🌷 قـرار بود برای بردن پیـکر پاک شهـدا بیایند.
شهدا چهار نفر بودند.بالای سرشان ایستاده بودیم که یک دفعه بـوی خوشی فضای منطقه را پُـر کرد! متعجب شـده بودیـم! آنهـم در آن محیـط کـه جـز آتـش و باروت و لجـن، چیز دیگـری نبود.
🌷 عطـر شهـدا فضای محیط را فراگرفته بود. کرمانشاهی همچنان متعجب به شهدا نگاه میکرد. اشک چشمانش را پـاک کرد و به طرف پیشانی دژ که محـل درگیری بود رفت و در حینِ رفتن گفـت: «استفـاده کـن! اگـر کـاری نداشتم؛ تا صبـح پیـش شهـدا می مـاندم. خداحـافـظ!»
✨ ستاره های آسمـان شلمـچه
با شهـدا درحال چشمک زنی بودند.
مـن هـم محـو شهـدا شـده بـودم ..
📚 زنده باد کمیـل / محسن مطلق
"صلـواتی هـدیه کنیـم به ارواح مطـهر شهـدا"
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۶ دی ۱۴۰۳
🌷شهید احمد کریمی شهیدی که دوست داشت اربا اربا شود
✍حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟
🔸می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود.فرستاده بود دنبالم. رفتم سنگر فرماندهی.گفت: می خواهم شعر کبوتر بام حسین (ع) را برایم بخوانی.
گفتم: قصد دارم دیگر این شعر را برای کسی نخوانم. برای هر کسی که خواندم شهید شده.
🔹گفت: حالا که این جوری است حتما باید بخوانی.
●دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من
○فدای صحن و حرم و نام حسین بشم من
●دلم می خواد زخون پیکرم وضو بگیرم
○مدال افتخار نوکری از او بگیرم
●دلم میخواد چو لالهای نشکفته پرپربشم
○شهد شهادت بنوشم مهمون اکبر بشم
🔻وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا.
🖋راوی:حسین یکتا و علی مالکی
#شهید_احمد_کریمی...🌷🕊
شادی روح پاک همه شهدا صلوات
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۶ دی ۱۴۰۳
✍مردم!
هروقت کارتون جایی گیر کرد
امام زمانتون رو صدا کنید
یا خودش میاد، یا یکی رو میفرسته
که کارتون رو راه بندازه..
-
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۶ دی ۱۴۰۳
از پاهایی كه نمی توانند ما را به ادای نماز ببرند ،
انتظار نداشته باشیم كه ما را به بهشت ببرند ...
به یاد نماز های عارفانه و عاشقانه شهدا🌷
هر چه داریم از شهدا داریم
یادمان نرود
التماس دعا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۶ دی ۱۴۰۳
خار و گل میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_هشتاد_و_نه_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
رسیدیم، سپس شروع به مناجات کرد و از خداوند خواست که ما را تا حد امکان از دسیسههای آنها حفظ کند و شهادت و لیاقت جهاد را در عرصه خود به ما عطا کند و مدتی ادامه داد.
نماز را خواندیم و بعد از او شعار دادیم آمین آمین چشمان همه به گریه و زاری غرق شد سپس (بس) ما را به غزه برگرداند و سکوت در تمام مسیر بر ما حاکم بود. سفر ما به مسجد الاقصی و دیدار با خانواده های عرب خود از داخل کشور ما را به یاد چیز دیگری انداخت. مردم ما که در قسمتهای مختلف از هم گسیخته شده بودند، این اولین بار بود که اعراب داخلی با ما در تماس بودند و قبلاً از آنها کم شنیده بودم اما در این دیدار با آنها آشنا شدم و یافتم، که به سرعت به قلبم هجوم آوردند و به خاطر صفات زیبا و مهربانی دل و سبکی روح آنها خود در حلقه باطن آن ساکن یافتم. مهمتر از همه استواری آنها در طول سالهای اشغال است و علی رغم همه اقداماتی که برای از بین بردن عرب گرایی اسلام و فلسطینی گرایی آنها انجام می دهد آنها همچنان قوی تر از آن چیزی هستند که کسی تصورش را بکند. از افرادی که هرگز ندیده است روحیه و آمادگی آنها را می بیند برادرم محمد در حین بازدید از دانشگاه الخليل با تعدادی از جوانان داخلی ملاقات کرده بود، طبق عادت فعالان لیستهای مختلف، محمد و همکارانش از دانشگاه های دیگر در کرانه باختری و نوار غزه بازدید می کردند و در آنجا ملاقات می کردند با فعالان همان جریانها و هماهنگی اقدامات و مواضع آنها.
در یکی از آن بازدیدها از دانشگاه ،الخلیل یکی از فعالان این دانشگاه آنها را برای صرف ناهار به خانه یکی از دانشجویان دعوت کرد و در آنجا تعدادی جوان را پیدا کردند که به خوبی و به شیوه ای خاص از آنها پذیرایی کردند و ناهار را تهیه کردند و سپس به صرف غذا نشستند آنگاه محمد دانست که آنها از جوانان باطن (48) از ام الفهم و كفر قاسم و دیگران هستند و معلوم بود که این جوانان روح بسیار خوب و دینداری بسیار بالایی دارند و اینکه آنها احساس تعلق جدی به این دین و این قوم میکردند و اینکه سالها زندگی در اشغال آنها تنها باعث افزایش پایبندی آنها به این دین و آرمان شان شده
است.
برادرم محمد با درجه ممتاز از دانشکده علوم فارغ التحصیل شد که بلافاصله او را قادر به عنوان دستیار مدرس در دانشگاه Birzeit به گروه کیمیا در دانشکده علوم پذیرفته شد و مادرم منتظر فارغ التحصیلی و بازگشت او برای اقامت در غزه بود. اما با انتصاب او در دانشگاه مشخص شد که او بیشتر وقت خود را در کرانه باختری سپری میکند، این خودش برای مادرم مشکل ساز بود ادامه غیابت محمد در رام الله راه حلی برای یک مشکل بود شکی نیست که وقتی برمیگشت و فارغ التحصیل میشد به یک اتاق جدید نیاز داشت.
در خانه جایی برای آن وجود نداشت و وقتی موضوع سکونت او در رام الله را مطرح کردند تکرار کرد که حداقل برای سال اول با همان دانشجویان در یک آپارتمان مشترک با آنها زندگی کند که در دوران تحصیلش زندگی می کرد. یک روز پس از نگهبانی مان در مسجد الاقصی در حالی که در یکی از جلسات خانواده در خانه بودیم به آن واقعه اشاره کردم، صحبت کردن در مورد آن از دندانم گذشت و دیگر نتوانستم عقب نشینی کنم یا متوقف شوم به نظر می رسید محمود بلافاصله شروع به حمله به ابراهیم و محمد و حسن به عنوان عضو در نهضت اسلامی کرد و از عدم مشارکت در مقاومت مسلحانه و محدود بودن به کارهای سیاسی و مردمی انتقاد کرد و این بار رهبری را در مقام اتهام قرار داد که انرژی تعداد زیادی از جوانان را از مقاومت به نام دین باز می دارد.
محمد که به نظر میرسد کار دانشجویی او را در بحثهای سیاسی بسیار باتجربه کرده است، به او پاسخ داد و گفت: هرکس صدای شما را بشنود فکر می کند که اسلحه های شما متوقف نمی شود و عملیات شما باعث فرار یهودیان در عرض چند ساعت می شود سالها چیزی به نام مقاومت مسلحانه وجود نداشت و همه اینها اتفاق میافتد این یک تلاش ضعیف است که در ابتدای راه میمیرد اینطور نیست مهندس باش لقب (محمود)؟ وقتی فردای آن روز برای خواندن نماز مغرب در مسجد رفتیم جوانان طبق معمول در محفل در مسجد نشستند و شیخ احمد به خواست آنها به گفتگو نشست، پس محمد از او اجازه گرفت و گفت ای شیخ احمد اجازه بده من سوالی هست که دوست دارم به آن پاسخ دهید، زیرا این سوال اغلب تکرار میشود و در هر مناسبتی از ما پرسیده میشود این است که نقش اسلام گرایان در اقدام ملی یعنی مقاومت چیست؟ شیخ احمد با نگاهی به چهره حاضران لبخندی زد و به اطراف خود نگاه کرد و گفت اکنون در مرحله آموزش و آمادگی هستیم، او شروع به توضیح مبحث تعلیم و تربیت و اهمیت آن در شکل دادن به آینده ملتها و ملت هایی کرد که آرزوی
۶ دی ۱۴۰۳
خار و گل میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_نود_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
دستیابی به اهداف عالی را داشته باشد سپس به سراغ موضوعی رفت که قبلاً قصد داشت در مورد آن صحبت کند. کلمات تدارک و «تعلیم یا تعلیم و آمادگی در طول ماه ها و سال ها هر گاه در خانه ما یا در خانه ام العبد در حضور پسرش عبد الحفیظ بحثی پیش می آمد تکرار می شد
یا در دانشگاه در هر بحثی که موضع اسلام گرایان در قبال مقاومت مسلحانه در زمان حاضر پیش می شد، یکی از اعضای جریان ملی در مورد نقش آن میپرسید و مناظره اسلامگرای او پاسخ میداد اکنون در مرحله آموزش هستیم. و آماده سازی و کسانی که این پاسخ را می پرسیدند غالباً از اولین مرد دعوت اسلام محمد رسول الله به دلیل فعالیت آموزشی و وکالتی او در طول سالیان متمادی قبل از شروع جهاد با شمشیر استناد می کردند یک روز دیر به خانه برگشتیم و متوجه شدیم مادرم خیلی نگران است متوجه شدیم که یک پلیس برای ابراهیم اخطاریه آورده و از او خواسته است صبح روز بعد به ستاد اطلاعات برود و به او هشدار داده که دیر نکند ابراهیم ناراحت نبود و مضطرب و ترسیده به نظر نمی رسید و به مادرم اطمینان می داد که این یک امر بسیار معمولی است و دهها مرد جوان بودند که این گونه از آنها پرسیده می شد و چندین سؤال از آنها می پرسیدند و سپس اجازه می دادند بروند.
فردای آن روز ابراهیم به آن مصاحبه رفت و او و تعدادی از افراد تحت تعقیب مانند او را برای ساعات طولانی تا بعد از ظهر در یکی از غرفه ها بازداشت حبس کردند و بعد از آن او را به دفتر مسئول اطلاعات منطقه ما آوردند که کنیه اش ابو ودیع بود و شروع کرد به پرسیدن سوالات عادی اجتماعی در مورد خانواده اقوام، محل سکونت و تحصیلاتش و ابراهیم پاسخ داد پاسخ های بسیار کوتاه و مختصر و ابو وديع سعی میکند او را به صحبت با جزئیات بیشتر سوق دهد، در حالی که ابراهیم به سیاست اختصار پایبند بود. مدت کوتاهی پس از این سؤالات او شروع به پرسیدن سؤالاتی در مورد فعالیت های دانشجویی او در دانشگاه کرد اما فقط پاسخهای بله یا خیر پیدا کرد، یا نمی دانم.
سپس
گفت ما فعالیت ها و روابط شما را می دانیم اما نمی دانیم که سر شما مانند یک سنگ است. ابراهیم ساکت ماند، صدای جیغ مرد اطلاعاتی بیشتر شد و شروع به هل دادن ابراهیم با دست کرد و سیلیهای سبکی به او زد در حالی که ابراهیم عضله ای تکان نمی داد و صورتش سرخ میشد ابو ودیع فریاد میزد تعلیم و آمادگی... آموزش و آمادگی چرا آموزش و آمادگی؟ ابراهیم نگاهی کرد و گفت نمی دانم چه می گویی؟ ابو ودیع ،خندید میدانم که تو چنین خواهی گفت و از تو انتظار دیگری ندارم اما می دانیم که این سخنان را تکرار میکنی و صدها بار در دانشگاه در پاسخ هایت به آن سخن گفته ای و به سوالات دانشجویان بلوک ملی در مورد نقش شما در اقدام خرابکارانه علیه دولت اسرائیل این آموزش و آمادگی جواب تان است و به اطلاع شما برسانم که ما شما را زیر نظر داریم و هر نفسی که میشکید را می فهمیم و اینکه چی می گوئید و به انجام کاری متفاوت فکر میکنید صحبت کن میدانیم چگونه تو را زندانی کنیم دستش را با شناسنامه دراز کرد و به ابراهیم داد و گفت این همه بغض که مثل چشم قاطر چشمت را پر میکند وقتی دوباره ازت خواستم با خودت نیاور و بگذار در خانه و کارات ابراهیم در حالی که لبخند میزد از اتاق خارج شد که پنهان کردنش آسان نبود.
⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
۶ دی ۱۴۰۳
۷ دی ۱۴۰۳
✨بســــــم الّله الرّحمن الرّحــــــیم✨
❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز میکنیـم
🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَمُوسَـیاَلرِضَـا اَلمُرتَضـی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان
وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ
🌴اللّـــهُـمَّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪَ_اَلْفَــــــــــرَجْ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۷ دی ۱۴۰۳
مـــولای مــن...
🌱شنيدم قصد برگشت از سفر داري،
خدا را شكر....
شنيدم خواهي از رخ پرده برداري،
خدا را شكر...
🌱هميشه در فراقت اشك ريزم ،
يوسف زهرا...
از اينكه نوكري با چشم تر داري،
خدا را شكر....
🌱نيازي بر طبابت نيست بيمار قديمي را...
همين كه از من و حالم خبر داري،
خدا را شكر.
#سلام_امام_زمانـم... ♥️
وقتت بخیر حضرت صاحب دلم
#العجلمولایغریبم
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۷ دی ۱۴۰۳
۩کانالادعیهومناجاتصوتی﷽۩1_1082963901.mp3
زمان:
حجم:
1.25M
☘زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء☘
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۷ دی ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر شهید قربانخانی: به مجیدم خیلی افتخار میکنم
😭 ۹ سال است که اشکهایم از دلتنگی قطع نشده. ولی استخوانسوختههای مجیدم بهترین هدیهای بود که خدا به من داد بود.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
۷ دی ۱۴۰۳
🔹مدرکهایدانشـگاهیشان
را نادیده گرفتند
و رفتند، نخبه هایی که
هم اخلاص داشتند
و هم بصیرت...
🌷شهید مصطفیچمران
(دکترای فیزیک وپلاسماازدانشگاہ کالیفرنیا)
🌷شهیدحسن باقری
(رتبه۱۰۶علوم انسانی حقوق قضایی دانشگاہ تهران)
🌷شهید مهدی زین الدین
(رتبه۴دانشگاہ شیرازتجربی)
🌷شهید محسن وزوایی
(رتبه۱شیمی دانشگاہ صنعتی شریف)
🌷شهید احمدرضا احدی
(رتبه اول کنکور پزشکی سال۶۴) ️
🔹یادمان باشد!
چه کســانی را از دست دادیــم
تا چه چـیزهـایی بدست بیاوریــم
شادی روحشان صلوات
باشهدا گم نمیشویم
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷4
۷ دی ۱۴۰۳