❤️🍃❤️
🔖۲۰ راز مهم زندگی زوج های خوشبخت را بدانید.
۱۲. «زمان اختصاصی» یا زمان خلوت برای همه واجب است
💢ماری و اریک، بعد از ۴۲ سال زندگی مشترک:
ما موضوع «زمان خلوت» را جدی میگیریم
و هر چند ممکن است برای همه کارساز نباشد، اما برای ما که جواب میدهد.
از قدیم گفتهاند دوری دوستی میآورد. تعطیلات زیاد بروید…
البته تنها. عادتها و سرگرمیهای زیادی برای خودتان جور کنید… البته تنهایی.»
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#آقایانبدانند
💢زمانیکه همسرتان ازدست شما ناراحت است
❗️ شک نکنید می پندارد شمادوستش ندارید
سوخت یک زن همیشه #عشق است ❤️
هرزمان به وی عشق ومحبت دادید❤️
😍همواره سرحال #شاد و پر انرژی میباشد
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
💑فوت و فن شوهرداری چیه؟
آیا شوهرداری سیاست میخواد؟
4⃣در تملک شوهرتان باشید
💢به یه مثال دیگه زیر توجه کنید:
مثال دوم و بهتر اینکه:
در یکی از شب ها که تازه به رختخواب خود رفته اید
ناگهان به او بگویید که عزیزم مطمئنی درب خونه قفل شده است
من ی کم میترسم، حتما او درب منزل را چک میکند
بعد از برگشت او بهش بگید: کمی میترسم لطفا بغلم کن...😉
این کار سردترین و بی خیال ترین مرد را به بالاترین درجه میرساند.
✔️ (تحریک حس حمایت
😍و مالکیت مرد با ساده ترین کار)
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاستهمسرداری
😊وقتی همسر شما به هر نحوی تلاش بر این دارد که شما را شاد کند
این بدان معناست که شما انتخاب درستی داشته اید
و زندگی زناشویی موفقی دارید
مهم نتیجه تلاش او نیست،
همین که کسی برای شادیتان تلاش می کند
یعنی #خوشبختید😇!
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
عشــــ❤️ـــق مثل گــــــ🌷ــــل است
2– وقت گذاشتن برای یکدیگر:
😍توجه خود را به طور کامل به یکدیگر معطوف کنید، با هم کاری انجام دهید و از با هم بودن لذت ببرید.
برای عشق ورزیدن در زندگی زناشویی عاشقانه به هم نگاه کنید، گرم و صمیمی باشید.
👌یک راهکار این است که از چشمان یک مرد و یا یک زن غریبه به همسر خود نگاه کنید
💑 از چشمان جنس مخالف همسرتان را برانداز کنید، او چقدر جذاب است؟
اگر او سخن می گوید، شما با تبسم ، به صورت و چشم او نگاه کنید.
این حالات شما، اثر معجزه آسایی در ایجاد صمیمیت و عشق شما دارد.
@hamsardarry 💕💕💕
امام على عليه السلام:
كسى كه عاقل باشد، قانع است
مَن عَقلَ قَنِعَ
📝غررالحكم حدیث 7724
❤️🍃❤️
😍حکایتعاشقی
💌بااجازهبزرگترهابله
💍خواستگاریبهسبکشهدا
😁اکرم خانم بازم اومد گفت:
"شهلا خانم بازم تلفن."
بعد با خنده گفت:
"میخوایین تا خونتون یه سیم بکشم تا راحت بشین؟
" من هم مثل مامان به خواب اعتقاد داشتم، محبت ایوب به دلم نشسته بود
اما خیلی دلخور بودم.
مامان رفت باهاش صحبت کرد، وقتی برگشت با خنده گفت:
"گفتم بیاد شاید به نتیجه رسیدین."
من گفتم: "ولی آقاجون نمیزاره."
🚶♂️ وقتی ایوب اومد هیچ کی غیر من و مامان نبودیم. دست ایوب به گردنش آویزون بود و از چهرش معلوم بود درد داره. مامان براش پشتی و لحاف گذاشت. ایوب پاشو دراز کرد و از جیبش کاغدی درآورد و گفت: "مامان! میشه این نسخه رو بگیرین؟
💍🌷💍🌷💍🌷💍
@hamsardarry 💕💕💕