💠 پيامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله
🔹باكِروا في طَلَبِ الرِّزقِ و الحَوائجِ فَإنَّ الغُدُوَّ بَرَكَةٌ و نَجاحٌ
💫در پى روزى و نيازها، سحر خيز باشيد؛
چرا كه حركت در آغاز روز، [مايه] بركت و پيروزى است
📗المعجم الاوسط، ج7، ص194
http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
❤️🍃❤️
🆘هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب
۵. خرید از مکانهای معروف به گرانی
👈این دختر خانمها که میخواهند جهیزیه درست کنند
🔻برای خرید اسباب سرعقد و جهیزیه
❗️ توی این دکانهای گرانقیمت بعضی از جاهای تهران
آن محلات گرانقیمت که معروف است
🔻نمیخواهم البته اسم بیاورم
من میشناسم کجاهاست که دکانهایش معروف است به جنس گران
☝️اصلاً طرف آنها پا نگذارند.
👈بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست.
⚠️ اینطور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند
برای خرید عروس و خرید عقد.
❌متأسفانه از این کارها میکنند.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
#هنرهمسرداری
🔴 #زن_نادان
همسرش را
#غلام خود می کند❌
و همسر یک #غلام میشود !❗️
💚 #زن_دانا
همسرش را #پادشاه می کند🤴
و خودش #ملکهی او میشود ...🫅
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
دوستان عزیز
❓ميدونين معيار يه رابطه خوب چيه؟
#معيار يه #رابطه_خوب اينه كه
چقدر ميتونين
با طرف مقابلتون در مورد
🌱احساس ها؛
🔻 نگرانيها؛
🌱 علایق
🌱و خواسته هاتون
آزادانه؛
و بدون ترس از اينكه ناراحت شه؛ قضاوتتون کنه
و يا تركتون كنه؛
صحبت کنید.
✍ این که چقدر می تونید کنارش خودتون باشید
و مثل خودتون رفتار کنید.
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
#چالشها
❓در کدام فصل #ازدواجتون هستین؟
👈ازدواج ها دائم در حال گذار هستن.
آن ها دائما از فصلی به فصل دیگر میرن
و گاه مثل فصول طبیعت،
هرسال عوض میشن .
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#چالشها
❓در کدام فصل #ازدواجتون هستین؟(۱)
👈گاهی ما خودمون را
در فصل #زمستان ازدواج می یابیم🌨
و احساس #سردی
و #دوری می کنیم❄️
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#مهارتهمسرداری
#یادگیریدرزندگیمشترک
✍یاد بگیریم زندگی مشترک میدان جنگ نیست❗️
💚 ميدان همدلی و درك متقابل است
☝️ اگر احساس می كنی به پختگی درك ديگری نرسیده ای کمی دست نگه دار
✍ زندگی مشترک
🌱 يادگيری
🌱 انعطاف
🌱 بخشش
🌱 و بزرگی میخواهد.
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_214
با هر قدمی که علیرضا برمی داشت حس بدی به قلبش هجوم می آورد ...
ترحم ...
دلسوزی ...
انتقام...
فرصت طلبی ...
نمی دانست اسمش را چه بگذارد ؟
علیرضا او را از چنگال آریای گرگ صفت بیرون کشیده بود ...
اما از سویی او را لایق مردن هم ندانسته بود ؟..
مگر نه این که چشمانش پر از نفرت شده بود
و او را به شکل دختری ناپاک نگریسته بود؟ ...
دیگر به هیچ کس اطمینان نداشت ..
او هم یک مرد بود و از اول هم به او چشم داشت ؟
@hamsardarry💕💕💕
👇👇
حس بدی سراسر وجودش را پر کرد ...
شک و تردید این روزها بدجور با روح و روانش عجین شده بود ...
او هم یک مرد بود درست مثل آریا ...
و حالا داشت از این قضیه به نفع خود استفاده می کرد...
بی اختیار انگشتانش مشت شد ...
حالا دیگر از علیرضا بیشتر از بقیه بدش می آمد...
از کسی که ادعای فداکاری اش می شد ...
حالش از این همه خوبی به هم می خورد ...
تمام وجودش پر بود از افکار ضد و نقیض و همین باعث می شد بیشتر به هم بریزد...
لب های علیرضا بر هم خورد:
- هنوزم نمی خوای این سکوتو بشکنی ؟
وجودش آتشفشانی خروشان شد و فوران کرد:
- برای تو که بد نشده ...
سکوتم باعث شد زودتر به هدفت برسی، نه؟
کنایه ای که در کلامش گنجانده بود چشمان علیرضا را گرد کرد ...
دخترک دیوانه شده بود! ...
این همه حرف و حدیث نشنیده بود که حالا او را طلبکار مقابلش ببیند ...
اما حریر با دندان های کلید شده اش ادامه داد :
- فکر کردی نمی فهمم داری از آب گل آلود ماهی می گیری ...
به خدا که صبر هم اندازه ای داشت ...
دخترک پاک خود را به نفهمی زده بود! ...
علیرضا داشت از آب گل آلود ماهی می گرفت؟!
به والله که این بی انصافی محض بود ....
حالا می فهمید حریر تمام مدت با زرنگی سکوت کرده بود
و توپ را به زمین حریف انداخته بود ...
بیچاره علیرضا تک و تنها جوابگوی همه شده بود.
زیر حرف های نامربوط حسین آقا رفته بود .
از پدرش بابت کار نکرده سیلی خورده و دم نزده بود
حالا داشت ماهی می گرفت؟ ...
کدام آب گل آلود؟
@hamsardarry💕💕💕