eitaa logo
ح َن ْ نا ن 🌴
210 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
400 ویدیو
95 فایل
بسم رب الحسین 💚 🕊 من بنده آن دمم که ساقی گوید ، یک جام دگر بگیر و من نتوانم |🌱 روزمره‌های یک دانشجو ✏ و همسر 💍 🔸️کانال جزء خوانی قرآن کریم @Quran_tahdir |📿
مشاهده در ایتا
دانلود
یک وقت‌هایی ام‌ابیها هم که باشی، دلت که از نامردی‌ها بگیرد ذکرت می‌شود : اللهم عجل وفاتی ذکر اینقدر سنگین است که میشود تا صبح ممات برایش زار زد....
اون مداحی محمود کریمی هست که میگه : افتادی در بستر زهرا بابا.... به نظرم شرح حالِ این شبای امیرالمومنین.... نه شب‌های شهادتِ مولا
دومین فاطمیه‌ی نبودنت هم گذشت... یک آخ! و یک نفس عمیق پر زخمِ بی‌التیام...‌
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
شب ز اسرارِ علی آگاه است ...
حاج قاسمِ درونتو بذار روبرویِ مشکلات و غمات بگو : «مردِ این میدان مآ هستیم برایِ شما» رفیق
ح َن ْ نا ن 🌴
https://www.instagram.com/p/CKLs5sMFafn/?igshid=1mnr4r8xkjb2i
برید ببینید، چندین مرتبه تموم عکس‌ها رو نگاه کردم. و سعی کردم تصور کنم چه حالی دارن تک تک اون افراد!
سردارِ عزیزم♥️ تو مپندار که رفتن‌ت را از یاد برده‌ایم، و دل داده‌ایم بر روزگارآن... زمانی که می‌گذرد، زهری ست که بر کام‌مان چکانده می‌شود. و ما طعمِ تلخِ دلتنگی‌ را، روزهاست زیر زبان می‌چشیم. شب‌هایِ جمعه حوالی ساعت آغوش گشودن‌ت، دلهایمان به تنگ می‌آید. کاش یکی از همین شب‌ها آغوش می‌گشودی، و ما را میهمان خود می‌خواندی.... ما را به سخت جانی خود، این گمان نبود.... . 01:10 99.11.03
ح َن ْ نا ن 🌴
سردارِ عزیزم♥️ تو مپندار که رفتن‌ت را از یاد برده‌ایم، و دل داده‌ایم بر روزگارآن... زمانی که می‌گذرد
قبل از شهادت شما، درست آن هنگام که کتاب خداحافظ سالار ( شهیدهمدانی ) را می‌خواندم، کتاب که به صفحه آخر رسید، با خودم گفتم : عاقبتِ سردار سلیمانی هم همین است، فقط کاش او را زودتر دریابند، تا هست از او بگویند، که بیشتر بشناسیمش... غافل بودم از : هرکه را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند.... آن روزها می‌دانستم از رفتنت حالم دگرگون می‌شود، اما گمان نمی‌کردم بعد از رفتن‌ت یک مشت رنگ خاکستری به دنیایم پاشیده شود و هیچ چیز مرا سر ذوق نیآورد. گمان نمی‌کردم بعد از یک‌سال و یک ماه، قلبم به این سنگینی باشد ... و .... 💔 آخ از غمی که تازه شود با غمی دگر... 01:26 99.10.03
رفته بودی که بیایی، چقدر طول کشید ....💔
مثلا حوالیِ غروب جمعه ست، مثلا ساکن نجف‌م. چادرِ عربی‌ام یا نه بگذارید بهتر بگویم، عبایِ عربی‌م را روی سر می‌اندازم. و از کوچه پس‌ کوچه‌هایِ نجف خودم را می‌رسانم به اینجا! می‌آیم خدمتِ پدر، دختر است دیگر. دلش بیشتر از هرچیز برایِ پدر تنگ می‌شود. چند دقیقه قبل از اذان مغربِ نجف. هنوز فرصت برایِ یک زیارتِ پدر دختری هست. . . یک امین‌الله بخوانیم ؟! 17:12 99.10.03
تویِ دنیا عقل و دل اگه باهم هماهنگ نباشن، و هر کدوم سازِ خودشو بزنه بیچاره می‌شیم! دل اگه چیزی رو دوست داشت، عقل اگه اومد وسط و سختی‌هاشو سنجید! و دید مردِ این میدان هست، می‌شه یه حالِ خوب ساخت از اون ماجرآ‌. حتی اگه سخت بشه! مثلِ شبای تحویل پروژه معماری‌مون☺️ این قسمت آرماتور بندی. و هیچ لذتی تو دنیا بالاتر از یادگیری دانش ( شب امتحانی 😄 ) نیست 😌 19:38 99.10.03
ح َن ْ نا ن 🌴
تویِ دنیا عقل و دل اگه باهم هماهنگ نباشن، و هر کدوم سازِ خودشو بزنه بیچاره می‌شیم! دل اگه چیزی رو د
ربطِ کپشن با عکس ؟! معماری سختی‌هایِ خودشو داره، ولی چون دلی دوسش داشتم، و عقلم تاییدش کرده بود، حالا که شب‌های ارائه پروژه می‌شه، و گاها ساعت‌های متوالی با سیستم کار می‌کنم، یکبار هم نمی‌گم چه اشتباهی کردم این رشته رو انتخاب کردم‌.
یه عکس دیدم! پرت شدم به ۵-۴ سال پیش ...
یه بنده خدایی الان پیام داده : مضطر و حیران. و التماس دعا داره. نمی‌دونم چه مشکلی داره، ولی لطفا واسه حاجت روایی‌ش یه صلوات بفرستید 🙏
هدایت شده از 🌱منِ_او🌱
کاش آدمی "دل" نداشت.
ح َن ْ نا ن 🌴
کاش آدمی "دل" نداشت.
جانآ سخن از زبان ما می گویی.
مثلا یه فرشته نجات می‌اومد می‌گفت بقیه شو من انجام میدم، و به استاد تحویل میدم ... 🍃 14:55 99.11.04
🍃 بر زمستان صبر باید طالب نوروز را عاقلان خوشه چین از سر لیلی غافلند 🍃
این شبآ وقتی بلند میشم از سر پروژهام، صدایِ تک‌تکِ استخونامو می‌شنوم... معماریون کجای مجلس نشستن ؟! 🙂
بر سر در بازارچه ی عمر نوشته است  اینجا خبری نیست، اگر هست"هیاهوست"
گاهی وقت‌ها هزاربار دلتنگی از قلبِ‌مان عبور می‌کند. اما از نوشتن‌ش ابا می‌کنیم. من دلم برایِ تمام این دلتنگی‌هایِ خاک خورده می‌سوزد ... 14:04 99.11.05