eitaa logo
کودکان شاد
65.5هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
15.7هزار ویدیو
145 فایل
. 💫 ﷽ 💫 روح و روان سالم فرزندان ما در گِرو تربیت صحیح آنهاست👌❤ 🔮اینجا با 👈 #نکات_تربیتی 👈 #اوریگامی 👈 #کاردستی 👈‌ #نقاشی در خدمت شما عزیزان هستیم😍 با ما همراه باشید ❤ هر گونه کپی مطالب پیگرد دارد❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 #کلیپ_کودکانه #کلیپ شاد و #موزیکال انگلیسی ✨لباس پوشیدن @happy_children
🍃🌸 سلام کردن یادت نره یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود پسری بود به اسم مملی . مملی بچه ها خیلی پسر خوبی بود. خیلی باهوش بود. خیلی تو کار خونه به پدر و مادرش کمک می کرد. ولی تنها یه عادت بدی داشت. و اونم این بود که سلام نمی کرد. بلد نبود سلام کنه. یه روز ظهر که از مدرسه بر می گشت. به بقال مش رضا که سر کوچشون بود رفت و گفت مشتی رضا پفک می خوام. آلوچه و بادکنک می خوام. مشتی رضا نگاهی به مملی کرد وگفت مملی سلامت چی شد. ادب کلامت چی شد تو دیگه بزرگی و مرد شدی پس چرا سلام نکردی برای بچه های بی ادب نداریم آلوچه و پفک وای مملی ناراحت شد و از مغازه بقالی بیرون اومدو رفت خونه. وقتی عصر شد و هوا خنک شد، مملی از خونه بیرون آمد و به خونه دوستش هادی رفت و در زد. مادر هادی در را باز کرد. مملی گفت: هادی خوابه یا بیداره؟ بگید توپشو بیاره. مادر هادی ناراحت شد و گفت: کسی که سلام بلد نیست، رفیق پسر من نیست. و به خانه رفت و در را بست. مملی خیلی ناراحت شد و به خانه برگشت و جریان را برای مادرش تعریف کرد. مادر مملی گفت: مملی سلام یادت نره، تا همه بگن گل پسره. غروب مادر مملی به او پول داد و گفت: دوتا نون بخر، نون داغ و کنجدی بخر. مملی سلام یادت نره. مملی وقتی به مغازه نونوایی رسید به یاد حرف مادرش افتاد و گفت: شاطر آقا سلام سلام، من نون میخوام، دو تا نون داغ کنجدی میخوام. شاطر آقا جواب داد: برای بچه های با ادب، نون داغ و کنجدی می اره مشت رجب. و دو تا نون تازه به مملی داد.مملی یاد گرفت که از این به بعد به همه سلام کنه و احترام بگذاره @happy_children
🍃🌸 #نقاشی تراکتور @happy_children
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸 #بازی #پازل با چوب بستنی @happy_children
🍃🌸 #کاردستی #کلاژ با پوست گردو @happy_children
زلزله۸ریشتری لباس #کودک و #نوجوان😜 #حراج هفته💃 قیمتامون فضایی👇😳 از 10 تومن تا 30 تومن😱 مفتکده واقعی👌شیکوارزون دنیای ۱۵ تومنی😍 واردشوشاخ در بیار 👇😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2800812045C69c4711fae با خرید ۳ دست لباس ارسال #رایگان جایزه بگیر😋 دیگه چی میخوای عجله کن رو به اتمام⭕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 #ایده #خلاقیت ایده‌ای برای #ساخت_تشک مخصوص بازی کودکان 😍 @happy_children 👆👆👆 با کانال ما کودکتان را خلاق بار بیاورید
14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸 #کلیپ کودکانه یه روز آقا خرگوشه رفت دنبال بچه موشه @happy_children
🍃🌸 💠قصه ضامن آهو با 🔷🔹روزی روزگاری یه مامان آهوی مهربون با دو تا بچه آهوی کوچیک و دوست داشتنیش، در یه دشت سرسبز🖼 زندگی می کردند. مامان آهو هر روز به دشت می رفت تا برای بچه هاش غذا آماده کنه. یکی از روزهایی که مامان آهو می خواست از لونه بره بیرون و غذا بیاره، به بچه هاش مثل همیشه گفت: کوچولوهای قشنگم، مواظب هم باشید و از لونه بیرون نیایید تا من برگردم. آهو کوچولوها گفتند: چشم مامان جون. مامان آهو برای جمع کردن غذا رفت و رفت تا به چمن زار سرسبزی🖼 رسید که پر از غذا بود و شروع کرد به جمع کردن غذا که یک دفعه پاهایش در دامی که یک شکارچی🏹 در آنجا گذاشته بود، گیر می کنه. مامان آهو که خیلی ترسیده بود،😧 تلاش کرد تا از دام نجات پیدا کنه. ولی فایده نداشت؛ چون دام خیلی محکم بود. مامان آهو که خیلی نگران بود، سرش رو به آسمون بلند کرد و گفت: خدایا کمکم کن.😢 اگر من اسیر شکارچی بشم، معلوم نیست چه بلایی به سر بچه های کوچیکم میاد؛ خدایا نجاتم بده...🙏🙏 مامان آهو همین طور داشت با خدا صحبت می کرد که یه گنجشک کوچولو🐦 صدای اون رو شنید و متوجه ماجرا شد و سریع خودشو به مامان آهو رسوند و جیک جیک کنان گفت: من ضعیف و کوچولو هستم و نمی دونم چطور می تونم به تو کمک کنم. گنجشک همین طور که داشت با مامان آهو صحبت می کرد، متوجه شد که شکارچی🏹 از دور داره نزدیک میشه تا مامان آهو رو بگیره. گنجشک که خیلی نگران بود توی دلش گفت: خدایا کمکم کن که بتونم به مامان آهو کمک کنم تا نجات پیدا کنه. گنجشک کوچولو در همین فکرها بود که یادش اومد امروز یه آقای خوب و مهربون، به این دشت🖼 اومده بود. اون آقا وقتی می خواستند غذا بخورند؛ به پرنده ها و حیوانات هم غذا می دادند. اما چیزی که خیلی برای گنجشک کوچولو عجیب بود؛ این بود که اون آقای مهربون زبان حیوانات رو هم بلد بودند و با حیوانات صحبت می کردند.😯 گنجشک کوچولو🐦 یه فکری به ذهنش رسید و با خودش گفت: اگر اون آقا رو بتونم پیدا کنم و ماجرا رو براش تعریف بکنم؛ می تونم مامان آهو رو نجات بدم. برای همین به مامان آهو گفت: نگران نباش یه فکر خوبی به ذهنم رسیده🤔 و زود برمی گردم و با سرعت به جایی که اون آقای مهربون اونجا بود، پرواز کرد. اون با تمام قدرتش بال می زد و دعا می کرد که اون آقا هنوز اونجا باشه. گنجشک کوچولو رفت و رفت تا اینکه از دور اون آقا رو دید و جیک جیک کنان همه ماجرا رو برای اون آقای مهربون تعریف کرد.👂 اون آقا گفت: نگران نباش گنجشک کوچولو و به همراه هم با سرعت به سمت مامان آهو به راه افتادند. وقتی رسیدند، دیدن که شکارچی مامان آهو رو اسیر کرده و می خواد با خودش ببره.😢 شکارچی🏹 وقتی آقای مهربون رو دید آهو رو زمین گذاشت و مامان آهو سریع بسمت آقای مهربون فرار کرد و پشت سرش مخفی شد. آقای مهربون به شکارچی گفت: این آهو رو به من بفروش. من پول زیادی💰💰 به تو میدم، اگر آزادش کنی. اما شکارچی گفت: این آهو مال منه و نمی فروشمش. مامان آهو که دید شکارچی🏹 حاضر نیست اون رو آزاد کنه به آقای مهربون گفت: من بچه های کوچیکی دارم که گرسنه اند و هنوز غذا نخوردن. اگر میشه از شکارچی بخواهید حداقل اجازه بده من برم و به بچه هام غذا بدم. قول میدم سریع برگردم. ادامه دارد... @happy_children ارسالی یکی از اعضا خوب کانال کودکان شاد که نویسنده داستان هستن😍 نویسنده ن . علیپور
🍃🌸 ✅برچسب زدن به کودک یعنی 👇👇👇 اینکه به خاطر یک رفتار خاص، یک خصلت رو به او نسبت بدهیم مثلا چون بچه زیاد زمین می خورد به او بگوییم «دست و پا چلفتی» یا به کودکی که زیاد فراموش می کند بگوییم «حواس پرت» یا برچسب های دیگر مثل «خنگ» ، «غرغرو» ، «بداخلاق» ، «خرابکار» ، «گیج» ، «شلخته» ، «شکمو» و .... وقتی روی یک کودک برچسبی گذاشته می شود یعنی خودش و دیگران او را با ان مشخصه می شناسند کودک یک تصویر ذهنی از خودش بر اساس ان خصلت می سازد و احتمالا تا آخر عمر همانگونه می ماند والدین هم تلاشی برای اصلاح بچه نمی کنند، چون پذیرفته اند که کودکشان این گونه است 👈بهتر است احساس خود را از رفتارنامناسب کودک بگوییم: از اینکه به حرف من گوش نمیدی خیلی ناراحتم به جای اینکه به کودک برچسب بزنیم :تو لجبازی❌ @happy_children
🍃🌸 #کاردستی نی نوش مقوا @happy_children