکلی که داره اینه که روابط اجتماعی خیلی ضعیفی داره پدرش هم اینجوریه،ایشون دوست خانوادگی نداره و فقط در حد،تماس تلفنی با یکی دونفر در ارتباطه.بنده که دوستان زیادی دارم از این موضوع خیلی اذیت میشم و گاهی فکر میکنم وقتی کسی دوست نداره با همسرم دوست صمیمی باشه من چرا ایشون رو باید دوست داشته باشم و با اینکه میدونم اشتباهه اما بعضی وقتها به انتخابم شک میکنم و از این موضوع ناراحتم و گاهی افسرده،مهمونی فامیل که میریم ساکته و فقط تلویزیون نگاه میکنه. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم فرمودید با اینکه از زندگی تان راضی هستید اما به انتخاب تان شک دارید! خواهر عزیزم، گاهی قیاس و سرزنش در ذهن مان وسوسه ای تمام نشدنی می اندازد که پایان آن جز خودزنی چیزی نیست. اگر به جای برچسب ضعف روابط اجتماعی، شریک زندگی مان را همانطوری که هست بپذیریم و بدانیم که خود ما هم دنیایی ضعف و نقص داریم که همسرمان، با چشم پوشی و گذشت و مهربانانه در کنارمان زندگی میکند و البته احساس رضایت هم میکند، کمتر تمرکز روی نقاط ضعف شریک زندگی مان می کنیم. اینکه بپذیریم هر کدام انسانیم، کامل نیستیم و از طرفی دارای روحیات ، اخلاقیات، خواسته ها، شرایط رشدی ، فرهنگی و آموزشی و حتی جسمانی متفاوت، آن وقت هضم خیلی از مسائل برایمان راحت و عادی میشود و رو به افسردگی و شک نمی آوریم. اگر ایشان روحیه آرام و درونگرایی دارند، میتوان با اصلاح تغذیه و تعدیل مزاج، همچنین تقویت ارتباط مهارتی و کلامی خودتان با همسر محترم، تایید و تمجید از ایشان به خاطر دیگر رفتارها و عملکردشان، دادن تایید در جمع به ایشان و حس ارزش و احترام، و از همه مهمتر فرصت برای بهبود این روحیه ، قطعا اثرات بهتری را احوال خود و همسرتان مشاهده خواهید کرد. ضمن آنکه این روحیات و صفات شخصیتی به راحتی در مراحل گفتگوی خواستگاری و تحقیقات قابل رصد و شناسایی است و اگر در آن مرحله کم گذاشته اید و یا چشم پوشی کرده اید، اکنون که وارد زندگی مشترک شده اید زمان تلاش ، همدلی و گذشت است. موفق و برقرار باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام خانمی ۳۵ ساله۱۲ ساله ک ازدواج کردیم با دوفرزندمن مطلقه بودم ک در دانشگاه باهمسرم اشناشدم ازخانواده اصیل وبااخلاقن دوهفته دوست بودیم اماچون من مقید بودم وگناه برام عذاب آوربودایشون پیشنهاد محرمیت دادن وبعد۲سال ازدواجرسمی کردیم بعد ازدواج چندین بار متوجه شدم ک دوست دختر داره عذر خواهی کرد حتی یکبار ب دخترهای فامیل چیزی گفته بودک من سر این موضوع خیلی اذیت شدم وآبروریزی شد امابخاطربچم بخشیدم الان ازین لحاظ سر به راه شده امامن شکاک شدم وافکار منفی منو راحت نمیزاره ازطرفی ایشون معتاد ب گوشی هست بازی فیلم اینستا تلگرام و....ک تماما کانالای مثبتن اما یکسره حواسش ب گوشی هست اصلا حرف نمیزنه باهاش حرف میزنم متوجه نمیشه تازگیا بدخلق هم شده وقتی هم میگم میگه اخلاقمه من کلا سرد مزاجم تحمل شرایط واسم سخته وکلافه ام. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج خواهر عزیزم، همانطور که بارها گفته شده علت اصلی بسیاری از مشکلات و مسائل در زندگی در مرحله انتخاب همسر و عدم مهارت و دقت لازم در این مرحله می باشد. متاسفانه ازدواجی بدون شناخت لازم و صرفا ب اساس یکسری ملاحظات در ظاهر صورت گرفته، و بعد از ورود به زندگی ، متاسفانه مواجهه با شکاف ها و تفاوت ها. اما حال با این شرایط تکلیف چیست؟ واقعا باید ختم این رابطه را اعلام کرد؟ خیر بلکه آن زحمت، دقت و زمانی را که باید قبل از زندگی صرف میشده، و به هر دلیلی نشده، اکنون بایستی دو یا چند برابر برای آن زحمت کشید و زمان صرف کرد. حاصل شک و بدبینی، آیا چیزی جز رنج و افکار منفی و دورشدن بیشتر شما همسرتان و عدم تمایل به ابراز محبت و سردی جنسی و عاطفی، نتیجه ای برایتان داشته است؟؟ پس چیزی را که نه تنها سودی به حالتان ندارد و باعث خسران و زیان مضاعف شده است رها کنید . (در مواقع این افکار به ذکر متوسل شوید، خصوصا ذکر استغفار) اگر واقع بینانه بخواهیم سوال کنیم، اکنون اگر از همسرتان سوال میشد که کجای زندگی انتظارات تان برآورده نشده و از خانم خودتون چه انتظاری دارید، ایشان چه پاسخی میدادند؟ پاسخ صادقانه خود شما به این سوال، مسیر راه را برایتان مشخص خواهد کرد. با توکل و برای رضای خداوند و نه الزاما فقط جلب رضایت همسر (که موجب یاس نشوید)، یکطرفه محبت کنید و تلاش کنید. این تنها راه برون رفت از طلاق عاطفی بوجود آمده است، البته همانطور که گفتیم شناسایی علت اولیه هم خیلی مهم است (از منابع و کارگاه های متعددی که در پاسخ های بنده و همکارانم معرفی شده حتما استفاده کنید). و ضمنا حدیث کسا در خانه زیاد تلاوت شود. انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت بخیر بنده دوتا سوال از محضرتان داشتم 1 من خانمی ۲۵ ساله هستم و همسرم طلبه هستند و ۳۲ ساله و الحمد لله یک پسر ۱۶ ماهه داریم با توجه به اینکه شهریه ایشون تقریبا ۱/۵ نیم میلیون هست و با گرانی و هزینه کتاب ایشون و من که دانشجو هستم و پوشاک بچه و ... واقعا نمی رسونیم تا آخر ماه و تا الان هم خانواده ها حمایت کردند یعنی تقریبا ۳ سال میشه که ازدواج کردیم ایشون حتی نتوانستند نیم کیلو گوشت تهیه کنند و همش خانواده من و ایشون برایمان کالاهای اساسی رو می گیرند که واقعا خیلی شرمنده ایم، و من و بچه مون با توجه به آزمایشات کم خونی و کمبود پروتئین داریم، من می خواستم به ایشون پیشنهاد بدهم که در آزمون قضاوت شرکت کنند چون ایشون از شاگرد اول های کلاسشون هستند تا حداقل وضع مالی مون خوب بشه و کمتر به خانواده ها زحمت بدهیم، احساس می کنم ایشون مخالفت کنه چون می خواهند بروند قم و ادامه تحصیل بدهند ولی من خیلی می ترسم الان تو شهرستان خانواده ها کمک می کنند اونجا تو قم با اجاره نشینی و گرونی چطور زندگی کنیم؟ به نظر شما از طریق نامه نوشتن می توانم نتیجه بگیرم یا کلا این کار رو نکنم؟؟ پاسخ : سلام خدمت شما خواهر گرامی. در خصوص شرایط پیش آمده و سختی های خاص زندگی طلبگی که همانطور که از اسم آن مشخص هست، واقفم و به شما بزرگوار حق میدهم، انشاالله ماجور باشید. البته که سختی معاش باعث شده است که بعضی از افراد این قشر در کنار تحصیل و پژوهش، اقدام به فعالیت های اقتصادی که منافاتی با وجهه و شرایطشان نداشته باشد بکنند و این مسئله اشکالی ندارد ، چون در دین مان هم بسیار تلاش جهت تامین معاش خانواده تاکید و به آن سفارش شده است. نوشتم نامه برای همسر محترم، طبق آن قاعده ای که استاد در کلاس هنر زن بودن، قید کرده اند ایرادی ندارد. ولی بهتر است بجای دادن پیشنهاد و راهکار از جانب خودتان، از خود ایشان جهت رفع این دغدغه و مسائل جسمانی و روحی که برایتان عارض شده است راهکار و راهنمایی بخواهید. سوال دوم این هست که، پسر ۱۶ ماهه من نمی تونه هنوز راه بره (البته بدون کمک) همش از مبل اینا می گیره راه میره به نظرتون راه رفتنش خیلی دیر نیست؟ چی کار کنم ببرم دکتر؟ البته احساس می کنم ترس از راه رفتن داره چگونه با ترسش مقابله کنم؟؟ پاسخ : لزومی ندارد که مادر با ترس کودک مقابله کند و این ترس کاملا طبیعی است و باعث ایمنی کودک میشود. کودک در مسیر طبیعی رشد خود است. نکته آخر : سعی کنید به علم تغذیه و خواص آن آگاهی بیشتری پیدا کنید تا با کمترین هزینه بتوانید انرژی و سوخت و ساز بدن خود و فرزندتان را تامین کنید. مثلا، استفاده از تخم شربتی (کلسیم، پتاسیم و آهن موجود در آن بیشتر شیر و گوشت می باشد). جوانه گندم در غذای کودک و یا در سالاد برای خودتان، بسیار کم هزینه اما باعث تقویت استخوانی و افزایش قد کودک خواهد شد. پای مرغ، استفاده در سوپ بصورت عصاره، تقویت مفاصل و درمان دردهای استخوانی و ... انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام من 5سال که ازدواج کردم مشکلم با خانواده همسرم هست برادرشوهرم 3سال زودتر از ما ازدواج کردن ولی با این وجود حاضر نشدن با مادرشوهرم زندگی کنن ولی ما از همان ابتدا با هم زندگی می کنیم ( تو دو طبقه مجزا) از همان ابتدا هم تمام کارهای مادرشوهرم ( پدرشوهرم 30سال پیش فوت کردن) با من و همسرم هست ولی با این وجود مادرشوهرم احترامی که به جاریم و خانواده اش میذاره به من نمیذارن خدا شاهد تا امروز کوچکترین بی احترامی نکردم به همسرم هم اعتراض می کنم میگه ان عروس ولی تو مثل دخترشون میمونی یعنی ادم باید به کسی که مثل دخترش میمونه بی احترامی کنه ؟؟ 3ماه پیش اثاث کشی داشتیم هم ما هم مادرشوهرم , جاریم تو این 1ماه که درگیر اثاث کشی بودیم حتی 1ساعت هم نیومد یه کمک بکنه انگار نه انگار که با این خانواده نسبتی داره بعدم یه دعوای زرگری سر یه مساله پیش پا افتاده راه انداختن رابطشون با ما قطع کردن بعد که همه ی کارا تمام شد امدش مثل یه میهمان یا همین 3هفته پیش مادرشوهرم یه عمل داشتن چند روز بیمارستان بودن بعدم که امدن خانه نیاز به مراقبت داشتن ولی ایشان حتی یک روز هم نیامد اصلا انگار نه انگار تو این 5سال میهمان بوده اصلا انگار نه انگار که وظیفه ای داره هر وقت حوصله اش سر میره دلش می خواد 2ساعت میاد میهمانی و میره مادرشوهرم مریض بشن میهمان داشته باشن یا هر کاری که باشه اصلا نیست نمیاد , بعدم مادرشوهرم ان قدر که به ان احترام میذاره و می خوادش با من نیست متاسفانه همسرم هم اصلا بلد نیست به جا حرفش بزنه و گله کنه , که اگه حرفش میزد الان شاید اوضاع جور دیگه ای بود من الان با این وضعیت چیکار کنم دیگه خسته شدم از طرف دیگه مادرشوهرم از اینکه با هم قهریم ناراحت بودن و برنامه ای تهیه دیدن که با هم اشتی کنیم ولی متاسفانه برادرشوهرم همکاری نکرد و دلخوریها بیشتر شد من الان نمیدونم چیکار کنم واقعا خسته شدم لطفا راهنماییم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهرم به تمام سوالات ن همون طور که می خونید پاسخ بدید: به نظر خودتون واقعا باید در این شرایط چه کار کرد؟ میشه مادرشوهرتون رو تغییر بدید؟ میتونید با جاری یا برادر شوهرتان درگیری لفظی پیدا کنید و تمام حرفهای نگفته و گله های این ۵ سال رو بهشون بگید؟ آیا در پی نتیجه ای که هستید، با گفتن این حرفها براتون حاصل میشه یا نه؟ میتونید به منزل و مکان دیگری برید و ارتباطتان را با مادرشوهرتون قطع کنید؟ کلا هدف تون از این ناراحتی و گلایه ها چیه؟ ۱. خسته شدن از فشار کاری و مسئولیتی ۲. دریافت تقدیر و تشکر دیگران ۳. عدم حمایت از جانب همسرتون و.... خب همانطور که میدانید هیچ کدوم از راه حل های بالا شما رو به این سه هدف تون نمی رسونه و جه بسا شرایط رو براتون سخت تر هم میکنه مس بهتر نیست بجای این همه قیاس و تمرکز روی کارهای نکرده دیگران (جاری و مادرشوهر)، یکمی روی خودتون ، فکر و عملکردتون تمرکز کنید. اگر در این ۵ سال، به این فکر میکردید که خودتون چ کاری ازتون میاد و بخاطر رضایت خدا و نزدیک شدن به قرب الهی در حد توان اون رو انجام میدادید، حالتون بهتر نبود تا اینکه فکر کنید من این کار رو کردم، جاری نکرد، من رفتم اون نرفت ، من پختم اون تشکر نکرد، من ناراحت شدم خسته شدم، شوهر گلایه نکرد و ... توقع حتی یک سلام و یا تشکر از مخلوق ما رو ناامید میکنه از زندگی از تلاش و .... اما اگر کاری انجام بدیم و یقین کنیم که اونی که باید ببینه برام بسه، بدنبال تقدیر دنیایی نمیگردیم حتی ازش فرار هم می کنیم چون میدونیم، تقدیر خدا کجا و بنده خدا کجا پس آنقدر دردمند چیزهای کم ارزش نمیشیم با مدام غر زدن و گلایه کردن و قیاس کردن، هیچ لذتی از محبت کردن نمیبرید و حتی از ارزش کار خودتون در نزد همسر هم کم می کنید، و تمام این انرژی منفی باز هم به خودتون بر میگرده. راهکار، نگاهتان را عوض کنید خواهرم. اوقاتی رو به خودتون و چیزهایی که براتون خوشایند هست در طول روز اختصاص بدید. محبت و رابطه با دیگر افراد به جز پدر و مادر به اندازه ای باشه، که آنها ارتباط برقرار میکنند. از درگیری و دوری کنید و بدنبال اثبات فکر و کار نیک تان به دیگران نباشید. انشاالله موفق و سربلند باشید 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام من خانمی ۳۳ ساله هستم ...پسر ۱۲ ساله و دختری۱۰ ساله دارم ...چند وقت پیش دختر عموی دخترم که ۱۵ ساله هست یه سری اطلاعات زن وشوهری به دخترم داده ...دخترم از وقتی شنیده هنگ کرده وبه من میگه که براش توضیح بدم. منم کلا انکار کردم و گفتم اون دختر بی ادبی هست که از این حرفا زده ...الان نمی دونم چکار کنم دخترم همش تو فکره و میگه تو از من یه چیزایی رو مخفی میکنی ..و روی من و پدرش حساس شده.خواستم ببینم چه جوابی بهش بدم ...چیزایی که دختر عموش گفته مثلا این که زن و شوهر میتونن نقاط خصوصی هم رو ببینن و از هم لذت ببرن و با هم حمام برن و اینها... 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهر عزیزم، توصیه اول ما همیشه مبنی بر پیشگیری است و عدم دادن خلوت و تنهایی و گفتگوهای خصوصی به بچه ها در همه سنین می باشد. خصوصا کودکان ۷ سال اول با فرزندانی که در سنین نوجوانی هستند. و یا کودکان دو جنس که در سنین آغاز بلوغ خود هستند (دقیقا شرایط سنی فرزندان شما) این به معنای بدبینی و امر و نهی نیست، بلکه به معنای هوشمندی و نظارت غیر مستقیم می باشد که باعث ایجاد حساسیت در بین فرزندان هم نشود. نکته بعدی، شرایط پیش آمده است، اینکه ما نمی خواستیم فرزند ما چیزی را ببیند یا بشنود و حالا به هر دلیلی این اتفاق افتاده، باید چه کرد؟ اقدام اول، پرهیز از برخورد قهری با کودک خاطی (چون باعث ثبت این واقعه برای فرزند خودمان میشود و چه بسا انتقام جویی کودک خاطی) دوم، در میان گذاشتن مسئله با مادر یا پدر کودک خاطی (هر کدام که رابطه بهتری با فرزند خود دارد و گفته ما باعث تنش و تنبیه وی نشود ، بلکه از باب دلسوزی و نظارت بیشتر والدین بر کودک خاطی میباشد). سوم، در ارتباط با فرزند خودم، در ستین پایین تغافل بهترین راه است و در سنین بالاتر، دادن پاسخ اغنایی و سپس پرت کردن حواس. یعنی همه راست را نمی گوییم و کامل توضیح نمی دهیم ولی حتما باید پاسخ دهیم، در غیر اینصورت بعد از چند بار پرسش خودش دست به تحقیق و پرسش از منابع دیگر میشود. مثلا از گروه همسالان، زیرنظر گرفتن والدین، فضای مجازی و ... و مسلما به مطالب و تصاویر نامناسب تر و سخت تری خواهد رسید و این آسیب را دو چندان میکند. چهارم، یافتن و هم صحبتی فرزندمان با دوستی که به لحاظ اخلاقی و ایمانی بهتر از فرزندمان باشد تا اثر پذیری مثبت ایجاد کنیم. پنجم، پرهیز از تنهایی فرزندمان بخصوص در شرایط فعلی و برای زمان های طولانی ششم، کاهش ارتباط و دیدارهای ایشان با کودک خاطی (بطور نا محسوس)، در این مورد هماهنگی با همسر محترم حائز اهمیت است. هفتم، فضای گفتگوی سالم با کودک همیشه باز باشد، تا سوالات و دغدغه هایش را از والدین خود بپرسد و مطرح کند. هرگز به دلیل سوالات کودک را سرزنش، تحقیر و توبیخ نکنید (باعث تثبیت و کنجکاوی بیشتر کودک خواهد شد) و به او گوش فرا دهید و اگر در لحظه پاسخی نداشتید، هراسان و متشنج نشوید. بچه ها حتی تغییرات رنگ پوست و چهره والدین خود را متوجه میشوند، خونسرد باشید و خیلی با آرامش زمان گفتگو را به یک ساعت بعد یا مثلا زمان عصر یا شب موکول کنید، تا بتوانید زمان بخرید و با فکر و تامل بیشتری پاسخ دهید. ولی فرار از پاسخگویی نکنید و حتما در زمان وعده داده شده با کودک خود صحبت کنید. موفق و عاقبت بخیر باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام بنده دختری ۱۸ ساله هستم ، خانوادم مذهبی هستند و بنده هم برخلاف اعمالی که دارم ، به لحاظ اعتقادی انسان مقیدی هستم . از کودکی تا ۱۴ سالگی مبتلا به گناهی بودم کم و بیش. ولی بعدش خوب شدم به لطف خدا و به واسطه یک سری مسائل ؛ ولی متاسفانه الان حدود 2 ساله مجدد گرفتار شدم . ولی ایندفعه نه فقط شدید درگیرم ، بلکه به مشاهده پورنوگرافی اعتیاد پیدا کردم 💔 بالاجبار میبینم . با انزجار و اکراه . نمی‌دونم چیکارکنم . همیشه تحریک میشم ببینمشون درحالی که دیگه اصلا هیچگونه فایده ای برام ندارن. زندگیم نابود شده به همه لحاظ . نمازام‌ رو یکی در میون میخونم . لطفا بهم بگید بابت مشکلم پیش کی برم؟ چون مجرد هستم و سرمایه ندارم، با خانواده چطور مطرح کنم ؟ آیا باید پیش روانپزشک رفت و دارو تهیه کرد ؟! نمیخوام راهکار ترک بهم بگید چون سعی کردم ولی نشد و نخواهد شد . متشکرم از پاسخوگوییتون 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام به شما به دختر عزیزم وقتی که ما انسان ها پی بردیم به خطا بودن و معیوب بودن رفتارهای اشتباهمان، ۸۰ درصد اصلاح رفتار اتفاق افتاده است. البته باید علت قرار گرفتن در این مسیر برای بنده احصا شود. اگر در کودکی درگیر شده اید، در ۹۰ درصد حالات علت اولیه اضطراب است. آیا انسان مضطربی هستید و یا چیزی مسئله ای وجود دارد که شما را مضطرب کرده و می کند؟ اگر پاسخ مثبت است باید بدنبال درمان اضطراب باشید. اگر در نوجوانی درگیر شده اید، باز هم علت باید بررسی شود که تجربه نشان داده، علت اولیه تنهایی و خلوت است. دختر عزیزم، احساس بنده این است که متاسفانه رابطه مناسبی بین اعضای خانواده وجود ندارد و شاید علت اولیه اضطراب و یا تنهایی و داشتن خلوت های طولانی برای شما این عامل باشد. راه رهایی روی آوردن به دکتر و دارو نیست. اینکه راهکار ترک نمی خواهید و از طرفی به دنبال رهایی از این شرایط هستید خب چه کمکی از بنده ساخته است؟ و هر چه انجام دادید اما نشد، باید دقیقا مشخص بفرمایید چه راه حل هایی را و بنا به توصیه چه افرادی انجام داده اید؟ و در نهایت باید بدانید، راه حل در وجود خود شماست. بنده میتونم شما رو به حاذق ترین و با سابقه ترین اساتید این مباحث ارجاع دهم اما در نهایت آنچه این بزرگواران هم به شما توصیه کنند ، راهکارهای دارویی نخواهد بود و دارو فقط و فقط شما را در سیکل معیوب و کاهش موقت قرار خواهد داد و در طولانی مدت آسیب را بسیار بیشتر خواهد کرد. و فلش درمان را به سمت خود شما برمیگردانند. به۳ سوال اساسی برای درمان مسئله تان پاسخ دهید: ۱. میزان استفاده شما از فضای مجازی در طول روز چقدر هست؟ ۲. شب چه ساعتی میخوابید؟ و روز چه ساعتی بیدار میشوید؟ ۳. دوست صمیمی دارید؟ و چقدر در طول روز خلوت و تنهایی دارید؟ در نهایت برای دریافت پاسخ جامع و کامل توصیه به مشاوره تلفنی با مشاوران مجموعه رو به شما توصیه میکنم. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام وخسته نباشید من خانمی ۳۰ساله وهمسرم ۳۷ سال ودوپسر ۳ونیم و۹ساله داریم. همسرم متاسفانه دچاروسواس عملی وفکری وبددلی هست از اول هم نشون نداد فقط گفت نمیخام درستو ادامه بدی وفقط میتونی کلاس یاجایی بری که درمحیطش مردنباشه.من هم که خیلی فعال وپرانرژی بودم ودردوران مجردی دائم به کلاس ورفت وآمدبودم.اول عروسی هم اجازه داد که کلاس خیاطی برم ولی الان که ۱۲سال اززندگیمون گذشته خیلی سختگیر شده دلش میخاد من فقط توخونه باشم هیچ جا نرم حتی پسرهامو میخام ورزش یاکلاس قرآن ببرم نمیذاره خودشم حوصله نداره ببرتشون.فقط دوشب یه بار میبرتمون باماشین دورمیزنه یاخونه ی مامانم میریم یاخونه ی مامانش. من خیلی افسرده شدم احساس پوچی میکنم احساس میکنم توقفس گیرکردم دوستای قدیمم همه شاغل شدم امامن حتی کلاس هنری که دوستش دارم نمیذاره برم بازار نمیذاره پامو بذارم.دائم چکم میکنه کجام چیکارمیکنم بازخواستم میکنه یه جامیریم چشم ازم برنمیداره که یه وقت نخندم به کسی نگاه نکنم و... خیلی خسته شدم اضطراب دارم وقتی پیشمه.آرامش بچهامو بهم ریخته.حاضربه خوردن دارو نمیشه حرف مشاور هم گوش نمیده تصمیم دارم روابطمو باهاش بهم بزنم وفقط به خاطر بچها باهم تویه خونه باشیم واون بره سراغ یکی دیگه ودست ازسرمن برداره ومنم آزادبشم وهرکاری دوست دارم بکنم بچهامم ازاین همه دعوا راحت بشن اما هم ازخدامیترسم وهم میترسم پشیمون بشم چون بهش علاقه دارم ولی تحمل اذیتاشوگیردادناشو سختگیریهاشو ندارم دست خودم نیس حال روحیم بدجوربهم ریخته داروی اعصاب میخورم وفایده نداره فقط آرزومیکنم هرچه زودتر یامن بمیرم یااون... قبلا یه جورتوخونه سرموبندمیکردم اماالان درودیوارخونه میخوردم ممنون میشم راهنمائیم کنین بااین اوضاع خودم ورفتارای همسرم بایدچیکارکنم 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر عزیزم از همراهی و اعتماد شما با کانال همسران خوب سپاسگزارم. 🌹 🍁حقیقتا شرایط شما قابل درک هست. البته بخشی از این مسئله به خود شما بر می‌گردد که بهتر بود زمان انتخاب دقت و تحقیق بیشتری می‌کردید تا بیشتر با روحیات طرف مقابلتان آشنا شوید و بعد تصمیم بگیرید. به هر حال انتخاب کردید و زندگی مشترک را شروع کردید و الان نه تنها در جایگاه همسر بلکه در جایگاه مادر باید شرایط فرزندان را هم در نظر بگیرید. قطعا تصمیم اینکه از ایشان جدا شوید و بعد همخانه شدن و هر کدام از شما سوی خود رفتن پسندیده و عاقلانه نیست. و آسیب آن به مراتب بیشتر از شرایط فعلی شما خواهد بود. 🍁اشاره کردید که الحمدلله به ایشان علاقه دارید و این خیلی نکته قابل توجهی هست منتها شما باید روی دو مسئله کار کنید : 🌱یکی اصلاح نگرشتان و پذیرفتن شرایط همسرتان 🌱و دیگری به کار بردن مهارت و سیاست زنانگی... 🍁روحیات ایشان چه بسا به زمان مجردی و نوع تربیت ایشان برگردد. و تغییر صد در صدی شاید دور از انتظار باشد. اما تلاش شما برای بهبود شرایط حائز اهمیت است. مطمئنا بحث و جدل و انتقاد و یا تنش کمکی به بهبود شرایط ایشان و البته رابطه شما نمی‌کند. و بلکه شرایط را بدتر کند. باید بررسی شود که چه چیز باعث شده در گذر زمان رفتارهای همسرتان سختگیرانه تر شود. که برخی از آن می‌تواند ناشی از بحث و جدل و تنشی باشد که بین شماست و متاسفانه حتی بچه ها هم شاهد آن هستند. 🍀اما اگر نگرش شما عوض شد از این جهت که همسرتان را با شرایط فعلی که دارد بپذیرید به مانند بیماری که در حالت درد شما را میرنجاند اما شما صبوری و درک میکنید. همسر شما نیز نیاز به این درک و همراهی دارد. و اگر با مهارت رفتار کنید از این جهت که از رفتارهایی نظیر غر زدن؛ گلایه کردن؛ مقایسه کردن؛ تحریک حساسیت ایشان و.... دوری کنید بلکه در عوض رفتارهایی نظیر تایید کردن؛ توجه کردن؛ و حفظ اقتدار را جایگزین کنید. در فضایی آرام گفتگو کنید و با ایشان همدلی و همراهی کنید و یا در مواقعی از ایشان همفکری بخواهید و نظرش را در امور مختلف حتی امور مربوط به خودتان جویا شوید در این شرایط همسرتان احساس ارزشمندی خواهند کرد. و به مرور زمان رفتارش نیز تعدیل می‌شود. به شرطی که شما صبوری کنید و پیگیر یادگیری مهارت های زندگی باشید و در زندگی پیاده کنید. و در این راه انگیزه تان را قوی کنید. در درجه اول خدا را در نظر بگیرید چرا که برای رضایت خدا برای حفظ زندگیتان و حتی برای علاقه تان تلاش میکنید و بعد برای آرامش و آسایش فرزندانتان. 🦋پیشنهاد میکنم مجموعه رضایت از زندگی و همچنین هنر زن بودن را از کانال تهیه و گوش کنید. و برای بررسی و همراهی بهتر با یک مشاور امین نیز ارتباط برقرار نمایید. "اصلاح مزاج نزد یک مشاور طب سنتی نیز برای ایشان مفید خواهد بود." خوشبخت و سعادتمند باشید.🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد وقتتون بخیر دوستم یه مشکلی براش پیش اومده🙏 خانم ۳۲ ساله و همسرشون ۳۳ سالشونه حدود دو ماه هست خانم متوجه شدن که همسرشون گاهی با یه خانوم غریبه چت میکنن (اتفاقی آیدی رو دیدن و متوجه شدن خانم هستن) و هر موقع چت تموم میشه چت رو کامل حذف میکنن که ایشون نبینه، اما چندین بار اتفاقی دیدن از نوتیفیکیشن اون برنامه. متن پیام و استیکر رو دیدن. یروز خیلی اتفاقی سرنوشت اون خانم رو از اطرافیانشون (خانواده همسرشون شنیدن) خانم ۴ تا بچه دارن و همسرشون فوت شدن (ظاهراً خودکشی کردن) و گویا آقایی که فوت شده دوست یا آشنای همسر دوستم بودن. خانم میگن من به شوهرم از چشمام بیشتر اعتماد داشتم، ولی چرا باید با یه زن غریبه نامحرم چت کنه!؟ همسرشون آدم دست به خیری هستن شاید به اون خانم هم کمک مالی کنن. ولی کمک بحثش جداست و اجر خودش رو داره اما چت و بگو بخند با مرد یا زن نامحرم چه حقیقی چه مجازی کار اخلاقی نیست! و بعدا معلوم نیست بینشون چه اتفاقی بیفته، الان خانم واقعا ذهنشون درگیره و نمیدونن باید چیکار کنن بنظر شما باید این موضوع رو با کی در میون بذارن با همسرشون صحبت کنن یا مثلا با برادر بزرگتر همسرشون؟ پدر شوهرشون خیلی سال پیش فوت شدن ممنون میشم دوست من رو راهنمایی کنید حالش خوب نیست و نگران زندگیشه. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و احترام خدمت شما 🍁در رابطه با مسئله ایشان نیاز به بررسی دقیق هست. نیاز هست سوالاتی پرسیده شود تا کیفیت رابطه عاطفی ایشان و همسرش مشخص شود. ظاهرا اطمینان دقیق هم از هویت فرد پیام دهنده ندارند. پس بهتر است مراقب باشند که در وادی قضاوت قرار نگیرند. 🍁در حالت کلی نیز چک کردن موبایل توسط همسر شرعا و اخلاقا کار درستی نیست. و توصیه میکنم از این کار پرهیز کنند. 🍁در رابطه با اینکه این مسئله را با کسی مطرح کنند یا نه؟ به نظر بنده اینکار صحیح نیست چون از یک طرف اطمینان قطعی ندارند. بر فرض هم که داشتند مبادا با این رفتار قبح مسئله ریخته شود. و یا همسر احساس کند خانم محرم اسرار نیستند. 👌پیشنهاد بنده این است که تا می‌توانند با بهره گیری از مهارت های هنر زن بودن برای تقویت رابطه عاطفی خود و همسرشان تلاش کنند و در فضای آرام و با محبت به صورت غیر مستقیم با ایشان صحبت کنند و اشاره کنند که احساس می‌کنند روابطشان مانند قبل نیست و ظاهرا فاصله افتاده و مسئله ای آرامش ایشان را برهم زده و بخواهند که برای بهبود و حفظ روابطشان بیشتر تلاش کنند. ضمن اینکه اگر آقا بنای کمک هم دارند خانم حساسیت به خرج ندهند و حتی خودشان در امر کمک کردن به ایشان پیش قدم شوند. اما این مهارت و سیاست را هم پیدا کنند که بتوانند همسرشان را از بُعد معنویت و تقوا نیز ارتقا دهند. و اگر خلائی در روابطشان وجود دارد حتما برطرف کنند که مبادا کوتاهی از خانم رخ داده باشد که زمینه گرایش آقا را بوجود آورده باشد. 🦋به جهت بررسی بهتر پیشنهاد میکنم با یک مشاور امین ارتباط برقرار نمایند. موفق و پیروز باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد وقتتون بخیر من یه دختر ۱۲ ساله دارم خیلی بد اخلاقی و تنبلی میکنه حتی برای ریختن یه چای غر میزنه تو کارهای خونه خیییلی سخت کمک میکنه همیشه عصبی به هر حرفی گریه اش میگیره یه برادر ۶ ساله داره با اون رقابت میکنه فکر میکنه من طرفدار اون هستم اصلا باهاش بازی نمیکنه انگار هیچ محبتی به هیچ کدوممون نداره در حالی که بچه های همسایه رو خیلی خوب دور خودش جمع میکنه سعی میکنم طوری منطقی باهاش صحبت کنم که درک بکنه اما فقط سر تکون میده و باز میره کار خودش همون بد اخلاقی غرغر و تنبلی رو ادامه میده و از همه مهمتر بر خلاف سالهای اول که به سن تکلیف رسیده بود هیچ علاقه ای به نماز نداره و هر دوشون خیلی به تماشای تلویزیون علاقه دارن ممنون میشم لطف کنید و پاسخ بدین .. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی 🍁فرزندان شما در دوران مختلف سنی هستند و می‌طلبد که شما مادر محترم با شرایط و روحیات سنی هر کدام از فرزندان آگاه باشید تا بتوانید درک خوبی از روحیات و خلقیات فرزندان خود داشته باشید. 🍁رفتارهای دختر شما علل مختلفی می‌تواند داشته باشد که نیاز هست دقیق بررسی شود اما به صورت کلی راهکارهایی خدمت شما گفته می‌شود که ضمن رعایت ان شاء الله بتوانید روابط عاطفی خوبی با دخترتان برقرار کنید. 🌱1: دختر شما در دوره حساس رشد خود قرار گرفته است. یعنی شروع دوره نوجوانی... دورانی که تعبیر به دوره بحران و یا هیجانات می‌شود و به لحاظ رشد جسمی و هورمونی نوجوان با تغییراتی روبرو می‌شود. و یا حتی به لحاظ خُلقی بسیار تحریک پذیر می‌شود و سریع نسبت به هر رفتاری واکنش نشان می‌دهد. پس ضمن درک شرایط جسمی و روحی سعی کنید با نهایت صبوری با ایشان مدارا و همراهی کنید. 🌱2. از هر گونه بحث و تنش با همسر محترم جلو فرزندان پرهیز کنید و فضای امن و آرام برای محیط منزل فراهم کنید. 🌱3. از برخوردهای سلبی نظیر سرزنش کردن؛ مقایسه کردن؛ طعنه زدن؛ امر و نهی زیادی پرهیز کنید. 🌱4. در نهایت صبوری و با آرامش و با کلام محبت آمیز با دخترتان رفتار کنید. و گاهی محبتتان را چه به صورت نوشتاری و یا گفتاری و یا در نگاه و یا در عمل به او اثبات کنید. 🌱5. گاهی ممکن است ناخواسته توجه زیادی از طرف شما و یا همسر و یا سایر بزرگترها به برادر کوچکتر می‌شود که به ایشان نمی‌شود. در این رابطه دقت لازم را داشته باشید. 🌱6. در محیط منزل برای تماشای تلویزیون قانون تعریف کنید. دیدن افراطی تلویزیون و ارتباط با رسانه و به ویژه فیلم ها و یا بازی های خشن روحیات پرخاشگرانه به فرزند شما می‌دهد. 🌱7.نیاز ایشان به دوست و بازی با همسن و سالان را توجه ویژه نشان دهید. 🌱8. ایشان را به کارهای گروهی نظیر گروه های قرآنی؛ ورزشی؛ هنری.... هدایت کنید. و همچنین تشویق کنید که یک فن و هنر را دنبال کند در هر زمینه ای که علاقه اوست. نظیر آشپزی و یا روبان دوزی و.... و با تشویق به موقع از طرف شما و یا پدرش تاییدش کنید. 🌱9. زمینه ارتباط با پدر محترم را بیشتر فراهم کنید. گاهی برنامه های دو نفره و یا خانوادگی بیرون داشته باشید. 🌱10. در امور دینی نیز بهترین الگو برای ایشان باشید. و گاهی تذکرات را به مربی و یا معلم و یا هر کسی که رابطه خوبی با ایشان دارد بسپارید. و بهتر است مدام از جانب شما گفته نشود. که زمینه بداخلاقی و لجبازی را بیشتر می‌کند. 🦋پیشنهاد میکنم حتما مجموعه صوتی تربیت فرزند از ده سالگی تا 19 سالگی را از کانال تهیه و گوش کنید. که در امر تربیت بسیار به شما کمک خواهد کرد. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
🌸🍃 شرایط مشاوره مشاوران امین کانال تربیتی همسران خوب 👇 ١. لطفا سوالتان را راس ساعت 21.00 به آی دی دریافت سوالات ارسال نمایید. ٢. سوالات شما نباید بیشتر از ١٠ سطر باشد. ٣. با توجه به اینکه سوالات شما به همراه پاسخ مشاوران امین، در کانال منتشر خواهد شد، شما میتوانید سن و تحصیلات و... را کمی تغییر دهید تا نگرانی نداشته باشید که آشنایان تان متوجه مشکل شما شوند. ۴. ان شاءالله ٩ سوال اولی که در ساعت مقرر دریافت میشود، به کانال تربیتی همسران خوب تحویل می‌شود و ظرف ٧ روز آینده در کانال (همینجا) منتشر خواهد شد. ۴. اگر پیامی دریافت نمودید که سوال شما دریافت شد، دیگر نیازی به پیگیری نیست و ان شاءالله ظرف یک هفته پاسخ شما در کانال منتشر خواهد شد. ۵. اگر نوبت به سوال شما نرسید، سعی کنید ان شاءالله یکشنبه هفته بعد راس ساعت 21.00 به آی دی مربوطه ارسال نمایید. ۶. آی دی دریافت سوالات 👇👇 @hamsaranekhoobasks 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام خدمت استادبزرگوار،خانمی ۳۴ساله هستم،ده ساله ازدواج کردم ودوپسر دارم.سه چهارسال قبل از ازدواجم،بانظارت خانواده با آقایی روابط عاطفی عمیق و قرار ازدواج داشتیم امابنا به مصلحتی نشد،و روابط به کل قطع شد.ازدواجم با همسرم به اجبارنبود اماچون پسرخوبي بودوبنا به نظرخانواده موافقت کردم،اختلافاتی ازدوران نامزدی داشتيم اماهردوسعی کردیم کناربیایم.بعدازازدواج اختلافات کم کم بیشترشدو مااز هم دورتر.اون عشق داره به من امامن بیشترشبیه دوست هستم باهاش،بعضی وقتاخوب،بعضی وقتابد.من کنارش خودم نیستم،به شدت عصبی شدم،آرامش ندارم.همسرم آدم فوق العاده آرام وصبور،اقتصادی،وتاحدی ایراد گیر،من شادو پرانرژی،ولخرج،کم حوصله بودم اماالان معمولا ساکت،یه زندگی تکراری،حس اسارت دارم،تازگیا زندگیموبا رابطه قبلم مقایسه میکنم وهمش احساس میکنم ازدواجم بزرگترین اشتباهم بود.باهمسرم چندین بارتصمیم گرفتیم،مشاوررفتم که حالم بهتربشه اماموقت هست.چندین بارتصمیم به طلاق توافقی گرفتیم امابخاطر بچه هاانجام ندادیم.احساس میکنم به هممون ظلم داره میشه،عصبی شدن من پسرامو عصبی کرده،همسرم اززندگی راضی نیست،خودم روزبه روزازلحاظ روحی و جسمی تحت فشار،زندگیمون کج دار و مریز داره پیش میره،آیا واقعاراهی برای نجات این زندگی هست؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار تلاش هایی که برای بهتر شدن زندگی مشترک انجام دادید مثل مشاوره هایی که رفتید قابل تقدیر هست. قطعا پذیرش و کنار آمدن با تفاوت های شخصیتی و ... در زندگی مشترک، نیازمند زمان و تلاش هست و طبیعتا تا زمانی که زوج نتوانند به سبک خاصی از زندگی و رابطه برسند که هر دو را به تعادل برساند، دچار دلخوری ها و سختی هایی خواند شد. این مسائل کمابیش در همه ی زندگی ها وجود دارد چون هیچ دو انسانی روی کره زمین از نظر روحیات و شخصیت دقیقا شبیه هم نیستند. علاوه بر این مسائل و مشکلات دیگری ممکن هست خانواده را درگیر کند، مسائل بیرونی مثل مسائل اقتصادی و ... یا برخی مشکلات رفتاری، تفاوت در عادات اخلاقی و رفتاری، تفاوت فرهنگ های خانوادگی و ... از این جنبه اساسا هیچ زندگی نیست که خالی از این مشکلات و مسائل باشد، و اساسا ذات زندگی در این دنیا بدون مشکل و سختی نیست. منتها خانواده های مختلف، در حیطه های مختلفی مشکل دارند و مسائل آن ها شبیه به هم نیست، گاهی در یک زندگی مسائل در حیطه تفاوت های شخصیتی پررنگ تر هست و گاهی اتفاقا از نظر شخصیتی زوجین شباهت بیشتری به هم دارند اما در حیطه های دیگر دچار مشکل میشود و گاهی این مشکلات آن قدر جدی هستند که تفاوت های شخصیتی در مقایسه با آن ها شبیه شوخی است... قطعا خود شما بهتر می دانید که راز خوشبختی یک زوج و نشاط در زندگی بیشتر از آن چه به شباهت ویژگی های شخصیتی آن ها مربوط باشد به نحوه کنار آمدن آن ها با هم و شیوه های حل مسئله دو طرف در زندگی مشترک بستگی دارد، چه بسا زوجی با تیپ های شخصیتی متفاوت تر که احساس خوشبختی بیشتری در زندگی داشته باشند چرا که با همه ی وجود بدای رسیدن به هماهنگی در زندگی تلاش کردند و عشق و علاقه ای که بین آن ها بوده انگیزه بسیار قوی در این جهت و همچنین کنار آمدن با مشکلات و مسائل برای آن ها فراهم آورده.... پاسخ به این سوال که آیا امیدی به این زندگی هست، این است که در اکثر شرایط به شرط این که دو طرف انگیزه کافی برای نجات زندگی خود داشته باشند و همه ی تلاش خود را به کار گیرند زندگی ها قابلیت نجات دارند مگر شرایط بسیار خاص که مثلا یکی از طرفین اختلال روانی بسیار شدیدی دارد که قابل درمان نیست و زحمت فراوانی برای همسر او ایجاد کرده یا مشکلات اخلاقی حاد به شکل مکرر و مداوم دارد و... که حاضر به هیچ گونه تغییر و اصلاحی هم در خود نیست. پس اصل قضیه، شرطی است که مطرح شد اما مشکل این جاست که گاهی مسائلی پیش می اید که باعث میشود زوجین انگیزه کافی برای حل مسائل خود نداشته باشند یا علی رغم برخی از اقدامات مثل مراجعه به مشاور و ... همه تلاش خود را برای بهبود اوضاع و مثلا اجرای توصیه های مشاور به کار نگیرند! یکی از شایع ترین این دلایل وجود روابط عاطفی قبل از ازدواج یا روابط عاطفی موازی با زندگی مشترک است و مقایسه های مکرری که فرد بین همسر خود و دیگری انجام میدهد و مدام با خود فکر میکند اگر با فلانی ازدواج کرده بودم، زندگی بهتری داشتم! یا اگر الان طلاق بگیرم و با فلانی ازدواج کنم زندگی بهتری خواهم داشت...! طبیعی است که چنین افکاری، انگیزه فرد را برای تلاش کردن در جهت بهبود زندگی از بین میبرد و نشاط رابطه را در فرد می کشد......
ادامه... تا زمانی که در ذهن یکی از زوجین، پای فرد دیگری وسط باشد و همسر بیچاره علی رغم زحماتی که برای زندگی می کشد، مدام با او مقایسه شود، بدیهی است که یا تلاشی انجام نمیشود یا تلاش ها بی ثمر خواهد بود... اشتباه فرد مقایسه کننده این است که روابط عاطفی قبلی یا فعلی در شرایطی بودند که هنوز دو طرف وارد زندگی به شکل جدی نشده بودند، مسئولیت و تعهدی نسبت به هم نداشتند، فضای رمانتیک بر رابطه حاکم بوده و بیشتر هر دو طرف سعی میکردند ویژگی های مشترک و نقاط قوت خود را در رابطه نشان دهند و پررنگ کنند، بسیاری از تفاوت ها و نقاط ضعف وقتی خود را نشان میدهند که دو فرد با هم زیر یک سقف بروند و به مشکلات معمول زندگی دچار شوند، در آن شرایط تصویر حقیقی تر و کامل تری از خود نشان میدهند، وگرنه در شرایط قبل از ازدواج که همه خوب و رمانتیک هستند، و اساسا شناخت پیش از ازدواج اگر با رابطه عاطفی عمیقی همراه شد اساسا اعتبار چندانی نخواهد داشت. این که از دوستی های پیش از ازدواج و درگیر شدن در روابط عاطفی جدی یا جنسی قبل از ازدواج نهی میشود، به خاطر پیامد های منفی هست که تا سال ها گریبانگیر زندگی فرد میشود، این که دیده میشود فردی سال های زیادی از زندکی مشترکش گذشته و خدا به او فرزند/فرزندانی عطا کرده اما متاسفانه سایه شوم روابط پیش از ازدواج همچنان بر زندگی او سنگینی میکند، ولو اینکه این روابط با نظارت خانواده هم باشه، باز هم پیامد های منفی خودش را به دنبال خواهد داشت... اگر بخواهم بدون تعارف و صربح بگویم، این که زندگی شما نجات پیدا بکند یا خیر بستگی به تصمیم شما در مورد حضور افرادی است که در ذهن شما هستند، بدون شک زندگی کردن با یک نفر در واقعیت و عاطفه داشتن نسبت به فرد دیگری در ذهن، بسیار سخت خواهد بود و طبیعی است که فرد این است شرایط عصبی و بی حوصله است و نمیتواند علی رغم خوبی های طرف مقابل به او عشق بورزد و رابطه ی عمیقی با او برقرار کند. در این شرایط بعضی از افراد بوده اند که طلاق گرفتند و سعی کردند زندگی جدیدی همراه با عشق شروع کنند، در این شرایط در بسیاری از مواقع که فرد موفق به ازدواج با فرد مد نظرش شده وقتی زیر یک سقف رفته اند و شخصیت واقعی او را شناخته، دانسته که یک عمر حسرت چیزی را خورده که در واقعیت وجود نداشته و زندگی قبلی و همسر قبلی او به مراتب بهتر بودند، یا با فرد دیگری آشنا شده و ازدواج کرده اما به خاطر مسئله ای که در ابتدا عرض کردیم وقتی با مشکلات زندگی و برخی از تفاوت ها و نقاط ضعف طرف مقابل مواجه شده، ذهن او باز درگیر مقایسه شده و همان آش و همان کاسه...!!در این شرایط بسیاری از افراد تمایل دارند به زندگی قبلی برگردند و ترجیح میدهند برای حل مسائل موجود در همان زندگی قبلی تلاش کنند، اما واقعیت این است که بسیاری از اوقات راه برگشتی وجود ندارد! راه دیگر این است که فرد با "واقع نگری"، به کارگیری منطق خود و تلاش و البته کمک گرفتن از مشاوری "عاقل" و "معتمد" و "متدین" ، ذهن خود را از مقایسه های نه به جا رها کند تا بتواند دل و عقلش را یکی کند و تمام تلاش خود را برای ساختن زندگی خود کار گیرد... توصیه میکنم قبل از رفتن به مشاوره ی زوجی ابتدا با شرایطی که گفته شد سعی کنید خودتان با خود کنار بیایید و به صورت فردی با مشاوری با ویژگی هایی که گفته شد و نه هر مشاوری! ، صحبت کنید، ان شاالله که موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام استادبزرگوار. خانمی هستم 40ساله دارای دوفرزنددختر17و9ساله که حاصل20سال زندگی مشترک است.تحصیلاتم سوم راهنمایی وهمسرم درس میخونه برامهندسی عمران.همسرم سوادش مثل من بوده بعدشروع کرده به درس خوندن. درخانواده مذهبی بدنیاامدم ولی همسرم درخانواده ی که محرم ونامحرم براهم فرقی نداره بوده. بعدازازدواج متوجه شدم که همسرم بددل وشکاک است وتاالان که چندسال است هردفه بدترشده.ومن نتونستم بروم مشاوره جای. مابافامیل رفت وامددرسالی دوبارداریم ولی همونم بعدرفتن به مشکل میخوره واین قضیه نسبت به شوهرخواهرهای من خیییلی بیشتراست وصحبت کردن من باانهادرحداحوال پرسی است نمیدونم چکارکنم خیلی برام عذاب اورشده که اینجوتهمتهابه من میزنه وفکرای بدی میکنه راجب من و بعدکه دعوامیکنیم خودش پشیمون میشه هردفه میگم میرم پیش خانوادم وابروش میبرم ولی نمیتونم ومیشینم زندگی میکنم به امیدروزی که خوب بشه لطفاراهنمایم کنیداستادبزرگوار🙏 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار این که در این ۲۰ سال با شکاکیت آن کنار آمده اید و سختی های آن را تحمل کرده اید، بسیار جای تقدیر دارد، و از بابت تحمل این سختی ها نزد خداوند ماجور هستید، ان شاالله. قطعا خود شما طی این ۲۰ سال، در برخورد با همسر تجاربی کسب کرده اید، این که چطور کار ها را پیش ببرید که ایشان کمتر دچار بدبینی شوند و خود شما هم کمتر اذیت شوید و ... یا این که چه اقدامات یا حرف هایی باعث شده شکاکیت ایشان شدیدتر شود و بحث جدی تری بین شما شکل بگیرد، بنابراین تجارب خود را مهم تلقی کنید و در شیوه برخورد خود با همسر از تجارب مثبت استفاده کنید. متاسفانه در فضای خانوادگی که ایشان در آن بزرگ شده، چون شاهد آسیب بسیاری از روابط و کار ها بوده اند، این نگرانی همیشه با ایشان همراه هست... تصور کنید که همسر شما خدای نکرده یک بیماری جدی جسمانی مثل سرطان و ... داشتند، خب در این شرایط خانواده این فرد و اطرافیان با این که به خاطر بیماری همسر حقیقتا زحمات زیادی میکشند و سختی هایی را متحمل میشوند اما به خاطر رضای خدا با او همدلی میکنند و به او رسیدگی میکنند چون متوجه هستند که خود فرد بیمار بیش از اطرافیان درد و رنج تحمل میکند، در مسائل و اختلالات روانشناختی مثل بدبینی در افراد هم همین طور هست، اطرافیان و خانواده فرد بدبین واقعا سختی هایی را تحمل میکنند اما خود فردی که دچار بدبینی است، بیش از همه رنج میکشد اذیت میشود چون همه چیز با بدترین حالت ادراک میکند و از پشت شیشه سیاه میبیند. البته این که بعد از جر و بحث ایشان خودش دچار پشیمانی میشود، باعث میشود رنج بیشتری را هم تحمل کند که ناشی از شرم و خجالت از برداشت و برخورد نادرستشان با شما بوده. در هر حال درمان کاملی برای بدبینی نیست اما میتوان با رعایت برخی نکات، جر و بحث ها و بدبینی ایشان را کاهش داد و کاری کرد که هم شما و هم ایشان کمتر اذیت شوید. اول اینکه هیچ چیز پنهانی از همسر خود نداشته باشید، هر کاری که میخواهید انجام دهید قبلش با ایشان در میان بگذارید، حتی کار های جزئی و پیش پا افتاده. مواردی مثل گوشی و ... شما یا رمز نداشته باشند یا همسر شما از رمز گوشی اگاه باشد، البته همیشه به همسران توصیه میشود که گوشی همدیگر را چک نکنند اما افرادی که ذهن بدبین دارند اگر چیزی از آن ها پنهان شود، هزاران فکر منفی درباره آن میکنند. همچنین اگر مسئله ای رخ داده که ممکن است اگر ایشان بفهمد عصبانی یا ناراحت شوند بهتر هست خودتان پیش دستی کنید و مسئله را با ایشان در میان بگذارید و البته به طور کامل برای ایشان توضیح دهید که افکار منفی کمتری به دهنشان خطور کند، ممکن است همان لحظه عصبانی بشوند یا داد و بیداد کنند اما اگر شما پنهان کاری کنید و خودشان پی به قضیه ببرند تا مدت ها درگیر میشود و واکنش ایشان و بدبینی ایشان له مراتب بدتر خواهد بود. در مسائلی که همسر شما روی آن ها حساس هستند، از قبل با هم گفت و گو کنید و توافق کنید که چگونه رفتار کنید، ممکن است شما طوری رفتار کنید که از نظر خود شما درست است و مشکلی از نظر شرعی هم نداشته باشد اما همسر شما به خاطر بدبینی که دارند روی آن رفتار حساس شوند، پس بهتر هست در مورد مسائلی که معمولا موجب جر و بحث بین شما میشود، حتما از قبل با هم گفت و گو کنید، مثلا در بحث ارتباط و چگونگی صحبت با مرد های دیگر، قبل از مهمانی با هم توافق کنید. به ایشان بگویید همان طور که خود شما میدانید، من در خانواده مذهبی بزرگ شدن و رعایت حدود شرعی و حدود محرم و نامحرم برای من اهمیت زیادی دارد و خود من اهل رعایت های دینی و شرعی هستم، منتها چون ناراحتی شما برای من آزاردهنده هست و نمیخواهم رفتاری داشته باشم که شما ناراحت شوید ...
ادامه... و چند دفعه پیش آمده که شما نسبت به رفتار من در مهمانی ناراحت شدید، بیاین صحبت کنیم ببینیم چه کار باید بکنیم که این مشکل و جر و بحث های بعدش دوباره پیش نیاید؟ صحبت های ایشان را بشنوید، شما هم دلایل خود را با آرامش و لحن خوب توضیح دهید و سعی کنید با هم به یک توافق برسید و به آن عمل کنید، اگر بعد از آن مهمانی یا ... هم صحبتی شد بگویید ما از قبل با هم صحبت کردیم و من طبق توافقمان رفتار کردم. نکته دیگر این که سعی کنید بستر کلی رابطه شما با همسر و دیگر جنبه های روابط از جمله روابط عاطفی و جنسی و ... مثبت باشد در این راستا توصیه میکنم از صوت های هنر زن بودن استفاده کنید و به مواردی که در آن جا گفته میشود عمل کنید. میدانم که گاه حرف های ایشان شما را آزار میدهد و دلخوری شما مانع از این میشود که بتوانید در مواقع دیگر نیز روی خوش به ایشان نشان دهید اما باور کنید همین دوری شما از هم حالت های بد بینی ایشان را تشدید میکند و برعکس هر چقدر همسر محبت و توجه شما را نسبت به خودشان ببینید، احساس امنیت بیشتری در زندگی میکنند و حالت های بدبینی ایشان به مرور زمان کمتر میشود. ان شاالله که موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید بنده هفده سالمه تو خانواده‌ی ما همه‌ تقریبا ازدواج فامیلی دارن الان هم یه خاستگار دارم که یکی از اقوام دور ما هستن که اصلا به هیچ عنوان این اقا به دلم نمی‌شینه و به دلم نیست نه از لحاظ ظاهری نه اعتقادی نه فکری اصلا از طرز رفتار ، عقاید ، و ظواهر اون اقا خوشم نمیاد اما خانوادم این اقا پسر رو قبول دارن و اصرار میکنن که حتما قبول کن پسر خوبیه و پاک و سالمه و... و اینکه همونطور که گفتم تو خانواده‌ی ما ازدواج فامیلی خیلی زیاده و وقتی برای خاستگاری میرن یعنی دیگه همه چیز اوکیه و جواب طرف مثبته و اصلا من امکان اینکه بزارم این اقا پسر بیاد خاستگاری و حالا ردش کنم نیست و من هزار بار با منطق و ارامش ، با هر روشی، با هر زبونی و.. با خانوادم حرف زدم اما خانوادم رو حرفشون هستن و قبول نمیکنن واقعا نمیدونم چی کار کنم؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما دختر بزرگوار میدانم که به خاطر اصرار خانواده، فشار زیادی تحمل میکنید، اگر شناخت کافی نسبت به طرف مقابل دارید و میدانید که با ایشان کفویت و تناسب ندارید و از طرفی هیچ گونه خوشایندی هم نسبت به ایشان ندارید، از صحبت کردن محترمانه و با دلیل و منطق با خانواده خود ناامید نشوید، به هر حال یک قطره ی آب هم وقتی مدت زمان زیادی بر سنگ میچکد، حتی سنگ را سوراخ میکند و صحبت کردن هم اثر خودش را دارد به شرطی که طبق اصول و قواعد خودش باشد. شما اول بنشینید با خود حسابی فکر کنید و خود را جای پدر و مادر قرار دهید، ببینید از دیدگاه ان ها این اصرار ها چه دلیلی دارد؟ قطعا هر پدر و مادری صلاح فرزندان خود را میخواهد و سعی میکند آن ها را طوری به سمت ازدواج هدایت کند که خیالش از بابت آینده آن ها راحت باشد، این بسیار مهم هست که شما نگرانی های آن ها را درک کنید و با این دید با آن ها صحبت کنید نه به عنوان افرادی که میخواهند به زور چیزی که شما دوست ندارید را به شما تحمیل کنند! وقتی پدر و مادر ببینید شما آن قدر عاقل و بزرگ شده اید که نگرانی آن ها را درک میکنید، هم راحت تر حرف شما را میپذیرند و هم شما بهتر میتوانید آن ها را متقاعد کنید... مثلا ممکن است پدر و مادر فکر کنند اگر این خواستگار را رد کنند، خواستگار بهتری نخواهد آمد، یا به خاطر بخشی از سختی هایی که شاید خودشان در زندگی کشیده اند الویت برای آن ها درآمد و مباحث اقتصادی باشد و همین که خیالشان از این بابت راحت باشد که دختر و نوه هایشان در آینده از نظر اقتصادی تامین هستند، دیگر توجهی به بقیه مسائل نمیکنند، ممکن است از واکنش فامیل و ناراحت شدن خانواده طرف مقابل نگران باشند، ممکن است نگران باشند که سن ازدواج شما بالا برود و مثلا در محیط فرهنگی که زندگی میکنید، حرف هایی پشت سر شما گفته شود ، ممکن است تصورشان این باشد که شما به خاطر سن کم از روی احساسات زودگذر جوانی پاسخ منفی به ایشان میدهید و بعدا خود شما پشیمان خواهید شد و ... این بسیار مهم است که وقتی میخواهید فردی را در مورد مسئله ای قانع کنید، فقط مسئله را از زاویه نگاه خود نبینید، بلکه از زاویه نگاه او هم به مسئله نگاه کنید و با منطق خود او با او سخن بگویید. پس با شناختی که از پدر و مادر دارید و صحبت هایی که بیان شده،نگرانی ها و افکار آن ها را استخراج کنید و روی هر کدام فکر کنید، برای هر کدام جوابی طراحی کنید که با منطق پدر و مادر شما قابل درک و پذیرش باشد و تا حد ممکن این نگرانی آن ها را برطرف یا کم کند. در نحوه گفتن علاوه بر لحن مودبانه و محترمانه، و حفظ آرامش در حین صحبت که نشان از پختگی شماست، سعی کنید همدلانه و محبت آمیز شروع کنید، به والدین خود بگویید،من میدانم که اصرار شما به خاطر خود من هست و شما احساس میکنید من با این ازدواج خوشبخت میشم و آینده خوبی خواهم داشت، من واقعا از شما ممنونم که نگران من هستید و برای من خیرخواهی میکنید، اما من به این خاطر مخالف هستم که .... و دلایل خود را ناظر به نگرانی های ایشان مطرح کنید. برخی از دلایل به طور کلی این هستند که وقتی کفویت و تناسب وجود نداشته باشد، بعدا در زندگی هم دو طرف ناراضی خواهند بود و به جای اینکه در کنار هم احساس آرامش کنند، بیشتر جر و بحث خواهند داشت، این که یک نفر کمی دیرتر ازدواج کند بهتر از این هست که زود ازدواج کند اما ازدواج نامناسبی داشته باشد، که به سرانجام نرسد، در این شرایط اگر نتواند طلاق بگیرد باید یک عمر سختی و ناخوشایندی تحمل کند و اگر طلاق بگیرد، خیلی بدتر از این هست که مجرد بماند، چون حتی در فرهنگ ها و منطق جغرافیایی که دید بدی نسبت به مجرد ماندن در سنین بالاتر دارند، نسبت به زن مطلقه دیدها منفی تر هست....
ادامه... یا اینکه خدای نکرده فرد به خانه شوهر برود و با یک یا چند بچه دوباره به خانه پدر برگردد، فشار زیادی هم از نظر روحی و روانی هم اقتصادی و ... به پدر و مادر تحمیل خواهد شد. از طرفی و مهم تر از همه این هست که اگر هر دو طرف دختر یا پسر در عقد شرعی رضایت نداشته باشند و به زور و اکراه پاسخ مثبت دهند، عقد باطل خواهد بود و از نظر شرعی هیچ محرمیتی ایجاد نخواهد کرد و رابطه این دو نفر مشکل خواهد داشت، این مورد را میتوانید با مراجعه به سایت های پاسخگویی به احکام یا رساله توضیح المسائل به اطلاع خانواده خود برسانید. اگر باز هم موفق نشدید، سعی کنید از افرادی که پدر و مادر شما حرف آن ها را میپذیرند مثل بزرگتر های فامیل یا روحانی محل یا افراد معتبر دیگر، به شرطی که آن ها نظر شما را بپذیرند، بخواهید با پدر و مادرتان صحبت کنند. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
😍😍 امشب راس ساعت 24.00 نذر فرهنگی داریم😍😍 💓🍃 قابل توجه اعضای فرهیخته کانال تربیتی همسران خوب : حتما طی این 24 ساعت(یعنی از ساعت ٢۴ پنجشنبه "امشب" تا ٢۴ جمعه "فردا شب") حداقل یکبار آنلاین شوید تا بتوانید از تسهیلات #نذر_فرهنگی این ماه بهره مند گردیده و وارد لینک کلاس شوید. 💓🍃 دریافت #رایگان و یا با احتساب پنجاه درصد #تخفیف ❇️ تا فرصت هست وارد شوید 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 ❤️ اطلاع رسانی به همه پدر و مادرانی که فرزند #کودک و #نوجوان دارند و همچنین به کسانی که در #تعلیم و #تربیت کودک و نوجوان فعال هستند...
سلام وقت بخیر بنده خانم ۲۴ساله هستم که۴ساله ازدواج کردم یک دختر دوساله دارم سوال من از حضرات عالی اینه که همسر من مرد خوبیه به خانواده اش کم نمیزاره هر امکاناتی رو در حد توانش برامون فراهم می‌کنه و من و دخترم و خیلی دوست داره ولی مشکلی که هست اینه که اخلاقش خیلی تنده از کودکی سختی زیادی کشیده الان میخواد در آرامش باشه برای هر چیز غیرمنطقی زود جوش میاره و کینه ای و لجباز هم هست، ولی چون دخترم یکم لجبازه هرچی میخواد باید همون لحظه بهش بدم وگرنه جیغ و داد میزنه وقتی هم که دخترم بد اخلاقی می‌کنه همسرم بدتر از اون داد میزنه که گریه نکن آروم باش دخترم هم بد تر میشه منم که میام این دوتا رو آروم کنم میگه فقط صداتو در نیار و... منم از دست اخلاق اینا دیگه عصبی شدم ،بعضی از اوقات هم جلوی بچه مشاجره داشتیم باهم ،به نظرتون چیکار کنم که اخلاق همه مون بهتر بشه و کنترل کنیم همدیگرو؟ ممنون از پاسخگویی تون خدا اجرتون بده 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 سلام و احترام خدمت شما بانوی گرامی احسنت به شما که به دنبال یادگیری راهکار صحیح جهت حل مشکلات خود هستید. 🌹 🍁در رابطه با مسئله بداخلاقی و زودجوشی همسرتان؛ اشاره به زندگی سخت ایشان از کودکی کردید پس پروسه تربیتی ایشان بی تاثیر نبوده است. اما اکنون که در کنار شما قرار گرفته باید بررسی شود که چه چیزی خُلق ایشان را تحریک پذیر کرده است. برخی مسائل ممکن است از نگاه شما غیرمنطقی به نظر بیاید اما برای ایشان مهم باشد. 🍁معمولا آقایان زمانی که اقتدار خود را تامین نشده ببینند بهانه گیر می‌شوند و یا متوسل به داد و فریاد می‌شوند. و یا اعتراض خود را با لجبازی و یا پرخاشگری نشان می‌دهند. پس باید در رفتار خود این بررسی را داشته باشید و بعضا به انتقادهایی که همسرتان از شما میکنند توجه کنید. ✨قلق همسرتان را پیدا کنید و هر آنچه که ایشان نسبت به آن حساسیت دارند و عصبانیتش را تحریک میکند کم کنید. ✨نیم ساعت تا یک ساعت اولیه ورود همسرتان سعی کنید فضای منزل در آرامش باشد تا ایشان خستگی بیرون رو از تن بدر کنند. ✨فرزندتان را اگر گرسنه هست سیر کنید و یا نیاز او را به موقع پاسخ دهید و یا اگر بهانه دارد به نحوی حواسش را پرت کنید و مانع جیغ و داد او شوید. ✨در فضایی آرام و موقعیت مناسب با لحن مهربان با همسرتان صحبت کنید. ویژگی های مثبت ایشان را مطرح کنید و بعد هم انتظارتان از ایشان مبنی بر رفتار صبورانه به دور از خشم و تندی و بعد هم اشاره به موقعیت سنی فرزندتان کنید. از این جهت که نیاز به توجه و بازی و.... دارد. و باید به موقع پاسخ داده شود. ✨ در صورت امکان یک اصلاح مزاج داشته باشند. 👌قطعا اگر با مهارت رفتار کنید و در جهت تقویت کیفیت رابطه عاطفی و جنسی خود و همسرتان تلاش کنید به مرور اثر گذاری کلام شما بر ایشان بالا می‌رود و می‌توانید در زمینه های دیگر ایشان را با خود همراه کنید. 🦋پیشنهاد بنده این است مجموعه هنر زن بودن را از کانال تهیه و گوش کنید تا با مهارت های صحیح ارتباطی و کلامی آشنا شوید. همچنین جهت آشنایی با اصول صحیح تربیت در رابطه با فرزندتان مجموعه صوتی تربیت فرزند از تولد تا ده سالگی را تهیه و گوش کنید. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob