فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
🍃دلخوشند به این پنجشنبه ها
به یک فاتحه به یک صلوات ،
یک خدا بیامرزدش🌹
🌺همین ها برایشان یک
دنیاست در آن دنیا ✨
🍁به یاد عزیزان آسمانی
🍂رَحِمَ اللّه مَنْ یَقْرَا الفاتحه
🍁مَعَ الصَّلوات
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️
#خانوم_عزیز
❓تاحالا از خودت سوال کردی چرا مردا با دوست صمیمیشون خیلی شادن و زیاد میخندن؟
اما تو خونه با زنشون نه؟🤔🤔👇👇👇👇
⭕️تو اکثر زندگیا همچین چیزی پیدا میشه که خانم ناراحته
و میگه همسرم بیشتر وقتش رو با دوستش میگذرونه و ....
❓خب چرا ؟؟ 🤔🤔
تنها دلیلش اینه 👇👇
مردای دیگه مدام بهشون غررر نمی زنن😠 و از نکات منفی نمیگن
بلکه کمتر نکته سنجن و بیشتر دوس دارن شاد باشن و از زندگی لذت ببرن.
❗️مردا کلا" بی خیال تر از زنا هستن❗️
⛔️خانما غررررررر نزنیدددد
نکات منفی رو هی نگید ❌
خب خانمی که توخونه غر بزنه باید انتظار دور شدن همسرش از خودش رو داشته باشه ❤
https://www.instagram.com/p/CVxLUUeIzWR/?utm_medium=copy_link
اینستاگرام 👆
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
✍مشاوره پیش از ازدواج
🔰 نکاتی که باید در خواستگاری و یا انتخاب همسر و زیر یک سقف رفتن در نظر بگیرید...
🔺روابط خانوادگی:
مثلا بگویید رابطه پدر مادر من اینطوری است،
اگر ممکن است درباره پدر مادرخودتان و رابطه شان توضیح دهید.
رابطه من با پدرم/ با مادر/ با برادر بزرگم/ با خواهر کوچکم/ با دامادمان و ... اینطوری است. ممکن است شما هم توضیح بدهید؟
در خانواده ما فلان طلاق به این علت رخ داده است،نظر شما چیست و آیا موردی شبیه این در خانواده تان دارید؟
https://www.instagram.com/p/CVxLUUeIzWR/?utm_medium=copy_link
اینستاگرام 👆
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_200
بارانِ اشکهایم، سیل شد اما طوفان به پا نکرد..
باید با خوشیِ حسام راه میآمد..
پس بی صدا باریدم..
چشمانِ بسته اش را بوسیدم
و دستانش را به رسمِ عاشقانه هایش دورِ صورتم قاب کردم.
حسام بهترین ها را برایم رقم زد
و حالا من در سرزمین کربلا وداع اش را لبیک میگفتم.
به اصرارِ دانیال عازم هتل شدیم
که یکی از آن جوانان نظامی صدایم زد و نایلونی به سمتم گرفت
(گوشیِ سیده..
خاموشه..
فک کنم شارژش تموم شده.. )
کیسه را گرفتم و به هتل برگشتیم.
بی صدا وسایلم را جمع میکردم
و دانیال اشک ریزان تماشایم میکرد.
تهوع و درد گوشم را کشید
و مرا مجبور به افتادن روی تخت کرد.
دانیال با لیوانی آب و قرص کنارم نشست.
(اینا رو بخوور..
سارا باید قوی باشی..
فاطمه خانوم تمام چشم امیدش به توئه..
حسام به خواسته ی قلبیش رسید.. )
و باز بارید..
من قوی بودم..
خیلی زیاد، بیشتر ازآنچه فکرش را بکنند..
کم که نبود، خودم آمینِ شهادتش را گفته بودم..
حالا هم باید پایش میماندم..
(تو از کجا خبر دار شدی؟)
نفس گرفت
(صبح با گوشیش تماس گرفتم.
گفت داره میره گشت زنی اما خواست به تو چیزی نگم که نگران نشی..
بعدم گفت تا اذان ظهر برمیگرده..
تو چیزی نپرسیدی، منم چیزی نگفتم.
ولی همه ی حواسم بهت بود که چشم به راهشی.
تا اینکه از ظهر گذشت و هیچ خبری ازش نشد..
منم نگران بودم
و مدام به گوشیش زنگ میزدم که میگفت خاموشه..
دم دمای عصر وقتی حالِ پریشون و سراغ گرفتنهاتو از حسام دیدم..
دیگه خودمم ترسیدم..
از طریق بچه ها سراغشو گرفتم
که اول گفتن زخمی شده و برم اونجا..
وقتی که رفتم دیدم زخمی نه..
شهید شده..)
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
ســـ😊ــلام✋
صبح آدینه تون بخیر و شادی ☕ 🌹🍃
به آخرین آدینه آبان ماه خوش آمدید🌹🍃
در این روز فرخنده و مبارکــــــــَ 🌼🍃
ان شاالله ڪه تنتون سالم😇
لبتون خندون😊
عشقتون پایدار♥️
لحظاتتون زیبا 🌹🍃
و زندگیتون پراز آرامـــش باشه🙏
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام مولای من ❤️🙏
قرار عاشقی مان ❤️
جمعه ها بود🌹
ولی
هر جمعه ای
جای تو خاليست😔
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌹🙏
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️
#هردوبدانیم
✍تحقیقات نشان میدهد روابطی که به مدت طولانی ادامه می یابد
و زوجین در سنین پیری هم از رابطه شان راضی هستند
✔️معمولا دوویژگی مهم در هر دو طرف وجود دارد :
↩️ «بخشش»🙏
↩️و «مهربانی»😍
https://www.instagram.com/p/CVxLUUeIzWR/?utm_medium=copy_link
اینستاگرام 👆
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
✍درمانگران به #زوجها توصیه میکنند که
❤️ برای عاشق ماندن در تمام طول زندگی👇👇
🙏 به او احترام بگذارند
⛔️هرگز او را تهدید به رفتن و تنها گذاشتناش نکنند
‼️ تصور نکنند که رابطهشان برای همیشه دوام خواهد داشت
❤️و درون رابطهشان عنصر تنوع را پرورش دهند.
https://www.instagram.com/p/CVxLUUeIzWR/?utm_medium=copy_link
اینستاگرام 👆
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#عاشقانه_شهدا🌷🍃
همیشہ سر این کہ
اصرار داشت حلقہ💍 ازدواج
حتماً دستش باشد
اذیتش مےکردم مےگفتم :
حالا چہ قید و بندے دارے؟!
مےگفت : حلقہ💍 ، سایہ ے
یك مرد یا زن در زندگے است
من دوست دارم
سایه تو همیـشہ ، دنبال من باشد
من از خدا خواستہ ام
تو جفتِ دنیا و آخرت من باشے!💍👩❤️👨
✍🏻روایتےازهمسرِ
#شهید_محمدابراهیم_همت
https://www.instagram.com/p/CVxLUUeIzWR/?utm_medium=copy_link
اینستاگرام 👆
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_201
تمام ثانیه هایِ پریشانیم تداعی شد
(چجوری شهید شده؟)
چانه اش میلرزید
( با چند نفر رفته بودن واسه گشت زنی
که متوجه میشن یه عده از داعشی ها قصد نزدیک شدن به شهر رو دارن..
که باهاشون درگیر میشن..
حسامو دوستاش تا آخرین گلوله ی خشابشون مقاومت میکنن
و به مقر خبر میدن..
اما دیگه محاصره شده بودن و تا نیروها برسن
بچه ها شهید میشن..)
آه از نهادم بلند شد..
پس باز هم حرف غیرت و پاسداری بود.
حداقل خوبیش این بود که من پیکرِ گرمِ شهیدم را دیدم..
(خب داعشی ها چی شدن؟)
لبخندش تلخ بود (تار و مارشون کردن..)
صبح روز بعد به همراه پیکرِ امیرمهدیم
راهی ایران شدیم.
در مسیر مدام اشک ریختم و ناله کردم
که قرار بود با سوغات و تبرک کربلا به ایران برگردم.
حالا داشتم حسامِ بی جان را چشم روشنی از سرزمین عراق میبردم..
بیچاره فاطمه خانم..
وقتی به خاک ایران رسیدیم
دیگر دم و بازدمی برایِ قطع شدن نداشتم..
هوایِ ایران پر بود از عطرِ نفسهایِ امیرمهدی..
فاطمه خانم با دیدن من و تابوتِ پیچیده شده در پرچمِ فرزندش
دیگر پایی برایِ ایستادن نداشت.
پدر که مُرد، حتی نشانیِ قبرش را نپرسیدم..
اما حسام همه ی احساسم را زیرکانه تصاحب کرده بود.
و من و دانیالِ بی تفاوت به مرگ پدر
حالا بی تابی مان سر به عرش میکشید
محضِ نداشتنِ امیرمهدی..
فاطمه خانم به آغوشم کشید و مادرانه صورتم را بوسید
( زیارتت قبول باشه مااادر.. )
دست به تابوت پسرش کشید و نالید
( شهادت توام قبول باشه ماااادرم..
یکی یه دونه ی من.. )
راستی فاطمه خانم دیگر چیزی برایِ از دست دادن داشت؟؟؟
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕