eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
19.9هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
ولی دستش خیلی درد داشت.... با انگشت شست ابرومو‌بالا داد:به صورتت دیگه دست نزن هرچند الان هم زیبایی... خجالت کشیدم از حرفش اما دستش زیر چونه ام بود نمیتونستم سرمو پایین بندازم.... سنجاق رو از زیر گلوم کشید که مینار روی شونه ام افتاد...چرخوندم بافت موهامو باز کرد وگفت:بهت نزدیک نمیشم مگه اینکه بفهمم دلت با منه پس راحت بخواب.... دلم باهاش بود؟؟؟....با شرم گفتم:من تا حالا بجز خانواده ام فقط با شما وساواش حرف زدم چون برادرهام دوست نداشتن من با مرد جماعت هم کلام بشم...ولی دلم پیش خانوادمه چون دوستشون دارم اما خانجونم میگه زن باید گرمای زندگیش باشه تا مردش کنارش ارامش بگیره،بین من واراز یه دوست داشتن عمیقیه اونقدر عمیق که از بچگی توی بغ..لش بزرگ شدم وهمیشه مراقبم بود وهست حتی الان هم بفرستم دنبالش خودشو میرسونه بهم...چرخیدم سمت دانیار:اما آراز برام عزیزه چون واقعا عزیزه،ولی تو مرد زندگی من هستی مردی که قراره همدمم باشی وهمدت باشم پس این دل فقط مال توئه چون یه زن فقط یه بار عاشق میشه عاشقی میکنه...دانیار سرمو روی شکمش گذاشت که خندیدم:من خیلی از تو کوتاه ترم...:بلند میشی....ترسیده :بلندتر از تو نمیشم... چرخوندم وباخنده پایین گذاشتم:چرا بلند میشی،تو،عمه یه جوری هستین که علم هم زیر سوال میبرین.... ....دانیار مرد منه پس فکر به هر مرد دیگه ای گناهه از الان تا روزی که زنده ام...مینار رو آویز کردم که سنگینی نگاه دانیار باعث شد سرمو بالا بگیرم.... سوتی زد:بهت میادااا....چرخید زدم دور خودم که دامنش باز شد وگفتم:قشنگه اولین باری بود که همچین لباسی دیدم هرچند خاله پریچهر وعمو همه چی وایم میخریدن... دانیار کمک کرد لباسمو در اوردم وگفت:خیلی دلتنگتن وبهونه میگیرن... روی تشک نشستم:میخوای تهران زندگی کنیم؟؟؟.... دانیار لباسش رو آویز کرد:من کار وزندگیم اونجاست پس نمیتونم تو رو اینجا بذارم یه هفته عید رو میمونیم بعد میریم.... انگشتهامو به بازی گرفتم:طلایه چی؟؟؟همیشه فکر میکردم طلایه زنت میشه.... دستاشو دراز کرد:اما تو زن منی،دختری که همون روز اول از دیدنش هم خوشحال شدم هم نگران،وقتی خانعمو گفت باخودت به شهر ببرش دلشوره گرفتم،برای اولین بار حس کردم سختترین تصمیم زندیگمو میخوام بگیرم...:خوشحالم که کنارمی.... نمیدونم چرا از وقتی بله رو بهش داده بودم یه حس عجیبی بهش پیدا کردم یه حسی که منو میکشید @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 3⃣ نوشیدن دم‌کرده زنجبیل و عسل و مصرف روزانه سیر نیز مفید است. 4⃣توصیه می‌شود از مصرف ترشی‌ها یا خوراکی‌های ترش مزه پرهیز شود زیرا این خوراکی باعث تسریع انزال می‌شود. @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ با این 5 ذهنیت خداحافظی کنید: 1⃣ هیچوقت نمی بخشمش: هرکسی ممکنه اشتباه کنه... 2⃣تقصیر من نبود: اشتباهاتتون رو بپذیرید و جبرانشون کنید... @hamsardarry 💕💕💕
✨بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨ 🌟خدایا!....🙏 💫از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان مکن. از آستان مهرت نومیدمان مساز . 🌟آفریدگارا.....🙏 💫آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان. 🌟مهربانا...🙏 💫از درگاه خویشت ما را مران. 🌟خدای من!....🙏 💫چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی! 💫چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی! 💫ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، 💫آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده 🌟پروردگارا.....🙏 نگاه خود را از ما مگیر... سلام دوستان عزیز صبحتون بخیر🪴🌷
❤️🍃❤️ ❗️ دخترخانمها به هیچ وجه همزمان دوتا خواستگار را نپذیرید ❌ بلکه در ابتدا وضعیت یک خواستگار را مشخص کنید و اگر به جایی نرسید، نفر بعد اقدام کند. ▫️ علت این امر این است که اگر همزمان دو خواستگار را بپذیرید شروع میکنید آن دو را باهم مقایسه کردن در نتیجه موجب سردرگمی و شک و تردید و سخت شدن تصمیم گیریتان میشود ضمن این که اگر پسری متوجه شود پای خواستگار دیگری در میان است حتما آزرده خاطر خواهد شد و احتمالا از این خواستگاری منصرف میشود. @hamsardarry 💕💕💕
🌱💙🌱 حدیت روزانه 🌷امام علی علیه السلام: «عَجِبتُ لِمَن يُنشِدُ ضالَّتَهُ وقَد أضَلَّ نَفسَهُ فَلا يَطلُبُها!» 🔴در شگفتم از كسى كه در پى گمشده اش مى گردد ولى خود را گم كرده و آن را نمى جويد 📚غررالحكم حدیث 6266 🌱💙🌱
❤️🍃❤️ همسرتان را بابت آنچه میگويد تمجید کنید 👈🏻به طور مثال اگر او شوخ طبع است به او بگویید: شوخ طبعی او را دوست دارید و این حالت او باعث احساس نشاط شما میگردد 👈🏻اگر او اهل ریسک و خطر کردن است به او بگویید: شجاعت او را که پای هر چه بدان اعتقاد دارد می‌ایستد، خیلی دوست دارید 👈🏻اگر او کم حرف است به او بگویید: چه شنوندۀ خوبی است و چه نفوذ آرام کننده ای بر شما دارد 👈🏻اگر او پرحرف است به او بگویید که روح بخش و گرم کننده مجالس و مهمانی‌هاست و چقدر دوست دارید که به سخنانش گوش دهید 👈🏻اگر او راستگو و درستکار است به او بگویید: چه خصیصه‌های زیبایی داری و شما این صفات را خیلی دوست دارید 👈🏻اگر باوفاست به او بگویید چقدر عالی است که می‌توان به او اعتماد کرد 🚫هرگز شوهرتان را با مردان دیگر فامیلتان مقایسه نکنید و مثلاً نگویید که علی آقا در خانه به همسرش کمک می‌کند و یا برای زنش خیلی هدیه می‌خرد و خیلی بهتر از تو همسرداری می‌کند با انتقاد کردن و مقایسه ي او با دیگران از میزان صمیمیت و نفوذ خود بر همسرتان می‌کاهید. به یاد داشته باشید که هیچ کس از انتقاد خوشش نمی‌آید حتی شما! @hamsardarry 💕💕💕
💌 همسرم گفت این چرا اینجوری رانندگی می کنه 🤔🤔🤔🙄😬همچین یکم هم عصبی شده بود من گفتم شاید داره با موبایل صحبت میکنه ...آخه زیاد دیدیم دیگه... تو همین ویراژ دادنا اومدیم از کنارشون رد بشیم ک من ی نگا انداختم و دیدم بلههههه. اینا ی زوج بودن در حال عشق بازی 😇😍🥰😘😘😘😜🤪🤪 آقا با دست چپ فرمون گرفته بود و بادست راست خانومش رو بغل کرده بود  و د ببوس😘😘😘😘😘 حالامن از خنده نفس نداشتم 🤣🤣🤣🤣😅😅😅😅😂😂😂😂 همسرم میگه چی دیدی نمیتونستم تعریف کنم امیدوارم همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه و بیشتر از خاطرات و سوتی های خوبتون بخونم بازم میام واستون میگم فعلا.....🤚🙋‍♀️😘😘 این گلهای زیبا هم بمونه برا شما 🌹🌹🌺🌺🌻🌻🌷🌷🌼🌼⚘⚘🌸🌸💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 😍😘😍
❤️🍃❤️ سرگذشت بسیار زیبای دختر ایلاتی ‌@hamsardarry 💕💕💕
صبح وقتی چشمامو باز کردم دانیار نبود...به رختخواب نگاه کردم و به یاد دیشب هم شرم داشتم هم پر از دوست داشتن بودم از حرفها و مراقبتهای مردونه ش.....سروصدا از بیرون میومد واهل ایل همه روزشون رو شروع کرده بودن....لباس تنم کردم دلم حمام میخواست اما خجالت میکشیدم از چادر بیرون بزنم....رختخواب رو جمع کردم و روش پارچه گل سرخی گذاشتم که صدای ایلدا اومد....با بالا رفتن گوشه چادر و دیدن زنعمو بال درآوردم...خودمو توی آغوشش انداختم که تند تند بوسیدم وگفت:حالت خوبه؟دیشب اینجا بودی اذیت که نشدی؟؟؟.... خانجون،ایلدا،زنعمو زیور وعروسها پشت سر زنعمو وارد شدن که خانجون گفت:والا رسم نداریم وگرنه دیشب با آساره میفرستادیمت اینجا که شب رو کنارش بخوابی....همه خندیدن،تعارف کردم کنارم نشستن که زنعموگوهر سفره پهن کرد:بیا مادر بیا که میدونم دیشب گرسنه موندی....زنعمو زیور یه جور خاصی به زنعمو گوهر نگاه میکرد میدونست که چقدر منو دوست داره حتی بیشتر از بچه هایی که از شکمش گرفتن خاطر منو میخواد....خواستم بلند بشم که با نگاه زنعمو چسبیدم به زمین.... یه سفره چید مثل همیشه همه از زحمت دستهای خودش،از مربا وکره گرفته تا نون گرم وتازه....با دستهای خودش لقمه دستم داد:بخور قربونت برم....بقیه فقط نگاه میکردن که گفتم:اول شما بخورید به قول خانجون لقمه وقتی از گلو پایین میره که همه دور سفره باشن.... ایلدا لبخند زد وخانجون با بسم الله سروع کرد....یه سفره که بهترین های وجودم دورش نشسته بودن...نرگس خوشحال بود از لقمه گرفتنش معلوم بود اما شبنم وعاطفه کم رو بودن....صبحانه رو دور هم خوردیم که زنعمو گوهر گفت:با اجازه ما اساره رو برای حمام با خودمون ببریم....خانجون به زنعمو نگاه کرد:حمام سه روزه که الان نیست...زنعمو بقچه ای همراهش بود وگفت:دختر من نمیتونه وباید خودم کنارش باشم تا بهش یاد بدم چه کارهایی باید انجام بده....زنعمو زیور با روی باز گفت:اختیار دارید شما مادر وعزیز اساره هستین هرکاری صلاح میدونید میتونید انجام بدین.... زنعموگوهر بلند شد وگفت:هنوزم همون حمام قدیمیه؟؟.... زنعمو زیور سری تکون داد:آره همونه....با زنعمو بیرون زدم اما اجازه نداد کسی همراهمون باشه...از بین چادرها گذر کردیم تا پایین ایل که یه حمام کاهگلی قدیمی بود وپر از رفت وامد....با زنعمو وارد که شدیم تازه فهمیدم حمام زنانه یعنی چی ،از بس که شلوغ بود وسر وصدا.... زنعمو پارچه ای گره زد ودیگه کسی قابل دید نبود... طشت رو با اب گرم وسرد پر کرد .حتی حالا که ازدواج کرده ام هم باز مثل دختربچه های دوساله.... @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ❣حداقل روزی یکبار به شوهرتون بگید از اینکه تو همسرم هستی خوشحالم به خودم میبالم افتخار میکنم مرد هرکار خوبی که کرد بهش بگین تو فوق العاده هستی.✌️ 🚫 نه اینکه برین به بچه هاتون بگین تو هم مثل بابات هیچی نمیشی . ❤️مرد باید مورد قرار بگیره به فرزندتون بگین من میدونم توهم مثل بابات روزی مرد بزرگی میشی حتی اگه سخته حداقل روزی یک بار به مردتون بگین بهش افتخار میکنید.✌️😍 @hamsardarry 💕💕💕