#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_99
بعد از کمی مکث، پیشنهادم را قبول کرد.
بعد از وضو و پهن کردنِ سجاده به نماز ایستاد.
طنین تلفظِ آیات، آنقدر زیبا بود که میل به لحظه ای چشم پوشی نداشتم..
زمانی، نماز احمقانه ترین واکنش فرد در برابر خدایی بود که نیستی اش را ملکه ی روحم کرده بودم.
و حالا حریصانه در آن، پیِ جرعه ای رهایی، کنکاش میکردم.
بعد از اتمام نماز، نشسته بر سجاده کتابی کوچک به دست گرفت
و چیزی را زیر لب زمزمه کرد.
با دست به سینه گیِ خاص و حالتی ارادتمندانه.
انگار که در مقابلِ پادشاهی عظیم کرنش کرده باشد.
و من باز فقط نگاهش کردم.
عبادتش عطرِ عبادتهایِ روزهایِ تازه مسلمانیِ دانیال را میداد.
سر به زیر رویِ صندلی اش نشست و حالم را جویا شد..
اما من سوال داشتم
(چی تو اون کتاب نوشته بود که اونجوری میخوندینش؟؟).
در یک کلمه پاسخ داد
(زیارت عاشورا.. ).
اسمش را قبلا هم شنیده بودم.
زیارتی مخصوصِ شیعیان.
زیارتی که حتی نامش هم، پدرم را به رنگ لبو درمیآورد..
نوبت به سوال دوم رسید
(چرا به مهر سجده میکنی؟
یعنی شما یه تیکه خاک و گلِ خشک شده رو به خدایی قبول دارین؟؟)
با کف دست، محاسنش را مرتب کرد
(ما "به " مهر سجده نمیکنیم..
ما "روی" مهر سجده میکنیم..)
منظورش را متوجه نشدم
(یعنی چی؟؟
مگه فرقی داره؟؟)
با همان لبخندِ مخصوصش ادامه داد
(فرق داره..
اساسی هم فرق داره..
وقتی "به " مهر سجده کنی، میشی بت پرست..
اما وقتی " روی" مهر سجده کنی اون هم برایِ خدا
میشی یکتا پرست.
خاک، نشانه ی خاکساری و بی مقداریه..
بنده ی خدا پنج وعده در شبانه روز پیشونی شو رویِ خاک میذاره
تا در کمالِ خضوع به خدا سجود کنه و بگه خاک کجا؟؟
و پروردگار افلاک کجا..؟؟
ما "رویِ" مهر "به" خدایِ آفریننده ی خاک و افلاک سجده میکنیم..
در کمال خضوع و خاکساری..)
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕