eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
20.1هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍮🍮 قلبم تحملِ این همه هیجان را نداشت.. چرا هیچکس برایم توضیح نمیداد که ماجرا از چه قرار است؟ حسام با ضعفِ نمایان در چهره اش به چشمانِ عثمان نگاه کرد (فکر کردی خیلی زرنگی؟؟ تو اون سازمان چی بهتون یاد میدن هان؟؟ من چرا باید اسمِ اون رابطو بدونم؟ خیال کردی بچه بازیه که همه خبر داشته باشن؟؟ شهرِ هِرته؟؟ ) آنها از کدام سازمان حرف میزدند؟؟ جریان رابط چه بود؟؟ صوفی با عصبانیت به رویِ حسام خم شد.. گلویش را فشار داد و جملاتی را از بین دندانهایِ گره خورده اش بیان کرد (با ما بازی نکن.. ما میدونیم شما خوونواده ی دانیالو آوردین ایران؟ من اون دانیالِ آشغالو میخوام.. خوده خودشو..) و باز حسام خندید (کجایِ کارین ابلها.. اون دانیال عوضی به ما هم نارو زد.. خوونوادشو با کلک و زبون خوش کشیدیم ایران تا بتونیم خودشو پیدا کنیم.. به قول خودتون اون به خاطر خواهرش تا کره ی ماه هم میره.. در واقع مادر و خواهرش دست ما گروگان بودن..) با دهانی باز به حسام زل زدم. یعنی او هم حیوانی بی قید بود؟؟ بازیگری ماهر مانند عثمان؟ باورش از هر دروغی دشوارتر بود.. با حرفهایش حس تنفر را دوباره در دلم زنده کرد.. مسلمانان همه شان دروغگو و وحشی صفت بودند.. و حسام هم یکی از آنها.. عثمان کلافه در اتاق راه میرفت. رو به صوفی کرد (ارنست تماس نگرفت ؟). صوفی سری به نشانه ی منفی تکان داد.. هر جور پازلها را کنار یکدیگر میگذاشتم، به هیچ نتیجه ای نمیرسیدم.. حسام. صوفی. عثمان. یان. و اسمی جدید به نام ارنست.. اما حالا خوب میدانستم که تنهایِ تنها هستم. در مقابلِ گله ای از دشمن. راستی کجایِ این زمین امن بود؟ عثمان سری تکان داد (ارنست خیلی عصبانیه.. به قولِ خودش اومده ایران که کارو یه سره کنه.. صوفی تمامِ این افتضاحات تقصیر توئه.. پس خودتم درستش کن. تو رو نمیدونم اما من دوست ندارم بالا دستیا به چشم یه احمقِ بی دست و پا نگام کنن.. چون نبودم و نیستم.. میفهمی که چی میگم؟ این ماجرا خیلی واسه سازمان حیاتیه..) صوفی مانندِ گرگی وحشی به حسام حمله ور شد (مثه سگ داری دروغ میگی.. مطمئنم همه چیزو میدونی.. هم جایِ دانیالو.. هم اسم اون رابطو.. ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨‍ ‍ سـ☺️✋ـلام صبحتون پُراز عشق ☕💕😊 🍃🌸امروزتوڹ سرشاراز عشق و امیــد 🥰 زندڪَیتون 🌸🍃 پراز صفا و صمیمــیت 😊 دلتون شاد 💖 و عمرتــون باعــزت😇 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry
وصال حیدرو یارش،مبارڪ💖🌸 وصال یاس ودلدارش،مبارڪ💖🌸 ازالطاف وعنایاٺ الھے💖🌸 رسیده حق بہ حقدارش،مبارڪ💖🌸 سال روز پیوند مظهر احسان و جود با دردانه زیور عالم💖🌸 یاس آل محمد صلی الله علیه و آله مبارک باد . . .💖🌸 💖🎊💖 http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074 @kodaknojavan
❤️🍃❤️ ‼️💍واسطه ها نترسید!💍 ‌ 🌹پیامبر مهربانی ها (صلی الله علیه وآله): ‌ ❤ بهترين اين است كه ميان دو نفر در امر 💍 واسطه شوى. ☝️ ‌ 📚كنز العمّال:۶۴۹۲ ‌ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 💍 ✍ميم اول: يعنی اين که برای انتخاب همسر خوب مشاهده کنيد، ✍ظاهر و قيافه طرف مقابل را بررسي کنيد 🔰شکل و حرکات، شيوه گفتار و رفتار ظاهري او را به عنوان بپذيريد زيرا بارها ديده ایم که زن و شوهر بعد از چندين ماه زندگی مشترک به این نتیجه رسیده اند که مي خواستم اما خانمم قدش کوتاه است يا خانمی گفته است که شوهرم نميتواند در جمع صحبت کند خوب لباس نمی پوشد و از اين قبيل نظرها، ✍بنابراين افراد در جلسات تا حدی بايد مشخصات ظاهری و رفتاری طرف مقابل را ببينند و بپسندند. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 ❓ با سلام من حدود شش ماه هست که ازدواج کردم 🔺اما از دخالت های مدام مادرشوهرو پدرشوهرم توی زندگیمون رنج میبرم. شوهرم بهشون زیاد احترام میزاره و هروقت من شکایتی داشته باشم ایشون ناراحت میشن و عکس العمل منفی نشون میدن. لطفا راهنمایی کنید 〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 ✍پاسخ مشاور با سلام سعی کنید حتما در این زمینه ✅ اولین نکته را که به کار می برید احترام به والدین طرف مقابل باشد. ✅دومین نکته که در این مورد می تواند به شما کمک کننده باشد این است که مقدمه چینی کنید (می دانم والدین تو منظوری خاصی ندارند و می دانم که انها انسان های خوبی هستند و به فکر ما) ✅نکته سه از ضمیر من استفاده کنید (من ناراحت شدم) ✅نکته چهارم بیان ناراحتی ✅ نکته پنجم بیان رفتاری که دوست دارید با شما شود (دوست داشتم این رفتار را می کردند می دانم که انسان های با درکی هستند) 🔘سعی کنید حتما با بگویید. 🔵در این مورد این نکته را نیز بدانید که جلسه مشاوره می تواند به هر دو شما بهتر کمک کند تا با این موضوع کنار آمده و آن را حل کنید چون حل این مساله با آگاهی هر دو نفر راحت تر امکان پذیر است. 👈 👉 ◀️نوبت مشاوره ↙️ @Yafater14 〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 👈در کمبود های زندگی زناشویی ، قبل از آن که به همسرت اعتراض کنی 👇از خودت این سؤال را بکن ❓ «من چکار کرده ام که همسرم بامن این گونه رفتار نادرست دارد ؟!!» 💢این نوع نگاه ❗️اولاً ایجاد تشنج در خانواده نمی کند ❗️ ؛ ثانیاً من خودم را نسبت به همسرم طلبکار نمی دانم ⭕️بلکه خودم را نسبت به او بدهکارمی دانم؛ 👈 این موضع گیری در اصلاح بسیار مؤثر است. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ یکی از راه هایی که خیلی کمک میکنه همسرتون بیشتر تابع شما بشه اینه که هر از گاهی در تصمیم گیری ها و یا موقعیت های مختلف بهش بگین: "هرچی شما بگی" "شما آقای خونه ای" "هرچی خودت صلاح میدونی بالاخره مردی گفتن ، زنی گفتن" اگر به موقع و نه دائمی و با لحن مناسب این حرفها رو بزنید ✅مطمیئن باشین که به اصطلاح عام، شوهرتون پر رو نمیشه!!! یه وقت هایی بد نیست گفتن این حرفها به جاش انرژی مثبته اون حس اعتماد به نفس و قدرتی که در شوهرتون ایجاد میشه غوغا میکنه اونوقته که اگه شما هم یه چیزی بگین شوهرتون تمایل بیشتری به انجام حرف شما نشون میده. خیلی بسته به موقعیت هم داره ... @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
✨🍮🍮 عثمان با آرامشی نفرت انگیز صوفی را از حسامِ نیمه جان جدا کرد (هی.. هی.. آروم باش دختر.. انگار یادت رفته ارزشِ این جوونور بیشتر از دانیال نباشه، کمتر نیست..) ناگهان گوشی عثمان زنگ خورد و او با چند جمله ی تلگرافی مکالمه را قطع کرد. سری تکان داد (ارنست رسید ایران.. میدونی که دلِ خوشی از تو نداره.. پس حواستو جمع کن..) هر دو از اتاق خارج شدند. و باز من ماندم و حسام.. دیگر حتی دوست نداشتم صدایِ قرآنش را بشنوم. اما درد مهلت نمیداد.. با چشمانی نیمه باز، حسام را ورانداز کردم. صدایم حجم نداشت (نمیخوای زبون باز کنی؟ توام یه عوضی هستی لنگه ی اونا، درسته؟؟ یان این وسط چیکارست؟ رفیق تو یا عثمان؟ اونم الاناست که پیداش بشه، نه؟) رمقی در تارهایِ صوتی اش نبود (یان مُرده.. همینا کشتنش.. اگرم میبینی من الان زندم، چون اطلاعات میخوان.. اینا اهل ریسک نیستن.. تا دانیال پیداش نشه منوشما نفس میکشیم..) باورم نمیشد.. یان، دیوانه ترین روانشناس دنیا مرده بود؟ زبانم بند آمده بود (چ.. چرا کشتنش؟) ناگهان صوفی با فریاد و به شدت در اتاق را باز کرد. اسلحه ای رویِ سرم قرار داد و عصبی و مسلسل وار از حسام میخواست تا بگوید دانیال در کجا پنهان شده. مرگ را در چند قدمی ام میدیدم. از شدتِ ترس، دردی حس نمیکردم. وحشت تکه تکه یخ میشد در مسیرِ رگهایم و فریادهای گوش خراشِ صوفی که ناخن میکشید بر تخته سیاهِ احساسِ امنیتم. به نفس نفس افتاده بودم. لحظه ای از حسام چشم برنمیداشتم. انگار او هم ترسیده بود. فریاد میزد که نمیداند.. که از هیچ چیز خبر ندارد.. که دانیال او را هم پیچانده.. که اگر مرا بکشد دیگر برگه برنده ای برای گیر انداختنِ دانیال ندارد.. فریادهایش بلند بود و مردانه، عمیق و گوش خراش.. عثمان در تمامِ این دقایق، گوشه ای ایستاده بود و با آرامشی غیرِ عادی ما را تماشا میکرد. صوفی اسلحه اش را مسلح کرد. (میکشمش.. اگه دهنتو باز نکنی میکشمش..) وحسام که انگار حالا اشک میریخت اما با صلابت فریاد میزد که چیزی نمیدانم.. ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕