پیام دادن ،
سلام ، حاضرید ؟! میشه الان باهاتون تماس تصویری گرفت ؟!
نوشتم بله، میشه بفرمایید.
تماس گرفتن، میگن این شما و این آقاجانمون علیبنموسیالرضا💔
خواستیم حالتون خوب کنیم...🌱
حال من 💔
••••
آروم به میز ضربه میزنه،
از فکر خارج میشم.
میپرسه : کجایی ؟!
میگم : چشماش....چقدر شبیه بود به یک آشنای غریبه!...
•••
از روزیکه چشمهایت را بر دنیای ما بستی،
بلا پشت بلا میآید...
تمام این روزهای نبودنت یک طرف،
روزی که رهبری بر پیکر مطهرت اقامه نماز کرد یک طرف.
بعد از شما، یاران دیگری به شما پیوستن، یارانی که قطعا رهبری از همه بیشتر به خلا نبود آن اشخاص آگاهاند اما،
اصل قصه اینجاست.
حضرت آقا، با قلبی مطمعن که ایمان دارد ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، نماز هریک از یاران را میخواندند و بعد بالای سرشان مینشستند و چند صفحه از مصحف شریف قرآن تلاوت میکردند.
اما نماز شما، با تمام نمازها فرق داشت...اشک و بغض توامان رهبری، ما را خُرد کرده بود...
حضرت دلدار، بجز آن سخنرانی ۲۹ خرداد،
فقط برای شما در ملاعام اشک ریخت....
آبروی نظام بودی، شانیت نظام بودی،
اصلا شما جای تمام نداشتههای ما بودی...
جای خالیات، بد آزارمان میدهد،
چندین هفتهاست که رفتهای ؟!
دیگر حسابش را نداریم، از بس که جای تو اینجا خالی ست...
کاش میشد که تو با معجزهای برخیزی...💔
01:24
00.07.09
#حاج_قاسم عزیزم ❣
یه وقتهایی دلم واسه یه افرادی و یه مکانهایی تنگ میشه که...فکرشم نمیکردم 🙂
اومدم لپ تابو باز کنم،
کارای پروژهمو انجام بدم.
دیدم رو صفحهی عکسهای قدیمی مونده...
دیدن عکسها همانا و سُر خوردن اشک از چشم و غلتیدن بر گونه همانآ....💔
-◇-
وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ
+ و خداوند آگاهاست به آنچه درون سینههاست |🌿
-♡-