eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
638 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه جنایاتش: در عاشورا سال 61 هـ.ق که لشگر عمر سعد، حسین بن علی علیه السلام را شهید کردند، برای غارت اموال و لباس های او، بر جسد مقدسش حمله ور شدند که بجدل بن سلیم، لعنة الله علیه انگشت آن حضرت را با انگشترش برید و به سرقت برد. و این انگشتر، غیر از انگشتری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود که از ذخایر نبوت است. سرنوشت او: مختار ثقفی وقتی به خون خواهی شهداء کربلا قیام کرد، بجدل را دستگیر نمود و دستور داد تا هر دو دست و پایش را قطع کردند و آن قدر در خون خود غلطید تا هلاک شد و مرد. روایتی از محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل شده که می گوید: نکته: از امام صادق علیه السلام از انگشتر (خاتم) حسین بن علی علیه السلام پرسیدم که به دست که افتاد؟ و یادآور شدم که من شنیدم در ضمن اموال دیگر به غارت رفته است. حضرت فرمودند: چنین نیست که گمان برده اند. امام حسین علیه السلام به پسرش علی بن الحسین علیه السلام وصیت کرد و خاتم خود را در انگشت او کرد و کار امامت را به او سپرد. چنان چه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با علی بن ابیطالب علیه السلام کرد و او با حسن علیه السلام و او با حسین علیه السلام، سپس این خاتم بعدا به پدر من از پدرش رسید و اکنون در نزد من و به من رسیده است و من هر جمعه در دست می کنم و با آن نماز می خوانم. محمد بن مسلم می گوید: روز جمعه نزد او رفتم نماز می خواند. چون از نماز فارغ شد دست به سوی من دراز کرد، در انگشتش خاتمی دیدم که نقش نگینش چنین بود لا اله الا الله عدة للقاء الله. حضرت فرمودند: این خاتم جدم ابی عبدالله الحسین علیه السلام است. 📚ص 200 در نفس المهموم به نقل شیخ صدوق 📚و روضة الواعظین موسوعة الامام الحسین به نقل از ترجمه امالی بر تا قیامت لعنت ✨یا علی✨
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
11 صفر 1 _ لیلة الهریر در جنگ صفّین خاتمه ی جنگ صفّین نبرد «لیلة الهریر» در شب جمعه یازدهم ماه صفر سال 38 هـ بود. (1) در آن شب سپاه معاویه از شدّت سرما مانند سگ صدا می کردند، چون «هریر» به صدای سگ می گویند. امیر المؤمنین علیه السلام ذوالفقار به دست و سوار بر اسبِ پیامبر صلّی الله علیه و آله شمشیر می زد و به هر شمشیری که می زد تکبیر می گفت و شجاعی را به خاک می افکند. مقتولین به دست آن حضرت در آن شب بیش از 500 نفر نقل شده است، و تا صبح مشغول جنگ بودند به گونه ای که ذوالفقار چند مرتبه خمیده شد و آن بزرگوار با زانوی مبارک آن را راست نمودند. در این جنگ جمعی از لشکر امیر المؤمنین علیه السلام به شهادت رسیدند، که از جمله آنها عمّار یاسر، اویس قرنی، هاشم مرقال، پسر هاشم، خزیمة بن ثابت، صفوان بن حذیفة و عبدالله بن بدیل با برادرش عبدالرّحمن بن بدیل، عبدالله بن حارث برادر مالک اشتر، که از خواصّ امیر المؤمنین علیه السلام بودند. از لشکر معاویه جمع کثیری به درک واصل شدند، و این جنگ 14 ماه به طول انجامید. سر انجام با حیله عمرو عاص و نفاق عدّه ای مثل اشعث بن قیس کندی کار به حکمیّت کشید. (2) 📚 منابع : 1. مستدرک سفینة البحار : ج 6، ص 294. و ... . 2. منتخب التواریخ : ص 166 ـ 163.
مظلومیت صاحب‌الزمان.mp3
3.1M
#سخنرانی 💠مظلومیت صاحب الزمان عج 💠دکتر حسینی •┈••✾••┈• 👇👇👇👇 @haram110
حرم
❤️✨✨✨💓✨✨✨❤️ #هیچ_کس_به_من_نگفت ... شماره 7 هیچ کس به من نگفت: که شما همیشه و در همه حالات به یاد
❤️✨✨✨💓✨✨✨❤️ ... شماره8 💯هیچ کس به من نگفت: که یاد شما در قلبم باران نور و برکتی می‌بارد که دانه وجودم را تا خورشید وجودت می‌پرورد و بالا می‌برد و این، یعنی بهره مندی از تربیت خصوصی بهترین مربی عالم از جانب پروردگار.😊 تازه دانستم که حتی وقتی تو را فراموش کرده ام به یادم هستی، اما چقدر دیر فهمیدم اگر یاد تو باشم تو مرا با نگاه ویژه‌ای یاد می‌کنی و این نگاه ویژه چه‌ها که نمی‌کند.😔 هر چند دیر، اما خوب شد دانستم که اگر به یاد شما باشم شما مرا با دعای خالصانه و عنایت ویژه، مورد توجه قرار می‌دهی و اینگونه من، آن گونه می‌شوم که خدا می‌خواهد یعنی آماده یاری.🌸 اگر از نوجوانی زودتر می‌فهمیدم که می‌شود شب، هنگام خواب، با یاد شما خوابید و صبح با یاد شما بیدار شد، تا حالا سالها بود که این مشق را تمرین کرده بودم. 😭 نمی دانستم که می‌شود درس خواندن را با یاد تو شروع کرد و نوشتن را پس از نام خدا به یاد تو مزین نمود. خدایا! کاش هیچ گاه یاد فلان بازیگر و فلان خواننده مرا از یاد نجات بخش عالم، غافل و بی خبر نمی‌کرد. چو شب گیرم خیالت را در آغوش سحر از بسترم بوی گل آید 📗برگرفته از ڪتاب هیچڪس بمن نگفت ✍نویسنده:
4_5798496876583977870.mp3
6.78M
(عج)؟ قسمت 6 👈 درست کردن عالم کار ما نیست ... 👈 بسیار فوق العاده، نشر دهید @haram110
✨﷽✨ 📔حکایت آموزنده ✍روزی مبلغی جوان، هیزم شکنی را در حال کار در جنگل می بیند و با فهمیدن اینکه هیزم شکن در تمام عمر خود حتی اسمی از عیسی نشنیده است، با خود می گوید: «عجب فرصتی است برای به دین آوردن این مرد!» در اثنایی که هیزم شکن تمام روز به طور یکنواخت مشغول تکه کردن هیزم و حمل آنها با گاری بود، مبلغ جوان یک ریزصحبت می کرد، عاقبت از صحبت کردن باز می ایستد و می پرسد: «خب، حالا حاضری دین عیسی مسیح را بپذیری؟» هیزم شکن پاسخ می دهد: «نمی دانم شما تمام روز درباره عیسی مسیح و اینکه وی در همه مشکلات زندگی به یاری ما خواهد شتافت، حرف زدید، اما خود شما هیچ کمکی به من نکردید.» حکایت خیلی از آدماست که فقط بلدند خوب حرف بزنند! ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ @haram110
✍ هرڪس در عصر پنجشنبه 《 سوره نصر 》 را ۴۱ بار بخواند از عالم غیـب فتـح و گشایشے براے او خواهد آمد به طورے ڪه متحیر خواهد شد ✨
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب 💠 (ع): 🌸🌸🌸 گفتم: پدرم به نقل از جدّم و او به نقل از پدرش و او به نقل از پيامبر (ص) به من حديث كرده است. شيخ گفت: پدر و جدّ تو چه كسانى هستند؟ گفتم: محمّد بن على بن عبد اللَّه بن عبّاس. پدر جدّ من حديث كرده است كه: با پيامبر بوديم كه ناگاه فاطمه (س) گريان به سوى ما آمد. پيامبر (ص) پرسيد: فاطمه! چرا مى گريى؟ فاطمه گفت: پدر جان! حسن و حسين امروز از صبح رفته اند و من در پى آن هايم و نمى دانم كجايند و على پنج روز است كه باغ و تاكستان را آبيارى مى كند و من آن دو را در منزل شما جستم امّا اثرى از آن‌ها نيافتم. ناگاه ابو بكر آمد. پيامبر (ص) فرمود: اى ابو بكر! برو در پى آرام چشم من، و سپس فرمود: اى عمر! تو نيز در پى آن دو برو. سلمان! ابو ذر! فلان و فلان همگى در پى حسن و حسين برويد. شمار افرادى كه پيامبر در پى حسن و حسين فرستاد به هفتاد رسيد، و همگى بدون آن كه حسن و حسين را بيابند بازگشتند. پيامبر (ص) به شدّت غمگين شد. پيامبر (ص) بر در مسجد بايستاد در حالى كه مى گفت: به حق دوستت ابراهيم و به حق برگزيده ات آدم، اگر آن دو آرام چشم و ثمره قلب من اند و در دريا يا خشكى گرفتارند حفظشان كن و سالمشان بدار. ناگاه جبرئيل بر حضرت (ص) نازل شد و گفت: يا رسول اللَّه! خداوند به تو سلام مى رساند و مى گويد: محزون و غمگين مباش، اين دو كودك در دنيا و آخرت برترند و بهشتى هستند، فرشته اى را براى آن دو گمارده‌ام كه در خواب و بيدارى حفظشان مى كند. پيامبر (ص) بسيار شادمان شد و جبرئيل از سمت راست او برفت و مسلمانان پيرامون پيامبر بودند كه وارد طويله بنى النجّار شد و به فرشته موكّل آن دو سلام كرد. پيامبر (ص) سپس بر دو زانوى خود نشست و حسن را ديد كه حسين را در آغوش گرفته است و هر دو به خواب رفته اند و همان فرشته يك بالش را زير آن دو و بال ديگرش را روى آن دو افكنده است و هر يك از آن دو رواندازى از مو يا پشم داشتند و آب دهانشان بر لبشان نقش بسته بود و پيامبر آن قدر آن‌ها را بوسيد تا بيدار شدند. پيامبر (ص)، حسن را در آغوش گرفت و جبرئيل حسين را و پيامبر از طويله خارج شد. 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۱۰ (۱) ابن عبّاس مى گويد: حسن را در سمت راست پيامبر و حسين را در سمت چپ او ديديم در حالى كه پيامبر آن دو را مى بوسيد و مى گفت: هر كه شما دو را دوست بدارد پيامبر را دوست داشته است و هر كه شما را دشمن بدارد پيامبر را دشمن داشته است. ابو بكر گفت: يا رسول اللَّه! بگذار يكى از آن دو را من در آغوش گيرم و بياورم.  پيامبر (ص) فرمود: نيكو بارى هستند و نيكو مركبى دارند. چون به در طويله رسيدند عمر بن خطّاب پيامبر را ديد و همان سخن ابو بكر را گفت و پيامبر (ص) هم همان پاسخى را بدو داد كه به ابو بكر داده بود. حسن را ديدم كه به جامه پيامبر (ص) چنگ زده بود و دست پيامبر بر سر او قرار داشت. پس پيامبر (ص) به مسجد درآمد و گفت: امروز دو پسرم را مشرّف مى گردانم چنان كه خداوند آن دو را مشرّف گردانيده است، و سپس فرمود: اى بلال! مردم را نزد من بخوان، و او در ميان مردم ندا در داد و آن‌ها گرد آمدند...... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ❤️ 💫🌺 با تو ضجہ زند در تو مجنونِ هاےِ شبِ هاےِ تو 🍃 پس آنکہ طولِ ، بہ پاےِ غمِ سوخت باید کہ برسد تو 💫🌺
‍ ✅ خواص حلیم از دیدگاه طب اسلامی امام علی علیه السلام : 🌼 حلیم بخورید 🌼 که تا چهل روز به آدمی نشاط در عبادت می دهد 🌼 و همان غذایی است که از آسمان برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد. 📚کافی ج 6 ص 319
❤️🍃❤️ 🔹 تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم: یک‌ کیلو و نیم سبزی خوردن. همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزی‌ها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بسته‌های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی‌داد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بی‌خیال کمتر می‌ذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. 🔻از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم گوشی تلفن را بردارم و به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بی‌خیال شدم. توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرم‌تر صحبت می‌کنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. ارزش ندارد غرغر کنم. حالا! مگر چه شده؟! 👈 نتیجه صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزی‌ها پلاسیده بود، فکرکنم عجله داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم می‌خواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی. آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ می‌زدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته قهر شود. 🔹 مکث کردن و صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بی‌صبری، سخت‌ترش می‌کنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی می‌کنیم.