☘༻🌸﷽🌸༺☘
✋🌸به رسم ادب هر صبح یک سلام به حضرت جانان
❤️❤️سلام مولای مهربونم!
❤️❤️دلتنگتم آقای خوبم!
✋❤️ألسلام علیک أيّها الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى
✋❤️سلام برتو ای آنكه خدا بر متعديان و مفتريان و ستمكارانش او را مظفر و منصور مى گرداند
✨اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼
#سلام_امام_زمانم_عج
دوباره طلوع صبح
قلب من دوباره بی قرار شده
تمام صحن دل
پر از نسیم انتظار شده🕊
قسمت من
نمی شود دیدن روی ماه تو؟
همیشه پرسش من
از خدای روزگار شده
🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🌼
🌼صبح دوشنبه شمابخیر و خوبی با ذکر زيبا و دلنشین ✨ یا قاضیَّ الحاجات ✨
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#صبح_را_بایاد_شهداء_آغاز_کنیم
در اسفند سال ۱۳۴۱ در روستای «سنگر» از توابع سپیدان، چشم به جهان گشود. دوران کودکی اش را در همان روستا سپری کرد و تحصیل در دوران دبیرستانش همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی بود. هاشم با تکثیر و پخش اعلامیه ها و سخنرانی های امام و شعارهای انقلابی در دبیرستان و سطح شهر، پا به پای مردم و همراه با پدر و برادرش در مبارزات شرکت می کرد . هاشم با پیروزی انقلاب به زادگاهش برگشت و فرماندهی کمیته مبارزه با اشرار منطقه را بر عهده گرفت. غائله کردستان که شروع شد برای مبارزه علیه دشمن عازم منطقه غرب شد و پس از مدتی مسوولیت واحد عملیات و اطلاعات تیپ المهدی (عج) را بر عهده گرفت و برای آزادسازی شهرهای کردنشین و پادگان حاج عمران به عنوان مسوول یکی از محورهای عملیاتی به آنجا رفت. در عملیات والفجر۲ در منطقه حاج عمران از ناحیه پای راست مجروح شد.
به دلیل حضورش در عملیات های مختلف و کسب تجربه فراوان، در پاییز ۱۳۶۵ به سمت فرماندهی تیپ امام حسن (ع) انتخاب شد و در عملیات کربلای ۵ مسوولیت یکی از محورهای عملیاتی را بر عهده داشت و در حالی که چگونگی فتح جاده آسفالت (دوعیمی - بصره ) را به حاج نبی (فرمانده لشگر) گزارش میکرد، بر اثر انفجار گلوله آرپیجی در کنارش از ناحیه دست راست مجروح شد؛ ولی با همان وضعیت به طرف خط مقدم حرکت کرد و سرانجام در تاریخ ۲۵/۱۰/۶۵ هنگامی شرکت در یک عملیات شناسایی، هدف گلوله های دشمن قرار گرفت و با دستی مجروح و چشمی خون آلود همچون قمر بنی هاشم(ع) شهید شدند.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_
کتاب دست بر شانه باران
در مورد سردار شهید هاشم اعتمادی نوشته شده.
مؤلف: بیژن کیاناشر: زرینه زبان: فارسیردهبندی دیویی: 955.0843092سال چاپ: 1390نوبت صفحات: 78قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
متن خاطره: ماجرای شنود و فرمانده گردان
عملیات والفجر هشت به مرحله حساسی رسیده بود. فرمانده لشکر باید آخرین دستورات را به گردان عمل کننده می رساند اما شنود عراقی آمده بود روی خط بی سیم فرمانده.
-هاشم اعتمادی، انت الکذاب الاعظم.
مرتب فرمانده را با اسم صدا می زد و مانع از دستوردهی فرمانده لشکر به نیروها می شد. هاشم که از شدت خستگی پشت آمبولانس استراحت می کرد، با شنیدن جریان بلند شد. بی سیم را از فرمانده گرفت و با لهجه سپیدانی دستورهای فرماندهی را به فرمانده مقابل ابلاغ کرد. حالا شنود عراقی کلافه شده بود، دیگه صداش درنیامد.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
قرار شد برای شهدای لشکر پوستری آماده کنم، برای نظر خواهی رفتم پیش هاشم، گفت صبر کنید!
گفتم چرا؟
گفت:هنوز عده ای هستند که نرسیده اند و روی زمین نیافتاده اند، بگذارید فصل چیدن آنها هم برسد!
یک سال بعد دوباره این طرح مطرح شد، اولین عکسی را که در پوستر گذاشتیم عکس هاشم بود!
🌺 توسل
شب عملیات قدس 3 بود. هاشم به من گفت : "یکی از گردان ها دچار مشکل شده ، سریع کاری بکنید."
گفتم چه کار کنیم ، از دست واحد تبلیغات چه کاری بر میاید ؟!
متعجبانه نگاهی به من انداخت و گفت ، :"یعنی تو که در تبلیغات بودی نمیدانی در این شرایط باید چه کار کنی؟"
با اطمینان از حرف خود گفت : " در این مواقع باید دعای توسل راه بیندازی!"
دو سه نفر از بچه ها جمع شدند و دعای توسل راه انداختیم ، مدت زیادی از اتمام دعا نگذشته بود که بچه های گم شده با تعداد زیادی اسیر وارد مقر شدند.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🌺🌺وصیت نامه شهید
اكنون كه دست بر قلم بردهام و به نوشتن اولين و آخرين يادگار خود اقدام مىكنم، مىدانم كه ممكن است ديگر در دنيا نباشم. با وجود اينكه مىدانم اين دنيا دوستداشتنى و زيباست، اين مطلب را تاكنون دريافتهام كه زيبايى دنيا چون كفى است و همچون سرابى است فريبنده، و آخرت زيباتر. گرچه اين دنيا زيباست، ليكن ماندنى نيست. آنچه مىماند آخرت است و زندگانى در آن سراست.
اشكهاى شوق همچون باران بهارى از ديدگانم روان است. و اين دعاها در لبانم زمزمه مىشود كه اللهم ارزقنى توفيقالشهادة فىسبيلك: خداوندا شهادت در راه خودترا كه مختص حاميان درگاهت است به من عطا فرما. خداوندا گناهانم را كه مانند دوده قلبم را سياه كرده بر من ببخشاى. تو خانوادهام اگر روزى توفيق ديدن اماممان را پيدا كرديد، به او بگوييد كه سربازى داشتى كه آرزوى ديدنت را داشت. اما گناهانش باعث شد كه نتواند تو را ببيند. به او بگوييد كه برايم دعا كند كه خداوند گناهان مرا ببخشد.
امت اسلامى: آگاه باشيد و بدانيد كه نعمتهاى باريتعالى در سرزمين ايران همچون باران روان است. بدانيد قدر و منزلت اين نعمت را. برايش دعا كنيد كه انشاءالله تا انقلاب مهدى او را حافظ باشد. واى بر شما از خدا بىخبران، به شما كوردلان اين توصيه را دارم كه اگر چنانچه عليه اين انقلاب كه خونبهاى هزاران شهيد غرق به خون تپيده است، حركتى كنيد، در خط يزيد و مشركين گام برداشتهايد و خود را آزار مىدهيد، چون حق پيروز است و باطل نابود. يزيديان تاريخ نابود و روسياهان هرگز روى عزت را نخواهید دید
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_ص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️#هر_روز_با_یاد_یک_شهید
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._