🔸 می خواستی رعد صدای ما...
تو گوش دنیا تا ابد باشه...
🔸از ابرهه چیزی نمیمونه...
وقتی که سجیل از زمین پاشه...
💢 امنیت امروز ما مرهون تلاش های بی وقفهی اوست؛ او که گفت بر سنگ مزارم بنویسید: « اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.».
✨به امید اینکه بزودی آرزوی او را محقق سازیم...
#پدر_موشکی_ایران #شهید_حاج_حسن_طهرانی
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
من از مسئولین می خواهم که نگذارید خدای ناکرده در ارگان ها ، افراد منحرف و چاپلوس جا پیدا کنند و ضوابط اسلام و جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشته و روابط را حاکم کنند و از شما می خواهم که مواظب باشید و ببینید چه کسانی جایگزین شهدا در ارگان ها می شوند و آیا هم فکرو رهرو شهدا هستند .
#شهید_عبدالحسین_رحیمی...
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
شهیدسرافرازمحسن حججی🥀
امامزمان ارواحنافداه منتظر شماست؛
قلب خود را پاک ڪنید و همچنان محڪم و
استوار بر عقیده و ایمان خود باشید و
زمان را برای ظهور حضرتش آماده و مهیا سازید...!
مگر نمیبینی ڪه ظلم سراسر گیتی را
فرا گرفته و مهدی فاطمه
ارواحنافداه سرباز می طلبد...
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
خار و گل میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_پنجاه_و_سه_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
و بی ادبی او را لگد مال .می کنند تعداد زیادی از زندانبانان به رهبری یک افسر از راه می رسند و در صورت لزوم زندانیان را آماده می کنند
زندانیان در دو صف ایستاده می شوند زندان بانان اسلحه به همراه دارند و کلاه ایمنی به سر دارند و یکی از آنها توپ گاز اشک آور حمل می کند و اتاق به اتاق زندانیان را میشمارند سپس بیرون می روند تا قسمت های دیگری را بشمارند. در نهایت بلندگوها پایان شمارش را اعلام می کنند صبحانه را آماده می کنند که معمولاً دو یا سه تکه نان، کمی مسکه و کمی مربا است و گاهی با نصف تخم مرغ آب پز و یک پیاله چیزی میآید از نظر طعم و بو شبیه به چای است. زندانیان غذای خود را پس از اتمام دستشویی می خورند و یکی یکی وارد دستشویی میشوند و شاید یکی از آنها مجبور شده به دستشویی برود و به نظر می رسد که درد روده هایش را در حالی که می پیچد فشار می دهد. ، شکمش را گرفته و دوستش را اصرار میکند که از دستشویی خارج شود؛ چون حالش رو به وخامت می بود. زندان بانان یکی پس از دیگری به اتاق ها می آیند و ازاتاق یکی یکی آنها خارج میکنند و به میدان (الفوره) میروند که محوطه ای است با دیوارهای بلندی که سقف آن را سیم خاردار پوشانده است.
مساحت آن حدود یکصد و بیست متر مربع است زندانیان بیرون میروند هر کدام دستهای خود را پشت سر میگذارند و یکی یکی خود را به داخل میدان میاندازند آنجا زندانبانها با چوب در وسط میدان و زندانیان به صورت حلقه شروع به حرکت در میدان میکنند و هرکس دهان باز کند و با همکار خود صحبت کند یا آهسته برود یا تیز رفته باشد سهم خود را از با چوب یا با قنداغ لگد وسیلی دریافت می کند.
یک ساعت یا کمتر به این ترتیب رفت و آمد میکنند سپس به اتاق خود میروند هر کدام باید روی زمین بنشینند. پتو ممنوع بود و از نشستن به صورت دایره یا اجتماع برای صحبت یا مطالعه منع شده بودند اگر اینطور مینشستند، زندانبانها به داخل اتاق هجوم می آوردند و آنها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند و شاید تعدادی از آنها را به سلولهای مجازات به نام اسنوکات) میبردند.
شمارش ظهر اعلام میشد و بعد از شمارش نان چاشت میآید چند تکه نان و آب سبزی گاهی مقداری سبزی مثل زردک و گاهی فقط آب داغ با طعم نمک است. گاهی اوقات کچالو جوشک، برنج یا تکه های بادمجان می آید، که بعضا خام می باشد و زندانیان ناهار خود را میخورند، برخی از آنها ظرفها را میشویند و برخی دیگر مینشینند، برخی به دیوار تکیه می دهند.
خواب آلودگی پلک هایشان را نوازش میکند از شدت پوچی و بی حوصلگی چون یکی از زندانبان ها که در راهروی جلوی درها رفت و آمد میکرد فریاد میزد که نخوابید زیرا خواب فقط در شب اجازه است ساعت ها می گذرد تا شام بیاید که به سختی در بشقاب دیده میشود قبل از ساعت پنج زندانیان غذا میخورند سپس به انتظار غروب می نشینند، یک ساعت یا یک ساعت و نیم پس از غروب آفتاب و بعد از اینکه شب را به همین ترتیب ،شمردند، زندانبان ها چراغ ها را خاموش میکنند.
و زندانیان با هم دراز میکشند تا برای خواب آماده شوند زندانبان همیشه میآیند و اتاقها را تماشا می کند و صدای کفش های شان که به زمین کوبیده میشد و حتی در شب مانع خواب میشوند روز ،پنجشنبه زندانیان را چهار چهار نفر به حمامهای انتهای بخش میبرند جایی که هر فرد هفته ای پنج دقیقه فرصت دوش گرفتن ،دارد زیرا آب به ندرت گرم است و یک تکه صابون بد باید برای همه کافی باشد کسانی که وارد حمام میشوند یعنی یک چهارم زندانیان این بخش بعد از دوش گرفتن سرپرست به هر یک اتاق یک تیغ میدهد تا همه با آن ریش را اصلاح کنند.
روز جمعه روز دیدار خانواده هاست هر منطقه از نوار غزه در یک جای مشخص اجتماع میکنند و صبح کسانی که ملاقات دارند آماده می شوند و منتظر صدای بلندگوهای نصب شده روی دیوارهای بخش خود هستند. اسامی بازدیدکنندگان یکی پس از دیگری گروهی که نامشان خوانده میشود پس از باز شدن دروازه زندانبانان از اتاقها بیرون می آیند و از تمام بخش ها در اتاق انتظار جمع میشوند و یکی یکی جستجو میکنند و سپس وارد قسمت ملاقات می شوند.
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
خار و گل میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_پنجاه_و_چهار_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
و نگهبانان آنها را به زور میکشند و بازرسی مجدد انجام میشود و زندانیان هر بخش جداگانه جدا می شوند و به اتاق های خود باز می گردند که در آنجا توسط دیگر زندانیان استقبال میشوند و این دیدار را تبریکی میدهند و در جواب میگویند: خدا خیرت بده امیدوارم تو هم آنجا باشی برادرم محمود به این واقعیت تلخ و ظالمانه در زندان غزه زندگی می کرد که تقریباً از صدها زندانی از سراسر باریکه غزه پر شده بود.
حقوقی که توسط حقوق بشر و کنوانسیون ژنو تضمین شده بود نقض میشد و هرکسی که میخواست مخالفتی بکند با ضرب و شتم و شدت مقابل میشد که هیچ ذهن بشری نمیتواند تصور کند گیره پشت پاهایشان هم بسته است. در روز دادگاه زندان بانان میآیند تا به محمود و سایر زندانیان بگویند که باید برای رفتن به دادگاه آماده شوند و در عرض چند دقیقه آنها را از اتاق ها بیرون میآورند آنها را به طور کامل بازرسی میکنند و سپس دستانشان را با غل و زنجیر آهنی می بندند.
و شروع به کشیدن آنها به دادگاه نظامی نزدیک ساختمان زندان از راه دیگری میکنند و در آنجا آنها را در اتاق انتظار می گذارند و یکی یکی آنها را به داخل دادگاه. می آورند و در قفس را میبندند سربازان نگهبانی میدهند وسط صالون یک میز بزرگ است که پشتش سه چوکی و پشتش آنها پرچم اسرائیل .است قضات با افسران نظامی وارد می شوند و یکی از سربازان فریاد میزند که ایستاده شوید و همه حاضران در صالون حتی خانواده هایی که در انتهای دیگر نشسته اند، باید با اسلحه سربازان به سمت آنها است بایستند و بحث در دادگاه آغاز میشود نقش وکیل آنجا نزدیک به صفر است. محمود از میان دهها سرباز به مادرم عمویم و برادرم حسن که در میان مردم نشسته اند و سعی می کنند لبخندی آرامش بخش بر لبانش بنشانند نگاه میکند او سعی میکند با لبخندی ضعیف و خفه شده پاسخ دهد اما نمی تواند تشویش و انتظارش را پنهان کند جلسات دادگاه یکی پس از دیگری بدون نتیجه میگذرد و در هر بار زندانیان با همان رویه به زندان باز می گردند
جایی که همکارانشان از آنها در مورد آنچه اتفاق افتاده پذیرایی میکنند و سعی میکنند تا به آنها اطمینان دهند و اگر یکی از آنها محکوم شد سعی میکنند او را دلداری دهند و میگویند که آسودگی نزدیک است و ان شاء الله زندان تأثیری بر او ندارد، مردان باید بخاطر وطن خود این تاوان را بپردازند شرایط زندگی به طرز غیر قابل تحمل و سخت بود و واکنش نگهبانان به هرگونه اقدام برای اعتراض تندتر از هر تصوری بود سر یکی از زندانیان اغلب شکسته می شد و به سبب اینکه می پرسید آیا این غذا برای بیست نفر کافیه؟ دستهای او اغلب شکسته میشد چون هنگام عبور از صف به داخل حیاط به سمت یکی از درهای اتاقهای دیگر می چرخید و چشمانشان اغلب آبی میشد چون سه چهار نفر در گوشه اتاقشان دایره ای می نشستند و آنها باید این کارها را می کردند.
زندانیان میخواستند کاری کنند تا این قاعده برخورد را بشکنند سه چهار نفر از زندانیان از جمله محمود، با هم شروع به گفتگو کنند. او آنجا می نشست تا نگهبانان را تحریک نکنند و به دنبال راهی برای پایان دادن به این واقعیت بود. برای همه آنها روشن بود که استفاده از خشونت و زور به نفع آنها نیست چون دست خالی هستند در حالی که زندانبان ها اسلحه سپر، کلاه ایمنی گاز اشک آور و تمام وسایل زشتی ظلم را دارند
حس انسانیت چی میشود؟ در پایان به این نتیجه رسیدند که تنها راه تغییر این واقعیت اعتصاب غذای علنی است که با اعتصاب غذایی آزاد وارد نبرد اراده و توانایی تحمل درد گرسنگی و انتظار مرگ و شکست استکبار میشوند و این کار جلادان را قهر و آنها را مجبور به تغییر معادله در برخورد با آنها می.کند تصمیم گرفته شد که مراحل هماهنگی آغاز شود، از کارگران اسیر خواسته شد هنگامیکه برای توزیع غذا بیرون میروند قلمی از زندانبانها بدزدد و کاغذ بیاورند و پس از تلاشها موفق شدند زیرا قلم و کاغذها را برای چند روز و در یکی از گوشههای اتاق که زندانبان ها نمی توانستند ببینند پنهان می کردند.
به بسیار سختی با عبور از راهروها روند نوشتن نامهها آغاز شد که خطاب به سایر اطاقها ارسال می شد تا اعتصاب را به طور جمعی در همه بخشها هماهنگ کنند تا در همان یک لحظه همه یکجا شروع .کنند در روز ملاقات تعدادی از زندانیان نامه ها را با خود حمل میکردند که در نایلون نوعی از پلاستیک پیچیده میشد و به راحتی در دهان پنهان می نمودند. و در اتاق انتظار نامهها را بین جوانان سایر بخشها توزیع می کردند.
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🌷امروز ۱۰ اسفند مصادف هست با شهادت
🌷#شهید_امیر_حاج_امینی🌷
که عکسشون سنبل شهادت هست.
خداوند روحشون رو شاد کنه با یک صلوات بر محمد وآل محمد
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله الرّحمن الرّحــــــیم✨
❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز میکنیـم
🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَمُوسَـیاَلرِضَـا اَلمُرتَضـی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان
وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ
🌴اللّـــهُـمَّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪَ_اَلْفَــــــــــرَجْ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
#شهداء_را_یاد_کنیم_تا_ما_را_یاد _کنند
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🍃
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.
اللهم عجل لولیک الفرج🍃
#سلام_بر_شهدا ✋
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
∞♥∞بسم الله الرّحمن الرّحيم
🌺#هر_روز_یک_سلام_به_امام_زمان ارواحنا له الفداء
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مولای من... یا صاحب الزمان!
بازهم صبح جمعه
ودلتنگی نبودنت😭😭😭
چقدر جای دستان بخشنده ات
طنین گرم صدایت
لبخند ملیح پدرانه ات
گام های استوار و حیدری ات...
خالیست!
چقدر دنیا تو را کم دارد...
کاش خورشید ظهورت از این تاریکی ها نجاتمان دهد و روزهای تلخ ندیدنت تمام شود!😭😭😭
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
🌺#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_العافیة #و_النّصر
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
حسن ترک در تاریخ ۱۳۴۱ در تهران چشم به جهان گشود.
ایشان در سن ۲۳ سالگی در تاریخ ۱۳۶۴/۱۲/۲ و در عملیات والفجر ۸ به مقام والای شهادت رسید.
عملیات والفجر ۸ یا نبرد اول فاو، عملیات آبی خاکی تهاجمی نیروهای مسلح ایران، در خلال جنگ ایران و عراق بود، که به فرماندهی مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران، در بهمنماه ۱۳۶۴ به مدت ۷۵ روز انجام شد.
در این عملیات با طراحی و حضور مشترک نیروهای ارتش و سپاه و به روایتی دیگر با طراحی فرماندهان ارشد ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروهای سپاه، بسیج با پشتیبانی ارتش، با غافلگیری نیروهای عراقی، از اروندرود عبور کردند و شبهجزیره فاو در جنوب عراق را به اشغال خود درآوردند.
عملیات والفجر ۸، روز ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ در منطقه خسروآباد تا راسالبیشه آغاز شد و در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۶۵ با پیروزی رزمندگان اسلام، به پایان رسید و با رشادت دلاورمردانی مثل شهید ترک که در این عملیات به شهادت رسید، این شبه جزیره در اختیار نیروهای ایرانی قرار گرفت.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
🌷یادداشت های شهید :
🌺باید حتما " سری به تو بزنم . گفته بودی برای انجام هر کاری اول هدفت را مشخص کن . خودت این کار را انجام دادی . نشستی و فکر کردی و گفتی : « من یک عیب اساسی دارم و آن این که هدفم همیشه مقطعی است . این طور نمی شود ! باید جدی فکر کنم . هدفم را باید تعریف کنم . حداقل برای خودم ! »
نشستی و ساعت ها فکر کردی و عاقبت گفتی : « هدفم را انتخاب کردم . شهادت بزرگترین آرزو و مهمترین هدف من است . »
🌺مراقبه را از نوجوانی آموختی و تمرین کردی . در پایان هر روز می نشستی و اعمالت را بررسی می کردی . روی یک کاغذ می نوشتی تا یادت نرود .
« امروز دروغ نگفتم ، غیبت نکردم ، اما عصبانی شدم . مخصوصا" در انجمن موقع در آوردن کتم عصبانیت را نشان دادم . چقدر بد شد! باید از بچه ها حلالیت بخواهم . »
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷