❤️ #عاشقانه_مذهبی ❤️
(قسمت18)
از پلہ هاے دانشگاه آروم رفتم پایین،بهار و بچہ ها قرار بود امروز از مشهد برگردن و برن خونہ براے استراحت از فردا بیان دانشگاہ!
_سلام عشقم!
صداے بنیامین بود،با حرص چشم هام رو بستم و نفس عمیقے ڪشیدم،چشم هام رو باز ڪردم و برگشتم سمتش با لحن ڪنایہ دار گفتم:بچہ بودے جایے آویزونت ڪردن ڪہ انقدر آویزونے؟!
با اخم نگاهم ڪرد.
_ببین تا فردا خانوادت میفهمن ڪہ هیچ تو تمام دانشگاہ آبروتو میبرم!
همونطور ڪہ مے اومد سمتم گفت:منتظر زنگ بچہ ها باش! میدونستم حرفش رو عملے میڪنہ،زمزمہ ها تو ڪلاس پیچیدہ بود ڪہ بنیامین قرارہ درمورد یڪے سورپرایز ڪنہ!
خودم رو حس نمے ڪردم!ڪاش ڪسے ڪنارم بود تا بهش تڪیہ ڪنم و نیوفتم زمین!نمیدونم چطور سر پا بودم! چشم هام تار شد،پشتم رو بهش ڪردم تا اشڪ هام رو نبینہ!
چشم هام سیاهے میرفت انگار سیخ داغ روے بدنم گذاشتہ بودم بال پروازم شڪستہ بود یا بهترہ بگم بالے براے پرواز نداشتم،خون بہ صورتم هجوم آورد رگ هام تحمل این فشار خون رو نداشتن فقط دیدم سهیلے با دوست هاش بہ این سمت دارہ میاد،مثل یہ نور تو تاریڪے محض! چشم هام رو باز و بستہ ڪردم نفس عمیقے ڪشیدم،با دیدن سهیلے خوشحال شدم!احساس ڪردم تنها ڪسے هست ڪہ میتونہ ڪمڪم ڪنہ! و واقعا لقب فرشتہ نجات رو میشد بهش داد!
با تمام توان گفتم:آقاے سهیلے!
اون لحظہ نمیتونستم واڪنش دیگہ اے نشون بدم،همہ با تعجب برگشتن سمتم!
سهیلے با تعجب نگاهم ڪرد انگار فهمید حالم خوب نیست!
سریع بہ خودش اومد و رو بہ پسرها چیزے گفت،باهاشون دست داد و هر ڪدوم رفتن بہ سمتے!
بدون توجہ بہ نگاہ هاے بقیہ اومد سمتم،رسید بہ چند قدمیم با صدایے ڪہ از تہ چاہ مے اومد گفتم:ڪمڪم ڪنید!
زمین رو نگاہ میڪرد با آرامش گفت:بفرمایید بریم تو دفتر،اینجا نمیشہ صحبت ڪرد!
بدون توجہ بہ حرف هاش گفتم:دست از سرم برنمیدارہ!آبروم....
و بہ بنیامین اشارہ ڪردم! سرش رو آورد بالا و بنیامین رو نگاہ ڪرد،حالت صورتش جدے بود.
_فهمیدم!
رفت سمت بنیامین،بنیامین با عصبانیت باهاش صحبت میڪرد،سهیلے بازوش رو گرفت و با اخم چیزے بهش گفت!
بہ جایے اشارہ ڪرد و بنیامین رفت بہ اون سمت!
همونطور ڪہ دنبال بنیامین میرفت گفت:من حلش میڪنم،اما شما هم خودتون حلش ڪنید متوجہ حرفم ڪہ هستید؟
حرفش یڪ دنیا معنے داشت،بہ نشونہ مثبت سرم رو تڪون دادم،راہ افتاد از پشت نگاهش ڪردم،نفس عمیقے ڪشیدم،خودم رو هم حل میڪنم!
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#همسرانه
گاهی وقتها با هم خلوت کنید .
چای بنوشید
و خاطرات دوران اشنایی
و انتخاب را یاد اوری کنید
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
#ســـــلام_صبحتون_بخیر_و_خوشی☕️
🍀یك صبح دل انگيز
🌸يك صبح آرام
🍀يك صبح لطيف
🌸يك صبح پر از آرزو
🍀یك صبح پرازشادی
🌸يك صبح پر از موفقيت
🍀يك صبح پر از اميد به فردا
🌸يك صبح پرازمحبت
🍀یك صبح پر از سلامتی و آرامش
🌸براتون آرزومندم
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#سیاست_همسرداری
💞خاطره های روزهای خوب را زنده کنید:
به جاهایی بروید که آن ایام پاتوق خلوت های عاشقانه دو نفره تان بود، حرف های آن روزهایتان را مرور کنید و دوباره آن ها را نثار هم کنید.
وقتی زنده شدن محبت را در دلتان احساس کردید، برای اجابت بی درنگ درخواست های جنسی یکدیگر تلاش کنید؛ درست مثل آن روزها...
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
#خانوما🧕🏼 #آقایون 🧔🏻
❌پا توی کفش #خانواده_ها نکنید❌
🔵اولین قانونی که شما و همسرتان در تلخترین لحظات زندگی مشترکتان باید به آن پایبند باشید، قانون #منع_توهین است. نه شما و نه شریک زندگیتان، حتی در بدترین لحظات و در اوج #عصبانیت هم حق ندارید به خانواده هم توهین کنید و از بدگویی به خانواده هم به عنوان راهی برای کنترل شریک زندگی یا انتقام گرفتن از او استفاده کنید.
🔴اگر همسرتان با شما بد حرف زده، چرا باید همه حرفهای #ناخوشایندی که مادرش قبلا به شما زده بود را به رخش بکشید و در آخر هم بگویید «تو هم بچه همان مادری!»، مگر در همه روزهایی که شریک زندگیتان خوشایندترین جملات را در مقابلتان به زبان میآورد به او #یادآوری میکنید که خوب حرف زدن و مهربانی کردن را از چه کسی یاد گرفته است؟ پس بهخاطر عصبانیت، حرفی را نزنید که #حرمت_ها را از بین ببرد و شکافی را میان شما ایجاد کند که بعدا از پس ترمیم کردنش برنیایی💑
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
👈 #پرسش_و_پاسخ👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سوال
#سلام
خسته نباشید ...
من 5 ماه ازدواج کردم و 4 ماه هم هست که باردارم .از لحاظ رفتار و اخلاق اصلا با شوهرم سازگاری نداریم .
شوهرم هم تحت تاثیر حرف خانوادش خیلی قرار میگیره و خیلی هم #خسیس هست .
الان هم 10 روزه آوردتم خونه بابام و هیچ خبری ازش نیست .
به نظر شما باید چیکار کنم ؟
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
⁉️ #پرسش_و_پاسخ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#پاسخ
دوست خوبم سلام
یک از کارآمدترین راهکارها در این گونه مواقع گفتگو در فضایی آرام و صمیمانه هست
شما بایدبه آرامی و احترام با هم فکری همسرتان مسائل زندگی خود را بررسی نمایید که در کجای زندگی خود،روزنه ای باز بوده
یا اینکه در کجای روابط زن و شوهری خودمشکل دارید که دیگران وارد زندگی خصوصی شما شده اند
برای همسرتان توضیح دهید که پدر و مادرشان قابل احترام هستند و شما می توانید از آنها راهنمایی بگیرید
اما در نهایت با هم فکری یکدیگر می توانید تصمیم نهایی را بگیرید
و در مورد دخالتهای خانواده شوهرتان پیش داوری نکنید و جنبه های مثبت آن را هم در نظر بگیرید و سعی کنید ارتباط خود را با همسرتان صمیمانه تر کنید.
👈 #پرسش_و_پاسخ 👉
#روزهای_زوج
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️ #عاشقانه_مذهبی ❤️
(قسمت19)
روے پلہ ها نشستم،چند دقیقہ بعد بنیامین عصبے اومد بیرون،بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ رفت سمت در خروجے!
سهیلے هم اومد بیرون،اطرافش رو نگاہ میڪرد،انگار دنبال من بود!
از روے پلہ ها بلند شدم.
_آقاے سهیلے!
با شنیدن صدام،برگشت سمتم،سر بہ زیر اومد ڪنارم
_بہ حراست دانشگاہ گزارش دادم تو دانشگاہ نمیتونہ ڪارے ڪنہ اما خارج از دانشگاہ....
مڪثے ڪرد و گفت:موبایلشو براے اطمینان گرفتم!
خجالت ڪشیدم،احساس میڪردم دارم آب میشم!
سرم رو انداختم پایین،مِن مِن ڪنان گفتم:هے...هیچے نیست...
چے مے گفتم بہ یہ پسرہ غریبہ؟!
تازہ داشتم معنے شرم رو مے فهمیدم!
نفسے تازہ ڪردم:چیز خاصے بین مون نبود میخواست بہ بچہ هاے ڪلاس و خانوادم بگہ!
بہ چهرہ ش نگاہ ڪردم،آروم و متفڪر!
وقتے دید چیزے نمیگم گفت:از پدرتون اجازہ گرفتید؟
با تعجب نگاهش ڪردم!
_بابت چے؟!
_اینڪہ.... داشتہ باشید؟!
خواستم بگم پسر احمق و بے شرم برم چہ اجازہ اے بگیرم ڪہ با لبخند گفت:هرچے تو دلتون گفتید بہ دیوار!
بند ڪیفش رو انداخت روے دوشش و گفت:وقتے انقدر براتون شرم آورہ ڪہ پدرتون در جریان باشہ پس چرا انجامش دادید؟!گفتم اجازہ گرفتید سریع میخواستید فحشم بدید ڪہ بے حیا این چہ حرفیہ؟!پس چرا از پشت خنجر میزنید؟
با شنیدن حرف هاش لبم رو گزیدم،حرف حساب جواب نداشت!
با یاد پدر و برادرم قلبم ایستاد،داشتم از خجالت مے مردم!
زل زد بہ پلہ هاے دانشگاہ و گفت:من شناختے از شما ندارم اما یا چیزے تو زندگے تون گم ڪردید یا ڪم دارید ڪہ رفتید سراغ چیزے ڪہ جاش رو براتون پر ڪنہ اگہ اینطور نیست پس یہ دلیل بدتر دارہ!
نفسے ڪشید و ادامہ داد:من ڪہ ڪارہ اے نیستم اما چندتا استاد خوب هستن معرفے ڪنم؟
نفس بلندے ڪشیدم،فڪر ڪنم معنے نفسم رو فهمید!
_هیچڪس بہ اندازہ خودم نمیتونہ ڪمڪم ڪنہ!
لبخندے زد.
_دقیقا!یہ سوال بپرسم؟
آروم گفتم:بفرمایید!
_معنویات چقدر تو زندگے تون نقش دارہ؟
چیزے نگفتم،هیچ نقشے نداشتن!
اگر هم قبلا بود با خواست خودم نبود ظاهر بود براے رسیدن بہ امین!مثل امین بودن!براے خودم هیچے!
سڪوت رو شڪست:گمشدہ تون پیدا شد،برید دنبالش!خدانگهدار!
از فڪر اومدم بیرون،تازہ یادم افتاد ڪہ از مشهد برگشتہ خواستم چیزے بگم ڪہ دیدم باهام فاصلہ دارہ!
با دست زدم بہ پیشونیم،ادبت رو قربون هانیہ!
جملہ آخرش پیچید تو گوشم:گمشدہ تون پیدا شد،برید دنبالش!
نگاهے بہ آسمون ڪردم.
_هستے؟
بہ سهیلے ڪہ داشت میرفت اشارہ ڪردم و ادامہ دادم:اینم از اون بندہ خوباتہ ڪہ وسیلہ میشن؟
انگار ڪسے ڪنارم بود،سرم رو برگردوندم اما هیچڪس نبود!
بے اختیار گفتم:از رگ گردن نزدیڪتر!
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
https://t.me/joinchat/AAAAAE0_aRimvpZzFlkA6Q
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🌤هر روز یک شروع تازه است
🌹هر صبحی که ما از خواب بر میخیزیم
اولین روز از زندگی جدید ماست🥰
امروز اولین روز از بقیه عمرتوست... 😉🌸
#سلام_صبح_بخیر ☀️
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#آداب_خواستگاری
💫 1. هنگام زده شدن زنگ در خانه توسط خواستگار، خانواده دختر به سرعت در را باز نکنند و زیاد هم آنها را پشت در معطل نگذارند.
💫 2. پسر چند شاخه گل به همراه داشته باشد (لزومی ندارد که دسته گل گرانقیمت باشد). بردن دسته گل اثر روانی بسیار خوبی دارد. پسر باید گلهای زیبا با رنگهای شاد تهیه کند وهنگام ورود به خانه آن را به میزبان بدهد.
💫 3. خانواده دختر به استقبال خانواده پسر برود و اگر دسته گلی به دست دارند آن را بگیرند و داخل گلدانی بگذارند و جلوی دید خانواده پسر قرار دهند.
💫 4. دختر خانم از زیاد خودمانی شدن و احوالپرسی کردن گرم و صمیمانه بپرهیزد.
👈🏻 ادامه دارد ...
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
🔴تنظیم قاعدگی
✅زرشک معروف به داروی شفابخش است
قلب سالم ،ذهن سلامت، تنظیم قند خون، رفع کمردرد، هضم غذا ،کبد و چشمان سالم از تاثیرات مصرف زرشک است
✅همچنین باعث درمان تب ،اسهال، استفراغ، عفونت پوستی، درمان گلو درد، سم زدایی خون، و تنظیم دورههای قاعدگی می شود.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry
❤️🍃❤️
#همــ👩❤️👨ـسرانه
🔵 وقتی شوهرتون عصبانی شد چه کنید؟
در درون هر مردی؛ یک مرد آهنین وجود دارد که موقع مشاجره با همسر فعال میشود!
👈 اگر موقع مشاجره و عصبانیت مرد، چه شما مقصر باشید و چه نباشید، مرد را تایید کنید و یک جمله بگویید؛ "حــق با شــماست....!"
آن مرد آهنین درون شوهر فروکش میکند و به پسر بچهای خوب و مهربان تبدیل میگردد.
حالا خانم میتواند در فضایی آرامتر و به دور از خشونت حرفهای خود را بزند بدون این که رابطه آسیب ببیند و تنشهای زیادی بار بیاید.
👌 از اعجاز این جمله غافل نباشید. باهوش باشید و مرد آهنین درون شوهرتون را رام کنید
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
🌟بعضی از آدمها مثل یک آپارتمان هستند .مبله..شیک..راحت
اما دو روز که توش زندگی میکنی . ..دلت تا سرحد مرگ میگیره !😔
🌟بعضی آدمها مثل یه قلعه هستند ! خودت را می کشی تا بری داخلش !
بعد می بینی اون تو هیچی نیست .
جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته !😏
واما !!!😍😍
بعضی ها مثل باغند ! میری تو، قدم میزنی ؛ نگاه میکنی
عطرش رو بو می کشی ؛ رنگ ها رو تماشا میکنی .
میری و میری آخری در کار نیست .
به دیوار که رسیدی بن بست نیست
میتونی دور باغ بگردی 😍
#پ_ن_پ چه آرامشی داره ؛ همنفس بودن با کسیکه دلش دریاست و تو هرروز یه چیزی میتونی ازش یادبگیری چون روحش بزرگه🥰
ومن عاشق این آدما هستم
زندگیتون پر ازاین آدما باشه...😍
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
عاشـــــــــــ😍ــــــــقانه مذهبی (قسمت20)
مشغول تماشا ڪردن تلویزیون بودم شهریار اومد ڪنارم،حرف هاے مادرم یادم افتاد زل زدم تو چشم هاش و گفتم:داداشے!
سرش رو گذاشت روے دستہ ے مبل،مثل بچہ ها گفت:جونہ داداسے!
با خندہ گفتم:اہ لوس!داداسے!
دستش رو گرفتم.
_شهریار ما فقط همدیگہ رو داریم درستہ؟
سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد
_همیشہ باید هواے همدیگہ رو داشتہ باشیم،درستہ هفت سال ازم بزرگترے اما از بچگے پا بہ پام اومدے!حالا نمیخوام خواهر بدے باشم!
سرش رو بلند ڪرد و جدے نگاهم ڪرد.
با زبون لبم رو تر ڪردم و ادامہ دادم:چرا نمیرے خواستگارے عاطفہ؟
با تعجب نگاهم ڪرد!
_این چیزا رو ڪے بہ تو گفتہ؟!
_بذار حرفمو بزنم!من مشڪلے ندارم نہ با امین نہ با مریم نہ با عاطفہ نہ با خانوادشون!
شما دارید بزرگش میڪنید!
ڪمتر جلو چشمشون باشیم!
ڪمتر رفت و آمد داشتہ باشیم!
وقتے دعوتشون ڪنیم ڪہ هانیہ خونہ نباشہ!
حتے میخواستید خونہ رو بفروشید!
بہ افسردگے و حال بدم دامن زدید!
فڪر ڪردید ڪہ چے؟!
سم میریزم تو غذاشون یا تو بگے میخواے برے خواستگارے عاطفہ،ترورش میڪنم؟!
تو رو خدا بس ڪنید!خستہ شدم!
انگار جذام دارم!
نمیگم ڪامل فراموش ڪردم اما برام مهم نیست،نمیتونم مثل سابق باهاشون صمیمے باشم همین!
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
شهریار دستم رو فشار داد با لبخند گفت:میبینم گندہ گندہ حرف میزنے فسقل!احسنت! حرف هاتو قبول دارم،هانے مامان و بابا تو رو حساس بار آوردن بعد از اون ماجرا ڪہ میتونست براے هر دخترے عادے باشہ و یہ مدت بعد فراموش ڪنہ بزرگترش ڪردن!بیشترین ڪمڪ رو خودت بہ خودت میتونے ڪنے فسقل خانم!
دستش رو برد لاے موهام و شروع ڪرد بہ ڪشیدنشون!
با جیغ از روے مبل بلند شدم.
_شهریار خیلے بے جنبہ اے محبت بهت نیومدہ!
خواست بیاد سمتم ڪہ با جیغ دوییدم،پدرم وارد خونہ شد،سریع پشتش پناہ گرفتم!
شهریار صاف ایستاد و دستش رو گذاشت روے سینہ ش.
_سلام آقاے پدر!
پدرم جواب سلامش رو داد و رو بہ من گفت:دختر بابا سلامش ڪو؟
موهام رو از جلوے چشم هام ڪنار زدم و بلند گفتم:سلام!
حرف هاے سهیلے پیچید تو سرم،سرم رو انداختم پایین،آب دهنم رو قورت دادم،پدرم خواست برہ ڪہ زود بغلش ڪردم!
متعجب ڪارے نڪرد،چند لحظہ بعد بہ خودش اومد و دست هاش رو همراہ بوسہ اے روے موهام دور شونہ هام گرہ زد!
با خجالت گفتم:بابا ببخشید!
و تو دلم ادامہ دادم ببخش روے غیرت و اعتمادت پا گذاشتم!
میدونستم با ایما و اشارہ با شهریار حرف میزد!
با مهربونے گفت:واسہ چے بابا؟
سرم رو بہ قلبش چسبوندم و با بغض گفتم:براے همہ چے!
چندوقت بود طعم آغوش مهربون و پاڪش رو نچشیدہ بودم؟! تصمیم گرفتم،بزرگ بشم!
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
❤🍃❤️
#هردوبدانیم
تفاوت های شخصیتی؛
👱♂مردان آناناســـــ🍍ــــی
👩زنان هلویـــ🍑ــــــی!
👈مردهای کلینـــــــــ👁ــــــــــگر
و زنان جزئینــــــــــ👀ـــــــگر
🧕خانمها، جزئینگرند
و به تمام زوایا و جزئیات هر چیز توجه دارند.
جزئیات به ظاهرسادهای مثل
لبــــ👚ـــاس چند سال قبل یکی از اقوام در ذهن آنها میماند.
🧔آقایان، کلی نگرند.
در هر کاری معمولا به کلیات، اهداف، اصول و منطق کار توجه میکنند و به همین دلیل حافظهشان در امور جزئی ضعیف است.
‼️پس عجیب نیست اگر مناسبتها را
فرامـــــ😉ـــوش کنند.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
💜🌸💜
💜🍃صبح زیبات به خیر ☺️
دلت آروم و پر از عشق💜
💜آرزو میکنم امروزت سرشار از
اتفاقای خوب غیرمنتظره باشه😉😇
#سلام_روزتون_گلبارون 🌸
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#نامزدی
در شروع دوران #نامزدی به سرعت از لحاظ عاطفی خودتان را درگیر نکنید
داستان زندگی خود را خیلی زود برای نامزدتان تعریف نکنید.
باید بدانید که شاید این آشنایی به ازدواج ختم نشود‼️
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
مصرف #مکمل_امگا_3 برای خانم ها لازم است
چون بدن نمی تواند آن را تولید کند.
#امگا_3 برای حفظ سلامت قلب
مقابله با افسردگی و عدم تمرکز،
پیشگیری از سرطان و بیماری آلزایمر نقش دارد.
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
👈 #پرسش_و_پاسخ👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سوال
#سلام
من فرد مستقلی هستندبطوری که هیچ گاه نیازهاشون رو به پدرم نمی گفتند حتی اگر مشکلی داشتند.
الان من در دوران عقد هستم نیازهام چه کوچک چه بزرگ رو نمی توانم با همسرم در میون بزارم
و گاهی که چیزی را درخواست می کنم خیلی معذب می شوم
لطفا راهنمایی کنید.
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
⁉️ #پرسش_و_پاسخ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#پاسخ
سلام دوست گرامی باتوجه به اینکه بعد از ازدواج خرج و مخارج زندگی بر عهده مرد هست خوب مسلما روش مادر شما اشتباه بوده و شما نباید در این زمینه مادرتان را الگوی خودتان قرار دهید.
بهتر است در این زمینه با همسر خود در فضایی صمیمانه صحبت کنید و به توافق برسید که او هر ماه مبلغی پول به شما بدهد تا بتوانید نیازهای خود را برطرف کنید یا اینکه حساب بانکی برای شما باز کند و ماهیانه مقداری پول به حساب شما واریز کند تا نیاز نباشد هر دفعه برای کوچکترین خرید از او درخواست پول کنید.
👈 #پرسش_و_پاسخ 👉
#روزهای_زوج
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
عاشـــــ❤️ــــــقانه مذهبی
(قسمت21)
وارد حیاط دانشگاہ شدم،بهار رو از دور دیدم،برام دست تڪون داد.
لبخندے زدم و رفتم بہ سمتش،محڪم بغلش ڪردم و گفتم:سلام مشهدے خانم!زیارت قبول!
گونہ م رو بوسید و گفت:سلام شما نباید یہ سر اومدے خونہ دوستت زیارت قبول بگے؟!
ازش جدا شدم،لبم رو بہ دندون گرفتم.
_ببخشید!
دستم رو گرفت و ڪشید.
_حالا وقت براے تنبیہ هست!بدو بریم سخنرانے دارن!
با تعجب گفتم:سخنرانے؟!
با آب و تاب شروع ڪرد بہ توضیح دادن:اوهوم!سهیلے یڪے از این استاد خفن ها رو آوردہ!
همونطور ڪہ راہ میرفتیم گفتم:چرا من خبر ندارم؟!
_اوہ خواهر من دنیا رو آب ببرہ تو رو خواب میبرہ!
وارد سالن شدیم،روے صندلے ها نشستیم.
ڪم ڪم همہ ے بچہ ها اومدن،یڪے شروع ڪرد بہ خوندن قرآن و طبق معمول همهمہ بود!
سهیلے رفت تو جایگاہ سخنرانے در گوش قارے چیزے گفت،قارے آیہ رو تموم ڪرد و صدق اللہ العلے العظیم گفت!
میڪروفن رو گرفت و شروع ڪرد بہ صحبت:سلام بدون مقدمہ بچہ ها یہ سوال؟
همہ ساڪت شدن!
ادامہ داد:ما براے چے اینجا جمع شدیم؟
همہ با هم گفتن سخنرانے دیگہ!
سهیلے بہ بنر معرفے سخنرانے اشارہ ڪرد و گفت:روش نوشتہ موضوع سخنرانی:من و خدا!
شما بہ ڪلام خدا گوش نمیدید اونوقت میخواید بہ حرف هاے بندہ ے خدا گوش بدید؟!
بہ استاد میگم تشریف ببرن منو شرمندہ ڪردید!
فقط یاد بگیریم اسم مسلمون رومونہ بہ ڪتابے ڪہ برامون مقدسہ احترام بذاریم!
ڪسے هم عقیدہ ندارہ حداقل بہ احترام قارے ڪہ دارہ انگار دارہ صحبت میڪنہ ساڪت باشہ!
حالا بفرمایید سر ڪلاس هاتون!
دوبارہ صداے همهمہ بلند شد! چندنفر رفتن بہ سمت سهیلے و مشغول صحبت ڪردن شدن!
بے حوصلہ دستم رو گذاشتم زیر چونہ م و زل زدم بہ سڪوے سخنرانے!
چند دقیقہ بعد سهیلے رفت و با آقاے مسنے برگشت!
همہ شروع ڪردن بہ ڪف زدن!
مرد شروع ڪرد بہ سلام و معرفے ڪردن خودش،بعداز چند دقیقہ صحبت گفت:قرارہ سہ روز در خدمتتون باشم،با موضوع من و خدا!
خب اول میخواستم ڪلے صحبت ڪنم وجود خدا و اونایے ڪہ بہ خدا اعتقاد ندارن،اما دیدم باید پارتے بازے ڪنم!
اول چندتا جملہ بگم بہ اونایے ڪہ خدا رو دوست دارن،خدا دوستشون دارہ اما شدن یار بے وفا،معشوق رو فراموش ڪردن!
چقدر شدہ باهاش حرف بزنید؟!
دستش رو برد بالا،با تاڪید ادامہ داد:نہ شب امتحان و وقتے ڪہ فلانے مریضہ نہ!
نہ وقتے میخواید ببختتون باز بشہ!
همہ زدن زیر خندہ،با لبخند گفت:وقت هایے ڪہ حالتون خوبہ،هیچ مشڪلے نیست،شدہ سرتون رو بگیرید سمت آسمون بگید خدایا شڪرت ڪہ خوبم!
خدایا شڪرت ڪہ دارمت!
باهاش عشق بازے ڪنید ببینید حال و هواتون چطور میشہ!
میخواید نماز بخونید عزا نگیرید با ڪلہ بدویید،موقعے ڪہ دارید نیت مے ڪنید تو دلتون بگید براے عاشقے با تو اومدم ڪمڪم ڪن!
وقتے ذڪرهاے نماز رو میگید هم زمان معنیش رو تو ذهن تون بگید!
مثلا میگے اللہ اڪبر اینطورے معنے ڪن:تو بزرگے!
خدا بزرگ است رو بذار براے امید و تعریف پیش بقیہ الان دارے با خودش حرف میزنے!
اصلا اینا بہ ڪنار شدہ تا حالا بے دلیل سجادہ تو باز ڪنے برے سجدہ آے بزنے زیر گریہ!بگے دلم گرفتہ اومدم فقط با تو درد و دل ڪنم!هیچڪس محرم تر از تو نیست!تو حال و صلاحمو میدونے! برید امتحان ڪنید ببینید تو روحیہ تون تاثیر دارہ یانہ؟!
اینا براے اونایے ڪہ خدا رو دارن اما بے وفا شدن ولے هنوز پاڪن!
با شنیدن حرف هاش حال خاصے بهم دست داد،بهار هم ساڪت زل زدہ بود بہ استاد!
دوبارہ گفت:برید امتحان ڪنید ضرر ندارہ اما خواهش میڪنم امتحان ڪنید مفت و مجانیہ!
نفس عمیقے ڪشیدم،تو وجودم چیزے ڪم داشتم!امتحانش ضرر داشت؟!
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕