❤️🍃❤️
10 معیار اشتباه در انتخاب همسر
➕ راه حل
4 - امان از چشم و همچشمی
راهحل :(ب)
به جای تفکر به ازدواج، به درون خودتان بیندیشید؛
☝️حسادتتان را ریشهیابی کنید
✍ عوامل ایجادکننده و تداومدهنده آن را بشناسید
✍ راهکارهای مقابله با آن را یاد بگیرید
👈و در نهایت خود را ملزم و موظف به تمرین کنید
تا با ارادهای قوی و برای خوشبختیای که لایق آن هستید
به جنگ این حس مخرب بروید.
👈 زمانی که عاری و تهی از حسادت شدید و به مرتبهای رسیدید که به خاطر خود
علایق و خواستههایتان خواهان ازدواج باشید
☝️وقت آن است که آستینهایتان را بالا بزنید
و برای انتخاب همسر ایدهآلتان قدم بردارید.
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
۸ راهحل برای گرم شدن رابطه زناشویی
۲_شما فقط والد نیستید
یکی از اتفاقات رایجی که در اکثر ازدواجها اتفاق میافتد این است که
زوجین چنان در نقش والدینی خود فرو میروند که
فراموش میکنند به جز پدر و مادر بودن، همسر هم هستند!
👈 فرزندان نقش مهمی در خانواده دارند و اصلا در برخی مواقع نقطه اتصال زن و شوهر هستند؛
👌 اما مراقب باشید همه توجه شما به فرزندانتان معطوف نشود.
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
😍زبان عشق برای زوجین
⇠زبان سوم : هدیه کردن
بدانید از نظر کسی که زبان محبت او دریافت هدیه است
⇠ قیمت هدیه چندان ارزشی ندارد
بلکه اعطای آن به عنوان نمادی از عشق برایش مهم است.💞
@hamsardarry 💕💕💕
✅اینجا بهترین کانال برای کودک شماست✅
🌟🎨 آیا به دنبال محتوای جذاب برای کودکانتان هستید؟
در کانال ما، #نکاتتربیتی، #نقاشیهای کودکانه، #داستانها و #شعرهای زیبا، و #کاردستیهای خلاقانه را پیدا کنید!
👶✨ چرا فرزندانتان را با دنیای خلاقیت و یادگیری آشنا نکنید؟
📩 همین حالا به ما بپیوندید و لحظات خوشی را برای آنها بسازید!
📲لینک کانال:@tarbiyati9800
#تربیت_کودک #نقاشی #داستان #کاردستی #شعر
https://eitaa.com/tarbiyati9800
https://eitaa.com/tarbiyati9800
https://eitaa.com/tarbiyati9800
❤️🍃❤️
#مهارتهمسرداری
✍برای احیای روابط خودمون تلاش کنیم!
1-🔖#عشق مثل خیلی چیزهای دیگه میزان و اندازه داره
با تکرار اشتباهات از درجات عشق کم نکنیم! ❗️
2-🔖بی توجهی و بی اهمیت بودن به خواسته های همدم مان
ایجاد فرصت سواستفاده برای دیگران است!❗️
@hamsardarry 💕💕💕
022.mp3
1.65M
❤️🍃❤️
🎙کلیپ
💟 رابطه صحیح زن و شوهر
☝️ خدمات باید بدون منت و زحمت باشد!
#دکتر_حبشی
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_176
چه غم بدی دلش را پر کرده بود ..
دلش می خواست بر سر اریا فریاد بزند
اما نمی دانست چرا دهانش باز نمی شود ...
آریا کنار پارکی ایستاد و گفت:
-می خوای بریم این جا حرف بزنیم ؟
-نه زودتر همین جا حرفتو بزن باید برم خونه...
-تو چرا این جوری می کنی؟
ابروهای حریر درهم فرو رفت و با حرص گفت:
@hamsardarry 💕💕💕
👇
-چه جور ...ها ؟
دیگه مگه بین ما هم حرفی مونده ..
اصلا منه احمق چی خیال کردم که الان اینجام ...
آریا با عصبانیت داد کشید:
-بس کن حریر ...
مگه چی شده ؟
چرا اون نامادری عفریته ت جواب نه داد به مامانم...
تحمل حریر تمام شد.
این خونسردی که "مگر چه شده" بیشتر روی اعصاب خرد شده اش رفته بود :
-مگه چی شده؟
واقعا فکر می کنی چیزی نشده ...
-آخه من نمی فهمم ...
دوباره میام خواستگاری ..
دربست نوکرتم...
–دیگه نمیشه ...
یعنی من نمی خوام ...
-چی داری می گی حریر ...
من و تو عاشق همیم ..
من اومدم خواستگاری ..
اون موقع تو اون شرایط درک درستی از موقعیتم نداشتم ...
می فهمی ..
نتونستم قول بدم ...
اما حالا هر چی فکر می کنم بی تو نمیشه ...
نمی توانست از محمود حرفی بزند ...
محمود قسمش داده بود ...
برای همین گفت:
- دیگه بابام قبول نمی کنه ...
-باباتم راضی می کنم ...
محکم و قاطع جواب داد:
@hamsardarry💕💕💕