🌺 🌸 🌸
🌱 🌸 🌱 🌺 🌱
🌱
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
پنجشنبه قشنگتـون بخـیر🌸🍃
لحظه هاتون مثل گلها🌺🍃
بـاطـراوت و پـر از
عطر خـوش زنـدگی 🌸🍃
خنده هاتون همیشگی
شادیهاتـون مانـدگـار 🌺🍃
و حال دلتون خوبِ خوب🌸🍃
آخر هفته ی خـوبـی داشتـه باشید🌺🍃
http://eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
📌فرمانده کل سپاه پیروزی حزبالله لبنان را تبریک گفت
سردار سرلشکر «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیامی به دبیر کل حزبالله لبنان، پیروزی حزب الله لبنان را در ناکام ساختن رژیم صهیونی تبریک گفت، در بخشی از این پیام آمده است:
بیشک این پیروزی سترگ که به برکت خونهای پاک شهیدان، صبر و مقاومت مردم لبنان و شجاعت و فداکاریهای بی دریغ جوانان و حزب الله عزیز رقم خورد، حادثهای عظیم در تاریخ مبارزه ضد صهیونیستی در امت اسلامی غرب آسیا قلمداد می شود
آتش بس در جبهه لبنان شکستی راهبردی و خفت بار برای رژیم صهیونی است که به هیچ یک از اهداف و آمال و آرزوهای شیطانی خود در جنگ علیه حزب الله حتی نزدیک هم نشد، و حتی میتواند سرآغاز آتش بس و پایان جنگ در غزه را رقم زند.
به فضل الهی همراه با ملت آگاه و دشمن شناس ایران، حامی و پشتیبان مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان هستیم و در این راه مقدس از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نخواهیم کرد.
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️
10 معیار اشتباه در انتخاب همسر
➕ راه حل
6 - یا نصیب و یا قسمت
راه حل:(ج)
👈از سوی دیگر، به جای
«یا نصیب و یا قسمت گفتن»
از عاقلان و مصلحان مشورت بگیرید.
✍ با افراد با تجربه و خیرخواه و عاقل مشورت کنید
👈 فرد مورد نظرتان را تشریح کنید
نظرات آنها را بشنوید
✍کم و کاستیها را بررسی کنید
☝️ توانمندی مقابله و مواجهه خود با مسائل را محک بزنید و...
آن گاه به طور قطع خواهید توانست با ادلههای صحیح و منطقی
صحت انتخابتان را تائید یا رد صلاحیت کنید.✌️
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
#مهارتهمسرداری
⇦ هیچوقت تو دوران نامزدی
از اخلاقهای بدِ خانوادتون
و سختیهایی که کشیدید
برای همسرتون تعریف نکنید☝️
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#همسرداری
❗️افشای راز و پنهان کاری کردن از همسر
هر دو به یک اندازه مخرب و زشت است و کانون خانواده را تهدید می کند.
هر دو امنیت روانی خانواده را به هم می ریزد
💔اعتماد متقابل را از بین می برد
سوء ظن به وجود می آورد
کارایی خانواده را پایین می آورد.
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
#مهارتهمسرداری
☝️ هیچ موقع زمان دعواهای زناشویی حرفهایی نزنید که راه برگشت خود را ببندید.
آدمها را در این مواقع میتوان بهتر شناخت.
☝️ همیشه موقع بحث و جدل جانب احتیاط را رعایت کنید.
✍به این فکر کنید که ممکن است حرفهایتان آنقدر آثار مخربی به بار آورد که
تا سالیان سال از ذهن همسرتان پاک نشود.
☝️پس با درایت و خردمندانه رفتار کنید.👩❤️👨
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
اطاعت از شوهر
مردی از انصار قصد مسافرت داشت؛ به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشتهام تو نباید از خانه بیرون بروی.
پس از مسافرت شوهر، زن شنید پدرش بیمار است.
کسی را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستاد و پیغام داد که شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اکنون شنیدهام پدرم سخت بیمار است، اجازه فرمایید من به عیادتش بروم.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
"در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت کن!"
چند روزی گذشت. زن شنید که مرض پدرش شدت یافته. بار دوم خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله پیغامی فرستاد که یا رسول الله! اجازه میفرمایید به عیادت پدر بروم؟
حضرت فرمودند:
- "نه! در خانه ات بنشین و از شوهرت اطاعت نما!"
پس از مدتی شنید پدرش فوت کرد. بار سوم کسی را فرستاد و پیغام داد که پدرم از دنیا رفته، اجازه فرمایید بروم در مراسم
عزاداریش شرکت کنم، برایش نماز بخوانم؟
پیامبر صلی الله علیه و آله این دفعه هم اجازه ندادند و فرمودند:
- "در خانه ات بنشین و از همسرت اطاعت کن!"
پدرش را دفن کردند. پس از آن پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به سوی آن زن فرستادند و فرمودند:
"به او بگویید به خاطر اطاعت تو از همسرت، خداوند گناهان تو و پدرت را بخشید."
📚 بحار: ج ۲۲، ص ۱۴۵.
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
وقتی همسرت بهت میگه:
مواظب خودت باش
برو زود بخواب
خسته ای
غذاتو سر وقت بخور
نگران نباش
📌توهم بهش بگو:
منم دوست دارم!😊😍
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_186
×××××××××
وارد کوچه باغ که شد بین دو باغ ایستاد ... به سرعت موتورش را گوشه ای رها کرد و به سمت اولین باغ دوید ...
در آهنی جای دید نداشت ..
به سمت دیوار رفت و از دیوار باغ بالا رفت.
نمی دانست چگونه دیوار را بالا برود اما فقط یک به یک چیز فکر می کرد پیدا کردن حریر ..
@hamsardarry 💕💕💕
👇
نگاه در فضای باغ چرخاند ...
از اتومبیل آریا خبری نبود ..
به سرعت پایین پرید و به سمت باغ رو به رو رفت ..
مثل آن یکی از دیوار کوتاه باغ بالا کشید و با دیدن اتومبیل آریا داخل باغ پرید ..
فضای آرام باغ نشان از خالی بودن سکنه داشت ..
با قدم هایی تند خود را به اتومبیل رساند ...
گیج و منگ به عمارت نگاهی کرد اما با صدای جیغ حریر ر اه نفسش بسته شد ...
بلافاصله به طرف ساختمان دوید ... مسیر را جیغ های حریر مشخص می کرد و علیرضا بی امان پله ها را بالا می دوید ...
در اتاق باز بود و دیدن تصویر مقابلش لحظه ای او را مسخ خود ساخت ...
اما التماس های حریر و تلاشش برای نجات باعث شدبه یکباره به سمت اریا حمله ور شود
و او را از روی حریر بلند کند ...
دیگر دست خودش نبود مشت بود که بر سر و صورت آریا می خوابید ...
انگار می خواست علاوه بر نجات حریر وجودش را از انهمه نفرت خالی کند ...
دیوانگی که مرزی نداشت ...
دیدن ان صحنه ها به جنون کشاندتش...
سر و صورت خونین اریا هم تاثیری بر رفتارش نداشت و مشت بود که بر تن و جان او می زد ...
اما با جیغ ممتدد حریر دست از ضربه زدن برداشت و بلند شد ...
نفس نفس می زد تمام تن و جانش خیس عرق شده بود .
سینه ی ستبرش به شدت بالا و پایین می شد ...
بی اراده به سمت حریر نگاه کرد که ملافه را در دهان چپانده بود و هق می زد ...
دست خودش نبود لبریز بود از نفرت ...
از دخترک مقابلش متنفر بود ...
جلو رفت . حریر مچاله شده بود و چشم از او بر نمی داشت ...
@hamsardarry💕💕💕