eitaa logo
ح َن ْ نا ن 🌴
209 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
403 ویدیو
96 فایل
بسم رب الحسین 💚 🕊 من بنده آن دمم که ساقی گوید ، یک جام دگر بگیر و من نتوانم |🌱 روزمره‌های یک دانشجو ✏ و همسر 💍 🔸️کانال جزء خوانی قرآن کریم @Quran_tahdir |📿
مشاهده در ایتا
دانلود
ح َن ْ نا ن 🌴
باهم روز اول محرم رو بخونیم و ببینیم چه اتفاقاتی افتاده ...
روز اول محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری روزی است که امام حسین (ع) به قصر بنی مقاتل رسید و در آنجا بود که با  عبیدالله بن حر جعفی و عمرو بن قیس مشرقی ملاقات کرد و ایشان را به یاری طلبید. اما هر دو از یاری امام سر باز زدند. در آخر شب که اباعبدالله (ع) به همراه یاران از قصر بنی مقاتل کوچیدند، در پشت اسب خود چرتی زدند و بیدار شدند و آیه استرجاع بر زبان آوردند.
ح َن ْ نا ن 🌴
روز اول محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری روزی است که امام حسین (ع) به قصر بنی مقاتل رسید و در آنجا بود
دیدار امام حسین (ع) با عبیدالله بن حر جعفی در قصر بنی مقاتل قصر بنی مقاتل يكی از كاروانسراهای نزديك كوفه است كه امام حسين (ع) در روز اول محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری از آن محل نيز عبور كردند. اين كاروانسرا و منزل را به آن جهت مقاتل می‌نامند كه ساختمان و بنای موجود در آن مكان به مقاتل بن حسان بن ثعلبه تعلق داشت. زمانی که امام به این منزلگاه رسید خیمه‌ای برافراشته دید، پرسید این خیمه از کیست؟ گفتند: از عبیدالله بن حر جعفی (از شجاعان کوفه و هواداران عثمانکه شاعر بود). حسین (ع) مردی از یارانش را که بنا به نقل اکثر روایات “حجاج بن مسروق جعفی” بود نزد او فرستاد تا او را خدمت آن حضرت آورد. حجاج نزد عبیدالله رفت و گفت: خداوند کرامتی بر تو روزی کرده، اگر قابل باشی! اینکه حسین بن علی (ع) به اینجا آمده و تو را به یاری خود می‌خواند. عبیدالله می‌گوید: والله من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین آنجا بیاید و من آنجا باشم زیرا بسیاری از مردم را می‌دیدم که برای جنگ با او آماده می‌شدند و چون مسلما می‌دانم که حسین در این جنگ کشته می‌شود و من قادر بر یاری او نیستم لذا می‌خواهم که نه او مرا ببیند و نه من او را ببینم. حجاج برگشت این مطالب را خدمت امام عرض کرد، اینجا امام (ع) خود برخاست و نزد عبیدالله آمد و بعد از حمد خداوند چنین فرمود: ای پسر حر، مردم شهر شما (کوفه) به من نامه نوشتند که بر نصرت و یاری من متفق‌اند و پیمان بسته و از من خواستند که آنجا روم و اکنون آمدم ولی می‌بینم که حقیقت امر بر خلاف آنست. من تو را به یاری خاندان پیغمبر می‌خوانم، اگر حق خویش بازیافتیم خدای را سپاسگزاریم و اگر حق ما را ندادند و بر ما ستم کردند، تو از یاران ما باشی. عبیدالله عذر خواست و گفت: تو را به خدا مرا معاف بدار چون از مرگ بسیار می‌ترسم ولی این اسبم «ملحقه» را بگیر که اسب خوبی است. حسین (ع) روی از او بگرداند و فرمود: نه نیازی به تو دارم و نه به اسب تو؛ ولی اکنون که یاری ما نمی‌کنی از اینجا برو تا صدای استغاثه ما را نشونی، به خدا قسم هر کس صدای ما را بشنود و اجابت نکند خداوند او را به روی، در آتشجهنم می‌افکند. نوشته‌اند كه عبيد الله پس از كربلا پشيمان وسرزنش كنان خود را به مزار امام رساند و مرثيه‌ها وسروده‌های سوزناك سرود. 
و اما دیدار دوم امام : 👇🏻
دیدار امام حسین (ع) با عمرو بن قیس مشرقی در همین منزلگاه و در روز اول محرم الحرام بود که “عمرو بن قیس مشرقی” به همراه پسر عمویش به خدمت امام حسین (ع) آمد و سؤالی از آن حضرت نمود. بعد امام (ع) پرسید: آیا برای یاری من آمده‌اید؟ گفت: خیر زیرا من مردی عیال‌وار هستم و از طرفی مال التجاره زیادی از مردم نزد من است، نمی‌دانم سرنوشت این کار به کجا می‌رسد و صلاح نیست که مال و امانت مردم در دست من ضایع شود! پسر عموی او هم شبیه همین حرف‌ها را تکرار کرد! 🍂حضرت فرمود: بروید و اینجا نمانید و فریاد مرا نشنوید و سیاهی مرا ننگرید، زیرا هر که فریاد مرا بشنود و سواد مرا بیند و یاری‌ام نکند، بر خدای عز و جل، حق است که او را در آتش سرنگون کند.
و آخرین رخ داد روز اول محرم
ح َن ْ نا ن 🌴
و آخرین رخ داد روز اول محرم
خواب امام حسین (ع) عقبه بن سمعان مي‌گويد : هنگامی كه از قصر بنی مقاتل گذشتيم و ساعتی را پيموديم، خواب كوتاهی حسين را گرفت و پس از لحظه‌ای بيدار شد و دوباره اين جمله را بر زبان جاري كرد، فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون و الحمد الله رب العالمین.» دوبار، سه بار آن را تکرار کرد. فرزند آن حضرت، علی بن حسين كه بر اسبی سوار بود پيش آمده به پدر گفت: پدر جان، قربانت گردم چه سبب شد كه كلمه استرجاع بر زبان جاری كردی؟ و بر ای چه الحمد الله گفتی؟ حسين (ع) فرمود: اسب سواری در پيش نمودار شد و گفت: اين گروه همچنان پيش می‌روند و مرگ نيز به سويشان پيش می‌رود .من دانستم كه آن پيك، جان ماست كه خبر مرگ ما را می‌دهد. علی بن حسين گفت: پدر جان! خدا هرگز برای شما بدی پيش نياورد، مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: چرا! سوگند بدان خدايی كه بندگان به سويش بازگشت كنند، حق با ماست. علی بن حسين گفت: پدر جان! در اين صورت ما از مرگ باكی نداريم که بر حق بمیریم. حسين فرمود: خدايت پاداشی نيك دهد بهترين پاداشی كه فرزندی از پدر خويش بيند. بر اساس آنچه در مقاتل الطالبيين نقل شده است، اين حادثه بايد بعد از قصر بنی مقاتل و در نزديكی كربلا اتفاق افتاده باشد. ابن اعثم كوفی اين حادثه را در ثعلبيه می‌داند.
هدایت شده از EhsanStudio
نماهنگ رخصت - محسن عرب خالقی.mp3
2.63M
رخصت ؛ استقبال از محرم 🎧 محسن عرب خالقی @EhsanStudio
در این کوتاه فرصت‌ها بگویم از کدامین غم ؟
می‌گفت برای امام حسین، لباس مشکی نپوشید. برای امام حسین، لباس غم بپوشید ...💔
تا که زینب وارد بزم یزید شد بر روی نی محاسن سقا سفید شد 💔
ح َن ْ نا ن 🌴
می‌گفت برای امام حسین، لباس مشکی نپوشید. برای امام حسین، لباس غم بپوشید ...💔
حرمت عزای ارباب رو نگهداریم .. ، یه برخوردهایی مناسب عزای امام نیست. حرمت نگهداریم ..