❇️ جلسه سوم حلقه نظریات فرهنگی به همت اندیشکده سیاستگذاری فرهنگی حنیف و با همکاری حلقه سیاستگذاری فرهنگ انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه برگزار گردید. در بخش اول جلسه، نظریه فرهنگی دبلیو. ای. بی. دو بوآ مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
✅ دبوآ (1868-1963) اولین آمریکایی آفریقایی تبار بود که از دانشگاه هاروارد، درجه دکتری خود را با عنوان سرکوبی تجارت برده در آفریقا گرفت و تجربه تحصیل در دانشگاه برلین دوشادوش ماکس وبر را نیز در کارنامه علمی خود دارد. بررسی کلاسیک و ماندگار از نژاد در آمریکا به نام سیاهان فیلادلفیا (1899)، از کارهای اوست.
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
🔰اهم مباحث مربوط به بخش نظریه فرهنگی دبلیو. ای. بی. دوبوآ عبارت بود از:
📕 کار اول دوبوآ (سیاهان فیلادلفیا):
🔸 نگاه زیست شناختی به نژاد، انگاره مسلط بر بررسی نژاد در دهه 1890
🔸 نگاه زیست شناختی به نژاد یعنی: نژاد، امری ریشه دار در تفاوتهای جسمانی عینی همراه با ویژگی های رفتاری سرچشمه گرفته از واقعیتهای زیست شناختی
🔸 مخالفت شدید دوبوآ با انگاره زیست شناختی و تکیه بر عوامل فرهنگی در نژاد سیاهان فیلادلفیا
🔸 مسئله روز جامعه او: فعالیت بزهکارانه آمریکاییان آفریقایی تبار
🔸 یافته دوبوآ: بزهکاری به دست اقلیتی کوچک از میان جمعیت بزرگ آمریکاییان آفریقایی تبار بدون تحریک عوامل زیست شناختی
🔸 دسته بندی آمریکاییهای آفریقایی تبار به 4 خردگروه بر اساس عوامل شغلی، ملاحظات اقتصادی و نیز عوامل فرهنگی
🖋تحلیل دوبوآ از مسئله بزهکاری:
🔸 نادرستی استدلالهای زیست شناختی درباره هویت و خصلت نژادی به دلیل عدم بزهکاری بیشتر آمریکایی های آفریقایی تبار در میان طبقات بالا، کارگران و بینوایان آبرومند نسبت به آمریکاییان سفید پوست
🔸بزهکاری تنها در میان طبقه متمایزی از آمریکاییان آفریقایی تبار موسوم به یک دهم فلک زده
🔸عوامل بزهکاری این طبقه متمایز: 1) واقعیتهای ساختاری مثل فقر، تبعیض نژادی در بازار اشتغال و رقابت مهاجران اروپایی برای دستیابی به شغل 2) ارزشهای فرهنگی این طبقه، همانند فرهنگ خیابانی در نقطه مقابل آبرومندی
🔻ریشه فرهنگ خانواده در بزهکاری:
🔸 عملکردهای خانوادگی (چند همسری و چندشوهری بی انتظام در مقابل تک همسری سفیدپوستان آمریکایی) متاثر از میراث اصلی بردگی، مانع از ادغام آمریکاییان آفریقایی تبار در فرهنگ آمریکایی
🔸 تجربه هم آغوشی جنسی در فقیرترین آمریکاییان آفریقایی تبار به دو صورت همخوابی موقتی و ازدواج، متاثر از فرهنگ چندهمسری
🔸 اقدام به استثمار جنسی توسط مرد جوان بزهکار طبقه محروم برای اعمال تسلط بر چندین زن
🔸نتیجه گیری دوبوآ به حل مسئله بزهکاری طبقه محروم خیابانی، از طریق اصلاح فرهنگ خانوادگی
📗 کار دوم دوبوآ (ارواح خلق سیاه):
🔹 مفهوم «وجدان دوگانه»، محصول کار بعدی او درباره هویت نژادی در کتاب ارواح خلق سیاه (1903)
🔹وجدان دو گانه: هویت پیجیده و خود متناقض آمریکایی آفریقایی تبار با نگاه دوگانه هم از منظر هویت آمریکایی-اروپایی و هم از منظر تبار آفریقایی
🔹خودآگاهی آمریکایی-آفریقایی: غنی تر اما شکننده تر از هویت آمریکایی-اروپایی
🔹 آمریکایی آفریقایی تبار، پیوسته در خطر از دست دادن خودآگاهی خویش و تسلیم شدن در برابر دیدگاه نژاد پرستانه تحمیلی از طرف جامعه سفیدپوستان و در نتیجه درون ذهنی کردن نفرت نژادی به مثابه نوعی از خودبیزاری
🔍 وجوه انتقادی به نظریه فرهنگی دوبوآ:
♦️عدم تشخیص درست نقش زیست شناختی در هویت نژادی
♦️عدم پیش روی نه چندان زیاد در مسیر نظریه پردازان فرهنگی کنونی نژاد در تبیین برساخت فرهنگی نژاد
💎 وجوه مثبت:
✔️ دوبوآ، شخصیت اصلی آغازگر انگاشت نژاد به عنوان مقوله ای فرهنگی
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
🔰در بخش دوم جلسه، به بخشی از نظریه فرهنگی پارسونز (1902-1979) یعنی کار اولیه او در باب کنش اجتماعی و کار میانی او با عنوان نظریه نظامها، پرداخته شد. اما در باب اهمیت و معرفی او به مطالب زیر اشاره شد:
⚡️اهمیت کار پارسونز:
🔸بیشترین تلاش برای نظریه پردازی در رابطه میان فرهنگ، شخصیت و ساختار اجتماعی، از طریق ساخت الگوهای انتزاعی و عموما کاربردپذیر، به گونه ای نظام مند
🔸هوادار جامعه شناسی فرهنگی دورکیم و وبر که آنها را به کار بست و با هم ترکیب نمود
🔸پیشگامی در طرح انگاره نظری کارکردگرایی
🔸انتقادات صورت گرفته به او، سبب خلق نوآوری های مهم فرهنگی در ادامه
🌿معرفی ویژگیهای علمی پارسونز:
🔸نزدیکی بیشتر او به فلسفه تا جامعه شناسی
🔸عدم ورود او در تحقیقات تجربی
🔸علاوه بر بررسی های انتزاعی: استنباط از بایدها به هستها: به عنوان مثال ضرورت وجود نیروهایی چون هنجارهای رفتاری، اجتماعی شدن در پذیرش نقشها و کیفرهای انحراف، موجب رفتار پیش بینی پذیر و نهادهای استوار و در نتیجه به سامان بودن و الگوداری رفتاری جامعه
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
🔰در ابتدای بحث نظری پارسونز، نظریه او در باب کنش اجتماعی، مورد مباحثه قرار گرفت که چکیده آن تقدیم می گردد:
📕کار اولیه پارسونز درباره کنش اجتماعی:
🔹 انتشار کتاب ساختار کنش اجتماعی (1937): عامل برجسته شدن او در جامعه شناسی آمریکا
🔹کتابی مهم در جامعه شناسی فرهنگی؛ به دلیل حمله به الگوهای کنشگر عقلانی عاملیت انسانی
🧩اما انواع الگوهای کنشگرعقلانی مورد نقد پارسونز:
🔸نظریه رفتارگرایی با تاکید روان شناختی بر محرک و پاداش: تحقیق روی حیوانات توسط پاولوف و اسکینر
🔸نظریه تبادل از هومنز و بلاو: تلاش برای جلب بیشترین بهره و ورود در تعاملهای اجتماعی در صورت وجود سود خالص. سه گزاره معروف نظریه تبادل: 1) گزاره موفقیت: وقتی کسی متوجه میشود برای کارهایش پاداش میگیرد، تمایل به تکرار همان عمل دارد. 2) گزاره محرک: هر چه محرکی خاص، در گذشته بیشتر منجر به پاداش شده باشد، احتمال اینکه فرد به آن پاسخ دهد بیشتر است. 3) گزاره محرومیت – اشباع: هر چه در گذشته نزدیک، شخصی پاداش خاصی دریافت کرده باشد، ارزش هر واحد دیگری از آن پاداش کمتر میشود.
🔸نظریه بازی: زندگی اجتماعی یک نوع بازی با راهبردها، پاداشها و مجازاتهایش
🔸 انسان اقتصادی: بازگشت اقتصاد نوکلاسیک به عصر روشنگری: محاسبه عقلانی منافع توسط انسانها و عمل طبق آن. زندگی اجتماعی به مثابه بازار و عرصه محاسبه سود و زیان
🖋رفت و برگشت بین پارسونز و رفتارگراها:
🔹 اشتراکات همه این رهیافتهای کنشگر عقلانی: عقل گرایی، حسابگری و فایده گرایی، خودخواهی و فردگرایی انسانها
🔹 نقد پارسونز: ادعای اهمیت آزادی در این الگوها حاوی یک تناقض فایده گرایانه: آزادی ادعایی، منجر به تصادفی بودن هدفهای کنش و ایجاد هرج و مرج در زندگی اجتماعی حال آنکه به وضوح اینطور نیست
🔹جواب فایده گراها به پارسونز در جمع بین آزادی و غیرتصادفی بودن: هدفهای غیرتصادفی، مولود قید و بندهای خارجی مثل وراثت، محیط و نیازهای پیشا اجتماعی به قدرت یا تمایل جنسی و نهایتا پذیرش جبرگرایی در هدف گیری انسانی اما توسط مقولات خارجی و نه ذهنی
🔹پاسخ پارسونز به فایده گراها: امکان جمع بین آزادی و غیر تصادفی بودن اهداف تنها با فرهنگ
🖍سایر نکات پارسونز در کار اول خود:
🔸کنش انسانی دارای ابعاد هنجاربخش و غیرعقلانی، درونی و انگیزش بخش لذا موجب الگوی کنش داوطلبانه نه جبرگرایانه. (استفاده ترکیبی از چهارنظریه پرداز: مارشال، پارتو، دورکیم و وبر)
🔸استفاده از مباحث جامعه شناسی دین و فعالیت ارزشی-عقلانی ماکس وبر به عنوان برداشتهای فرهنگی تر برای تبیین چگونگی تلفیق آزادی و تضییق برای تبیین کنش و ذهنیت بشری: انگیزش به عنوان الگوی درونی، سبب سوق انسانها به فعالیت داوطلبانه در جهت اهداف مشترک و خاص
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
🔰در ادامه مباحث نظری پارسونز، نظریه ابتدایی او در مورد نظامها مورد بحث و بررسی قرار گرفت که خلاصه آن، به شرح زیر می باشد.
📗کار بعدی پارسونز، نظریه نظامها در الگوی میان دوره ای خود:
♦️از اواخر دهه 1930: به دنبال الگوی فراگیر کنش و جامعه: موسوم به نظریه عام نزد موافقان و نظریه اعظم نزد مخالفان
♦️منبع نظریه: کتاب نظام اجتماعی (1951) و نیز به سوی یک نظریه عام کنش (1951)
♦️استفاده بیشتر از منطق کارکردگرا از زمان علاقه به تحلیل نظامهای اجتماعی
♦️دو مساله اصلی جامعه: یکپارچگی و تخصیص که هر دو ضرورت کارکردی دارند
♦️تخصیص: توزیع پاداشهای کمیاب در میان مردم و توزیع جایگاه های خاص در میانشان
♦️یکپارچگی فرآیند مدیریت تنشهای ناشی از تخصیص
♦️نظریه نظامها الگویی از جامعه با سه نظام: نظام اجتماعی، نظام شخصیتی و نظام فرهنگی
1️⃣نظام اجتماعی:
🔸ساخته شده از تعامل میان آدمها
🔸دارای استعداد برانگیختن کشمکش میان کنشگران بر سر منابع و هدفهای کمیاب
🔸نیاز هر نظام اجتماعی به برخورد با منابع فشار و فراهم آوردن استواری و پیش بینی پذیری:
🔸رفع این نیاز به وسیله «نقشها» که چنین کارکردی دارند: 1) تعیین کننده الگوهای کنش مشروع 2) مجهز کننده نهادها به عملکرد متبلور کننده الگوهای ارزشی خاص 3) مهم تر از همه، حمل چشمداشتهای مکملی که به تثبیت الگوهای تعامل عینی کمک می کنند مثل نقشها و چشمداشتها در روابط پزشکان و بیماران
2️⃣نظام شخصیتی:
🔹ساخته شده از تمایلات مبتنی بر ترجیحها، آرزوها و نیازها
🔹شکل گیری تمایلات برای تحقق نیازها و آرزوها، در فرآیند اجتماعی شدن و از طریق نظام ارزشی جامعه
3️⃣نظام فرهنگی:
🔸بیشترین اهمیت و اجازه دهنده برقراری ارتباط با همدیگر از طریق تثبیت چشمداشتها و نیز هماهنگ سازی کنشها
🔸سه قلمروعمده در هر نظام فرهنگی: 1)نمادهای شناختی برای فعالیتهای ابزاری بر وقف معیارهای مرتبط با حقیقت، 2)نمادهای نمایشگر هنر و موسیقی مربتط با عواطف برای فعالیتهای خلاقانه و التذاذی بر وفق معیارهای زیبایی شناختی، 3)معیارها و هنجارهای اخلاقی مرتبط با برحق بودن یا نبودن امور با محوریت نقش نقش آفرینی ارزشها و ارزیابی کنشها بر اساس آرمانهای انتزاعی
✅کارکرد و اهمیت نظام فرهنگی از میان سه نظام:
🔺تاکید بر نظام فرهنگی در بحث یکپارچگی؛ به دلیل کمک کردن ارزشها به مشخص کرن نقشها و چشمداشتهای راجع به تخصیص مالی منابع کمیاب
🔺توافق درباره ارزشهای مشترک، جان کلام سامان اجتماعی (نگاه دورکیمی)
🔺سازگاری کنشها با یکدیگر از طریق درونی سازی هنجارهایی مثل انصاف و برابری و التزام به هدفهای مشترک
🔺امکان توافق درباره معیارهای مشترک ارزیابی تخصیص منابع
🔺جدایی و استقلال نظامهای سه گانه اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی اما عدم قدرت یکسان
🔺اهمیت بیشتر به جهت شکل دهی شخصیت توسط نظام فرهنگی با شکل دادن تمایلات نیازی و نهادمند ساختن آنها در نظام اجتماعی
🔺حاکمیت یک سویه فرهنگ و عدم وجود تاثیر متقابل بین سه نظام به دلیل مفهوم بندی انتزاعی نظام فرهنگی و عدم هر گونه تعین خاص آن
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
❇️ جلسه چهارم حلقه نظریات فرهنگی به همت اندیشکده سیاستگذاری فرهنگی حنیف و با همکاری حلقه سیاستگذاری فرهنگ انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه برگزار گردید. در بخش اول جلسه، نظریه فرهنگی نیچه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
🧩معرفی فریدریک نیچه:
🔺کمتر شناخته شده به عنوان متفکر حوزه جامعه شناسی فرهنگی
🔺عمده شناخت از نیچه، با اعلامیه خدا مرده است
🔺ضرورت شناخت شمه ای از اندیشه نیچه، برای فهم برخی از ابعاد نظریه فرهنگی معاصر
🔺وامداری اندیشه پساساختارگرایی و پسامدرنیسم در مورد بدن انسان به نیچه
🔺تاثیر گذاری نیچه بر وبر درباره دین و عقلانیت و بر زیمل در کتابی در باب رابطه اندیشه نیچه با یکی از الهام گرفتگانش به نام شوپنهاور
🔺سهم اصلی نیچه در نظریه فرهنگی: طرحی فکری با عنوان ارزیابی دوباره همه ارزشها
⚡️در ادامه، تفصیل مباحث نیچه در بخش اول این جلسه مرور می شود.
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
❇️در ابتدای بحث از نیچه، طرح فکری او به تفصیل مورد بحث قرار گرفت که در ذیل اشاره می گردد:
🖋نقد اخلاق مدرن موجود:
🔸 خوبی ادعا شده انسان مدرن چندان هم شرافتمندانه نیست
🔸 دین ادعا شده او هم چندان مذهبی نیست
🔸 حقایق ادعا شده او نیز چندان از حقیقت برخوردار نیست
🔸 سرچشمه اصلی اخلاق مدرن، فرهنگ کلیمی-مسیحی
🖌 تحسین روش فرهنگی یونانی در تعیین ارزش اخلاقی:
🔸 تفاوت یکسره فرهنگ کلیمی-مسیحی با فرهنگ یونانی پیشین از منظر ساخت هویت و فهم تاریخ
🔸 کنشگر بودن خود یا همان نفس در فرهنگ یونانی و دارا بودن نوع والاتری از هستی انسانی از طریق خودآزمایی و تجریه روحی و اخلاقی لذت
🔸امر کنشگری نفس، با فرهنگ تولید می شود ولی با یک کشش طبیعی و بنیادی که به انسانها جهت می دهد، همخوانی دارد. این کشش همان خواست قدرت است.
🔸خواست قدرت: کشش بنیادی یا نیرویی در ارگانیسم انسان که خودش را ابقا می کند و گستره و چهارچوب وجودش را گسترش می دهد
🔸 نیچه در کتاب علم سرخوش: نبردهای کوچک و بزرگ، همیشه برای برتری، رشد، گسترش و قدرت رخ می دهند، یعنی طبق خواست قدرت که خواست زندگی نیز است.
🔸این فرآیند در برخی موارد به فتح نیروهای دیگر نیز می انجامد ولی به نظارت سهمگین بر غریزه های خود نابودکننده درون ارگانیسم یا خود هستی نیز نیاز دارد
🔸این، همان کشش در یک نیرو یا نوعی هستی است که خود را متمایز تشخیص می دهد و در برابر تقلیل خود به همسانی با نیروها و هستی های دیگر مقاومت می کند
🔸هستی هایی که از سهم بالایی از قدرت برخوردارند، کنشگرند نه واکنشگر و با کششها و ارزشهای درونی و همساز، برانگیخته می شوند نه با ارزشهای دیگران و بیرون از خود
🖍 نقد به روش فرهنگی کلیمی-مسیحی در تعیین ارزش اخلاقی
🔹یهودیت و مسیحیت پدیده آورنده نوع دیگری از خود: به جای معنا گرفتن از خواست قدرت و دگرگون کردن خود، سرگرم بیزاری
🔹فرهنگ بیزاری: اخلاق واکنشگر و هدایت شده از بیرون؛ شروع از از پنداشت رنج انسان که توسط عامل بیرونی به بار آمده
🔹نیچه در کتاب تبارشناسی اخلاق: فرهنگ یهودی-مسیحی همیشه نیازمند یک جهان بیرونی دشمن خو و انگیزه های خارجی برای کنش
🔹طبق داستان عهد عتیق و فرعون مصر و مهاجرت کلیمیان: بی خدایانی که خدای راستین و یگانه را نپذیرفتند، می کوشند تا آنها را به اسارت درآورند یا هم اکنون این کار را انجام داده اند.
🔹پیروان فرهنگ یهودی-مسیحی اخلاقا خود را خوب نمی بینند و مانند یونانیان باستان نیستند که براشت اخلاقی خوبی از خود داشته باشن
🔹 آنها عذاب دهندگان ادعایی شان را شیطان می انگارند و خود را قربیانیان شیطان.
🔹نتیجه روش فرهنگی کلیمی-مسیحی: پیدایش نوعی فرهنگ اخلاقی که به نمونه های برتر نوع بشر که تفاوتهایشان را ابراز می کنند و به ارزشهای توده علاقه ای ندارند، می تازد و به عنوان قربانی کننده های شیطان صفت نابودشان می سازد.
🔹فرهنگ ابزاری سرکوبگر برای جنگ با مخالفان شیطان ادعایی به جای برنامه آموزنده برای آفرینش انسانهای بهتر
🔹تشویق به یکسره اهلی و هم طراز شدن خود و انکار تفاوتها میان خودها
🔹این فرهنگ حتی در صورت دنیوی (سوسیالیسم که در صورتی انسان دوستانه تاکید بر همسان سازی و تبعیت از ضعیفان)، پایه فرهنگ دموکراتیک مدرن و ناگزیری تضعیف فعالیت آفریننده
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
❇️در ادامه مباحث نیچه، پیوندهای اندیشه نیچه با چشم اندازها و علایق امروزی نظریه فرهنگی، مورد گفتگو قرار گرفت:
🔴در کتاب تولد تراژدی در بطن روح موسیقی (1872):
🔸بررسی رابطه صورتهای هنر تراژیک با مناسک
🔸نبوغ فرهنگی تمدن یونانی در بازشناخت مفهوم اصل بنیادی انفراد که تعیین کننده وضعیت بشری است
🔸عملکرد فرهنگی جشنواره ها و بی خود شدن اقوام ابتدایی، آشکار کننده ماهیت جمعی و پیشاعقلانی تجربه بشری
🔸ردیابی تکامل مناسک از طریق تحول صورت دراماتیک تراژدی
🔸برتری فرهنگ تراژیک یونانی از فرهنگ یهودی-مسیحی پس از آن؛ زیرا می گوید: هر چه به هستی در می آید، باید آماده یک پایان اندوهناک بدون امکان رستگاری در یک جهان فراطبیعی باشد (1872)
🔸مناسک و تراژدی، عملکردهای فرهنگی که به وسیله آنها، انسانها می توانند یک زندگی سرخوشانه را در همه جلوه های آن از جمله واقعیت پایان زندگی، تصدیق کنند.
🔸علاقه نیچه به اجرای مناسکی و دراماتیک در زندگی اجتماعی
🌿کتاب اولیه نیچه (1873):
🔺بسیار کمتر از کتابش درباره تراژدی شناخته شده: رابطه میان زبان و واقعیت
🔺یک سده بعد مبنای یکی از نظریه های پساساختارگرا
🔺زبان، عدم بازتاب دهندگی صرف واقعیت عینی خارج از خود بلکه کم رنگ کننده عدم تقلیل پذیری واقعیتها به یکدیگر، با فراهم ساختن مفاهیم عام پنهان کننده تفاوتها
🔺حقیقت بیان شده توسط زبان، چیزی بیشتر از استعاره ها، ایهام ها و انسان انگاری ها نیست (1873)
🔺تاثیر گذاری مقولات یک زبان معین بر شیوه های درک گویندگان آن زبان از جهان
🟡جامعه شناسی بدن:
🔹تولید بینشهایی در جامعه شناسی بدن با بررسی رابطه بیزاری با رویکردی به بدن و کششهای آن
🔹طرد صورتهای خاصی از سختگیری بیمارگونه در مورد بدن که ناشی از غلبه رویکرد فرهنگی یهودی-مسیحی بر جهان غرب است
🔹به جای رویکرد سخت گیرانه و نابود کننده به بدن، عزیز دانستن صورت بدنی و پیگیری آرزوها و لدتهای جسمانی به عنوان بخشی از خواست قدرت
🔹اهمیت بنیادی تغذیه
🔹پیوند عمق فلسفی با مقولاتی چون آب و و هوا و غذاهای خاص
💫سهم نیچه به صورت مختصر:
✔️تاکید بر مفهوم تفاوت که در کارهای فرهنگی بعدی بسیار مهم شد
✔️ارائه چشم انداز فرهنگی نسبی اندیش ضمن نقد سنت یهودی-مسیحی که بعد او در چشم انداز اجتماعی-علمی فرهنگ، به خوبی جا افتاده
✔️مطرح کردن درام و ادبیات به عنوان عنصر بنیادی تحلیل اجتماعی
✔️علاقه مهم به تجسم و جامعه شناسی اولیه بدن
✔️تاکید بر نقش انگیزشهای غیرعقلانی و کششهای عاطفی کنش
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank