eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
17.9هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.9هزار ویدیو
18 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍بِسْمِ‌ اللَّهِ‌ الرَّحْمنِ‌ الرَّحِیم🤍 ☀️صبحي دیگر از راه رسیده است، ☀️و من آمدہ ام با صبح بخیری دیگر ☀️و با طبیعتی زیبا و دلنشین ☀️که صدای عشق دارد و بوی عطر گل‌ها ☀️و امیدی به شروعی دوبارہ‌ی زندگی ☀️سلام صبحت بخیر🌺🌼🌸🐬👩‍❤️‍👩🐠  http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕯اے مادر عباس 🖤فداے پسرت 🕯اے همسر خورشید 🖤فداے قمرت 🕯اے ام البنین 🖤مادر مردان نبرد 🕯عالم بہ فداے چار نور بصرت 🏴 شهادت حضرت ام البنین (س) علیها تسلیت باد🖤 http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃❤️ 💍اولین و مهم‌ترین چیزهایی که در کیس ازدواج باید بررسی بشه👇 ۷. میزان کنترل‌گری چقدر می‌خواد توی تصمیم‌های شخصی‌ت دخالت کنه؟ 💢کنترل‌گری اولش به‌ظاهر مراقبته ❌اما بعدها تبدیل میشه به محدودیت و خفگی. @hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️ قانون طلایی💡(۴) برای همین، هر زوج باید یک قانون غیرقابل‌تغییر در زندگیشون داشته باشن: ☝️«اجازه نمی‌دیم هیچ شلوغی‌ای بین ما دو نفر فاصله بندازه.» یعنی چی؟ یعنی این‌که: 📵 موبایل‌ها رو کنار بگذاریم 💻 لپ‌تاپ‌ها بسته 📺 تلویزیون خاموش 🛑 حواس‌پرتی‌ها کنار… و یک زمان مشخص در روز فقط و فقط برای دو نفر بودن بگذاریم. @hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️ قانون طلایی💡(۵) برای همین، هر زوج باید یک قانون غیرقابل‌تغییر در زندگیشون داشته باشن: 👫 رو در رو بشینیم با نگاه، نه با عجله… با آرامش، نه با حواس‌پرتی… و در مورد همه چیز حرف بزنیم: احساساتمون، نگرانی‌ها، برنامه‌های فردا، خستگی‌های امروز، خاطرات، حتی حرف‌های ساده‌ی روزمره. این کار فقط حرف زدن نیست؛ این یعنی: «تو هنوز مهم‌ترین آدمِ زندگی منی.» «من تو رو می‌بینم.» «دوستت دارم.»💟 @hamsardarry💕💕💕
عذرخواهی میکنم بابت اینکه دیشب نتونستم ادامه داستان رو بذارم
❤️🍃❤️ (۴۵) نسیم یادش می اومد که پدرش بعد از اینکه اجازه داده بود نسیم تهران بمونه و تنها زندگی کنه، توی فرودگاه گریه کرده بود. معلوم نبود این بچه ها تا کی باید دور از خونه زندگی کنند. موبایلش دوباره زنگ خورد. شماره ی مادرش افتاده بود. تک سرفه ای کرد و جواب داد: سلام مامان! - سلام... جواب ندادی، دلم آشوب شد. - جایی بودم که نمی شد حرف زد. - چرا صدات گرفته؟ ماهان به طرفش زل زد و نسیم جواب داد: نه، پشت خط اینطوری به نظر می رسه. - خیلی خب... داری میای خونه؟ نسیم با تعجب گفت: میام؟ بعد خندید و ادامه داد: تهرانی؟ - آره مامان. کلید خونه ات رو جا گذاشتم اهواز... پشت در موندم.. @hamsardarry💕💕💕
👇 نسیم قدم هاش رو تندتر برداشت و گفت: ای وای! الان میام... تو راهم. زنگ پایین رو بزن! فرشته خانوم رو که میشناسی. - آخه روم نمیشه که. به ماشین رسیده بودند. در حالیکه هر دو سوار می شدند گفت: زیاد طول نمی کشه. برو خونه شون تا من برسم. خداحافظی کردند. ماهان ماشین رو راه انداخت. به طرفش چرخید و لب باز کرد ولی ماهان به جاش گفت: می دونم... تند میرم، زود برسیم. خوبه؟ لبخند زد و گفت: خیلی ممنون میشم. توی خیابون اصلی پیچیدند. ماهان به حرف اومد: ناراحت شدی؟ نسیم از فکرهای عمیقش بیرون اومد و گفت: برای بچه ها؟ - نه، برای باباشون. سرش رو پایین انداخت و به کف دست هاش خیره شد. ادامه داره... @hamsardarry💕💕💕
🤍بِسْمِ‌ اللَّهِ‌ الرَّحْمنِ‌ الرَّحِیم🤍 من ای گل دوست می‌دارم تو را کز بوی مشکینت چنان مستم        که گویی        بوی یار مهربان آید 👤سعدی  http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b